به گزارش فرهنگ امروز؛ فیلم سینمایی "سایه روشن" با حضورپدید آورندگان هنری فیلم؛ شقایق فراهانی ، فرزاد موتمن ، امیر افشار سید جمال ساداتیان و همچنین متخصصان حوزه ی روان پژوهی و روان کاوی ؛ دکتر بابک روشنایی مقدم، دکتر سید حسین مجتهدی و دکتر افشین یداللهی توسط "مرکز خدمات روان شناسی سیاووشان" در سالن همایش کتابخانه به نمایش در آمد و سپس توسط متخصصان نقد روانکاوانه و تحلیل روان پژوهانه شد.
در ابتدای این نشست دکتر روشنایی مقدم به تعارض شخصیت رامین در فیلم اشاره کرد و گفت: سایه روشن فیلمی است که بیننده را از جایگاه معمول مشاهده گر در یک فیلم جا به جا می کند . به مشارکت در دنیای درونی فردی پر تعارض دعوت می کند.
وی در ادامه گفت: خالقین به طور خلاقانه ای شخصیت های مختلف این فیلم را پردازش کردند به گونه ای که در یک سطح شاهد اشخاص حقیقی هستیم که در بطن یک داستان پیچیده با هم تعامل می کنند و رازی را روشن می کنند و در سطح دیگر می توان شخصیت های مختلف این فیلم را قسمت های مختلف وجود رامین دید که احساسات، فانتزی ها و قسمت های متناقض وجودش به شکل کاراکتر در می آیند ، با هم تعامل می کنند و ما شاهد گفتمان درونی در فضای بسته این خانه هستیم.
وی افزود: از نظر شخصیت ها سایه و یلدا هر دو فرزند رامین هستند، نام هر دو به تاریکی اشاره دارد. رامین، ناهید را که باردار است رها می کند و یا به تعبیر خودش دق مرگ می کند. ماحصل این رابطه سایه ای است که چون سایه به دنبال رامین است. سایه اگر چه جدا از رامین به نظر می آید ولی چیزی به جز تصویر رامین نیست . داستان این طور باز می شود که رامین قبل از اینکه بداند و شاید قبل از اینکه بخواهد بداند ناهید باردار است او را ترک کرده است و ناهید دق مرگ شده است. انگار افسردگی ناهید پس از ترک شوهرش رامین هیچ گاه از بین نمی رود . اگر بخواهیم نگاه روان شناختی به روابط بین فردی داشته باشیم می توانیم تصور کنیم سایه در فضایی که پدر غایب و خیانتکار بوده است و مادر حضور فیزیکی داشته است اما از نظر احساسی غایب بوده است رشد پیدا می کند. در این فضا بچه ای بزرگ می شود که از یک سو از پدر متنفر است و از سوی دیگر به دنبال شناخت آن می گردد. بچه هایی که در این فضا بزرگ می شوند اگر چه از آن چیزی دریافت نکردند به شدت آسیب دیده اند ولی به صورت ناآگاه ممکن است همان ویژگی را در وجود خودشان شکل دهند. از این روی رفتاری که سایه با رامین دارد رفتاری با تحقیر، تحکم، دروغ گویی و پر از راز است در این فضا سایه از یک سو از والد آزار دهنده اش متنفر است و از سویی دیگر شبیه او است.از یک سو به دنبال انتقام گرفتن از او است از سویی دیگر نیاز به دیده شدن و فهمیده شدن توسط او را دارد. از یک سو به صورت سادیستیک او را تحقیر می کند و از سوی دیگر به صورت مازوخیستیک تحقیر را می پذیرد. یلدا که محصول رابطه رامین و میترا است نیز در فضایی پر تنش رشد یافته است . این فضا به شکلی آیینه ی فضای سایه است. یلدا هم مانند سایه از پدرش تنفر و کینه دارد . به شکلی یلدا گذشته سایه در زمان حال است .همچنین شخصیت های دیگر در طول فیلم با هم همپوشانی دارند؛ میترا به ترتیبی معادل ناهید می شود زیرا زمانی که آنها از رامین باردار می شوند، رامین قبل از اطلاع از بارداری آنها را رها می کند. با شخصیت های جدیدی که به نمایش گذاشته می شود داستانی دوباره تکرار می شود و چیز جدیدی در این تکرار نیست. دکتر پناهی به شکلی نمایانگر قسمت سالم وجود رامین است که به دنبال حقیقت و روشنایی است که به شکل نمادین خود را به شکل روانکاو در جستجوی اعماق رامین نشان می دهد. زمانی که دکتر پناهی با رامین در مورد فراموشی اش صحبت می کند می گوید:" مانند قطعات پازلی است که در هم پیچیده و به هم خورده است و کار ما این است که آن را سرجایش قرار دهیم" در اینجا به شکلی از تماشاگر دعوت می شود که قرار است شما پازل را کنار هم بگذارید.
