به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پنجمین همایش ملی روز علوم اجتماعی امروز سه شنبه 13 آذرماه با حضور جمعی از اساتید و دانشجویان علوم اجتماعی در دانشکده ادبیات دانشگاه خوارزمی آغاز شد. نخستین پنل این همایش به بزرگداشت غلامحسین صدیقی و محمد امین قانعی راد اختصاص داشت.
عزیزالله حبیبی رئیس دانشگاه خوارزمی در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره تاریخچه دانشگاه خوارزمی به مناسبت یکصدمین سال ارائه کرد و گفت: امسال دانشگاه خوارزمی یکصدمین سال خود را گرامی میدارد. البته این سالها با فراز و فرودهای مختلف همراه بوده و دارالمعلمین عالی نخستین نام این دانشگاه است. البته دانشسرای عالی، تربیت معلم و ...اسامی دیگر دانشگاه خوارزمی در گذشته است. این دانشگاه از سال ٧٥ ماموریتهای خود را عوض کرد و توانسته خدمات و ماموریتهای جدیدی را تعریف کند. اکنون نیز با ١٦ دانشکده و ٩ مرکز پژوهشی فعالیت میکند. ما در این دانشگاه ١٣ هزار دانشجو داریم که بالای ٥٥ درصد آن دانشجویان تحصیلات تکمیلی هستند.
وی با بیان اینکه علوم انسانی دورنما و راهبردهای توسعه را برای تمدن ارائه میکند افزود: نظریه پردازی یکی از نیازهای جدی به لحاظ پیچیدگیهای تمدنی ماست. اکنون هم یکی از ماموریت های جدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پیگیری پژوهش های کاربردی است و از همین منظر علوم اجتماعی کاربرد بسیاری دارد.
وی گفت: در اوایل انقلاب بحث دانشگاه اسلامی بود اما به نظر میآید آن موقع هنوز دانشگاه ما بلوغ نداشته و اکنون بیشتر برای اجرای آن آمادگی دارد و امیدوارم امروز بتوانیم مطالبه ورود دانشگاه به جامعه را اجرایی کنیم و این نشست هم یکی از مصادیق آن است.
حسین سراج زاده دبیر علمی همایش و رئیس انجمن جامعه شناسی نیز در این مراسم به نقش غلامحسین صدیقی در نهادینه کردن علوم اجتماعی با تاسیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی اشاره کرد و افزود: فعالیتها او در این عرصه صدیقی را در جایگاه پدر نشاند. علاوه بر این ایشان شخصیت ممتاز، برجسته، پاکدست، و وزیر کابینه مصدق بود و اینها خصوصیات شخصیتی و سیاسی او را برجستهتر میکرد.
وی ادامه داد: نخستین همایش ملی «روز علوم اجتماعی» در سال 93 به ابتکار مرحوم محمد امین قانعی راد برگزار شد و در سالهای بعد هم ادامه یافت و اجرای آن میتواند به متفکران ما کمک کند تا درباره مسایل جامعه ایرانی گفتوگو کنند.
این استاد دانشگاه افزود: امسال با توجه به سابقه دانشگاه و صدمین سالگرد آن ما « مسائل و چالشهای علوم اجتماعی در ایران» را محور قرار دادیم. از سوی دیگر اجماع قابل قبولی در میان متفکران ما وجود دارد که مسایل جامعه ایران حل نمیشوند مگر اینکه علوم اجتماعی در مواجهه با مشکلات وارد میدان شود. ما اهالی علوم اجتماعی نیز باید متناسب با انتظارات جامعه باید خودمان را برای پاسخگویی آماده کنیم و دانش اجتماعی و آموزش علوم اجتماعی باید توانایی در خودش برای ورود به جامعه ایجاد کند.
بخش دیگری از سخنان سراج زاده به چالشهای آموزش علوم اجتماعی در ایران اختصاص داشت. او در این باره با بیان اینکه آموزش اصلیترین فرایند برای تثبیت، توسعه و افزایش قابلیتهای آن برای پاسخگویی به نیاز جامعه است عنوان کرد: محتوا و روشهای آموزش علوم اجتماعی در ایران باید بر اساس مفهوم سازی و نظریهپردازی برای شناخت و فهم جامعه ایران و مسائل آن، اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به ساختارها و رویههای تبعیض آمیز و غیر انسانی در عرصههای مختلف زندگی اجتماعی، کاربردی کردن دانش اجتماعی برای تببین مسائل و مشکلات جامعه ایران و بسط مهارتهای سیاستگذارانه و تقویت پیوند آکادمی و نهادهای مدیریتی جامعه و افزایش دانش و مهارت مردممدارانه برای ارتباط با حوزه عمومی و پویشهای اجتماعی برای بهبود زندگی مردم و اشاعه بینش جامعه شناختی در سپهر عمومی برنامهریزی و باسازی شود.
