به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پسامدرنیسم، مفهومی علمی و اجتماعی و شکلگرفته در دهه ۱۹۶۰ است که با پرسش و تردید در مورد مرجعیت عقل و وضع هرگونه نظریه جامع و مطلق پا به عرصه اندیشه گذاشت. این نظریه که در تقابل با مدرنیسم شکل گرفته است، به نگاه مدرنیستها که ارزشی بی چون و چرا برای عقلانیت قائلند نقد دارد و بر کوششی که آنها برای ارائه نظریههایی جامع و فراگیر بر مبنای اصول و روشهای عملی مبذول میدارند، خرده میگیرد؛ چرا که پسامدرنیستها، تعریف و تجسم یک آینده مطلوب برای همگان را ــ با توجه به تنوع علایق و خواستههای انسانها ــ غیرممکن میدانند و تنوع را به منزله ارزشی مهم در نظر میگیرند.
کتابی برای بازنمایی مسائل متنوع پسامدرنیسم
بر این اساس و با توجه به ابعاد وسیع مفاهیم گسترده و متنوع موجود در قلمرو پسامدرنیسم، همواره نیاز به نگارش فرهنگی احساس میشده است که بازنمایاننده چهرهها، نظریهها، مفاهیم و اصطلاحات پسامدرن باشد. چنین نیازی در این وادی، سبب شده است تا «عبدالکریم رشیدیان» در «فرهنگ پسامدرن» ــ اثری که به تازگی از وی منتشر شده است ــ علاوه بر معرفی پسامدرنیسم، به حوزههای متنوع فرهنگ و اندیشه، همچون فلسفه، ادبیات، هنر، دانشهای طبیعی و اجتماعی، علوم محض، الاهیات، اخلاق، سیاست، روششناسی، ایدئولوژی، اندیشه انتقادی و جنبشهای نوظهور اجتماعی و فکری معاصر نیز نظر داشته باشد و مدخلهایی را شکل دهد که در عین فشردگی، دارای پروای دقت و عمق نیز باشند و به عنوان آغازگاهی برای مطالعات جهتدار و ژرفتر به محققان این حوزه یاری رساند.
رشیدیان ــ نویسنده فرهنگ پسامدرن ــ در مقدمه این اثر، آن را فراورده یک دهه کار پیوسته و گسسته برای پدیدآوردن مجموعهای قلمداد میکند که هدف آن بازتاب وجه مهمی از دگرگونیهای اندیشه معاصر در حوزههای گوناگون است. وی هدف خود در نگارش چنین فرهنگی را مرتبط با آشناییاش با دو کتاب انگلیسی «Rutledge Companion to Postmodernism» و «Encyclopedia of Postmodernism» میداند و اظهار میدارد که در ابتدا، قصد داشته است تا به ترجمه این دو اثر مبادرت ورزد اما بررسی نقاط قوت و ضعف کتابهای مذکور، او را از ادامه کار ترجمه بازمیدارد؛ چرا که نخستین اثر، صرفاً حوزههای متنوعتری را پوشش میداد ولی توضیحات اجمالی مطالب در مدخلها پذیرفتنی نبود. کتاب دوم نیز اگرچه به بررسی عمیقتر مطالب نظر داشت اما مدخلهای آن با تکیه بیشتر بر مضامین فلسفی از تنوع لازم برخوردار نبودند. به این ترتیب، جامعیت نداشتن و تنوع در دو کتاب نامبرده، سبب شد تا رشیدیان به نگارش فرهنگی مستقل دست زند.
«فرهنگ پسامدرن»، علاوه بر توجه به رفع نواقصی که از آنها یاد شد، چند ویژگی برجسته دیگر نیز دارد. از جمله آن که، کوشیده است تا اندیشههای جدید را تا حد امکان در همه گوناگونی آن دنبال کند؛ از همینرو با توجه به مدخلهای موجود در این کتابها و با استفاده از بسیاری فرهنگهای دیگر، حدود چهارصد عنوان تعیین شده است که تا حدودی، پاسخگوی دغدغه تنوع باشد.
علاوه بر این، تلاش شده است تا مدخلها نه گزارشگونه بلکه بررسی عمیقتر مضامین موردنظر باشند؛ لذا شیوه معمول مدخلنویسی تا حدی به سود شیوه مقالهنویسی ترک شده است که بررسی تفضیلیتر مطالب و ارجاعهای مستقیم و مکرر به آثار اندیشمندان گواه این ادعاست. به این ترتیب اجرای چنین سبکی در نگارش این فرهنگ، میتواند در شرایط کمبود منابع یا عدم پیگیری مستقل مطلب از سوی خواننده، سودمندتر واقع شود.
پاسخهایی برای پرسشهای نوظهور
میتوان به این نکته اشاره کرد که «فرهنگ پسامدرن»، نه گزارشی کلی بلکه همزمان پاسخی است به پرسشهای مشخص ویژهای که در میان دانشجویان و پژوهشگران درباره پدیدههای نوظهور اندیشه معاصر شکل میگیرد. نویسنده، مدعی است که تجربه شخصی وی طی سالها به تشخیص بعضی از این پرسشها کمک کرده و تا جایی که او جستوجو کرده است، غیر از دو کتاب یادشده به زبان انگلیسی، در زبانهای فرانسه و آلمانی چنین مجموعهای، ویژه اندیشه پسامدرن وجود ندارد. هر یک از این دوکتاب نیز به وسیله متخصصان پرشمار و شوراهای ویراستاری قدرتمندی به نگارش درآمده است. همین واقعیت، دشواری نگارش انفرادی اینگونه آثار را به نمایش میگذارد و زمانبری طولانی آن را توجیه میکند زیرا در بسیاری موارد، نگارنده، نخست باید بیاموزد و سپس بنویسد و این برای رشیدیان به معنای دورهای پربار از آموزش در حوزههای بسیار متنوع و تمرین چالاکی فکری به هنگام نگارش مدخلهایی بسیار متفاوت در زمانهایی نسبتاً کوتاه بوده است.
