به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در دومین کارگاه از چهاردهمین دوره آموزش داستاننویسی «آل جلال» که پنجشنبه (13 آذر ماه) در فضای مجازی برگزار شد، نویسندگان جوان و اعضای پایگاه نقد داستان پای درس شیوا مقانلو، نویسنده و مترجم با موضوع «ویژگیهای رمان پستمدرن» نشستند.
این نویسنده با بیان اینکه تقسیمبندیهای مختلفی از ادبیات داریم،گفت: یکی از این تقسیمبندیها، مکاتب ادبی بر اساس زمان، سال و جلو آمدن ادبیات است؛ بهترین منبع که در آن بتوانید انواع فیلسوفهای ادبی را بشناسید و بدانید مکتبهای ادبی در چه سال، دوره و از سوی چه کسانی ظهور کردهاند کتاب دوجلدی «مکاتب ادبی» جمع آوری و نوشته رضا سید حسینی است.
مقانلو ادامه داد: از قرن ۱۷میلادی به آن طرف طبقهبندی مکاتب ادبی باب شد. قرن ۱۸و ۱۹و اواخر آن رومانیسم و قرن ۲۰ مکتب سورئالیسم، ناتورالیسم و... ظهور کردند. این تقسیمبندی برای انواع زمانیبودن و ایسمهای ادبی است که هر کدام معنای خاص خود را دارند. وقتی درباره پستمدرنیسم حرف میزنیم منظور یک مکتب ادبی نیست بلکه یک وضعیت اجتماعی است که جهان در آن وضعیت قرار گرفت و از این به بعد پستمدرنیسم وارد هنر، ادبیات، نقاشی، موسیقی، معماری، سینما و تئاتر هم شد.
این مترجم افزود: بر اساس تقسیمبندی دوم، جهان به سه دوره سنت، مدرنیسم و پستمدرن تقسیم میشود؛ جهان در دوران سنت دنیایی است که تا اواخر قرن ۱۹ بر جهان حاکم بود اما از اواخر قرن ۱۹جهان وارد دوره مدرن میشود و با خودش چیزی به همراه میآورد که به آن مدرنیسم میگوییم. اما از حدود دهه ۵۰ و ۶۰میلادی تغییرات بزرگی ایجاد میشود و وضعیت دنیا به گونهای عوض میشود که دنیا وارد پستمدرن میشود و به تبع آن ادبیات هم وارد دوران پستمدرن میشود.
وی با تاکید بر اینکه کلمه پُست به معنای ضدیت با مدرننیست گفت: جهان پستمدرن در ضدیت با دنیای مدرن به وجود نیامده است. جهان در دوران سنتی راه خودش را میرفت و در ادبیات به طور مشخص داستانهای قصهوار، پریان و... از طرف دانایکل قصههای عاشقانه، جن و پری، شاهزادهای و... را تعریف میکردند. نمونه همین وضعیت در ادبیات هم وجود داشت و انسان درگیر دغدغههای دوران مدرن نشده بود؛ اما از اواخر قرن ۱۹با چند دگرگونی و انقلاب در جهان مواجه هستیم از جمله انقلاب صنعتی، به وجود آمدن کارخانهها، متکی شدن جهان به چرخهای اتومبیل، سوختهای فسیلی، کارگری شدن صنایع و به وجود آمدن روزنامهها، قدرتگرفتن نشر و کتاب و... که جهان را وارد دنیای مدرن کردند. وقتی جهان وارد این دنیا میشود ادبیات هم بهتدریج وارد دنیای مدرن میشود.
این مترجم عنوان کرد: از اواخر قرن ۱۹ ما جهان مدرن را میبینیم. در همان زمان نخستین ادبیات مدرنیستی خودش را نشان میدهد. در سال ۱۸۸۸ رمانهایی داریم که به آن صفت کارهای مدرنیستی میدهیم و اوج این ادبیات در دهه ۲۰و ۳۰ است؛ قرن ۲۰با تمام قدرت بر دوش مدرنیته ایستاده است. در شکل سنتی داستاننویسی تکلیف روشن بود؛ به انسان از بیرون نگاه میشد و قصهگویی زمانی که میخواست درباره انسانها، زندگی، جنگها و... بنویسد به سادگی قصهپردازی را شروع میکرد و در جایگاه دانایکل بود اما در دنیای مدرن بهجای اینکه داستان از بیرون بر شخصیت متمرکز شود در داستانگویی مدرن داستان داخل ذهن شخصیتها شکل میگرفت.
