فرهنگ امروز: برنامه این هفته سینمامعیار با موضوع «روایت دینی از ایده تا متن» با حضور کارشناسان احمد شاکری و محمدرضا وحیدزاده برگزار شد.
مراد از دین در سینمای دینی چیست؟
در ابتدای برنامه، شاکری در خصوص عنوان موضوع برنامه توضیح داد و گفت: در دو حوزه می توان پاسخ داد که مراد از سینمای دینی چیست و مراد از دین، دین اسلام است یا دین به معنای اخص کلمه و ادیان الهی و غیرالهی. در بحث نظری مراتبی وجود دارد و نمی توان از مبادی صرفنظر کرد و به نتایج توجه کرد، اصطلاح گزینی در حوزه ادبیات و سینما جزو کارهایی بوده که توجه عمده ای در سه دهه اخیر به آن شده و برخی از این اصطلاحات به ذات روایت یا به طور خاص ذات سینما و ادبیات توجه داشتند، برخی تقسیم بندی های گونه ای هستند مثلا در ایام محرم تعبیر سینمای عاشورایی یا ادبیات و شعرعاشورایی زیاد به کار می رود و در مناسبت های دیگر مثل ادبیات و شعر انقلاب زیاد مطرح می شود، در فضاهای دیگر و با رویکردهای دیگر سینمای دینی به چنین تعبیری به کار می رود و باید با یک سنجه مشخصی درجه این عناوین را مشخص کنیم و اولویت دهیم، لذا نسبتهایی را می توان بین اینها برقرار کرد.
آیا تولید فیلم دینی نتیجه کشف و شهود و سلوک هنری هنرمند است؟
وی افزود: ادبیات و هنر طبق تعریف و تقسیم منطق و فلسفه و بر اساس علل اربعه یکی از بهترین روش ها برای تقسیم بندی و شناخت ماهیت هنر است که در بحث سینما و روایت قابل استفاده است و کمک می کند تقسیم بندی های گونه ای و موضوعی یا صوری را تفکیک دهیم، براساس علل اربعه که منحصر در علل فاعلی و علل صوری، علل مادی و علل غایی هست بر اساس هرکدام می توان تقسیم بندی هایی داشت و بر پایه اینکه چه مبنایی اتخاذ کنیم روش بررسی متفاوت است و ارزشها و معیارها تفاوت خواهد داشت و چیزی که از آن به عنوان سینمای دینی یاد می کنیم متفاوت خواهد بود، این یک برداشت کلی است که اختصاص به اسلام ندارد.
این نویسنده ادامه داد: در طول سینمای انقلاب اسلامی و پس از آن طرفداران زیادی داشته که خود هنرمند چه ویژگی هایی باید داشته باشد، آیا تولید فیلم دینی نتیجه یک کشف و شهود و نوعی سلوک دینی هنری توسط هنرمند هست یا خیر، یا تعبیر علت صوری که به ساخت و فرم کار دارد، با مبنای علت مادی موضوعات مهم هستند و همین معیار برای نامیدن هنر به هنر دینی کافیست و در نهایت، علت غایی.
سینمای عاشورایی یا دفاع مقدس بیشتر به ماده و موضوع توجه دارند
وی ادامه داد: به نظر می رسد سینمای عاشورایی یا دفاع مقدس بیشتر به ماده و موضوع توجه دارند و نگره های موضوعی ماخر از نگره های بنیادین و ذاتی هستند. سینمای عاشورا و دفاع و جنگ می تواند دینی باشد یا حتی نباشد، نکته مهم این است که علت غایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نقل که کلیدواژه و مقوم روایت هست هم مخاطب و موضوع و هم شخصیت را جا به جا می کند، تلقی درون مایه ناقص است و غایت باید دینی باشد و لذا در رسیدن به علت غایی، صورت یکی از مقوم های رسیدن به غایت است. یعنی غایت تامین نخواهد شد مگر صورت هم به خدمت بیاید. اگر داستان و سینما و روایت دینی را ذات و جنس اصلی سینمای دفاع مقدس و انقلاب دانستیم بهتر است مسائل را از این دید بررسی کنیم.
