فرهنگ امروز/ تینا جلالی
شرایط پیچیده و غامضی که کرونا برای سینمای ایران به وجود آورد تبعات زیادی به همراه داشت؛ تعطیلیهای پی در پی سالنهای سینما که اسباب ورشکستگی سینمادارها را فراهم کرده از یک طرف، بعضی فیلمهای پرمخاطب هم که در این شرایط هولناک ریسک کردند و اکران عمومی شدند در بازگشت حداقل سرمایه توفیقی نداشتند، قاچاق فیلمها در پخش آنلاین که خود مصیبت عظمای دیگری برای سینمای ایران است. از همین روی به نظر میرسد که سینما در این بن بست و تنگنای عجیب و غریب نیاز به بازنگری دربخش تولید داشته باشد. با مجید برزگر گفتوگویی انجام دادیم و نظرش را درباره این چالش پیش روی سینما جویا شدیم که از نظر میگذرانید.
با توجه به اینکه فیلمهای شما معمولا با حداقل بودجه و به صورت لوباجت ساخته میشود و از طرفی خروجی خوبی هم دارند و برای مخاطبان جذاب است، درباره شیوه تولید در این دوران شما چه تحلیلی دارید؟ به عقیده شما آیا نباید سینمای ایران حداقل در بخش تولید، تا عبور از شرایط کرونایی در بحث تولید منطقی و معقولانهتر وارد شود و بازنگری در این خصوص داشته باشد؟
واقعیت این است که در سالهای اخیر و مشخصا 10سال گذشته یا کمتر، سینمای ایران به شکل باور نکردنی گران شد. این گران شدن طبیعتا در نسبت با سینمای ایران و هزینههای آن برآورد میشود و نه نسبتش با هزینه تولید در خارج از ایران.
بیشتر توضیح میدهید؟
یعنی اگر ما فیلمی را با پنجاه یا صد هزار دلار میتوانیم بسازیم این پنجاه یا صدهزار دلار در اروپا رقم بسیار ناچیز حتی در تولید فیلم کوتاه است .پس هزینه تولید فیلم در سینمای ایران به نسبت خودش بسیار گران شد. روشن است این موضوع باید در همین زمینه بررسی شود.
دلیل اصلی آن را در چه میدانید؟
دلیل اصلی ورود سازمانها و پولهایی بود که منشا آن را یا خیلیها نمیدانستند یا اگر میدانستند برایشان خیلی مهم نبود که بازگشت این سرمایه چطور و چگونه خواهد بود. بنابراین دستمزدها به خصوص در حوزه بازیگری خیلی بالا رفت. صرفنظر از این موضوع، برابری نرخ ارز هم موضوع را تشدید کرد به این دلیل که بخشی از امکان فیلمسازی وابسته به تجهیزاتی است که با دلار و ارز خریده میشود مثل دوربینها، لنزها، چراغها و هارد و بخشهای دیگری از امکانات کار. همچنین بیارزش شدن ریال، قیمتهای داخلی را هم چند برابر کرد. هم نرخ ارز و هم ورود پولهای با سرمنشا نامعلوم تولید فیلم در ایران را گران کرد. به نظر میرسد این یک اشتباه سیستماتیک وبزرگ بود که سینمای ما را به جایی رساند که این تراز با هم همخوانی نداشته باشد. یعنی درآمدها و فروش فیلمها با هم جور در نمیآید. شما ببینید در ایران متوسط سالی صد فیلم