به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ۱۲ شهریور برابر با سالروز به شهادت رسیدن رئیسعلی دلواری است. مرور کتابهایی که به تازگی در این رابطه منتشر شدند ما را با کتاب «تهاجم انگلیس به جنوب ایران» مواجه کرد. صفحاتی از این اثر به رویارویی دلواری با متهاجمان انگلیسی پرداخته که دارای نکات قابل توجهی در رابطه با چگونگی کشته شدن رئیسعلی دلواری است که در این گزارش به انعکاس این نکات پرداختیم.
دلوار؛ مقر رئیسعلی دلواری، مرکز قیام علیه انگلیسیها
در کتاب «تهاجم انگلیس به جنوب ایران؛ با تاکید بر نقش روحانیت منطقه در مبارزه با استعمار» تالیف دکتر عبدالکریم مشایخی در معرفی رئیسعلی آمده است: «دلوار مهمترین منطقه ساحلی تنگستان بود که حکمران آن با عنوان «رئیس» مقامی پائینتر از «خان» داشت. رئیسعلی که منصب خود را از پدر به ارث برده بود، قدرت و نفوذ فراوانی داشت. حکمرانی بنادر و جزایر خلیجفارس که تلاش میکرد تنگستان ساحلی، بهویژه در دلوار را تحت امر خود درآورد، همواره با آن مناطق در تعارض بهسر میبرد و برای توجیه مداخلات خود در تنگستان ساحلی، آنها را به قاچاق اسلحه متهم و در این راستا انگلیسیها را هم با خود همراه کرد.» (ص ۲۴۸)
مولف درباره کینه انگلیسیها و تصمیم به تنبیه قهرمان خطه جنوب نوشته است: «تنگستانیها با اشغال بوشهر، بر شدت حملههای شبانه خود به مواضع انگلیسیها و شبهجزیره بوشهر افزودند. انگلیسیها میدانستند که دشمن اصلی آنها رئیسعلی دلواری است و در همه تهاجماتی که علیه مواضع آنها صورت پذیرفته است، رئیسعلی نقش اساسی داشته است؛ از این رو، تصمیم گرفتند نیروهای خود را برای یک رشته عملیات تنبیهی به دلوار اعزام کنند.» (ص ۲۴۷)
کینه انگلیسیها از دلواری به اندازهای بود که در اعلامیهای تصمیم به حمله به خانهاش گرفتند. در این اعلامیه که خطاب به شخص رئیسعلی است، میخوانیم: «سرگرد ا. پ. ترور، فرمانده حکومت نظامی بندر بوشهر معتقد بود، دلوار مقر رئیسعلی دلواری، مرکز قیام علیه حضور انگلیسیها است. به همین مناسبت بعد از اشغال بوشهر اعلامیه زیر را صادر کرد: «نظر به اینکه رئیسعلی دلواری یا عدهای از پیروانش و بعضی از مردم دشتی با سایر خوانین مخالف دولت بریتانیا همکاری میکنند و به انگلیسیان مقیم بوشهر حمله بردهاند و دو افسر و سه سرباز از یک گروه گشتی را که به آن حوالی میگذشتهاند، کشته و زخمی کردهاند، سپس به گروه گشتی دیگری یورش بردهاند، بدین وسیله به اطلاع رئیسعلی میرساند که در روز ۱۰ آگوست ۱۹۱۵ به عنوان بخشی از حمله، دهکده وی با منزلش بمباران خواهد شد و یک قسمت از نخلستان ویران میگردد.» (ص ۲۴۸)
شهادت غیرمنتظره رئیسعلی همه چیز را دگرگون کرد!
