شناسهٔ خبر: 64757 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

صدای مردم در تاریخ‌نگاری انقلاب شنیده شد/ ضرورت حرکت به سوی تاریخ تحلیلی

بررسی وضعیت تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی در سوژه همگام با تاریخ‌نگاران انقلاب اسلامی حاکی از آن است که تاریخ‌نگاری انقلاب به مردم عادی هم توجه نشان داده خاصه در تاریخ شفاهی از طرفی برای غنا بخشیدن به تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی زمان تالیف آثار تحلیلی قوی با مشارکت دانشگاه‌ها فرار رسیده است.

فرهنگ امروز: برای بررسی وضعیت هر دانش و صنعتی سراغ متخصصان آن حوزه می‌روند و از آنها نظرخواهی می‌کنند که فلان صنعت و دانش در چه حالی است و چه مشکلاتی دارد و چه کار باید کرد؟ اما کم پیش می‌آید که درباره تاریخ و مشکلات آن سراغ اهل این رشته و افرادی بروند که دستی در آتش دارند! امروز تاریخ‌نویسی و تاریخ‌نگاری نسبت به گذشته تغییرات زیادی داشته و حتی نوع نگاه به آن متفاوت است به طوری که برای شناخت وضعیت و نوع دیپلماسی یک کشور نگاه به گذشته آن از اهمیت خاصی برخوردار است. از طرفی تاریخ‌نویسی تاریخ معاصر نسبت به دوره‌های گذشته ویژگی‌های خاص خودش را دارد از جمله وجود اسناد، خاطرات و تاریخ شفاهی که نگاه‌های متفاوتی به یک موضوع تاریخی را نشان می‌دهد. به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با تاریخ‌نگاران انقلاب اسلامی هم سخن شدیم تا از دریچه نگاه و ارزیابی آنها، ویژگی‌ها و آسیب‌شناسی تاریخ‌نگاری انقلاب را رصد کنیم. در این سوژه با هدایت‌الله بهبودی، تاریخ‌نگار و سندپژوه، عباس سلیمی‌نمین، پژوهشگر و منتقد تاریخ معاصر، یعقوب توکلی، تاریخ‌نگار، جعفر گلشن روغنی، تاریخ‌نگار و پژوهشگر، رضا مختاری اصفهانی، تاریخ‌نگار و سندپژوه، جواد کامور بخشایش، پژوهشگر تاریخ انقلاب، قاسم تبریزی، پژوهشگر، محمدحسن رجبی، تاریخ‌نگار، دکتر مرتضی میردار، معاون تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سیدحسین عدل، سردبیر سابق کیهان گفت‌وگو کردیم.

خودکفایی در تولید کتاب‌های تاریخی
هدایت‌الله بهبودی در مصاحبه خود ضمن بررسی گرووهای موثر در تاریخ‌نگاری معاصر بر به این نکته تاکید کرد که ما امروز در حوزه تولید کتاب‌های تاریخی خودکفا شدیم؛ علاقه‌مندان به کتاب‌های تاریخی با موضوع انقلاب اسلامی می‌دانند که روند تولید منابع در این چهار دهه به نحوی بوده که از مصرف‌کننده آثار خارجی (خاطرات ترجمه شده سفرا، روزنامه‌نگاران مقیم ایران، تالیفات آکادمیسین‌های اروپا و آمریکا و...) تبدیل به تولیدکننده منابع داخلی شده‌ایم و اینک در پژوهش‌های مرتبط با تاریخ این دوره، پیش از آنکه ارجاع‌دهنده منابع بیرونی باشیم، به تولیدات داخلی استناد می‌کنیم، اما در مورد نظریه‌های مرتبط با انقلاب چنین نیست. تئوری‌های ارایه شده درباره انقلاب اسلامی ایران از سوی کسانی چون تدا اسکاچ پل، فرد هالیدی، نیکی کدی، رابرت لونی، ماروین زونیس، چارلز کورمن و... همچنان مطرح هستند و نظریه‌پردازان داخلی کمتر توانسته‌اند همپای همردیفان خارجی به تولید فکر و علم در این زمینه بپردازند.