به شکل رسمی تولید میشود (با این فرض که کرونا و پاندومی هم وجود ندارد) و از این صد فیلم، هشتاد فیلم فقط و فقط به نیت فروش ساخته میشود و از این هشتاد فیلم در نهایت و در بهترین شکل ممکن حدود کمتر از ده فیلم میفروشند. یک آمار قابل توجهی از فیلمهایی است که نمیفروشند یا به سختی هزینههای خود را بر میگردانند در سینمای ایران تولید میشود. از طرفی تعداد سالنهای سینما و شرایطی که در اختیار سینمادارهاست و همچنین وضعیت اقتصادی و البته وضعیت اجتماعی سیاسی امروز همه و همه تماشاگر را از رفتن به سالن سینما دور کرده است. معنی صحبت من این نیست که مردم فیلم تماشا نمیکنند، چنانچه این فیلمها از پلتفرمهای آنلاین یا از طریق دی وی دی در فروشگاهها یا از شبکههای ماهوارهای پخش شوند مردم آن را میبینند و استقبال هم میکنند. پس یعنی قهری با فیلمها و سینمای ایران وجود ندارد. در واقع این دوری از سالن سینما به دلایلی که عرض کردم و شاید بخش مهمتر، به شرایط اجتماعی و سیاسی وابسته باشد. در واقع دور شدن آرامش از ذهن آدمها موضوع مهمی است تا جایی که سینما رفتن و سرگرمی را در آخرین اولویت زندگی آنها قرار میدهد. وقتی شرایط اقتصادی و اجتماعی پیچیده است طبیعتا سرگرمی در اولویت قرار نمیگیرد. تمام این صحبتها در شرایط عادی اتفاق افتاد که ما با مخاطب فاصله گرفتیم و درصد قابل توجه فیلمها نفروختند یعنی ما از طرفی با ریزش مخاطب طرف هستیم و از طرفی گران شدن فیلمها مطرح است. یک فیلم وقتی 10میلیارد هزینه تولیدش میشود باید 30 میلیارد بفروشد تا به سود برسد البته این احتمال در بعضی فیلمها وجود دارد و مثل همه جهان سینما هم یک امر غیر قابل پیشبینی است. خیلی از فیلمها روی کاغذ و هنگام تولید به نظر میآید به سمت موفقیت میرود و پیشبینی میشود که با موفقیت همراه باشد ولی وقتی اکران میشود فیلم دیگری که اصلا تصور نمیکردیم میفروشد و آن فیلم موفق نمیشود. اما این در یک دورنمای کلی است و راجع به همه جهان میتوان حرف زد.
پس نتیجه میگیریم آنچه سینمای ایران را با گرفتاریهایی نزدیک کرد گران شدن فیلمها و از دست دادن اعتماد تماشاگران وریزش مخاطبان است؟
بله، از طرف دیگر عمده تماشاگران سینما چه سینهفیلها و چه علاقهمندان سینما چه مخاطبان جدی و چه مخاطبان عام دسترسی راحتتری به فیلمهای مهم روز دنیا دارند بنابراین اگر ترغیب شوند که فیلمی از سینمای ایران ببینند حتما باید آن فیلم واجد ویژگیهایی باشد که آنها را متقاعد کند که به سینما بروند. مثلا یک کمدی خیلی تازه، یک فیلم هنری خیلی خاص یا مثلا دستاوردی جدید یا رویکردی که تماشاگران به یک بازیگر محبوبشان داشته باشند که این بسیار محدود است.
