به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا ؛ به تازگی کتابی تحت عنوان «فمینیست زنگریز، زنانهنویس فمینیست» اثر فرشته رستمی راهی بازار نشر شده است که این کتاب به بررسی زنانهنویسی در آثار سیمین دانشور و فروغ میپردازد. هشتم اردیبهشتماه و زادروز سیمین دانشور بهانهای شد تا به سراغ این کتاب و نویسندهاش برویم و درباره نگاه زنانه سیمین در آثارش صحبت کنیم.
فرشته رستمی در گفتوگو با ایبنا در توضیح این اثر اظهار کرد: این کتاب درباره زنانهنویسی در داستانهای سیمین دانشور است؛ اما در این راستا، به دلیل آنکه ما در زمانه سیمین نیستیم و نمیتوانیم افق دید آن زمان را داشته باشیم، از شعرها و زندگی فروغ فرخزاد کمک گرفتم تا بتوانم نگرشم را به آن زمان ببرم و نگه دارم تا ببینم درآن دوره زنها به چه اندازه میتوانستند به مسائل روز خودشان توجه داشته باشند.
وی ادامه داد: این کتاب به هیچ عنوان، کتاب مقایسه سیمین دانشور و فروغ فرخزاد نیست؛ اما در قسمتهای مختلف از نگاه فروغ کمک گرفتهام تا پشیبانی داشته باشم، برای آن چیزی که میخواهم بگویم. این کتاب بخشهای مختلفی دارد که من رد این بخشها را در داستانهای سیمین پیدا کردهام. برای مثال زن خرافاتی، زن ناتوان، زن بزدل و دروغگو. اینها چیزهایی هستند که در داستانها دیده میشود. در این کتاب بررسی کردم که آیا زنهای توانمند در دل داستانهای سیمین جای دارند یا خیر. همچنین به کارهایی که زنان در آن دوره چه در منزل و چه در خانه انجام میدادند، پرداختم.
این پژوهشگر با اشاره به توجه سیمین دانشور به «زن شاغل» گفت: با توجه به تحقیقاتی که من داشتم، سیمین دانشور نخستین نویسنده زنی است که به کار زن در بیرون از خانه پرداخته و زنان داستانهایش شاغل است. همچنین به این موضوع پرداختهایم که نگاه او به ویژگیهای جسمانی زن از جمله قاعدگی یا تمایل جنسی به چه شکلی است. من فکر میکنم، هر نویسندهای (آماتور یا حرفهای) مثل هیچکاک یک ردی در آثارش باقی میگذارد. این رد امکان دارد خیلی کمرنگ در گوشهای از کار باشد یا خیلی پررنگ با نگاه نخست قابل لمس باشد. به هر حال شما یک نمایی از آن را میتوانید پیدا کنید.
وی افزود: در شعرهای فروغ و داستانهای سیمین این بیان از خود وجود دارد؛ اما نگاه دانشور محافظهکارانهتر از فروغ فرخزاد است؛ با این حال، این طور نیست که فروغ، بر خلاف آن چیزی که دائم بیان میشود، خیلی نگاه طغیانگری داشته باشد. هر دو نفر در آثار اول خود سرکشیهایی داشتند؛ اما در نوشتههای بعد (چه به صورت شعر یا داستان) یواش یواش میبینیم که ملاحظه اجتماع را میکنند. مثلا در شعر فروغ میبینیم که در نوشتههای اولیه خیلی راحت درباره گناه صحبت میکند. بیباکی دارد از اینکه درباره جسم و تمایلات جنسی صحبت کند؛ اما رفته رفته این تغییر پیدا میکند و به شکل سیب در میآید. یعنی شاعر از نمادها و استعاره استفاده میکند. وقتی که ما از نماد و استعاره استفاده میکنیم، خواه یا ناخواه به جهان ملاحظه کاری پا میگذاریم و خیلی بیان شفاف نداریم. ان موضوع در نوشتههای دانشور هم وجود دارد.
رستمی معتقد است که سیمین دانشور زنگریز است و در این باره میگوید: از دیدگاه من دانشور یک زنگریز است؛ یعنی در عین حال که تلاش میکند، زن را نشان ندهد، پس نگاهاش نگاهی مردانه دارد. این موضوع را گلشیری هم در مصاحبه با دانشور بیان کرده است. بعضی وقتها به خودم میگویم کاش ما بیشتر به این میپرداختیم که زنی را که دانشور نشان میدهد، زنی است که تحولات سیاسی جامعه، بیانی از خودش دارد اما این بیان تحت تاثیر مردهای جامعه است که اشکالی هم ندارد. برای قدم اول خیلی خوب است. او از خودش اندیشهای ندارد اما میتواند به اندیشههای مردهای سیاسی فکر کند و این اولین و بزرگترین اقدام دانشور است.
وی ادامه داد: دانشور تا انتهای زندگی در پرده باقی میماند و نمیتواند زن حقیقی درون خودش را نشان دهد. من فکر میکنم که سیمین تحتتاثیر چیزهای زیادی قرار گرفت که نتواست از پشت پرده بیرون بیاید؛ برای مثال جلال یک نمونه بسیار کوچک است یا قرار گرفتن در فضای روشنفکری آن زمان که فضا کاملا مردانه بود. این حرف به آن معنا نیست که در آثار سیمین احساس بروز پیدا نمیکند و به این معناست که ما در احساسی که سیمین بیان میکند، آن شور و حرارتی را که در فروغ وجود دارد، مشاهده نمیکنیم.
این نویسنده در تشریح دلایل رفتارهای سیمین گفت: به نظرم مساله پذیرش از سمت دنیای مردانه در بیان احساس زنانه برای سیمین خیلی اهمیت داشته است. در آن زمان وقتی زن از خودش صحبت میکرد، مورد اتهامات زیادی واقع میشد. درست مانند همان اتفاقی که برای فروغ رخ داد و او بهای سنگینی را پرداخت. شاید دانشور به دلیل جایگاه اجتماعی که داشت، یعنی به عنوان استاد دانشگاه و جایگاه خانوادگی، به عنوان یک خانواده روشنفکر (به هرحال پدر و مادرش از اشخاص بهنام شیراز بودند) نتوانست از پشت پرده بیرون بیاید و صحبت کند و حتی خودش را برای خودش آشکار کند.
وی در پایان گفت: همه اینها را گفتم تا به جمله ابتدایی خودم برگردم و بگویم که ردی که دانشور از خودش باقی گذاشت، تحت تاثیر مردهای اطراف بود و ترس از قضاوت شدن داشت. با همه این تفاسیر، دانشور زنهایی را داستانهایش دارد که شبیه خودش نیستند و جسور هستند. مثلا در داستان «سووشون» عمه خانم یک شخصیت بسیار جسوری است که بعدها آلوده تریاک میشود و به همین دلیل حذف و ناپدید میشود. البته این مسائل خیلی کمرنگ و به نوعی رنگپریده است. در داستانهای دانشور گریه مرد شگفتانگیز است، انسان را میخکوب میکند؛ اما گریه زن، کاری همیشگی است که دیگر ارج و ارزشی ندارد.
نظر شما