بهبودی ضمن داشتن نگاه مثبت به جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی معتقد است برای تاثیرگذاری جوایز باید سراغ اثرات آن بعد از گرفتن جایزه رفت. به نظر من پایه‌گذاری این‌گونه جایزه‌ها و جشنواره‌ها کار پسندیده‌ای است به‌خصوص اگر از جنبه عمومی عبور کرده باشد و به جنبه‌ اختصاصی ورود کند. برای مثال جایزه کتاب سال که هر ساله در کشور ما برگزار می‌شود، جنبه‌ عمومی دارد و رشته‌های مختلفی را دربرمی‌گیرد اما جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی شعاع محدود و اختصاصی دارد و طبعا تمرکز و نگاهش روی عناوین خاصی از کتاب‌های منتشر شده است. پس در نفس تاسیس چنین جایزه‌هایی و تداوم آنها باید به چشم تحسین نگاه کرد، چون امکان بال و پر دادن به این رشته خاص در نتیجه توجه به چنین جایزه‌هایی می‌تواند جالب توجه باشد.

نقد به شیوه نگهداری اسناد دولتی
عباس سلیمی‌نمین با دید دیگری به آثار منتشر شده در حوزه تاریخ انقلاب نگاه می‌کند که دو نکته در نگاه و سخن او پررنگ است، نخست کمرنگی نقد در زمینه کتاب‌های تاریخی تولید شده و دیگری عدم توجه مراکز دولتی به نگهداری درست اسناد. بنابراین من در یک جمله می‌توانم بگویم که ما کارنامه قابل قبولی حتی برای فراهم کردن زمینه‌های تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی نداریم.من جسارتا می‌گویم آثار منتشر شده درباره انقلاب اسلامی با عظمت آن سنخیت ندارد. البته نقدهایی بر اسناد و آثاری که تولید شده، وجود دارد؛ برای مثال تاریخ شفاهی یک سند تولیدی است، در این میان برخی از سیاسیون در قالب تاریخ شفاهی صحبت کردند که به صورت کتاب به چاپ رسیده است که من به این آثار نقد دارم. اگرچه برای تولید و چاپ چنین آثاری زحمت کشیدند، اما این آثار با آن عظمت سازگاری ندارد. حتی برخی آثار تولید شده مسائل و مشکلاتی را ایجاد می‌کند برای مثال عبدالله جاسبی سه جلد کتاب تبلیغاتی برای خودش نوشته و مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را چاپ کرده که سراسر دروغ است. به این شکل که از یک گروه بی‌نام حرف می‌زند؛ گروهی که اگر بخواهید درباره‌اش تحقیق کنید و درستی روایت و رویدادهای آن را بسنجید، کسی وجود ندارد که روایت را تائید کند! این در حالی است که جاسبی مدعی است هیچ کدام از افراد آن گروه زنده نیستند که بخواهید از آنها تحقیق کنید!

از طرفی سلیمی‌نمین نقد جدی به شیوه نگهداری اسناد در ایران دارد و می‌گوید: اسناد تنها از فرانکلین خارج نشده بلکه از قوه قضائیه و سایر جاهای مختلف اسناد خارج شده است. وقتی اسناد را در کیسه و گونی می‌کنند، در انبار را باز کردن و اسناد را خارج کردن کار دشواری به نظر نمی‌رسد. اگر 10 کیسه از اسناد خارج شود، کسی متوجه نبود آنها می‌شود؟! چندین سال اسناد در کشور ما به این شیوه نگهداری می‌شد، خوب معلوم است که کسانی در این میان وجود داشتند که بعضی از اسناد را محو کنند.

ثبت شدن روایت مردم عادی از انقلاب
محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه تهران بر این باور است که استفاده از تاریخ شفاهی در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی باعث شده که تاریخ تنها تاریخ سیاسی و فرهنگی به عبارتی تاریخ نخبگانی نباشد و مدعای حرفش استفاده از تاریخ شفاهی در تاریخ‌نگاری انقلاب است که باعث شده است که مردم عادی هم روایت‌شان از انقلاب ثبت شود. یکی از مشخصاتی که در این عرصه وارد شده و موجب پیوند تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی با تاریخ‌نگاری علمی شده، همین عرصه است. مثلا درباره دفاع مقدس در حوزه تاریخ شفاهی آثار فراوانی از افراد عادی و شهدا که خانواده‌های عادی بودند، یعنی شهیدی که حتی مسولیتی در جنگ نداشته، از مادران و نزدیکان شهدا در حوزه تاریخ شفاهی کار شده است. از آن طرف افرادی که در جنگ حضور داشتند، مثلا رزمنده‌ ساده، آزاده یا جانباز ساده که روایت آنها از جنگ به صورت اتوبیوگرافی یا خودزندگی‌نامه نوشت منتشر شده است یا افراد دیگری که در حوزه تاریخ شفاهی جنگ کار کردند. اینها نمونه‌هایی از فاصله گرفتن تاریخ انقلاب از تاریخ نخبگانی یا سیاسی است. همچنین در چند سال اخیر شاهد انتشار کتاب‌هایی هستیم که افرادی در انقلاب اسلامی نقش‌آفرینی کردند و افراد کاملا عادی وابسته به جریانات سیاسی، احزاب و کانون قدرت نبودند و یک فرد عادی مثلا یک بازاری، معلم، کشاورز یا دانشجو بودند که در انقلاب مشارکت داشتند و نحوه مشارکت‌شان را در این پدیده نوشتند یا با آنها در قالب تاریخ شفاهی مصاحبه شده است.

