فرهنگ امروز/ هرمز نیکاندیش: اخلاق، خوی و صفاتی ریشهدار در انسان است که خواست و پندار، رفتار و گفتار وی را میسازد و چون به وادی تلاش و کوشش نظاممند علمی محقق یا دانشمندی در راستای حل مسئلهای یا گره گشودن از نیاز بشری وارد شود، «اخلاق پژوهشی» نام میگیرد. برخی نیز رابطهی عقلانی و قانونی را که به موجب آن مؤلفان و پژوهشگران را ملزم به رعایت حقوق و خالق اثر کند را اخلاق پژوهشی نام دادهاند.[1] به هر روی باید و نبایدهای حرفهای یک پژوهشگر را همچون افراد هر صنف و حرفهای، ملزم مینماید تا از چارچوب اخلاقی تبعیت کند. امری وجدانی که گاه مرزهای عینی و دستورالعملهای اداری و بیرونی نیز به حمایت از آن برمیخیزند. این آداب یا در قالب منشورهای حرفهای مکتوب و مدون شدهاند یا همچون «اصولی نانوشته» مورد توافق متخصصان رشتههای مختلف قرار گرفتهاند. بیانیهی همایش اخلاق پژوهشی در سنگاپور از جمله این موارد است که در این باره به 4 اصل اخلاقی صداقت در همهی جنبههای تحقیق، پاسخگویی در انجام پژوهش، حسننیت و انصاف در کار با دیگران و رابطهی خوب با دیگران اشاره دارد. همچنین این بیانیه 14 مسئولیت حرفهای نیز بر آن میافزاید: 1- امانتداری؛ 2- اطاعت از قوانين؛ 3- به کار بردن صحيح روشهاي پژوهشي؛ 4- ثبت دقيق پژوهش؛ 5- به اشتراك گذاردن يافتههاي پژوهش؛ 6- حفظ حقوق و اصول پديدآوري؛ 7- قدرداني از همکاران اجراي پژوهش؛ 8- داوري و ارزیابی سريع و دقيق سایر کارهای پژوهشی با حفظ محرمانگي؛ 9- سازش و فاش کردن تضاد منافع؛ 10- دقت در اظهارنظرهاي حرفهاي و پرهيز از دخالت عقايد شخصي در ارتباطات عمومی؛ 11- گزارش موارد تخلف به مقامهاي ذیربط؛ 12- پاسخ به شكايتهاي تخلف پژوهشي؛ 13- فراهم آوردن محيط پژوهشي؛ 14-در نظر گرفتن منافع جامعه.[2]
در کشور ما نیز منشور اخلاق و موازین پژوهشی توسط وزارت علوم، فناوری و تحقیقات تدوین شده است. بر مبنای این منشور، دانشجويان، اعضاي هيئت علمي دانشگاهها و پژوهشگاههاي كشور باید تمام تلاش خود را برای «كشف حقیقت و فقط حقيقت» به كار بندند و از هرگونه جعل و تحريف در فعاليتهاي علمي پرهيز کنند. همچنین حقوق پژوهشگران، پژوهشيدگان (انسان، حيوان، گياه و اشيا) سازمانها و ساير صاحبان حقوق را به رسميت شناخته و در حفظ آن بكوشند. مالكيت مادي و معنوي آثار پژوهشي را ارج نهاده و براي انجام پژوهشي اصيل اهتمام ورزيده و از سرقت علمي و ارجاع نامناسب اجتناب کنند. اتخاذ رهيافتي نقادانه ضمن پايبندي به انصاف و اجتناب از هرگونه تبعيض و تعصب در کلیهی فعاليتهاي پژوهشي، استفاده بهرهورانه در عین امانتداري از منابع و امكانات اقتصادي، انساني و فني موجود، پرهيز از انتشار غيراخلاقي نتايج پژوهش نظير انتشار موازي، همپوشان و چندگانه، رعایت اصل محرمانه بودن و رازداري، توجه و حفظ منافع ملي، رعايت کلیهی هنجارهاي علمي رشتهی خود، قوانين و مقررات، سياستهاي حرفهاي، سازماني، دولتي و راهبردهاي ملي در همهی مراحل پژوهش، سایر اصول مورد نظر این منشور اخلاقی است.