باقر ساروخانی دیگر سخنران این مراسم نیز در ادامه با اشاره به ویژگیهای علمی و شخصیتی غلامحسین صدیقی بیان کرد: همه دانشجویان ما میپرسند صدیقی کیست که نامش برجاست؟ در ابتدا باید بگویم کسی که فرد برتر و شاخص یک دانش مطرح میشود تحصیلاتش برجستهاش است. او در سال ١٢٨٤ در تهران متولد میشود. نتیجه هشت سال تحصیل او در فرانسه اخذ پنج دیپلم عالی است که نباید از این سریع بگذریم! چون دانشگاه پاریس به این گواهی نامه ها بسیار حساس است و برای من اخذ این گواهینامه ها از دکترای دولتی در ایران سخت تر بود.
وی ادامه داد: صدیقی بعدها رساله دکتری نوشت که مورد استناد نویسندگان قرار گرفت و در سال ١٣١٩ اولین درس جامعه شناسی را در ایران ارائه کرد. با اینکه یحیی مهدوی نخستین بار با کتابش نام علم اجتماع را مطرح کرد اما نام جامعه شناسی به صدیقی مدیون است چون او موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و گروه جامعهشناسی را تاسیس کرد.
ساروخانی افزود: او هر درسی را قبول می کرد آن درس اعتلا پیدا میکرد. او چنان جامعهشناسی را از متون ادبی در میآورد که کلاسهایش در آن دوره مخاطب خارجی داشت! من در سال ٤٠ دانشجوی ایشان بودم و همواره ایشان به عنوان پدر برای ما مطرح بود. صدیقی انجمن لغات و اصطلاحات علوم اجتماعی را تاسیس کرد و من را هم دبیر کرد و بسیاری از کتابهای زیادی که در این باره نوشتم به این انجمن بر میگردد. همچنین من اولین دبیرکل انجمن جامعه شناسی بودم. آنچه که یک مرد بزرگ را میسازد اخلاقیات اوست. صدیقی بسیار به قانون اهمیت میداد و معتقد بود تنها علم ما نیست که سیره ماست. قانونمداری ویژگی اصلی او بود و در زندگیاش نظم بسیار داشت.
این استاد دانشگاه با اشاره به دوره تحصیلش در دانشسرای عالی عنوان کرد: من الفبای اول جامعه شناسی را در دانشسرا با احسان نراقی آموختم. او استاد جامعه شناسی بود که دانش و جامعه را بهم آمیخت. درس دکتر صدیقی نیز نماد درس و آموزگار درست بود چون او احتجاج و گفتوگو را در کلاس مطرح میکرد. صدیقی از کسانی است که به استادی ارج بالا داد و فراموش نکرد که یک استاد و معلم است.
ساروخانی در ادامه سخنانش درباره علوم اجتماعی و تدریس آن نیز توضیح داد: امروز جامعه نسبت به جامعهشناسی بیاعتناست و جامعه شناسی و کالاهایش توسط مخاطبان و مسئولان در جامعه مصرف نمیشوند. متاسفانه دانشجویان جامعهشناسی حتی در مدارس دروس دیگری را تدریس میکنند. ما به یک دور باطل میرسیم ازسویی بی توجهی به دانش جامعه شناسی موجب میشود کمتر دانشجوی برتر وارد این رشته شوند و از سوی دیگر چون برترها به رشته های دیگر رفتند دانش جامعه شناسی تضعیف میشود. کلاس باید جایگاه انگیزش شود، نباید فقط منبع در ذهنشان ریخته شود. دانش یعنی انگیزش! و استادی موفق است که انگیزه ایجاد کند.
وی افزود: اما آیا انگیزههای اساسی دیگر هم برای جامعه شناسان هست؟ خیر چون جامعه به آن اعتنا نمیکند و دانش باید به جامعه وارد شود و مردم از آن استقبال کنند. امروز دانشجوی جامعه شناسی میداند فردایش چه می شود؟ آیا میداند برایش شغل است؟ من تردید دارم! دانشجو در خلا فقط به فکر کسب مدرک است. پس ما نیازمند استانداردسازی در دانش هستیم. ما دانش جامعه را به دانشجو نمیدهیم در حالی که باید اندیشه دانشجو و درس زندگی به دانش آموز بدهیم.