تاریخ‌نگاری پهلوی با غلبه خط فکر انگلیسی
یعقوب توکلی، تاریخ‌نگار این نگاه را دارد که تاریخ‌نگاری دوره پهلوی کاملا هدایت شده مبتنی بر روایت انگلیسی از تاریخ ایران است. او به این موضوع تاکید دارد خط فکری که از تاریخ‌نگاری سرپرسی سایکس، آن لمبتون، ادوارد براون و مونتگمری وات منتشر می‌شد بر فضای دانشگاهی و فکر تاریخ‌نگاری در آن زمان غلبه داشت. در آن دوره عصر قاجار براساس همین نوع نگاه تعریف شد، یعنی بیشتر فجایع اتفاق افتاده توسط روس‌ها در تاریخ ایران دیده شد تا فجایعی که روس و انگلیس با هم علیه ما انجام دادند. لذا وقتی کتاب‌های تاریخی آن دوره را می‌خوانید، (همان‌طور که من در جوانی می‌خواندم)، در آن فضا انباشتی از بغض، عقده و روس‌ترسی در انسان شکل می‌گرفت. در حالی که فوبیای ناشی از روس در ذهن انسان به وجود می‌آمد که انسان همه دشمنی را در روسیه ببیند نه در انگلستان و در سیطره آمریکا، این نگاه بر تاریخ‌نگاری ما حاکم بود. اما در این سال‌ها توجه بیشتر به سمت انگلیس رفت چون از روسیه چیزی خاصی نماند که آنها نگفته باشند، در تاریخ‌نگاری پهلوی تقریبا اغلب مسائل گفته شد، اما بخش ناگفته آن روابط حاکمیت انگلستان و فعالیت‌هایش در ایران دوره قاجار است مثل مذهب‌سازی‌ها، قراردادهای تحمیلی، درهم شکستن اراده مردم و انعقاد پیمان‌های استعماری و غارت سرزمین مورد توجه بیشتری قرار گرفت.

اقتدار ملی در گرو هویت تاریخی
قاسم تبریزی، پژوهشگر؛ ابتدا به معرفی جریان‌های داخلی و خارجی تاریخ‌نگاری می‌پردازد و پس از آن ویژگی‌های تاریخ انقلاب را برمیشمرد و تاکید ویژه به اطلاع دولتمردان و سیاستمداران نسبت به تاریخ دارد. جایگاه تاریخ در زندگی فردی و اجتماعی تفاوتی نمی‌کند در چه شغلی یا جایگاهی هستیم، در هر کسوتی تاریخ را به عنوان یک علم کاربردی و راهبردی در زندگی خویش بشناسیم. دوم این‌که اطلاع از تاریخ برای رجال سیاسی و دولتمردان لازم است. به تعبیر شهید آیت‌الله سید حسن مدرس علوم سیاسی از علوم تاریخی قابل تفکیک نیست. به تعبیری رهبران احزاب اگر تاریخ ندانند خطاهای گذشته را تکرار می‌کنند. جامعه‌ای که تاریخ خود را نمی‌داند، مانند کودکی است که فاقد حافظه بوده و لذا خطاهای خود را تکرار می‌کند.
 
تبریزی ریشه بحث‌های قومی‌گرایی در ایران امروز را ناشی از ندانستن هویت تاریخی میداند. بر همین اساس رجال سیاسی باید خواندن تاریخ را بیش‌تر توصیه کرد. رجال سیاسی که تاریخ نمی‌دانند وارد سیاست و احزاب نشوند. تاریخ هویت و نشانه ملی هر جامعه است. اقتدار ملی، وحدت ملی و استقلال ملی در گرو هویت تاریخی ماست. تلاش معارضان و مخالفان در ایجاد تشتت و پاک کردن این هویت است. گاهی در رادیوهای خارجی شاهد بحث‌های قوم‌گرایی هستیم. باید توجه داشته باشیم که از دبستان تا دانشگاه تحت تاثیر مراکز شرق‌شناسی و خارجی‌ها قرار نگیرد. مورخان در فهم و شناخت مسایل سیاسی بیش‌تر تلاش کنند و با برخی از نغمه‌های شومی که شنیده می‌شود، برخورد کنند.

