به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «نوسازی، تحریم و تأویل: از شناخت علمی تا هراس از تکفیر» با ترجمه محسن آرمین روانه بازار نشر شده است.
نوسازی نیازی همیشگی است. روندی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است. در غیاب آن زندگی از حرکت باز میایستد و شادابی و پویایی خود را از دست میدهد و فرهنگ و زوال میگراید. نوسازی با آرزو و خواسته شخصی این یا آن متفکر شکل نمیگیرد بلکه زمینههای تاریخی اجتماعی سیاسی و فکری خاص خود را دارد. آن گاه که بحران تمامی عرصههای حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را فرا میگیرد. خود را در اندیشه و نشاط علمی باز میتاباند، نوسازی به یک ضرورت بدل میشود.
ما اکنون دیرزمانی است که در بحران زیست میکنیم، بحرانی که ضعف مقاومت جامعه به نوعی رکود بدل شده و تنها چیزی که باقی مانده، بازگوی دستاوردها و توفیقات گذشتگان است. آیا انتظار بیهوده برای وضعیتی مطلوب که شاید جنگهای کوچک و بزرگ جاری در منطقه به ایجاد آن بیانجامد، کافی نیست؟
کتاب «التجدید و التحریم و التأویل بین المعرفة العلمیة و الخوف من التکفیر که ترجمه آن توسط محسن آرمین انجام شده، آخرین اثر منتشر شده مرحوم نصر حامد ابوزید است. این کتاب مجموعه چهار مقاله و سخنرانی از اوست. این مقالات در زمانهای مختلف و به مناسبتهای گوناگون تحریر شدهاند، از اینرو از نظر موضوع متفاوت و پراکندهاند. همچنین مبانی نظری و فکری یکسانی ندارند؛ بهویژه مقالة «رویکردی نو به قرآن: از متن بهسوی گفتار» با سهمقالة دیگر اختلافی مبنایی دارد.
اگرچه اندیشه ابوزید در طول این سالها دستخوش تحولاتی شد و در آثار متأخر خود از دستاوردهای دانش معناشناسی، نقد تاریخ و دانش هرمنوتیک بهره برد و آرای بحثانگیزی درباره قرآن مطرح کرد، اما همچنان به مبانی این مکتب تفسیری مستلزم بود و به قرآن بهمثابه یک متن و «اثر ادبی برتر» مینگریست. اما مقاله «رویکردی نو به قرآن: گذار از متن به گفتار» که حاصل تأملات وی درباره قرآن در سالهای زندگی در اروپاست. حاکی از چرخش بنیادین و خروج از مدرسه نقد ادبی امینالخولی است.
بهرغم اختلافهای گاه بنیادین مذکور یک ویژگی مقالات این کتاب را به یکدیگر پیوند میدهد؛ آنچنانکه میتوان آنها را ذیل یک عنوان و در یک مجموعه عرضه کرد. آن ویژگی «نوسازی گفتمان دینی» است که در هر چهار مقاله مشترک است. مقاله نخست «ضرورت نوسازی گفتمان دینی» چنانکه از عنوانش پیداست مستقیماً به این موضوع میپردازد.
در مقاله دوم ضمن بررسی نسبت دین و بهطور مشخص اسلام با هنر به نقد رویکرد گفتمان رسمی دینی به مقوله هنر میپردازد و ضرورت تغییر این رویکرد را به بحث میگذارد. مقاله سوم به بررسی «دشوار تأویل قرآن» اختصاص دارد. ابوزید در این مقاله ضمن مرور تاریخچة تأویل و سیر تحول آن تلاشها و ابتکارات دوره معاصر در این موضوع را از محمد عبده بهاینسو بهنحوی موشکافانه بررسی میکند. او بر این نکته تأکید میکند که مسئله محوری اندیشه دینی از گذشته تاکنون همچنان دشواره تأویل و چگونگی فهم متن بوده است. او نوسازی اندیشه دینی ار در گرو ادامه راه و تکامل ایدههایی میداند که امثال عبده و امین الخولی در این زمینه مطرح کردهاند.