دکتر روشنایی مقدم در بخش دیگری از سخنانش گفت: در صحنه ای از فیلم رامین به در بسته ای می رسد که قفل است و قفل آن پنهان است در اینجا به گونه ای سمبولیک دنیای درونی رامین نشان داده می شود که باید در خفا باقی بماند. انگار رامین می خواهد قسمتی از دنیای خود را از خودش دور نگه دارد.
وی همچنین گفت: در قسمت های پایانی فیلم ، فیلم Lost Highway ، دیوید لینچ نشان داده می شود داستان سایه روشن نیز مانند Lost Highway است، مثل دیالوگ آخر فیلم: "نقطه پایان همان نقطه شروع است" زمانی که رامین سعی می کند این مفهوم را به میترا انتقال دهد برای او گیج کننده است. شاید پایانی که خودش شروع است نشان دهنده تسلسل و تکرار زندگی یا بهتر بگویم مردگی فرد است که از ارتباطات قطع است و به طریقی در فضایی زندگی می کند که از قسمت بزرگی از دنیای درون خودش قطع است. به طور کلی می توان گفت فیلم سایه روشن به تصویر کشیدن این دنیای تاریک است، دنیای تاریکی که در آن واقعیت و دروغ ، سایه و روشن تفاوت خاصی پیدا نمی کند و انگار فرد محکوم به تکرار و تسلسل است.
در ادامه این نشست دکتر مجتهدی گفت : من این فیلم را به مثابه یک رویا می بینم. چنان که فروید اشاره می کند رویا یک محتوای آشکار دارد که ما از طریق تفسیر آن به محتوای نهان آن که محتوای ضمیر نا آگاه است می توانیم برسیم. در اسم "سایه روشن" نیز این مسئله حضور دارد ؛ روشن ضمیر آگاه و سایه ضمیر نا آگاه است. چنان که فروید در تبیین مبناهای مشترک هنر، ادبیات، رویا ، وهم و خیال پردازی (فانتزی) به این مسئله اشاره می کند. در این فیلم از آغاز تا پایان با نمادینه سازی مواجه هستیم. فروید تصویر رویا را نشانه می بیند، تصویر فیلم نیز می تواند این گونه باشد. البته برخی از پسا فرویدی ها، ابراز تصویری را نیاز فیلوژنیک بشری می بینند. مسئله دیگری که رویا را با فیلم همسو می کند زمان زدودگی است. مفهوم زمان زدودگی در کارهای فروید پیرامون ضمیر نا آگاه دیده می شود از جمله در " نوشتار ضمیر نا آگاه " فروید صراحتاً می گوید: جریان های ضمیر نا آگاه بی زمانند." در رویا گذشته و حال و آینده وجود ندارد و همه می توانند در هم ادغام شود. در ساز و کار دفاعی روانی ادغام یک تصور یگانه می تواند به تنهایی زنجیره ای از تداعی ها را در پی داشته باشد. چند سوژه، چند زمان، چند مکان می تواند در یک سوژه، در یک زمان ، در یک مکان بروز پیدا کند.نمادهایی در خود فیلم حضور دارد که بر رویا گون بودن و وهم سان بودن فیلم تاکید می کند: تصویر گرادیوا، فیلم هایی که در برخی صحنه های فیلم نشان داده می شود مانند Lost Highway ، Jacob's ladder ، در برخی از دیالوگ ها نیز بر رویا تاکید می شود.
