به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست تخصصی «خانواده ایرانی: بازسازمانی یا بحران» یکشنبه 16 خردادماه با حضور نویسندگان کتاب در حوزه خانواده باقر ساروخانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، عالیه شکربیگی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و احمد بخارایی، عضو هیات علمی دانشگاه پیامنور در دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
ساروخانی در ابتدای این نشست با بیان اینکه دیدگاههای مختلفی درباره خانواده ایرانی وجود دارد گفت: برخی از انحلال خانواده و پوزیتیویسم سخن میگویند و معتقدند خانوادههای جدیدی در راه است، برخی هم جبرگرا هستند و میگویند خانواده بدون تغییر در ماهیت حرکت میکند اما به اعتقاد من پوزیتیویسم، در زندگی عادی انسانها و دانش میتواند رخنه کند.
وی با بیان اینکه همه باید به سوی اثباتگرایی حرکت کنند، افزود: کار جامعهشناسی این بوده که مراحل رسیدن به اثبات گرایی را بررسی کند با این وجود ما اعتقاد نداریم که همه جامعه بشری باید به مراحل آخر نظریهپردازان مختلف برسد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه باید بین پوزیتیویسم و جبرگرایی حرکت کنیم یادآور شد: اثبات گرایان اعتقاد دارند که خانواده ایرانی از بین رفته است و جبرگراها میگویند نه از بین نرفته است اما من هیچ کدام از اینها را قبول ندارم. همه موجودات زنده وقتی به مرحله بحران میرسند میتوانند خودشان را بازسازی کنند.
وی با تاکید بر اینکه دیدگاه بدبینانه نسبت به این موضوع ندارد، گفت: میشود از این خرابهها جوانههای تازهای پدید بیاید که یکی از این جوانهها خانواده مدنی است. حال چرا نمیگویم خانواده مدرن، چون خانواده مدنی فراتر از خانواده مدرن است.
ساروخانی با اشاره به ویژگیهای خانواده مدنی توضیح داد: خانواده مدنی خانوادهای است که در آن اعضایش، شهروندان اجتماعی در درون یک واحد کوچکتر هستند و این اعضا میتوانند از حقوق شهروندی یعنی برابری و فرصتهای یکسان برخوردار باشند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: وقتی به تاریخ خانواده نگاه میکنیم میبینیم زنها همیشه در روستاها در خارج از خانه فعال بودند و پیدایش شهرنشینی زنان را خانهدار کرد. نتیجه کار هم این شد که زن از شرایط جامعه بیخبر بود و با بسط شهرنشینی تبدیل به یک موجود بیولوژیک شد که فقط فرزندآور بود. چنین زنی نمیتوانست شهروند باشد و فضاهای اجتماعی را تسخیر کند و با همسرش گفتوگو کند.
در خانواده چطور انسانهای دموکراتی شکل میگیرند؟!
وی با بیان اینکه انفکاک زن و مرد در این دوره به وجود آمد، گفت: این اتفاقات موجب پیدایش دو دنیای متفاوت با دیوارهای بلند به نام دنیای زن و دنیای مرد شد و همین موضوع به برتری مرد، مردسالاری و خانواده پدرسالار منجر شد. حال ببینید در این خانواده چطور میشود انسانهای دموکراتی شکل بگیرند؟!
ساروخانی مهمترین ویژگی خانواده مدنی را کاهش حراست از قداست انسانیت و برابری زن و شوهر دانست و گفت: بعد از این مرحله یک تقسیمکار ترجیحی ایجاد میشود. در نتیجه این فرایند پدیدههای سنتی در خانواده مدنی تغییر میکند و زنها وارد بازار کار میشوند و کارهایی را انجام میدهند که تا قبل از این مردانه بوده است.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران گسترش خزانه ارتباطی را یکی دیگر از ویژگیهای خانواده مدنی خواند و یادآور شد: در این خانواده زن چون فضای اجتماعی را تجربه کرده و شاغل است صلاحیت گفتوگو کردن و توضیح دادن امور اقتصادی شوهرش به او را دارد در حالی که در گذشته مرد نمیتوانست با همسرش درباره این موضوعات صحبت کند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه این خانواده میتواند با هزاره سوم جلو برود، گفت: این خانواده عقلانی است و تصمیمات در آن مشارکتی میشود. افراد در این خانواده میتوانند گفتوگو کنند و فرزندان نیز آن را یاد میگیرند.