حالا به زعم شما در این شرایط بغرنج راز ماندگاری و بقا در سینما چه میتواند باشد؟
به گمان من راه ماندگاری در سینما فیلمهای لوباجت و کم بودجهای است که بتوانند توانایی خودشان را به رخ بکشند، پتانسیلهای تعریف نشده خود را بالا بیاورند ،قابلیتهای جذب تماشاگر را در خودشان داشته باشند و در یک چرخه محدود اکران بتوانند از پس هزینههای خودشان بر بیاید. این یک واقعیت است. حالا در این شرایط بیماری و در شرایطی که امروز در جامعه و بهطور مشخص در سینمای ایران درگیرش هستیم ضرورت تولید فیلمهای ارزان قیمت را دوباره یادآوری میکند. با ذکر این نکته که در تمام عمر صد ساله سینمای ایران هر آنچه توانسته در ذهن مخاطب فرهیخته یا در ذهن سینما دوست یا در دل جشنوارههای مهم سینمایی بماند و در حقیقت حک شود سینمای مستقل کم بودجه ما است. این واقعیتی است که این سینما درش قرار گرفته، مرور و پیگیری تاریخ سینمای ما چه بعد از انقلاب و چه قبل از انقلاب میتواند این نکته را ثابت کند که فیلمهایی که با بودجههای کلان و عناوین دهان پرکنی مثل پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران ساخته شدهاند به سختی توانستند پایشان را از مرزهای ایران خارج کنند و مخاطبان دیگری داشته باشند و در رقابت با نوع و مدل خودشان مثلا فیلمهای تاریخی، اکشن، حادثهای کمدی موفق باشند. اما فیلمهای کم بودجه و صرفا هنریتر و مستقلتر یا فیلمهایی که سعی کردندبه عبارتی شکل دیگری کار کنند که اتفاقا سابقه طولانی در سینمای ایران دارندرا از اواخر دهه سی بطور جدی میتوان پیگیری کرد مثل فیلم آقای فرخ غفاری«شبقوزی» تا به امروز سینمایی که حرف خودش را میزند و مخاطب خودش را پیدا میکند سینمایی که توانسته اعتبار بیاورد و بعد از شصت، هفتاد سال در یک چشمانداز تاریخی فیلمها را میبینیم میتوانیم به آنها افتخار کنیم و بگوییم این فیلمها متعلق به سینمای ایران است . شما نگاه کنید ببینید بعد از چهل و خردهای سال از ساخته شدن فیلم بسیار مهم و درخشان «شطرنج باد» که جز یکی دو نمایش جشنوارهای و به صورت محدود هیچوقت نمایش داده نشده و فیلم خاص و مستقلی هم هست به تهیهکنندگی آقای بهمن فرمانآرا و کارگردانی آقای محمدرضا اصلانی چگونه در جهان میدرخشد؛ فیلمی که در همه این سالها کپیهای بیکیفیت و بد آن را مردم میدیدند. همین پارسال در دنیا به عنوان یک گنج فراموش شده بازسازی شده و الان در اکثر جشنوارههای معتبر و بزرگ اکران میشود. یا فیلم « خشت و آینه» که بیش ازپنجاه سال پیش ساخته شده بود مرمت شد و به عنوان یک شاهکارِ حالا کلاسیک در جشنواره ونیز از آن یاد شد. من شک ندارم فیلمهایی که این روزها ساخته میشود در سالیان بعدتر همین اتفاق برایش میافتد حتی اگر در حال حاضر دیده و اکران نشوند. میخواهم بگویم اعتبار سینما به شکلی از فیلمها بود که اغلب با بودجههای بسیار کم ساخته شد. شیوهای که من شخصا در فیلمسازی این سالها اتخاذ کردم تعاونی کار کردن و دور هم جمع شدن، تصمیم بزرگ داشتن و پول کم داشتن و اینها منجر به فیلمهایی شد (چه آنهایی که ساختم و کارگردانی کردم و چه فیلمهایی که تهیه کردم و دوستانم ساختند) در جشنوارههای تراز اول نمایش داده شدند و جوایز زیادی گرفتند و در همین گردش حداقلی خودشان بودجههای خود را بر گرداند؛ برای اینکه سرمایه زیادی صرف این فیلمها نشده بود. کارنامه من البته ناچیز است و قطعا قصدم مقایسه خودم با آن فیلمهای مهم نیست اما مقصودم نیت و استراتژیای است که امروز کسانی مثل ما برای سینما دارند. همه این مسائل راز ماندگاری سینما خواهد بود و امیدوارم آینده و تاریخ درباره کارهای ما هم همین قضاوت را داشته باشد و امیدواریم دوباره سالنهای سینما باز شود و استقبال از سینما و فیلم رونق بگیرد و مردم به سالنهای تاریک بروند و تجربه فیلم دیدن بر پرده بزرگ را داشته باشند و این اتفاق خوشایند برای سینما دوباره بیفتد قطعا سال بعد سال دیگری خواهد بود. تا ابد که این بیماری نمیخواهد بماند ولی آنچه الان به نظر میرسد این است که بودجههای حداقلی ضرورت سینمای امروز است تا بتواند با نمایشهای حداقلی در دی وی دیها، پلتفرمها و اکرانهای محدود و در فستیوالها و از طریق درآمدهای اندک از پس خودش بر بیاید و ضربههای سنگین نخورد و به مسیر خود ادامه دهد.