همانطور که اشاره شد، انگلیسیها تصمیم به تنبیه رئیسعلی گرفتند. اما پایان این نبرد بهگونه دیگری رقم خورد و اینبار مدافع جنوب ایران در مکتوبی با شرح برخی جزئیات این رویارویی نوشت: «انگلیسیها پس از اینکه در جنگ خشکی با دلواریان مغلوب شدند، چهار فروند کشتی جنگی آنها در مقابل دلوار لنگر انداخت و چند روز متوالی علیالاتصال دلوار را گلوله باران (بمباران) کردند و متجاوز از هزار گلوله توپ به دلوار افکندند. ما یکی از گلولهها را وزن کردیم، بیست و چهار من بوشهر بود. چون از این کار سودی نبردند ناچار یک عده هزار نفری تحت فرماندهی یک نفر سلطان انگلیسی پیاده، شروع به جنگ کردند و پس از کشته شدن صاحبمنصب مذکور و نیمی از قشون آنها بقیه فرارا به کشتی پناهنده شدند. از ما معدودی بیش زخمی و تلف نشدهاند که آنها در خشکی و دریا مغلوب شدهاند....» (ص ۲۵۳)
مشایخی در شرح میزان مجروحان نبرد میان انگلیسیها و دلوار به اختلاف محققان در این رابطه اشاره میکند و میگوید: «مابرلی تعداد تلفات نیروهای انگلیسی را در حمله به دلوار ۶۶ نفر ذکر میکند، در حالی که مورخالدوله سپهر براساس اعلامیهای که از سوی ارکان حرب بریتانیا مقیم بینالنهرین در همان ایام صادر کردهاند، تلفات انگلیسیها را در نبرد دلوار در نخستین روز شانزده نفر و در دومین روز هفتاد نفر ذکر کرده است. منابع ایرانی تعداد کشته شدگان انگلیسی را در نبرد ۵۵۰ نفر ذکر میکنند که اغراقآمیز به نظر میرسد. درباره تعداد تلفات نیروهای ایرانی نیز رقم درستی در دست نیست. محمدحسین رکنزاده آدمیت کشته شدگان را هفت نفر و فراشبندی سه نفر ذکر کرده است.» (ص ۲۵۲)
بیان جزئیات از رویارویی رئیسعلی دلواری با انگلیسیها، حاکی از هوشمندی و جنگاوری این قهرمان خطه جنوب است، بهطوریکه انگلیسیها ناچار شدند برای حذفش به شکل دیگری وارد عرصه شوند. در رابطه با آماده شدن قهرمان دلواری برای رویارویی با نیروهای اشغالگر در این اثر آمده است: «رئیسعلی در نظر داشت که با هماهنگی دیگر رهبران قیام جنوب ضربه نهایی بر نیروهای انگلیسی مستقر در بوشهر وارد کند و به این ترتیب پیشبینی میشد که حدود ده هزار نیروی مجاهد تامین شود که خبر شهادت غیرمنتظره رئیسعلی دلواری همه چیز را دگرگون کرد.» (ص ۲۵۵)
شجاعتهای محیرالعقول دلواری در جنگهای شبانه
شیوه کشته شدن رئیسعلی باعث شد که محققان و پژوهشگران به منابع بسیار مراجعه کنند تا بتوانند این حذف ناگهانی وی را توجیه کنند. با اینحال اگرچه یک قرن از این ماجرا میگذرد، اما هنوز هم جزئیات شهادت سردار دلوار به صراحت مشخص نیست. مولف کتاب «تهاجم انگلیس به جنوب ایران» با بیان برخی اظهارنظرهای محققان داخلی و خارجی و شرح خاطرات برخی نظامیان انگلیسی نوشته است: «درباره کیفیت شهادت رئیسعلی دلواری و اینکه چگونه و به وسیله چه کسی کشته شد، اظهارنظرهای گوناگونی شده است. آنچه مسلم است، این واقعیت انکارناپذیر تاریخی است که پیروزی درخشان این سردار در جنوب دلوار کینهای که انگلیسیها از او داشتند، همراه با رقابتهای محلی نقش اساسی در این جنایت بزرگ داشت. یاحسینی، پژوهشگر تاریخ در کتاب «رئیسعلی دلواری در مبحثی با عنوان «قاتل رئیسعلی کیست» نظریههای گوناگونی مطرح و