عبدالکریم رشیدیان همانگونه که خود مدعی است، برای نوشتن این متنها از منابع گوناگون و گستردهای برخوردار شده است. وی نخست تا حد امکان از آثار خویش در معرفی چهرههای پسامدرنیسم بهره میگیرد؛ سپس با مراجعه به کتابها، مقالات، فرهنگهای عمومی و تخصصی، منابع اینترنتی و حتی استفاده از نظرها و تفاسیر خوانندگان نیمهمتخصص یا غیرمتخصص، درباره چهرهها و مضامین پسامدرنیسم به درکی جامع میرسد و کمترین تزلزلی در اقتباس آنها به خود راه نمیدهد. به عنوان مثال این فرهنگ در معرفی «هانا آرنت» توضیحی مبسوط ارائه میکند که در بخشی از آن میخوانیم:
«هانا آرنت (Hannah Arendt) ، اندیشمند سیاسی (۱۹۰۶ ــ ۱۹۷۵) در خانوادهای یهودی در هانوفر آلمان به دنیا آمد و در دانشگاه ماربورگ (همراه با مارتین هایدگر) تحصیل کرد. در ۱۹۲۸ رساله دکتری خود را با عنوان «مفهوم عشق نزد اگوستین قدیس» (Der Liebesbegriff bei Augustin) زیر نظر کارل پاسپرس در دانشگاه هایدلبرگ گذراند. در سال ۱۹۳۳ به پاریس و در ۱۹۴۱ به آمریکا مهاجرت کرد و ریاست شماری از سازمانهای یهودی را بر عهده گرفت و در سال ۱۹۶۳ به عضویت «کمیته اندیشه اجتماعی» در دانشگاه شیکاگو منصوب شد. از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۵ در «مدرسه جدید برای پژوهش اجتماعی» نیویورک تدریس کرد. مشهورترین هوادار و منتقد او هابرماس است که ریشه نظریه کنش ارتباطی خود را در باور آرنت به نقش مرکزی ارتباط میداند.» (صفحه ۱۱)
«فرهنگ پسامدرن» در تبیین مفاهیم این حوزه نیز دقت نظر کافی و وافی را مبذول داشته است. به عنوان مثال در معرفی «ساختارزدایی» که بخشی از آن در زیر آمده است به چنین شرحی میپردازد:
«واژه ساختارزدایی (Deconstruction) که دریدا آن را درباره گراماتولوژی (De La Grammatologie) ابداع کرد، رویکرد و روشی است برای خوانش متن به قصد یافتن معناهای گوناگون آن، بهگونهای که تضادها، درزها و تنشهای درونی تقلیلناپذیر آن، بنیانهای پیچیده و نااستوارش و ناگفتهها و سکوتهای آن برملا شود. ساختارزدایی به عنوان یک نظریه و یک پراتیک در عین داشتن اشتراکات بسیار با دیدگاه یا فلسفه پساساختارگرایی از این جهت با آن تفاوت دارد که پساساختارگرایی بیشتر با زبانشناسی سروکار دارد در حالی که ساختارزدایی توانسته است در حوزههای گوناگون فرهنگ همچون فلسفه، ادبیات، هنر، سیاست، اخلاق، الاهیات، معماری و غیره به کار رود.» (صفحه ۳۶۱)
نظریههای پسامدرن نیز مطمح نظر مؤلف این اثر بوده و وی کوشیده است تا نگاهی مجمل و در عین حال جامع نسبت به آنها داشته باشد. نمونهای از این رویکرد را میتوان در بخشی از معرفی «نظریه انتقادی»، ردیابی کرد:
«این نظریه که ریشه در فلسفه نقادی کانت و نقد اقتصاد سیاسی مارکس دارد به دو معنای مختلف در دو حوزه جامعهشناسی و نقد ادبی به کار میرود. نظریه انتقادی در حوزه جامعهشناسی بیش از همه با نام متفکران مارکسیست مکتب فرانکفورت گره خورده است. آنها میخواستند شکلی از مارکسیسم «رهاییبخش» را در مقابل پوزیتیویسم منطقی و نیز در مقابل مارکسیسم رسمی بپرورانند. این نظریه به عنوان یک روششناسی، بیشتر در تحلیل سلطه سرمایهداری در جوامع پیشرفته صنعتی و چگونگی تکامل مارکسیسم در جامعه شوروی و اقمار آن به کار گرفته شده است.» (صفحات ۶۹۱ ــ ۶۹۲)
کتاب «فرهنگ پسامدرن» که نویسندهاش ــ «عبدالکریم رشیدیان» ــ آن را بیشتر، فراورده آموختههای خویش میپندارد تا محصول دانستههایش، اثری است از «نشر نی» که در سال جاری در شمارگان هزار نسخه به بهای ۶۴۰ هزار ریال، روانه بازار کتابهای مرجع شده است.
نظر شما