وی در ادامه به شخصیت های فیلم اشاره کرد و گفت : در ابتدای فیلم ملحفه ی سفید که نماد مرگ است از روی رامین کنار زده می شود ، رامین می گوید :" خواب می دیدم مرده بودم شما هم بودید" و بعد رو به رو آیینه می ایستد و می گوید :" تو کی هستی؟" در این صحنه ها سه مولفه وجود دارد: خواب، مرگ، مرحله آیینه. خواب به تعبیر فروید وضعیتی خود شیفته است . نماد آیینه ، شبیه نماد صحنه هایی است که رامین شبانگاه تصویرش را در آب می بیند، و تصویر میترا در تصویر اوادغام می گردد. در اسطوره ی نارس هم او تصویر خودش را در آب دید و نسبت به آن احساسی دو گانه پیدا کرد؛ هم دلباخته ی تصویر خودش شد و هم دچار خشم بسیار شدیدی شد و می خواست آن را نابود کند. به همین دلیل مفهوم نارسیسیم در روان کاوی از این اسطوره گرفته شده است. این مولفه ها را می توان در پیوند با خود شیفتگی تحلیل کرد، که ریشه در سنین زودهنگام کودکی دارد. به تعبیر فروید:" وضعیت های آغازین می توانند همیشه باز تولید شوند. روان آغازین به کامل ترین معنا فنا ناپذیر است" . نکته ی دیگر فراموشی روان زاد(آمنزیا) رامین است که به علت تعارضی فراتر از هضم روان ممکن است اتفاق بیفتد. در راستای فراموشی روان زاد در دیالوگ ها متوجه می شویم رامین یک فرار روان زاد (فیوگ) نیز داشته است. در حاملگی همسر و عشق به شاگرد فرار می کند. در جایی از فیلم نیز میترا اشاره می کند در شدیدترین بحران حامله بوده است. به نظر می رسد حاملگی همسر برای رامین تروما است. شاید رامین با جایگاه پدری مسئله دارد. رامین در جایی به میترا می گوید:" آن دختر واقعی ام نیست." او در ادامه به تحلیل اسم های خاص در فیلم و سازوکارهای روانی انتقال، واپس روی، نمادینه سازی و خطور در پیوند با بافتار فیلم پرداخت.
پس از صحبتهای متخصصین به ترتیب شقایق فراهانی،فرزاد موتمن، امیر افشار، سید جمال ساداتیان درباره فیلم صحبت کردند. فرزاد موتمن درباره فیلم و تجربه اش از ساخت این فیلم گفت: دنیای فیلم، سایه روشن، پر رمز و راز و مالیخولیایی است و کاراکترها سرشار از سو تفاهم هستند که دیدگاهشان نسبت به هم به تفاهم نمی رسد. به همین دلیل وقتی فیلم تمام می شود با احساسی از ابهام سالن را ترک می کنیم و به قول رامین: ما نمی توانیم به مفهومی از واقعیت دست پیدا کنیم چون واقعیتی وجود ندارد. من فیلمی به این مشکلی نساخته بودم . سعی کردم به دنیایی که نویسنده روی کاغذ خلق کرده بود وفادار بمانم.
امیر افشار گفت: فیلم از دو لایه متفاوت می تواند دیده شود.از یک منظر شبیه یک پازل است، پازلی که به شدت به هم ریخته است. زمان در آن جابه جا شده است و شما با جابه جا کردن قطعات در ذهنتان قرار است به کلیت برسید. از منظری دیگر به رویا بر می گردد. اگر فیلم را از منظر رویا دیده نشود شاید خیلی از صحنه ها بیش از اندازه اغراق آمیز و پیچیده به نظر برسد. یک بخش پیچیدگی به شکل پازلی و بخش دیگر به روایت سورئالیستی بر می گردد. زمان، مکان و علیت در سورئال از رئال به کلی فاصله می گیرد و با منطق دیدن داستان رئالیستی نمی توان این سبک داستان ها را تحلیل کرد و به آن نزدیک شد.
شقایق فراهانی به تجربه بازی در این فیلم اشاره کرد و گفت: فیلم "سایه روشن" از لحاظ روحی و روانی تاثیر به سزایی بر روی من گذاشت و من به لحاظ روحی دچار خشم های عمیق و پیچیده شدم. با توجه به علاقه فراوانی که به رشته ی روان شناسی دارم بازی در این فیلم برای من بسیار جذابیت داشت.
سید جمال ساداتیان به ریسک بالای ساخت این فیلم اشاره کرد و گفت: فیلم "سایه روشن" دو مفهوم را دنبال می کند؛ یکی پیام فیلم و دیگری سبک و سیاق ساخت فیلم. این فیلم به لحاظ تکنیکی هم باید همپای متن حرکت می کرد. فیلمبرداری سختی داشت و کارگردانی پیچیده ای باید اعمال می شد که انتقال پیام بتواند به تصویر تبدیل شود تا به مخاطب منتقل شود. متاسفانه سینمای ما خیلی راحت پسند شده است و این سبک فیلم ها مورد توجه نیست. از این رو این فیلم از اکران عمومی خارج شد و وارد هنروتجربه شد.
در این همایش شخصیت های علمی و فرهنگی از جمله آقای شعبانی مدیریت فرهنگی کتابخانه ملی و آقایان دکتر حسین پاینده، دکتر منشی زاده و دکترنفری حضور داشتند.
نظر شما