به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ از میان مهمترین عوامل ایجاد علقههای فرهنگی میتوان به زبان اشاره کرد که وسیله اصلی ارتباط است و در کنار مؤلفههایی چون دین، فولکور و عرف و عادات، نقش اساسی در تکوین و ترویج همبستگیهای اجتماعی بازی میکند. بنابراین تلاشهای ایران برای گسترش زبان فارسی در خارج از مرزها و به ویژه در کشورهای همسایه دارای اهمیت بالایی است. از این بین ترکان بر حسب موقعیت جغرافیایی، مناسبتهای تاریخی، همسازیهای فرهنگی و شرایط و عوامل اجتماعی، روابط پیوسته با ایرانیان داشتهاند تا جاییکه بدون آشنایی با واژههای پاکسازی شده فارسی از ترکی که شالوده و اساس زبان و ادب ترکی بر آنها استوار است، نمیتوان به بررسی متون عثمانی پرداخت. به عبارت دیگر این تعابیر و واژهها هرچند در زبان و ادب معاصر ترک به کار گرفته نمیشود، پژوهشگرانی که در زمینههای مختلف تحقیق میکنند، خود را بینیاز از آن نمیبینند. از این رو در ایبنا با حیجابی قرنلانقیج استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنکارا گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
ابتدا از معرفی خودتان شروع کنید و بفرمایید که چه شد خواندن رشته زبان فارسی را در دانشگاه انتخاب کردید و تا مقطع دکترا خواندن این رشته را ادامه دادید؟
من از نوجوانی به ادبیات خیلی علاقهمند بودم و از خواندن شعر لذت میبردم. در مقطع دبیرستان با ادبیات عثمانی آشنا شدم و از اینکه زبان ترکی عثمانی مملو از عناصر عربی و فارسی بود متوجه شدم که دریافتن متون ادبی بدون دانستن زبانهای عربی و فارسی امکانپذیر نیست، تصمیم گرفتم در دانشگاه در رشته ادبیات ترکی یا در رشته عربی یا فارسی درس بخوانم. در نهایت در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آنکارا قبول شدم. در مقطع لیسانس علاقهام به زبان و ادب فارسی بیشتر و بیشتر شد. تصمیم من این بود که بعد از فارغالتحصیل شدن درباره تاریخ ادبیات فارسی تحقیق کنم. در دوره کارشناسی ارشد بیشتر به ادبیات عرفانی گرایش پیدا کردهام و در نتیجه موضوع رساله این جانب در آن مقطع مثنوی سبحه الابرار ملا جامی بود. در مقطع دکتری نیز به متون تاریخی و نسخهشناسی بیشتر متمایل بودم. رساله دکترای من «تصحیح متن و ترجمه سلیمشاه نامه ادریس بدلیسی» بود.
رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آنکارا در چه تاریخی راهاندازی شد؟
دانشگاه آنکارا در سال 1946 تاسیس شده است ولی دانشکده زبان-تاریخ و جغرافیا (گونهای دانشکده ادبیات) که من در آن درس خواندهام و هنوز عضو آن هستم، 1945 مستقلا تاسیس شده و بعد از آن که دانشگاه آنکارا باز شد، ملحق به آن دانشگاه گشته است. رشته زبان و ادب فارسی از همان سال تاسیس دانشکده، به همراه رشته زبان و ادبیات عربی، به عنوان کرسیهای زبانهای شرقی کلاسیک افتتاح شده است. هدف از تشکیل کرسیهای عربی و فارسی آن بود که منابع تاریخی و ادبی گذشته مشترک ما مسلمانان بررسی شود.
چه اقداماتی در خصوص زبان فارسی در این دانشگاه تاکنون انجام شده است و چه برنامهای برای آینده زبانفارسی در این دانشگاه وجود دارد؟
در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنکارا در مقطعهای لیسانس، فوق لیسانس و دکترای دانشجو قبول میشود. علاوهبر این، رشته فارسی با همکاری مؤسسات مختلف برنامههای علمی، ادبی و فرهنگی نیز برگزار میکند. از آن جمله در سال 1988 کنگره حافظ را به همکاری رایزنی جمهوری اسلامی ایران برگزار کردیم و محققان معروفی از ایران و ترکیه در این کنگره مقاله ارائه دادند. المپیاد زبان فارسی، یکی از کارهای علمی و فرهنگی این رشته است که این المپیاد نیز به کمک جدی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برگزار میشود. نشستهای علمی و ادبی درباره شاعران و نویسندگان فارسی زبان، برنامههای شعرخوانی، برنامه شب یلدا و نوروز نیز از فعالیتهای این گروه است.
