به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مدرنیزاسیون یکی از کلیدیترین واژهها در تاریخ معاصر ایران است. واژهای که در دو دهه گفتمان غالب کشور شد و تاثیرات بسیاری را بر ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این مرز و بوم بر جای گذاشت. سالهای میانی دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ متاثر از تفکری بود که تاکید میکرد راه سعادت ایرانیان از مدرنیزاسیون میگذرد، همزمان با این تفکر شهرنشینی شتاب گرفت و اتکای اقتصاد از کشاورزی به صنعت تغییر کرد؛ این تغییرات بر جنبههای مختلف حیات اجتماعی تاثیر گذاشت و صورتبندیهای تازهای را شکل داد.
«کتاب نوسازی و دگرگونی» اثر پژوهشی «محمد حسن قنبرپور» به بررسی تاثیر این تغییرات اجتماعی بر نهاد خانواده در سالهای ۱۳۵۷-۱۳۳۰ میپردازد. این کتاب که به همت انتشارات «شیرازه کتاب ما» و به عنوان یازدهمین اثر از مجموعه «جامعه و سیاست» در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است، علاوه بر ارزیابی تاثیر نوسازی اجتماعی بر نهاد خانواده، نظریه مدرنیزاسیون را هم به عنوان یک ایدئولوژی واکاویده است.
نهاد خانواده
همانطور که از عنوان اثر برمیآید در میان تمام تغییرات اجتماعی حاصل از مدرنیزاسیون، این کتاب به سراغ نهاد خانواده است اما چرا نهاد خانواده برای محقق چنین اهمیتی داشته است؟ نویسنده در پیشگفتاری که بر کتاب نوشته است، این طور توضیح میدهد: «نهاد خانواده در کنار دین و دولت از گذشته تا کنون، سازنده جامعه ایرانی بوده است. هر نوع تغییری در جامعه ایرانی ریشه در خانواده دارد... نهاد خانواده، به عنوان بخش مهمی از ساختار اجتماعی به دو شکل در معرض برنامههای نوسازی حکومت پهلوی قرار گرفت: نخست به واسطه برنامه تنظیم خانواده و قانون حمایت از خانواده، و دوم به میانجی پیامدهای خواسته ناخواستهای که در نتیجه اجرای پروژه نوسازی اقتصادی و اجتماعی حکومت پهلوی به طور غیر مستقیم بر وضعیت نهاد خانواده اثر گذاشت»(ص ۱۹)
جامعه و خانواده طی دهههای نخست قرن ۱۴
کتاب «نوسازی و دگرگونی» در سه بخش که هر کدام از این بخشها شامل فصول گوناگون میشوند، سامان یافته است. بخش نخست از دو فصل تشکیل شده است: «جامعه شهری پیش از اجرای برنامه نوسازی» و «نهاد خانواده شهری قبل از برنامه نوسازی». این دو فصل که بخش قابل ملاحظهای از حجم کتاب را تشکیل میدهند به صورت مفصل و با تکیه بر آمار و ارقام و نمودار جامعه ایرانی و در ادامه نهاد خانواده را پیش از اجرای برنامه نوسازی تحلیل میکنند. این بخش یکی از نقاط قوت کتاب است چرا که بدون داشتن تصویر روشنی از تاریخ یک پدیده نمیتوان تغییرات آن را توضیح داد. قابل توجه است نویسنده در این بخش تمرکز ویژهای بر شهرهای « اصفهان» و « تهران» به عنوان دو کلان شهر مدرن، «مشهد» و « یزد» به عنوان شهرهای سنتی و مذهبی و «زاهدان» و «سنندج» را به عنوان شهرهای اقلیت نشین قومی- مذهبی داشته است.
مخاطب کتاب در این دو فصل به شکل کلی با ساختار جامعه ایرانی قبل از برنامه نوسازی آشنا میشود. دادههای کمی مورد استفاده این بخش از سرشماری سال ۱۳۳۵ (به عنوان قدیمیترین آمار فراگیر و دقیق در ایران) به دست آمده و دادههای کیفی نیز استخراج شده از خاطرات و مطبوعات آن دهه است. برای توضیح وضعیت جامعه شهری از شاخصهای «جمعیت شهر نشین»، «موقعیت اجتماعی زنان»، «آموزش و سطح سواد» و «اقتصاد» استفاده شده و نهاد خانواده نیز با استفاده از «ساخت خانواده»، «کارکرد خانواده» و «الگوهای ازدواج و طلاق» توضیح داده شده است.