شاکری ادامه داد: متاسفانه یکی از مشکلات در سینما و ادبیات دینی این است که گستره این مسائل بسیار موسع است و پژوهش در آن زمان قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد و نیاز به برنامه و اولویت سنجی دارد. اینکه این دین چه هست به جهان بینی و شناخت ما نسبت به هستی و انسان برمی گردد، هر دینی موضوع و انسان خودش را به غایتی می رساند و ممکن است در آن دین، غایت دیندارانه مطرح شود لذا این مشکلی را از ما حل نمی کند و قطعا مراد ما اسلام است. تا وقتی در حوزه روایت و فلسفه روایت نتوانیم مبنا اخذ کنیم در سینما هم به مشکل برمی خوریم، نکته بعد این است که باید در مورد خود روایت بحث شود که روایت چیست که از آن به فلسفه ادبیات و فلسفه روایت و فلسفه سینما بحث می شود، می توانیم نگاه فرآیند پژوهی داشته باشیم، نمی توان از روایت دینی صحبت کرد بدون اینکه این روایت را تقلیل به اجزا و سطوحش بدهیم.
وی با اشاره به اینکه منظور از تقلیل، تنزل دادن است اضافه کرد: این تقلیل هم به لحاظ ارزش های نمایشی، هم به لحاظ ارکان و فرم و ساخت و هم غایت است و تابع الگوی کلی هست که در نظام طبیعت و عوالم هم داریم. آنچه مهم است تنزل سینما به عنوان محصول نهایی است، وقتی در ادبیات داستانی ورود می کنید می بینید مراحلی مثل سیناپس و تریتمنت تقریبا بی معنیست و شناخته شده نیست و سطح طرح و پی رنگ هم در حوزه روایت داستانی بیشتر کاربرد برای تحلیل اثر دارد تا آفرینش، و در سطح ایده اولیه هم آنگونه که در سینما شناخته شده و ارزشمند است در ادبیات معنی ندارد یعنی در منابع ادبیات داستانی توافقی در عنوان ایده اولیه و مفهوم ندارند.
درادامه، شاکری به این سوال که "آیا هرچه در روایت دینی رخ می دهد به امر قدسی وصل است؟ و در امر قدسی درباره چه چیزی صحبت می کنیم؟" چنین پاسخ داد: برای جواب نیاز به تعریف ادبیات و سینمای دینی داریم و نحوه ورود را باید تفکیک کنیم، تفکیک اول این است که در پاسخ به اینکه سینمای دینی چیست می توان با یک روش و با تقسیم بندی مجموعه عللی که سینمای دینی را می سازد و به انتخاب یک یا چند یا همه اینها نیاز هست و می توانیم اتخاذ مبنا کنیم که با اتخاذ مبنا سطح بحث مشخص تر خواهد شد، مثلا در امر قدسی ممکن است بگویم غایت قدسی است که روایت به آن می انجامد. یک تقسیم بندی دیگر سطح بندی روایت است که با آن به تعریف دقیق تر روایت دینی می رسیم چون روایت چیزی نیست که یکدفعه شکل بگیرد و مثل پوست پیاز چندلایه است و چیزی که شما در گفتمان و در سینما روی پرده می بینید فعلیت یافته مراحل قبلیست.
ساحت آفرینشگری و تولید متن
وی ادامه داد: ساحت های فرآیندپژوهی سه ساحت کلی می تواند داشته باشد: یکی ساحت آفرینش گری که مخاطب آن خود نویسنده و سینماگر و فیلمنامه نویس است، ساحت دوم ساحت تحلیل است یعنی با دیدگاه و ساحت فرآیندپژوهی محصول دینی را تحلیل کنیم، و ساحت سوم ساحت هدایتگری است که مجموعه هایی که می خواهند سینمای دینی را هدایت کنند هم می توانند با دید فرآیندپژوهی روی هرکدام از سطوح روایت تاثیر بگذارند، و مهمترین اینها شاید ساحت آفرینش گری باشد که به تولید متن می انجامد. وقتی سینمای دینی را به کار می بریم یعنی همین محصولی که همه داریم می بینیم، این چیزی که در درجات مختلف وصف دینی بودن در آن بروز پیدا کرده در نقطه ای از آفرینش گری در حالت قوه بوده است و مهم این است که متن در کدام سطح توانسته اقتضائات دینی بودن آن سطح را فعال کند.