مقانلو گفت: در اواخر قرن ۱۹که علم روانشناسی برای اولین بار بر انسان به عنوان یک خود، منسجم و متمرکز شد که قابل شناسایی، بنابراین نویسندگان بر این موجود که اسم آن انسان بود متمرکز شدند و داستانهای خود را از ذهن انسانها نوشتند. برای اولین بار داستانهای فلسفی مطرح و سوالهای وجودی مطرح شد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: در نیمه اول قرن ۲۰ جهان جنگهایی را به عنوان بزرگترین مصائب بشر و رخداد تلخ تجربه کرد؛ وقوع این جنگها انسان مدرن را خرد کرد چراکه آنها را به این نتیجه رساند که تعقل کجاست و تعریف انسان از انجسام از هم پاشید.
مقانلو افزود: در جریان این جنگها انسان به نوعی تمام دستاوردهای خودش را بربادرفته میدانست و در این مقطع زمانی مبحث انسان در وضعیت پستمدرن ظهور پیدا میکند و اولین زمزمهها درباره اعتراض به مدرنیته شروع میشود؛ این به این معنا نیست که پستمدرنها در دشمنی با نظریات مدرن بودند.
این نویسنده با بیان اینکه در دهه ۱۹۳۰برای اولین بار کلمه پستمدرن مطرح شد گفت: این کلمه در آن دوران به معنایی که امروزه میشناسیم نبود و برای اولین بار با معنای دور از معنای امروزی در روزنامهها مطرح شد و به دنبال آن چندین نفر این واژهها را درباره موضوعات دیگر مطرح کردند. معنای مدنظر ما که به ادبیات و هنر اشاره میکند از دهه۶۰ میلادی باب میشود و معنای امروزی پیدا میکند. خرد مدرن در جایی کم میآورد و نمیتواند به دستاوردهای که برای بشر قول داده بود برسد. پستمدرن با این نگاه و دید وارد هنر میشود و تاثیر خود را در هنر بهجا میگذارد.
وی افزود: پستمدرنیسم در ادبیات، موسیقی، سینما و... است و مانند دیگر مکاتب ادبی نیست که عدهای دور هم جمع شوند و بگویند مثلا مکتب ادبی سورئالیسم را پایهگذاری کردیم. مکتب ادبی پستمدرن اینگونه نیست که از سالی آغاز به کار کرده باشد. بحث این است که دیدگاه بشر در دوران پستمدرن جای خود را در هنرها گذاشته است؛ از همه جلوتر تاثیرات پستمدرن را در معماری و موسیقی میبینیم بعد وارد ادبیات و سپس تئاتر و سینما میشود. تفاوت دیدگاهی پستمدرنیسم با مدرنیسم در شکل اجرایی خودش را نشان میدهد؛ وقتی دو چیز به لحاظ محتوایی با هم تضادهایی داشته باشند شکل اجرا هم متفاوت خواهد بود. ادبیات پستمدرن در شکل اجرایی تفاوتهایی با ادبیات مدرن داشت؛ ادبیات پستمدرن تمام روایتهای خیلی بزرگ و منطقی که در ذهن انسان مدرن را میشکند.
مقانلو ادامه داد: از حالا به بعد با نگاه جدید و بازیگوشانه میخواهیم به روایتها نگاه کنیم. پستمدرنها تعاریف و معنای خود را با نگاه به سنتهای پشت سر از نو میسازد؛ پست مدرن برایش مهم بود که تاریخ و اسطورههای هر قوم چیست.
وی بیان کرد: آنها همچنین اتفاق جهان بیرون را قطعه قطعه میبینند و داستانهای خود را قطعه قطعه مینویسند. از دیگر ویژگیهای پست مدرن این است که معمولاً داستانهایشان از پایان فرار میکند. در ادبیات مدرن پایان باز داریم اما پست مدرنها به پایان معتقد نیستند و به گونهای داستان را تمام میکنند که فکر میکنید وسط داستان هستیم. آنها همچنین از طنز و کنایه استفاده میکنند و در کارهایشان طنز وجود دارد که خیلی هم پنهان است.
مقانلو سپس به وضعیت ادبیات پستمدرن در ایران اشاره کرد و گفت: در ایران مانند ادبیات غرب تقسیمبندیهای دقیق را نداشتیم اما حرکتهای انجام شده که به عنوان نمونه میتوان به کتابهای محمدرضا کاتب و ابوتراب خسروی اشاره کرد. پست مدرن طوفانی شروع شد اما اوج آن در دهه ۶۰ و ۸۰ بود و کارهای اصلی و مهم در آن دوره ظهور کرد. اما بعد از آن تا حدی رو به افول رفت.
این جلسه مجازی با پاسخ به پرسش حاضران پایان یافت.
چهاردهمین دوره داستاننویسی «آل جلال» در آستانه برگزاری سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برنامهریزی و اجرا میشود. این رویداد آموزشی که از پنجشنبه سیزدهم تا جمعه ۲۲ آذرماه در قالب ۱۳ کارگاه مجازی برنامهریزی شده تا کنون پذیرای ۸۷۰ ادبجو و علاقهمند داستان از اقصی نقاط کشور بوده است.
نظر شما