بهرهگیری از شیوه ساخت فیلم با بودجههای کم، باعث میشود امکان کار کردن برای همه فراهم شود، موافقید؟
بله، امیدواریم کار کردن برای همه فراهم شود. اما پرسشی که اینجا مطرح است آیا همه باید فیلم بسازند؟ چه سینمای دولتی باشد و چه خصوصی به هر حال برای ساختن فیلم رقابت وجود دارد آن کسی میتواند در رقابت موفق شود که بتواند خود را ثابت کند.
نکته مهم دیگر اینکه باعث گسترش تنوع اندیشه هم میشود.
بله، کاملا روشن است که تنوع اندیشه باید در سینمای ایران وجود داشته باشد اما این موضوع از چند منظر قابل بررسی است؛ از دو دهه پیش تصمیمگیری بخش زیادی از نمایش فیلم به سالنهای سینما واگذار شد. تصمیمگیرندگان اکران سینماداران شدند، طبیعی است که سالن سینما و سینمادار نخواهد سالن سینمایش خلوت باشد به سمت فیلمهایی برود و فیلمهایی را برای اکران در سینماهایش گزینش کند که فیلمهای پرفروشی باشند که او بتواند بلیت بیشتری بفروشد و از موهبت تعداد زیاد تماشاگر بهرهمند شود. این آفت دیگر سینمای ایران است، گران شدن تولید فیلم از یک طرف، تصمیمگیری اکران از طرف سینماداران از طرف دیگر سینمای ایران را محدود کرد. شما نگاه کنید در دهه شصت ما چه تعداد فیلمهای مهم در بحبوحه جنگ داشتیم یعنی از طرفی کشور درگیر جنگ است و شرایط اقتصادی بهشدت پیچیده است و تمام کالاها کوپنی به مردم عرضه میشد اما در همین زمان فیلم مهم هم خیلی ساخته میشود. شما نگاه کنید، ببینید در یک دهه گذشته در سینمای ایران چه اتفاقی افتاده است چرا مثل آن موقع نیست؟ برای اینکه ظاهرا تقاضا میان عامه مردم به سمت فیلمهایی رفت که هزاران سینما همان فیلم را اکران کردند و خود بهخود سینما به مجالی برای نمایش این فیلمها تبدیل شد و سینمای اندیشه تنوع افکار و درواقع فیلمهایی که هر سینمایی برای حیات خود به آن نیاز دارد حذف شد و فقط تولیدش به دست بخش خصوصی افتاد و آنها هم دستشان از همه جا کوتاه بود و ناچار بودند که هزینه کم برای فیلمهایشان متقبل شوند.
البته جناب برزگر در نظر داشته باشید به خودی خود بودجه کم برای تولید فیلم فضیلت نیست.