چارچوبی که متأسفانه شواهد و قرائن بسیار در ایران حکایت از پایمال شدنش دارد. مواردی که نشان میدهد چگونه ارزشهای اخلاقی در مسیر یک پژوهش قربانی میشوند. حال این پژوهش یک پایاننامهی دانشجویی باشد یا مقالهی علمی، پژوهشی یا یک طرح تعریفشدهی مراکز دولتی و...
آغاز راه؛ پایاننامههای دانشجویی
کمی که نگاه میکند خوبتر که نگاه میکند ...، نه این محتوای پایاننامهی اوست، اما تنها نام پایاننامه تغییر کرده و تنها بخشهایی از پایاننامه به احتساب موضوع حذف شده است. پیگیر که میشود دانشجوی مزبور فقط شرمندگی اظهار میکند و برایش درود و تهنیت نثار که از خطایش بگذرد. روایت فوق مربوط به یکی از پرطمطراقترین دانشگاههای کشور است. روایتی از دانشجویی ساعی که حالا یکی از بهترین اساتید در حوزهی تخصصیاش است. دانشجوی سارق را اما نمیدانیم، شاید با همان مدرک کارشناسی ارشدش در یک نهاد و سازمان مشغول است و حقوق و مزایای کارشناسی ارشدش را مدیون تلاش دیگری که کوشید و پژوهید و نگاشت تا وی ثمرهی تلاشش را به آنی رونوشت و به نام خود ثبت کند تا پلهای که شاید این دنیایی باشد را زودتر بالا برود.
آری، کافیست تنها در پایاننامههای دانشجویی نگاهی بیندازید، کم نیستند پایاننامههایی که با موضوعی تکراری نگاشته شده، دفاع شده و گروه نیز اعتراضی نکرده است. انتشاری به قول منشور اخلاقی وزارت علوم موازی، همپوشان و چندگانه که دانشجویان، اعضاي هيئت علمي دانشگاهها و پژوهشگاههاي كشور تعهد به پرهیز از انجامش داده بودند.
نگارنده خود هنگام بررسی پایاننامههای دانشجویی در یکی از دانشگاههای مطرح، با پایاننامههایی برخورد میکرد که موضوعات مشابه را با کمی تغییر مورد بررسی قرار داده بودند و گاه رونوشتهای خوبی از یکدیگر بودند. نقلقولهایی بدون منبع، استفاده از آثار دیگران بدون ذکر نام پدیدآور، در میان پایاننامههای دانشجویی بسیار است. به این فهرست، بیانصافی برخی اساتید راهنما را اضافه کنید که خود حکایت دیگری است. برخورد استاد راهنمایی که خود در حین پژوهش پایاننامه باید حضور فعال داشته باشد با پژوهشی تکراری و رونوشت و گاه حتی رونوشت پایاننامهای که خود وی باز هم در سمت استاد راهنما یا مشاوره بوده است، حاکی از بیتفاوتی و رخوتی است که با داعیههای فراوان اخلاقی در کشور ما همخوانی ندارد. هرچند این امر شمولیت ندارد، اما وجود دارد و این تنها نمونهای است از میان نمونهها و شواهد بسیار.
سرقت پایاننامه حتی در سطح اساتید نیز قابل توجه است. در یکی دیگر از بزرگترین دانشگاههای کشور، دانشآموختهی کارشناسی ارشدی متوجه میشود استاد راهنمایش پایاننامهی وی را به مثابهی طرح پژوهشی با یکی از نهادهای دولتی، قرارداد بسته است. هنگام پیگیری، وی متوجه میشود قرارداد مزبور با احتساب مبلغی بالا به نام استاد و فرزندش ثبت شده است. سرقتی فرهنگی که برخلاف سارقان دیگر بر شأن سارق میافزاید، هرچند اصول اخلاقی قربانی میشوند، اما یک دانشجو یا استاد چه فرق میکند با هر عنوانی پا بر دوش تجربهی دیگران میگذارد و بالا میرود.