به نظر شما چرا گسترش زبان فارسی در دانشگاههای بینالمللی بهخصوص دانشگاههای کشور ترکیه اهمیت دارد؟
زبان و ادبیات فارسی برای ما زبان خارجی محسوب نمیشود و ما حق داریم که خود را یکی از میراثداران گنجینه گرانقیمت ادبیات فارسی بدانیم. عثمانیها بودند که زبان و ادبیات فارسی را در اروپا معرفی کرده و گسترش دادهاند. از این رو ما ناگزیریم به فارسی و ادبیاتش اهمیت بدهیم. بیشتر منابع تاریخی و ادبی ما به فارسی نوشته شدهاند. در آثار فارسی مسائلی وجود دارد که مربوط به تاریخ و فرهنگ ما است. ولی حتی اگر هیچ کدام از اینهایی که بیان کردم، درمیان نباشد باز هم ما باید فارسی را بدانیم و ادبیات فارسی را خوب مطالعه کنیم. زیرا زبان و ادبیات فارسی بر زبان و ادبیات ترکی تأثیر بزرگی گذاشته است. اگر بخواهیم سیر تحول ادبیات ترکی در سرزمینهای عثمانی را بشناسیم ناگزیریم با زبان و ادب فارسی سر و کار داشته باشیم.
علاوهبر اینها از یک طرف، ایران امروز به عنوان کشوری بزرگ و مستقل همسایه ماست و ما باید با همسایه خود آشنا باشیم. از طرف دیگر مردم ایران دوست و برادر ما هستند. ریشههای ما یکی است و ما نباید ار ریشههای خود بریده شویم. البته مسایل اقتصادی و بازرگانی نیز نقش دارند اما توجه من بیشتر به ریشههاست.
آیا بر سر راه گسترش زبان فارسی در دانشگاههای ترکیه موانع و مشکلاتی وجود دارد و اگر چنین است شما چه پیشنهادی برای رفع این مشکلات دارید؟
موانع و مشکلات زیادی بر سر راه ما وجود دارد. مهمترین مشکل علاقه کم جوانان به فرهنگ و زبانهاست. بیشتر مردم مسائل را از نگاه اقتصادی میبینند و مایل هستند فرزندانشان در دانشگاه در رشتهای درس بخوانند که کمک میکند آسانتر کار پیدا کنند. مشکل دیگر کمبود منابع درسی و کافی نبودن امکانهای دانشگاههای ماست. البته در عصر اینترنت همه این مسایل حل شدنی بهنظر میرسند.
میزان استقبال از زبان فارسی در ترکیه چگونه است و دانشجوها در چه مقاطعی مشغول به تحصیل در این رشته هستند؟ آیا در سالهای اخیر بر تعداد کرسیهای زبان فارسی و اساتید این رشته افزوده شده است یا کاهش یافته است؟
میزان استقبال از زبان فارسی به نظرم کم نیست ولی در گرایشهای فرعی، توجه دانشجویان به رشتههای زبان فارسی کمتر از آن گرایش کلی است. مثلا کسانی که به سراغ فارسی میروند بیشتر محققانی هستند که در زمینه تاریخ، ادبیات و روابط بینالمللی کار میکنند. البته بیشتر آنها دانشگاهی هستند و مستقیما وابسته به رشته زبان و ادبیات فارسی نیستند. ناگفته نماند که در این اواخر رشتههای مترجمی زبان فارسی نیز آغاز به فعالیت کرده و دانشجو قبول میکند. در ترکیه رشتههای زبان و ادبیات فارسی بیشتر از احتیاج واقعی است و ازینرو بعضی از آنها هنوز نمیتوانند دانشجو قبول کنند زیرا داوطلبان بیشتر رشتههای ریشهدار را ترجیح میدهند و اما رشتههای مترجمی در سالهای اخیر بیشتر جذابیت دارند.
ایرانشناس بزرگ و مشهور یا استاد زبان فارسی برجستهای که از نظر شما کارهای مهمی در این زمینه کرده باشد؟
برای پاسخ به این پرسش میتوان نامهای این شخصیتهای بزرگ را برشمرد: احمد آتش، دکتر عبد الباقی گولپینارلی، دکتر تحسین یازیجی، دکتر ملیحه انبارجی اوغلو، دکتر نظیف خوجه، دکتر نظیف شاهین اوغلو و غیره. کارهای احمد آتش و گولپینارلی را همه می شناسند. تحسین یازیجی نیزنسبتا معروف است. نظیف خوجه از اساتید دانشگاه استانبول بوده و ایرانشناسان مهمی پرورش داده است. استاد نظیف شاهین اوغلو از اساتید دانشگاه ارزروم و بعد دانشگاه قریققلعه بود و یکی از دستور نویسان جدی بودهاند.
معروفترین نویسندگان یا شاعران ایرانی، در ترکیه که آثارشان به زبان ترکی ترجمه شده است کدامند؟
کتابهای زیادی ترجمه شده است. علاوه بر کتابهای کلاسیک که احتیاج به نام بردن آنها نیست چون خیلی زیادند، بعضی از آثار نویسندگان و شاعران معاصر به ترکی ترجمه شدهاند. شهریار، جلال آل احمد، عبد الحسین زرین کوب، نصر الله پورجوادی، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نیما یوشیج، احمد شاملو، صمد بهرنگی، مصطفی مستور، محسن مخملباف و رمانهای مختلفی ترجمه شده است. اما به طور کلی علی شریعتی، صمد بهرنگی و فروغ فرخزاد در ترکیه شهرت بسیاری دارند.
نظر شما