نهایتاً مقاله چهارم با عنوان «رویکردی نو به قرآن: گذار از متن به گفتار؛ بهسوی هرمنوتیکی انسانگرا» حاوی طرحی نو و متفاوت در مسیر نوسازی گفتمان دینی است. ابوزید در این مقاله به تبیین اهمیت تعامل با قرآن بهمثابه «گفتار» و اثر آن در فهم قرآن و کشف معانی ناپیدای آن میپردازد. این ویژگی البته برای عالمان مسلمان ناشناخته نبوده است، اما آنچنان که ابوزید تصریح میکند، آنان تحتتأثیر تلقی «متنبودگی» قرآن کمتر به وجه گفتناری آن توجه کردهاند و در بسیاری موارد بهکلی از آن غفلت کردهاند.
مهمترین ویژگی دستاوردی که ابوزید برای نظریه گفتاریبودن قرآن ذکر میکند این است که برمبنای این نظریه تفسیر قرآن در خدمت یک فهم خاص و ایدئولوژیک و نافی فهمهای دیگر در نمیآید و وسیلهای در خدمت تفکرات اقتدارگرایانه نخواهد بود. بهاین ترتیب قرآن از چنبره برداشتهای اقتدارگرایانه و جزمی ایدئولوژیک خارج شده در متن زندگی با تمام فرازونشیبها و تعارضها و اختلافها جاری میشود.
نظریة جدید ابوزید بهرغم کاستیهایی که به نمونهای از آن اشاره شد، دارای نقاط مثبت و تأملبرانگیزی است و توجه به آن حقایق و معانی جدید از قرآن را بر ما مکشوفل میکند که تحت سیطره نظریه متنبودگی قرآن عموما مغفول واقع میشوند.
در بخشی از پیشگفتاری که مترجم بر این اثر نوشته میخوانیم: «این کتاب پیش از این در خارج از کشور به قلمی دیگر ترجمه و منتشر شده است. اما دلایلی چند اقدام انتشار ترجمه حاضر را ضروری مینمود. اول آنکه ترجمه مذکور متأسفانه امکان انتشار در داخل کشور را ندارد. دو دیگر آنکه پیش از انتشار ترجمه خارج از کشور سه مقاله از چهار مقاله کتاب از صاحب این قلم ترجمه و در فضای مجازی منتشر شده بود و بازنگری و انتشار آنها به صورت کتاب چندان ناموجه به نظر نمیرسید.
بهویژه آنکه آثار متفکرانی چون ابوزید حاوی ظرایف و دقایقی است که ترجمه متفاوت از آنها مصداق تکرار بیهود تلقی نخواهد شد. ادعای برتری ترجمه یاوهگویی است همینقدر میتوانم بگویم هر ترجمهای ویژگیها و محسنات خود را دارد. داوری درباره این ویژگیها و محسنات در صلاحیت خواننده محترم است.
در ترجمه کتاب کوشیدهام حتیالمقدور تا آنجا که به روانی سخن لطمهای وارد نشود به متن وفادار باشم. در ترجمه آیات به ترجمههای سیدجلالالدین مجتبوی و عزتالله فولادوند اعتماد کردهام. با ذکر نشانی منابع در پاورقیف تا حدامکان در مستندسازی مطالب متن کوشیدهام. در این ترجمه فرض بر آن بوده است که مخاطب کتاب، نهفقط متخصصان بلکه علاقهمندان به مباحث قرآنی هستند.
بنابراین هرجا که احساس میشد نکتهای برای خوانندگان ممکن است مبهم باشد، در پاورقی توضیح لازم ارائه شده است. اگرچه مقام ترجمه مقام نقد نیست و زیبنده نیست که مترجم هرجا با نظر نویسنده همدل نبود، اقدام به حاشیه و توضیح کند، در برخی موارد هرچند اندک ذکر پارهای توضیحات و دیدگاههای مخالف اجتنابناپذیر مینمود. خواننده محترم خود درباره ضرورت توضیحات مذکور داوری خواهد کرد.»
کتاب «نوسازی، تحریم و تأویل: از شناخت علمی تا هراس از تکفیر» به ترجمه محسن آرمین با شمارگان هزار نسخه در 300 صفحه به بهای 20 هزار تومان توسط نشر نی منتشر شده است.
نظر شما