فرهنگ امروز/ نصرالله پورجوادی:
وقتی در عرفان اسلامی درباره طبیعت به صورت کلی صحبت میکنیم، با تصوری که امروز از طبیعت وجود دارد، یکی نیست. امروز طبیعت همان عالم محسوسی است که ما مشاهده میکنیم؛ زمین و آسمان و درخت و حیوانات و چیزهایی که میبینیم، بهخصوص موجوداتی که زنده هستند، مثل گیاهان و حیوانات. وقتی میگوییم طبیعت توجهمان بیشتر به این موارد است. ولی در عرفان اسلامی، این عالم محسوس، یک مرتبه پایینتر از طبیعت است. سلسلهمراتبی که عرفان اسلامی به آن قائل است، از مبدا شروع میشود و به این عالم و جهان محسوس میرسد و آخرین مرتبهای که وجود تنزل پیدا میکند (یا هستی یا هر اسمی دیگر)، آن عالم محسوس و عالم مادی است. اما طبیعت یک مرتبه بالاتر از این عالم است. چون مرتبه بالاتر از این عالم، عالم جان است، عالم روحانی است، عالمی که مجرد است، مادی نیست و نازلترین مرتبه عالم جان، طبیعت میشود. پس خود طبیعت، مرتبه بالاتری است و متعلق به عالم جان است نه عالم ماده و عالم جسمانی. چون عالم طبیعت متعلق به عالم جان است، حیات دارد. زنده است چون خصوصیت عالم جان و هر جاندار متعلق به آن این زنده بودن است. بنابراین طبیعت مرده، در اصل تناقض است. طبیعت زنده است چون مرتبهای از عالم جان است و عالم جان یعنی عالم زنده و زندگی و حیات؛ و چون یک مرتبه بالاتر از عالم جسمانی است و در مرتبه روحانی قرار گرفته، مقدس است. هر چیزی که از مرتبه جسم بالاتر برود به جان و روح تعلق دارد و تقدس پیدا میکند. غیر مقدس، عالم غیرجان است. بالاتر از آن که عالم روحانی است همهچیز دیگر تقدس مییابد چون به وجود مطلق نزدیک شده است. این مفهوم و برداشتی است که از طبیعت وجود دارد. در عرفان طبیعت را نور نیز میخوانند. اما اینکه در عرفان میگویند طبیعت نور است چون تنها چیزی که میتوان به وسیله آن جان و روح را وصف کرد، نور است. چون همانطور که نور لطافت و روشنی و حیات دارد، طبیعت هم دارد. این نوع مفهوم و برداشتی که از طبیعت وجود دارد مقداری جنبه نوافلاطونی دارد. یعنی افلوطین هم درباره طبیعت چنین میگفت. به همین دلیل افلوطین و نوافلاطونیان معتقد بودند که طبیعت صاحبنظر است، یعنی تعقل دارد. وقتی طبیعت جان دارد در نتیجه عقل و تعقل و البته حیات هم دارد. درحال حاضر در علوم جدید هم میگویند که گیاهان و درختان شعور دارند. آنها معتقدند که این مساله را آزمایشها نشان داده و ثابت کردهاند. مثلا فرض کنید سه گلدان را کنار هم در اتاقی بگذارید. یک نفر یکی از این گلدانها را پرپر کند و از بین ببرد، محققان میگویند این آزمایش نشان داده است که اگر آن فرد از اتاق بیرون برود و دوباره به همان اتاق برگردد، گلدانهای دیگر به حضور آن فرد واکنش نشان میدهند. این واکنش از روی اندازهگیری ارتعاشات گیاهان به دست آمده است. در گیاهان و نباتات نوعی انرژی وجود دارد که جنبه آگاهی در آنها را نشان میدهد و البته این کشف همان چیزی است که در گفتههای قدیمیهای نیز وجود داشته است.
انسان و طبیعت در عرفان
وقتی طبیعت جان و شعور داشته باشد، شعور یک نوع آگاهی است؛ پس طبیعت آگاهی دارد و آن وقت رابطه انسان با چیزهایی که شعور و آگاهی دارند، باید متفاوت باشد و ارتباط و نسبیتی که با آنها دارد باید فرق کند. همانطور که انسان میتواند با طبیعت رفتاری خشن داشته باشد و میتواند به آن لطمه بزند؛ طبیعت هم همینطور است، وقتی شعور داشت واکنشی نشان میدهد که به انسان لطمه میزند. کمترینش این است که انرژی مثبتی که انسان میتواند از موجودات جاندار بگیرد را نمیگیرد. این کمترینش است. به همین خاطر قدیمیها نوع رفتارشان با طبیعت را رعایت میکردند.
منبع: فرهیختگان
برچسب ها :
نظر شما