حسین صدیقی فرزند غلامحسین صدیقی نیز در بخش دیگری از این مراسم با تاکید بر اینکه تربیت و تعلیم مورد توجه خاص پدرم بود و باور به معلمی باعث شد به فرانسه برود گفت: ایشان با همین باور تز دکترایش را به انجام رساند و در دانشکده ادبیات استخدام شد. او اعتقاد راسخ به تعلیم داشت و ابزار آن را هم آموزش علم و اخلاق میدانست و جامعهشناسی پرورش و آموزش را تدریس میکرد چون میگفت اول پرورش و بعد آموزش! ایشان برخی را به فعالیت در معلمی توصیه میکرد.
صدیقی با اشاره به تفاوت بین بیماران و پزشکان جسمی و بیماران و پزشکان روحی که نیازمند تجویز نسخههای اجتماعی هستند گفت: برخی از ما موقعیتهای مختلف از سال ٣٧ و فعالیتهای موسسه را به یاد داریم. محققان آنجا چون مسایل جامعه را بررسی میکردند، بازداشت و توهین میشدند اما حالا اذعان دارند که اگر آن حرف ها جدی گرفته میشد از مشکلات امروز جلوگیری میشد. کسانی که به دنبال حق جویی هستند با وجدان راحت زندگی میکنند و با وجدان بیدار بر میخیزند. پس عبرت بگیریم تا عبرت نشویم.
وی با طرح این سوال که چرا موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی درکار علمی خود موفق بود گفت: چون در آنجا همبستگی و همکاری بدور از عقاید شخصی حاکم بود و از سختیها با همین روحیه و با داشتن پشتوانه معنوی میگذشتند.
ابوالفضل مرشدی عضو هیئت علمی دانشگاه یزد نیز در این مراسم از مسائل و چالشهای علوم اجتماعی از منظر محمد امین قانعی راد سخن گفت و افزود: همه همکاران و شاگردان ایشان تایید میکنند که یکی از پربسامدترین واژههای ایشان «اجتماع علمی» بود و آن را گمشده علوم اجتماعی میدانستند و تلاش بسیاری برای تحقق و شکل گیری علوم اجتماعی داشتند. او جز معدود جامعهشناسانی بود که آموختههای جامعهشناسی را درباره جامعه شناسی به کار گرفت و نمونه عملی از کسی بود که در اجتماع علمی میاندیشید و به قواعد اجتماع علمی پایبند بود.
وی ادامه داد: او منتقد جدی نگاه مدیریتی به علم در ایران بود. این نگاه علم را سیستمی میداند که دانشجو واردش میشود و منابع سخت افزاری و نرم افزاری میخواهد و خروجی فارغ التحصیل دارد. او علم را یک نهاد اجتماعی می دانست و میگفت ما با سازمان رسمی و غیر رسمی علم در ایران مواجهایم. اجتماع علمی از نگاه او، روح و جان علم است که بدون آن علم پیکر بی جان است و در ایران نگاه سازمانی به علم سیطره دارد. خواست قانعی راد تغییر این نگاه بود!
به گفته مرشدی، قانعی راد علم را دارای وجه فرهنگی میداند و میگوید اگر علم بخواهد رشد کند باید روحیه علمی به وجود بیاید. در زمینه آموزش هم شکل گیری اجتماع علمی را بستر آموزش و پژوهش و کارکرد علم را جامعه پذیر کردن دانشجو میدانست. او بر آموزش تعاملی تاکید میکرد و اینکه باید از نگاه اتمی دورتر برویم. همچنین باید سرمایه اجتماعی افزایش یابد. قانعی راد بر نظریه و روش تاکید میکرد و نظریه را بیش از آموخته میدانست و بینش میخواند.
وی یادآور شد: قانعی راد معتقد بود، دانشجو نباید فقط ارتباط علمی با استاد داشته باشد بلکه باید در میدان جاذبه عاطفی، علمی و اخلاقی استاد قرار بگیرد. استاد هم باید اقتدار علمی و اخلاقی داشته باشد و البته این شرایط اکنون نیست و بسیاری از اساتید نتوانستند این میدان را ایجاد کنند. او در عمل با تلاشی که داشت، میخواست گمشده علوم اجتماعی را پیدا کند. غم ایشان این بود که اجتماع علمی در همه حوزهها به غیر از حتی جامعه شناسی شکل بگیرد و معتقد بود ما در خودمان ماندیم. اما ایشان امیدوار و اهل کنش بود و می خواست که شرایط کنونی تغییر کند.
پنجمین همایش ملی روز علوم اجتماعی تا فردا بعد از ظهر 14 آذرماه با برگزاری نشستهای تخصصی میزبان اصحاب علوم اجتماعی است.
نظر شما