در مجموع چهار محور را بیان کرده است. همچنین، سرهنگ احمد اخگر که از افسران ژاندارمری بود و در کنار رزمندگان جنوب با نیروهای انگلیس مبارزه میکرد، در خاطرات خود، غلامحسین تنگکی را قاتل رئیسعلی معرفی میکند. وی در اینباره مینویسد: «در این ضمن جنگهای شبانه بلاانقطاع دوام داشت و رئیسعلی دلباری هم در محل خود (دلبار) شجاعتهای محیرالعقول مینمود، تا اینکه یک شبی به سنگری که متعلق به دشمن بود، حمله کرده و به خیانت یک نفر تنگکی به نام غلامحسین که او را خائنانه به آنجا خواسته بود، هدف گلوله شد و داغ بزرگی بر دل عموم مسلمانان گذاشت.» (ص۲۵۶)
بررسی چگونگی کشته شدن دلواری به یک نامه برمیگردد و این نامه به غلامحسین نامی ختم میشود؛ نامهای که یکی از همرزمان سردار جنوب در رابطه با آن میگوید: «رئیسبرفی زنده که یکی از مبارزان و یاران رئیسعلی دلواری بوده، در یادداشتهای منتشر نشده که در اختیار علیمراد فراشبندی قرار گرفت، همین نظریه را تائید میکند و در اینباره مینویسد: «غلامحسین تنگکی به رئیسعلی دلواری مکتوب کرد و نوشت به رسیدن مکتوب حرکت کرده، شب هنگام بیایید در تنگک در خانه خودم منزل کنید تا در صدق و صفا زیر رکاب شما باشم و انگلیسیها را از خاک بوشهر حرکت دهیم. رئیسعلی به مجرد وصول مکتوب عازم تنگک میشود تا آنکه میرسد به پشت خانه غلامحسین تنگکی. رئیسعلی صدا میزند، الوعده وفا، غلامحسین تنگکی جواب میدهد که من جای نمیدهم. حرفهای ایشان بلند میشود و آواز ایشان خشن میشود و بنیاد به حرف ناهموار زدن میشود تا آنکه رئیسعلی دلواری میرسد نزدیک دیوار خانه که بین طرفین تیر و تفنگ میشود. از قضای آسمانی تیری خورد به فرق رئیسعلی و رئیسعلی به زمین میافتد.» (ص ۲۵۷)
سخن پایانی ...
نکته پایانی اینکه هنوز چاپ کتابها میتواند بخشهای پنهان مانده تاریخ را با شرح جزئیات بیشتری روشن کند و این مدعا در یادداشتهای کنسول انگلیس قابل لمس است؛ یادداشتهایی با جملات کوتاه، تلخ و گاه گزنده. جملاتی که حتی خبر از قضاوت تاریخ میدهد. دیپلمات انگلیسی که در یادداشتهایش به کشیدن نقشه قتل رئیسعلی اشاره میکند. در این رابطه میخوانیم: «انتشار «یادداشتهای مسترچیچک، نایبکنسول انگلیس در بوشهر» که در سال ۹۳ خورشیدی با ترجمه افشین پرتو در مجموعه آثار «دانشنامه بوشهر» به چاپ رسیده، این حقیقت را آشکار ساخت که توطئه قتل رئیسعلی دلواری با هدایت این سیاستمدار انگلیسی و با همکاری «میرزا رحمت لیلکی» و عامل قتل «غلامحسین» انجام گرفته، تا آنجا «چیچک» در گزارش خود مینویسد: «در سیلاب دگرگونیها حادثهای روی داد. تمام شد. یکی رفت. رئیسعلی کشته شد. میرزا رحمت لیلکی همه امروز چشم به من دوخته بود و وقتی بعدازظهر خبر را آورد از سکوت طولانیام تعجب کرد. هرگز شانهاش را نفشرده بودم. پس از پایان دوران طولانی سکوتم، شانهاش را فشردم. باید قهقهه سر میدادم، ولی نمیخواهم. آنکس را که برگزیده بودم، کار را تمام کرد. در میان درگیری تیری و فریادی و مرگی ... پایانی سر یک ماجرا آدمی افتاده بر خاک. در خاک خواهد خفت. فردا درباره او و من و آن خاک چه خواهند گفت. من و او نجنگیدیم ولی فردا درباره آن کس که تیر را انداخت چه خواهند گفت» (ص ۲۵۷)
نظر شما