وی با تاکید بر اینکه در جامعه ایران با یک بیکاری همیشگی روبهرو بودهایم، گفت: این در حالی است که خانواده مدنی میتواند یک تحرک و یک بازار کار ملی را به وجود بیاورد و از بیکاری اغتشاشبرانگیز دور شود. در درون این خانواده فرزندمحوری است و نه فرزند سالاری! چون فرزندان مدار و محور خانواده مدنی هستند، چنین خانوادهای گاهی اوقات فرش خود را میفروشد تا فرزندش وارد دانشگاه شود.
به گفته ساروخانی، این خانواده جایگاه سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است چون خانواده مدنی زمانی به وجود میآید که در آن انسانها بالاترین درجه سرمایه اجتماعی را داشته باشند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این خانواده میتواند از صندوق مشترک برخوردار باشد، گفت: این بدین معنی است که درآمد متعلق به شخص نباشد، بلکه متعلق به خانواده باشد. من از سال 42 روی موضوع خانواده کار میکنم و کتاب نوشتم و خانواده مدنی آن چیزی است که به دنبال آن بودم. ما نه پوزیتیویست و نه جبرگرا هستیم، بلکه باید خانواده مدنی را در ادامه جامعه مدنی بسازیم.
صادر نشدن یک نظریه برای همه خانوادههای ایرانی
شکربیگی، نویسنده کتاب «مدرنگرایی و سرمایه اجتماعی خانواده» و «دایرةالمعارف خانواده» در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه خانواده هنوز زنده و ارزشمند است، گفت: تحولات خانواده بحثی جهانی است اما میزان تحول از جامعه به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است.
وی با اشاره به تعاریف مختلف اندیشمندانی چون کاپلان، پارسونز و ... از بحران افزود: در این تعاریف خانواده را شبیه یک سیستم میدانند که اگر خللی در هریک از اعضای آن به وجود بیاید، کل سیستم دچار بحران میشود. امروز تغییر نقشها، عملکرد و وظایف در سیستم خانواده به وجود آمده است البته ساختار هم روی تغییرات خانواده تاثیر داشته است. به طور مثال ساختار کشاورزی تغییراتی را در خانواده داشته است، در ساختار امروز نیز که ساختار فناوری اطلاعات و ارتباطات است، خانوادهها تغییرات خاصی را دارند.
به گفته شکربیگی، افرادی چون بلیز معتقدند خانواده حتی اگر به پایان خط هم برسد، باز به پایداری خواهد رسید. امروز گفته میشود خانواده ایرانی به بحران رسیده و تغییرات بنیادین در آن رخ داده است.
حرکت ساختار قانونی و حقوقی جلوتر از تحول در خانواده ایرانی
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه حرکت و تحول در خانواده ایرانی جلوتر از ساختار قانونی و حقوقی آن حرکت میکند، تاکید کرد: به طور مثال چون خانواده ایرانی به یک بحران در ازدواج و همسرگزینی رسیده بود، ازدواج سفید به وجود آمد و چون اسناد و قانون نتوانست جوابگوی این بحران باشد، خود خانواده دست به کار شد و آن را به عمل تبدیل کرد. البته شاید این دیدگاه مورد قبول مسولان نباشد. در بحث طلاق نیز جامعه خود راه حل ازدواج مجدد را جایگزین کرد.
به گفته عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، از دیدگاه پارسونز، برای اینکه یک سیستم بتواند به تعادل پویا برسد، باید چهار کارکرد انطباق، کنترل ابزاری، مدیریت هیجانات و حفظ یکپارچگی را داشته باشد و هرگونه اختلال در هریک از اینها بحران به وجود میآورد.
وی با بیان اینکه امروز خانواده ایرانی دست سیاستبازان افتاده است، گفت: این افراد به هر دلیلی پرونده خانواده روی میزشان است و تلاش میکنند برای حفظ جایگاه خود در کنار خانواده مانور بدهند.
شکربیگی به تغییرات و تحولات خانواده ایرانی اشاره کرد و گفت: افزایش طلاق، گرایش به شغل و تحصیلات بالا، گرایشهایی به همخانگی و زوجزیستی، تغییر در الگوهای همسرگزینی، تاخیر در ازدواج، کاهش فرزندآوری و افزایش خانوادههای تکوالد و همچنین افزایش زنان سرپرست خانوار، همگی از تغییرات الگوهای زندگی در خانواده ایرانی است.
تغییرات خانواده در ایران برگرفته از ارزشهای غربی است
وی با تاکید بر اینکه نمیتوانیم برای همه خانوادههای ایرانی یک نظریه صادر کنیم افزود: چون گونههای مختلفی از خانواده ایرانی از سنتی، مدرن، پستمدرن و در حال گذار وجود دارند.