پرهیز از پررنگی توهم توطئه در تاریخ‌نگاری
رضا مختاری اصفهانی، تاریخ‌نگار و سندپژوه؛به شرح ویژگی‌های تاریخ‌نگاری انقلاب پرداخت و ضمن تاکید بر موضوعات نادیده شده در این تاریخ‌نگاری افزود: به نظر بنده، تاریخ‌نگاری انقلاب باید الف) جامع و کامل باشد. جامعیت به این معنا که از نقش گروه‌های سیاسی و مبارز و افراد به خاطر مواضع یا وضعیت امروزشان غفلت نکند. همچنین موضوعات گوناگون مانند ادبیات و شاخه‎‌های متعدد آن، اقتصاد، مسائل اجتماعی و... ناگفته نماند. ب) به تحولات فکری اهتمام و توجه کند. از این نظر که تحول و تفکری که در سیر مبارزه در افراد یا کانون‎‌های مهمی مانند فقها و حوزه‎‌های علمیه رخ داده، از نظر دور ندارد. ج) از موضع بی‌طرف به تحولات گوناگون در دوره سلطنت پهلوی نگریسته شود تا نقش این تحولات در وقوع انقلاب به طور دقیق و علمی بررسی و روشن شود. از آنجا که جامعه ایران از لحاظ محتوا تغییر چندانی نکرده، بررسی وقایع منجر به انقلاب از لحاظ کاربردی و راهبردی می‎‌تواند برای امروز مؤثر باشد. د) عاری از نگاه ایدئولوژیک و شعاری باشد. ه) بتواند نظریه‎‌پردازی علمی و بومی کند.

مختاری نگاه و نظریه توطئه‌انگاری را یکی از آسیب‌های مهم تاریخ‌نگاری انقلاب برمی‌شمرد؛ اولین آسیب، نگاه ایدئولوژیک و غیرعلمی است. در این نگاه بخش‌‎های مهمی مغفول می‎‌مانند. دومین آسیب، سپردن کار به افراد غیرآکادمیک و تبلیغاتچی است. سومین آسیب، نگاه اداری و سازمانی به امر مهمی مانند تاریخ‎‌نگاری انقلاب است. آسیب دیگر آن‎که نظریه توطئه در بررسی حوادث چندان پررنگ شود که به توهم توطئه تبدیل شود.

ضرورت فهم دقیق و تحلیلی از تاریخ انقلاب
جواد کامور بخشایش، پژوهشگر تاریخ بر ضرورت تحلیل در تاریخ‌نگاری انقلاب توجه دارد و معتقد است؛ ما تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی را به صورت تجربی پیش برده‌ایم شاید مورخان تازه کار این حوزه در اوایل قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را نداشتند و اگر هم تحلیلی رخ می‌داد بسیار متاثر شور و حرارت انقلابی آن دوران بود. اما امروزه با فاصله گرفتن بیشتر از انقلاب اسلامی ایران وجه تحلیلی تحقیقات باید بیشتر شود کما اینکه این‌گونه هم است ما امروز با تحقیقاتی در حوزه تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی مواجه هستیم که دارای فهم دقیق‌تر و تحلیلی‌تری از موضوعات هستیم. در نهایت من فکر می‌کنم که گریزی از این امر نیست که وقتی از یک اتفاق و تحولی عبور می‌کنیم و فاصله ایجاد می‌شود قدرت و توان تحلیل آدمی بیشتر می‌شود.

کامور بخشایش اقبال و توجه به تاریخ‌نگاری انقلاب سالامی را از حوزه‌های مغفول و مظلوم می‌داند؛ به طور کل می‌توانم بگویم که تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی منتظر یک هوای تازه است و برگزاری جشنواره‌های مختلف می‌تواند این هوای تازه را به این کالبد بدمد. در اینباره اگر بخواهیم تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی را با تاریخ‌نگاری دفاع مقدس مقایسه کنیم می‌بینیم که تاریخ‌نگاری دفاع مقدس جلوتر است و مورد توجه بیشتری قرار گرفته است حتی از سوی مردم نیز اقبال بیشتری به تاریخ دفاع مقدس داشته‌اند. در این میان خاطره‌نگاری انقلاب مغفول واقع ماند. تا اینکه چند نهاد پژوهشی تصمیم گرفتند که جشنواره کتاب سال انقلاب اسلامی را برای تشویق نویسندگان و جلب مخاطبان طراحی کنند که امسال هم سال دوم اجرای این جشنواره مهم است و می‌تواند حرکتی در جهت جریان‌سازی و برای معرفی بهتر مخاطب و کتابخوان‌ها باشد.