بله، مطلقا بودجه کم امتیاز نیست و یک فیلم باید راحت ساخته شود و برای تولید فیلم هر آنچه لازم دارد هزینه شود اما ما اهل سینمای مستقل ناچار شدیم داستانهای مورد علاقهمان را کنار بگذاریم و داستانهایی را دست بگیریم که شرایط ساختش آماده است ولی اگر فکر کنید که شرایط اقتصادی مملکت در یک شرایط نرمالی بود باید برای تولید فیلم هزینه میشد. برای شما مثال میزنم من الان در حال تولید فیلمی هستم که بخشی از هزینههای تولید قیمتشان چهار برابر شده است یعنی شما برای تولید فیلم یک بودجهای دارید که هنوز این سرمایه صرف نشده و فیلم تمام نشده قیمتها چهار برابر شده و ارزش بودجه چهار برابر کم شده، این افزایش هزینه برای فیلمسازی که فیلم را میسازد که فقط نیست، عوامل فیلم هم هزینه زندگیشان بالا میرود .دستمزدها خود به خود بالا میرود، اجاره لنز و دوربین با گرانی دلار بالا میرود و تقریبا همه فاکتورهای ساخت فیلم دچار نوسانهای شدید میشود. میخواهم بگویم اگر در شرایط عادی اقتصادی میبودیم حتما شکل تولید این فیلمها فرق میکرد و ما راحتتر میتوانستیم کار کنیم و راحتتر میشد هر کسی فیلم خودش را بسازد و آن زمان اسم این نوع فیلمسازی را لوباجت نمیگذاشتیم و میگفتیم تولید فیلم با هزینه نرمال. وقتی تولید فیلم به صورت متمرکز و نرمال پنجاه یا شصت روز طول میکشد در سینمای مستقل باید این تعداد روز پایین باشد. من در فیلمهایی که خودم ساختم بدون استثنا همه را زیر سی روز فیلمبرداری کردم. میدانید؟ ناچار هستیم به خودمان فشار بیاوریم. طبیعتا فیلمبرداری، نورپردازی یا صحنه و هر آنچه برای تولید فیلم لازم است تمام قد در خدمت فیلم نخواهد بود چون فرصتی نداشتیم و این یعنی دوبرابر لازم کار میکنیم تا یک فیلم فیلمبرداری شود. میخواهم بگویم بودجه کم اصلا امتیاز نیست ولی این جنس از سینما بین فیلم نساختن و حضور نداشتن و حضور داشتن با شرایط سخت راه دوم را انتخاب کرده. به هر حال گلایهای نیست. این انتخاب ماست و همچنان در همان چشمانداز تاریخی، وقتی در این سالها مرور میکنید بخشی از فیلمهای کالت و مهم سالها حتما در این دستهبندی و این ردیف قرار میگیرند آن فیلمهای دولتی پربودجه بزرگ در این ردیف قرار نمیگیرند یا دستکم بخش زیادی از آنها در این ردیف قرار نمیگیرند. انگار که پول موضوع دوم فیلمهای مهم بوده و بیشتر شور و انگیزه و گفتن حرف و شکل ساختن در این نوع فیلمها اهمیت دارد
حالا شما «ابر بارانش گرفته» را چگونه نمایش میدهید؟
در جشنواره فیلم فجر استقبال از فیلم - به نسبت مدل فیلم- خوب بود و قرارداد پخش این فیلم هم درگروه سینمایی و با یکی از پخشهای خوب سینما بسته شده ولی همانطورکه میدانید از فروردین تا امروز سینماها تعطیل است و فیلم ابر بارانش گرفته از آن دست فیلمهایی است که متکی به فضای سکوت ومیزانسن است که محل عرضه آن به مخاطب سینماست نه تبلت و لپتاپ. شاید بشود خیلی از سریالها و فیلمها را آنلاین به شیوه جدید تماشا کرد اما گمان میکنم این فیلم برای سالن سینما ساخته شده. حالا گزینه اکران آنلاین در اولویت ما نیست. صبر میکنیم ببینیم چه میشود در گذشته شرایط برای اکران این مدل فیلمها سخت بود حالا که شرایط برای کل سینما سخت شده فقط صبر میکنیم.
روزنامه اعتماد
نظر شما