امر قدسی و نمایش دینی
شاکری در پاسخ به این سوال که کدامیک ازعلتها باید مبنا قرار داده شود گفت: در سال های آغازین پس از انقلاب عده ای معتقد بودند صورت دینی و غیردینی نداریم و می خواهیم یک حرف دینی بزنیم و صورت و ماده مهم نیست لذا سفارشهایی به نویسندگان نسل قبل از انقلاب دادند که بعضا گرایشات کمونیستی داشتند، این موفق نشد. در نقطه مقابل به این نتیجه رسیدیم که فرد باید کاملا معتقد و دیندار باشد که با این هم به فیلم دینی نرسیدیم و در همه این موارد ملاکمان این بود که نتیجه را می دیدیم ضمن اینکه در ماده هم همینطور است، باید راجع به موقعیت های دینی صحبت کنیم چون موقعیت یک حرکت ناتمام است و در حد استفهام نمی توان گفت دینی است یا خیر. اینکه یک غایت مشخص و دینی یک نحو روایت و نحو نمایش دینی را می خواهد؟ به نظر می رسد اینطور هست و مثلا در امر قدسی لازمه اش نحو نمایش دینی است و من تا زمان را در عوالم غیب نتوانم تحلیل کنم و نمایش دهم اصلا به غایت نمی رسم چون نمی توانم تجربه دینی غیرزمانی شخصیت را در ساختاری که تجربه زمانی گاهشمارانه دارد نمایش دهم یعنی مقصودم امر بی زمان یا فرازمان است و ماده وصورت زمانبند است و در اینها اصلا به هم نمی خورند.
در روایت دینی دستمان خالی است
رضا وحیدزاده در ادامه ی بحث بیان داشت: راجع به ایده تا متن، متفکرین غربی کارهایی کرده اند و از آنها منابعی را می توان نام برد اما در مورد روایت دینی دستمان بسیار خالیست، وقتی روایت دینی می شود ایده و شخصیت پردازی و زاویه دید باید بنا به تناسب ماهیتشان رنگ عوض کنند و این بحث سنگینی است. باید برآیند کلی را در نظر بگیریم و اینکه اثری در نهایت اثر دینی نامیده می شود نمی تواند صرفا به موضوع برگردد یا بگوییم شخصیتش صرفا دینی بوده است و با تقسیم بندی بخواهیم موضوع را ارزیابی کنیم، باید به غایت کار توجه کرد.
وی ضمن اشاره به این مطلب که عالم آفرینش گری نیمه خودآگاه است گفت:مجموعهای از عاملهای مرکبی که بخشی از آنها خودآگاه و بخشی نیمه خود آگاه هستند موجب تولید اثر خلاقه می شود. در نسبت با مخاطب تکلیف ما روشن است و مخاطب از بیرون با اثر مواجه می شود و مدیران فرهنگی و بقیه کسانی که با مساله مرتبط می شوند نیز همینطور، اما راجع به خود مولف اثر هنریزاده ذهنیت آن فرد و محصول آفرینش اوست و شاید خود او مطلع نیست که ایده و روایت چیست و به طور استعداد هنری آن شخص در اثر هنری بروز کرده است.
آزاد اندیشی در ادبیات و سینما
شاکری در ادامه درباره سنت های آزاد اندیشی در حوزه ادبیات و سینما به صحبت پرداخت و گفت: به اقتضای بحث و این برنامه حدود و مسائلی را که در ذیل عنوان برنامه هست به عنوان روایت دینی از ایده تا متن، این را به عنوان روش معرفی کردیم یعنی روشی در مطالعات سینمای دینی که این روش ناظر بر بررسی سطوح روایی و تعیین ارزش های هر سطح و نحوه اتصاف وصف دینی به هر سطح از مجموعه سطوح روایی است. خود این بحث ها باید در فضایی شکل بگیرد و غایت آن باید مشخص شود، در کشور ما از زمانی که از حوزه های علمیه جدا شدیم و گرفتار دانشگاه به شیوه غربی شدیم خیلی از سنت های مفید را از دست دادیم و یکی از این سنت ها آزاداندیشی و بحث های انتقادی زنده در حوزه های علمی است، الان در حوزههای علمیه به تعداد مجتهدین دروس خارج هست که کاملا آزاد متن های علمی در حوزه فقه، اصول بررسی می شود و آراء صاحبنظران از گذشته تا کنون بررسی می شود و هر طلبه ای در این کلاس ها آزاد هست که به نقطه نظر خود برسد و آن را به بحث بگذارد، متاسفانه در علوم انسانی و این حوزه در دانشگاه ها چنین سنتی را نداریم و در حوزه ادبیات و سینما وضعیتمان بدتر است.