مقالات علمی، پژوهشی
بیاخلاقی در حین نگارش، حین ارزیابی و داوری مقاله، بیداد دیگری است که داد از پژوهشگران برآورده است. بگذریم از مقالههایی که دانشجو در آن خفه میشود تا نام استادی برافراشته شود، بگذریم از اینکه مقالههای برآمده از پایاننامهی دانشجویی را اساتید راهنما و مشاور پله ترقی و امتیاز خود میسازند، بگذریم، اینک موضوع حول نگارندهای است که مقالهای را به تحریر در میآورد با رفرنسهایی که گاه از دیگران رونوشت شده یا به صراحت به سرقت رفته است. مقالههایی که گاه تنها نام و شأن نویسنده بر مقدارش افزوده است و نه حرف جدیدی دارد و نه مسئلهای را گره گشوده است، فقط نوشتاری است که منتشر میشود تا فهرست کاری نگارنده افزونتر و سنگینتر شود. در این باره دانشجویان را باید به حاشیه گذارد که دانشجو به تنهایی نمیتواند مقالهای را در مجلات علمی، پژوهشی چاپ کند، باید امتیاز مقالهاش را با استادی شریک شود تا شاید نام استاد گرهگشای چاپ مقالهی او شود. آن وقت اگر دانشجو حرف جدید زده باشد به نام استاد ثبت و ضبط میشود و دانشجو نویسندهی دوم میشود. مگر استاد منصفی پیدا شود که بپذیرد تنها برای کمک به دانشجو، نامش به عنوان نویسندهی دوم مقاله ذکر شود.
مثبتاندیش باشیم، نگارندهای که منصفانه و بر مبنای اصول اخلاقی مقالهاش را نوشته باشد و آن را برای چاپ به مجلهای میسپارد، باید گوشهچشمهای هیئت تحریره و ارزیابانش را تاب بیاورد، ارزیابیها و داوریهایی که گاه مغرضانه و گاه نابخردانه و بدون آگاهی از موضوع است. گاه از روی فرصت اندک به بهانههای واهی، مقاله را رد میکنند و پاسخی به نگارندگان نمیدهند؛ برای نمونه 2 یا 3 سال عرف برخی مجلات است که شاید در نهایت نیز به چاپ مقاله منجر نشود. این یکی از سرانجامهای نیک کار است؛ زیرا گاه دیده شده مقالهی ردشده توسط نشریه با نام یکی از نورچشمیها و شاید خود گردانندگان در جایی دیگر و یا همان نشریه به چاپ میرسد و تلاش پدیدآور مانند نوشیدنی گوارایی، نوش دیگری میشود که به نامشان و به کامشان ولی نه گوارای وجودشان!
گاهی داورها و ارزیابان کار، خود کارنامهی روشنی در حوزهی کاری که به آنها سپرده شده، ندارند و به همین دلیل زبانشان کند است، اما نوک نقادیها وارزیابیهایشان بُرّنده و هرچه پاسخ مستدلتر، گویی لجاجت پژوهشی اجازه نمیدهد تا مفاهمه ایجاد شود و کار به جایی نمیرسد مگر اینکه نگارنده از حقش بگذرد و حرف خام دیگری را بر چشم گذارد.
فرجام سخن
وادی پژوهش در کشور گرفتار آسیبها و معضلات چندی است که بر دوش ساختارها و کارگزاران کشور سنگینی میکند. کمرنگ شدن اخلاق پژوهشی یکی از این معضلات است که هر دغدغهمند اخلاق و پژوهش را میآزارد. اصول صداقت، امانتداری، مسئولیتپذیری و پاسخگویی و انصاف در فرایند کار پژوهشی، ارزیابی و انتشار آن تأملی جدی را میطلبد. اولین سنگبنای این امر از نخستین کارهای پژوهشی و پایاننامههای دانشجویی آغاز میشود. رعایت اصول اخلاقی از سوی نهادها و سازمانهای مربوط، دانشگاهها و مراکز پژوهشی به مثابهی منشأ میتواند به نهادینگی این اصول و مبانی اخلاقی کمک کند. هرچند نقش اصول نانوشته و وجدان فردی را نباید نادیده انگاشت، اما به نظر میرسد وادی پژوهش در ایران نیازمند مداقهی بیشتر است و همت عالی نیروهای دانشگاهی و اندیشهای و توجه بیشتر مقامات مسئول را میطلبد.
پینوشتها:
نظر شما