روند دگرگونی جامعه و خانواده طی دو دهه آخر حکومت پهلوی
بخش دوم کتاب خود متشکل از سه فصل است. فصل اول با عنوان «اجرای برنامه نوسازی(برنامههای سوم الی پنجم توسعه)» بر اجرای برنامه نوسازی متمرکز شده است. زمینههای نوسازی و تحول اجتماعی ـ اقتصادی در ایران در این دوره و ماهیت این پروژه در قالب سه برنامه عمرانی سوم تا پنجم و همچنین عملکرد این سه برنامه در حوزههای صنعت، شهرنشینی، بهداشت و رفاه و سوادآموزی در این فصل بررسی شده است. همچنین برنامه تنظیم خانواده و قانون حمایت از خانواده نیز به عنوان دو اقدام دیگر نوسازی مورد تحلیل قرار گرفته است. فصل دوم این بخش با عنوان «تغییرات جامعه شهری در دوران نوسازی» به توصیف جامعه شهری ایران طی سالهای میانی دهه ۱۳۵۰ و مقایسه آن با میانه دهه ۱۳۳۰ در چهار مقوله «شهرنشینی»، «موقعیت اجتماعی بانوان»، «سواد و تحصیلات علمی» و «اقتصاد صنعتی و سرمایهداری» میپردازد و در فصل سوم با عنوان «تاثیر نوسازی بر الگوهای ازدواج و طلاق» وضعیت نهاد خانواده در مناطق شهری طی همین برهه زمانی و سنجش آن با اوضاع خانواده طی دو دهه قبل از آن، در سه زیر عنوان «ساخت»، «کارکرد» و « الگوهای ازدواج و طلاق» مورد بررسی قرار گرفته است. نیجه این سه فصل نشان میدهد: «در دو دهه منتهی به ۱۳۵۷ دولت و مسئولان سازمان برنامه بر سه مقوله کلی توجه زیادی نشان میدادند: رشد بخش صنعت، بهبود بهداشت و رفاه اجتماعی، گسترش آموزش و سواد در کشور. اگرچه این اقدامات نتوانست رضایت همه افراد جامعه به ویژه اقشار فرودست و ساکنان مناطق روستایی را جلب نماید و حتی به نوعی شکاف طبقاتی در جامعه را بیشتر کرد، با این حال دگرگونیهای اساسی رادر کشور ایجاد کرد»(ص ۲۵۵)
تاثیر نوسازی بر الگوهای ازدواج و طلاق
در بخش سوم و پایانی کتاب، رابطه نوسازی و تحول اجتماعی ـ اقتصادی در جامعه با تطور در ابعاد مختلف نهاد خانواده در جامعه شهری ایران طی آن برهه زمانی، مورد واکاوی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این بخش خود در سه فصل «ساخت خانواده»، «کارکرد خانواده» و «الگوهای ازدواج و طلاق» سعی در نشان دادن اثرات نوسازی بر هر یک از این حوزهها داشته است.
نویسنده در پایان کتاب به شکل کوتاهی به نتیجهگیری مطالب عنوان شده در بخشهای پیشین پرداخته است. در بخشی از این نتیجهگیری میخوانیم: «علیرغم تاثیرپذیری نهاد خانواده در مناطق شهری ایران از نوسازی و تحول اجتماعی ـ اقتصادی کشور طی دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ و اینکه برخی جوانب و زوایای نهاد خانواده آنطور که در چارچوب نظریه مدرنیزاسیون انتظار آن میرفت، اتفاق افتاد اما ... باید متذکر شد که تاثیرگذاری نوسازی اجتماعی- اقتصادی خانواده، همواره در مناطق جغرافیایی، کاملا یکسان و همسو نیست، بلکه باید ترکیب جمعیتی و قومی، بافت فرهنگی و مذهبی، سبک زندگی و نحوه معیشتی هر جامعه را در نظر گرفت و از رابطه خطی و یک سویه میان نوسازی اجتماعی و اقتصادی و دگرگونی در نهاد خانواده اجتناب ورزید.» (ص ۳۲۹)
کتاب «نوسازی و دگرگونی»با شمارگان ۷۷۰ نسخه، در ۳۵۷ صفحه و به قیمت ۴۵۰۰۰ تومان در اختیار علاقهمندان پژوهشهای تاریخ اجتماعی قرار گرفته است.
نظر شما