باید روش خارج فقه و اصول را در سینما جاری کنیم
وی افزود: ابتدا باید به متن رسید و بدون متن نمی توان راجع به چیزی بحث کرد، در درجه دوم اگر این متن به گفتگو و به تدریس و نقد گذاشته نشود اشکالات آن در نمی آید و تولید علم صورت نمی گیرد، اگر تولید علم صورت نگیرد یک جریان پویا شکل نمی گیرد یعنی ما حتی برای اینکه مثلا نظریه سینمایی یا ادبی انقلاب را تثبیت کنیم خیلی از مراحل باید پایه ریزی شود و تنها با این بحث ها چیزی حل نمی شود و باید تبدیل به جریان شود و به صورت زنده و فعال نقد شود تا تسری پیدا کند. باید روش خارج فقه و اصول را در سینما جاری کنیم یعنی افرادی که صاحبنظرند عده ای را در یک طرح بحث مشخص جمع کنند و بحث آزاد را داشته باشند و کرسی های نظریه پردازی که مقام معظم انقلاب می فرمایند در شهرها و محافل مختلف شکل بگیرد و جریان بحث پدیدار شود.
فیلمنامه نویسی، ایده اولیه و الهامات
سپس شاکری در پاسخ به این سوال که مولف چطور می تواند از این تقسیم بندی استفاده ببرد اظهار داشت: این طرح شبهه جدیست، به نظر می رسد به محصول نگاه می کنیم و توجه جدی نداریم این محصول در فرآیند آفرینش چگونه حاصل می شود، لزوما فیلمنامه نویسان ما هم ممکن است تابع روش های مرحله نویسی نباشند، داستان نویسان ما که عموما اینگونه نیستند. در داستان نویسی دینی راجع به روشها باید صحبت کنیم یعنی تلاش کنیم به الگویی برسیم که از ناخودآگاه تا خودآگاه هنرمند را تحت ضابطه بیاورد و این امر بسیار مشکل و محال است که اگر هنر را می شد ضابطهمند کرد اصلا نوآوری نبود. اگرچه صحیح است که در مقام آفرینش که ساحت بندی می کنیم تلاش داریم فرآیندی را که بخشی از آن ناخودآگاه است قاعدهمند ترسیم کنیم و این بدان معنا نیست که لزوما همه کاری که نویسنده میکند این است، اما ضرورت بحث این است که یک ساحت مشخص داشته باشیم وگرنه به تعداد هنرمندان روش داریم و آنوقت مطالعه و بررسی بسیار مشکل می شود، باید راجع به هریک از سطوح ایده، داستان، پی رنگ و گفتمان صحبت کنیم و ببینیم آنچه مقوم دینی شدن در ساحت آفرینشی در سطح ایده هست چیست.
این کارشناس ادامه داد: اینکه ایده دینی به عنوان یک سطح چیست در دو تراز می توان درباره اش صحبت کرد، یکی تفاوت روشهای کسب ایده و اینکه خود ایده دینی هست یا خیر. ایده یابی دینی روشهای متفاوتی از ایده یابی سکولار ارائه می دهد و مثلا ترغیب می کند با سلوک دینی به ایده برسید مثلا آقای سرشار در سلولهای بنیادین معتقدند ایده چیزیست که به فرد در شرایط خاص الهام می شود، خود قرآن ما را به دگراندیش بودن ترغیب می کند و این چیزیست که مجرب و قابل اثبات هست. ایده اولیه موقعیت و شخصیت و مسئله و محرک نویسنده است و ناظر بر تمامیت حرکت نیست و وقتی غایت ایده اولیه مبهم بود نمی شود از علل اربعه با علت غایی تعبیر ایده دینی داشت بلکه با علتهای دیگر می شود مثلا می توان گفت در ایده اولیه روز واقعه اینطور هست که چه می شد اگر جوان تازه مسلمان شدهای روزعروسی اش ندای غیبی بشنود و برای اجابت تقاضای یاری مجلس عروسیاش را ترک کند و این چه می شد اگر، پایان ندارد و اینکه ترک می کند آیا می تواند این کار را کند و می رود تا اجابت کند درون مایه ای ندارد چون حرکت ناتمام است اما برخی از ارکان دینی هستند و حتی موقعیتی که در آن قرار می گیرد می تواند دینی باشد، مسئله دینی برای فرد می تواند حرکت ایجاد کند اما اینکه غایت دینی است یا خیر تردید دارم.
اثر هنری و غایت آن
وحیدزاده در پایان خاطر نشان کرد: برای ما در اثر هنری غایت مهم است و اینکه مخاطب حال دینی در نهادش رخ داده یا خیر، و معیار ارزیابی ما این است و موضوع نمی تواند صرفا ملاک دینی بودن یا نبودن باشد، اما اینکه حرکت و جهت در موضوعی مثل ایده چه طور رخ می دهد فهم آن غامض است.
برنامه رادیویی سینما معیار پنجشنبهها ساعت 14:30 به طور زنده از رادیو گفتوگو پخش میشود. برنامهای با اجرای سید امیر جاوید و تهیه کنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.
نظر شما