شکربیگی با انتقاد از این گزاره که تغییرات خانواده در ایران برگرفته از ارزشهای غربی است گفت: بخشی از این تغییرات را نهادهایی که کارکرد غلط دارند مانند دین و دولت ایجاد میکنند و باعث میشوند خانواده دچار تحولات شود. دولت به عنوان یک عامل مداخلهگر از سویی برای خانوادهها سندهای ازدواج صادر میکند و از طرف دیگر برای افزایش جمعیت سیاستگذاری میکند در حالی که اینها در خانواده مشکل ایجاد میکند.
این استاد دانشگاه به نرخ طلاق در سالهای اخیر اشاره کرد و گفت: با بررسی نرخ طلاق در سالهای اخیر مشخص میشود که نرخ طلاق در دختران 20 تا 25 سال و در پسران 25 تا 29 سال است. این آمار نشان میدهد که این افراد دچار مشکل هستند و مهارتهای کنترل رفتار را در خانواده ندارند. نسل امروز ما در سالهای اول زندگی فرزندآوری را به تاخیر میاندازد تا مشخص کند آیا هنوز هماهنگیهای لازم را دارد یا خیر.
وی با بیان اینکه خانواده به مثابه یک امر واقعی اجتماعی صفت مستمر دارد، توضیح داد: در طول تاریخ شکل و فرم خانواده وجود داشته اما محتوای آن تغییر کرده است. بنابراین باید عواملی که به طور مستمر سبب استمرار خانواده به مثابه یک بنیاد یا نهاد شده شناسایی کنیم. دولت باید اجازه دهد خانواده خودش را بازسازی کند.
شکربیگی با اشاره به نظریه گورویچ گفت: دگرگونی همواره وجود دارد و هر گونه نگرش به خانواده ایرانی باید با نگرشی پویا و دیالکتیک باشد. در بحث افزایش سن ازدواج، خانواده ازدواج سفید را در پیش گرفته هر چند دکتر تقی آزاد ارمکی در کتاب «تغییرات و چالشهای خانواده» میگوید به هر طریقی باید ازدواج سفید را به چارچوبهای سنتی آن برگرداند در حالی که این دیدگاه درست نیست.
وی تاکید کرد: خانواده ایرانی بازسازمانی یا بحران خودش را کنترل میکند. از سوی دیگر بحث توانمندیهای خانواده مطرح است. بر اساس مدل توانمندیهای خانوادههای آمریکایی- قفقازی، 6 نوع توانایی مهربانی، قدردانی، تعهد، توانایی تحمل بحران، ارتباطات مثبت و گذراندن وقت با یکدیگر وجود دارد و خانواده ایرانی علاوه بر اینها نیازمند مهارتهای گفتاری و رفتاری است.
نباید انحرافات را طبیعی دانست
بخارایی نویسنده کتاب «جامعهشناسی زندگیهای خاموش در ایران» در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه بازسازی یا بازسازمانی با بحران تفاوت دارد، گفت: بحران به معنای در آمدن صدای زنگ خطر است. من در کتاب «جامعهشناسی انحرافات» که در سال 86 نوشتم در فصل چهارم کتاب به ماهیت انحرافات پرداختم و سعی کردم توضیح بدهم که آیا انحرافات طبیعی است یا خیر؟
وی ادامه داد: برخی با ارجاع به دورکیم میخواهند انحرافات را طبیعی قلمداد کنند در حالی که اینگونه نیست و توپ را با این کار در زمین جامعه میاندازیم تا سیاستگذاران! امروز بعد از 9 سال از نگارش آن کتاب هنوز هم این نگرانی تشدید شده است. اکنون بیشتر جامعهشناسانی چون دکتر آزاد بازسازی یا بازسازمانی را طبیعی میدانند در حالی که اینگونه نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه پیامنور در دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنانش به تغییرات خانواده ایرانی اشاره کرد و گفت: خانواده ایرانی از خانواده سنتی، به نوین گرا و بحران زده تغییر یافته است. عوامل بیرونی و درونی روی تغییرات خانواده نوین گرا و بحران زده موثر است. عقلانیت و واقعیت گریزی و عدم حمایت قانون از زن از دیگر عوامل سلبی موثر بر تغییرات خانواده است.
وی ادامه داد: به طور مثال افزایش سن ازدواج همراه با نبود رابطه بین دختر و پسر خانواده را بحران زده میکند، از سوی دیگر در خانواده نوین گرا استقلال اقتصادی به عنوان یک عامل ایجابی است اما در خانواده بحران زده کمبود سرمایه اقتصای یک عامل سلبی است.
ارائه مقاله دکتر شیخ انصاری از دیگر بخشهای این نشست بود. پرسش و پاسخ حاضران نیز بخش پایانی این نشست را تشکیل میداد.
نظر شما