دیده شدن روستاها در تاریخ‌نگاری انقلاب
دکتر مرتضی میردار، معاون تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ معتقد است که تاریخ‌نگاری انقلاب اگرچه نگاه ویژه به نخبگان دارد اما همه تحولات را در برمی‌گیرد و مردم هم در آن دیده شده‌اند. باید در نظر بگیرید که نخبگان خیلی نقش دارند و مهم هستند اما اگر این نخبگان همگامی و همراهی توده‌های مردم را نداشته باشند در کارشان موفق نیستند. در انقلاب فرانسه، چین و الجزایر می‌گفتند انقلاب از یک شهر به شهر دیگر سرایت می‌کند. ما در مرکز اسناد اسلامی می‌گوییم قم تنها نیست، شیراز تنها نیست و فقط پای 11 کلانشهر آن موقع در میان نیست و حتی روستاها هم نقش دارند.

میردار درباره جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی نیز با نگاه مثبت به آن بر این باور است که اگر کسی تلقی بکند که جایزه کتاب انقلاب اسلامی همه معیارها و شاخص‌ها را در نظر گرفته است، به نظرم درست نیست، اما تلاش می‌کنند آن چارچوبی را که تعریف کردند در این جایزه پیاده کنند، اما در این میان احتمال دارد که داورها دو کتاب را ندیده باشند. با این حال خواسته و تقاضای ما این است افرادی که به عنوان سیاستگذار این جایزه را طراحی می‌کنند یا داور هستند، آثار این حوزه را تنها در یک ماه داوری نکنند، چون یک داور نمی‌تواند در یک ماه پنج کتاب را داوری کند... من به دوستان دست‌اندرکار این جایزه پیشنهاد می‌کنم حالا که قرار است با تاخیر مثلا جایزه سال 1398 را برگزار کنند بهتر است به فهرست کتاب‌های منتشر شده در آن سال دسترسی داشته باشند.

قدرت قلم و آزادی مطبوعات نشانه دموکراسی
سید حسین عدل، سردبیر سابق کیهان یکی از کسانی است که برخی از رویدادهای انقلاب را از نزدیک دیده و برحسب کارش آنها را ثبت کرده است. او به بخش دیگری از ثبت تاریخ انقلاب نظر دارد و برخی از رویدادهای تاریخی مرتبط با مطبوعات را در کتاب «در گذشته‌ای نه چندان دور» ذکر کرده است، حدل می‌گوید: انتقاد من از مکالمه علی امینی با شاه در روزهای آخر حکومت است در این مکالمه دکتر امینی واقعیات را برای شاه توجیح می‌کند ولی آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نمی‌گیرد که شاید دلایل خاص خودش را داشت اما به نظرم بسیار دوراندیشانه و ناشی از یک تجربه عمیق بر یک سیاستمدار است. در خاتمه لازم می‌دانم باز هم به نقشی که مطبوعات در جامعه دارد، یادآور شوم قدرت قلم و آزادی مطبوعات نشانه دموکراسی در یک کشور است و اگر روزنامه ناظر بر امور نباشد به طور یقین فساد زیر خاکستر می‌ماند و سوء‌استفاده زیاد می‌شود و حتی تا جایی پیش می‌رود که استقلال مملکت به خطر می‌افتد. بنابراین روزنامه مظهر آزادی و دموکراسی در یک کشور است برای همین باید همیشه به آن ارج گذاشت.

لزوم حرکت به سمت تاریخ‌نگاری جدید
جعفر گلشن روغنی، پژوهشگر تاریخ؛ نخست بر تفاوت دو واژه تاریخ‌نویسی و تاریخ‌نگاری تاکید دارد که در کتاب «درباره تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی» نیز به موارد استفاده، کاملا آگاهانه این دو اصطلاح تاکید داشته است و پس از آن به عدم مشارکت
بسیاری از تحلیل‌ها در واقع فارغ از داده‌های درست و بر اساس داده‌های نادرست ژورنالیستی بنیان پیدا کرده است و داده‌های درستی که در منابع معتبر منتشر شده گاه مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند و به مرور با تحلیل‌های نادرست دچار خدشه می‌شوند و فرو می‌ریزند. یکی از بحث‌های عمده ما علت عدم تولید نظریه در حوزه تاریخ  و عدم ارائه حرفی عمیق و جدید درباره انقلاب است که به دلیل همین دو مساله‌ای است که اشاره کردم؛ نخست نداشتن دانش کافی در حوزه تاریخ به معنای مدرن آن که لزوم داشتن شناخت در بسیاری از علوم انسانی را دربرمی‌گیرد و دیگری عدم مطالعه عمیق داده‌ها و اطلاعات مستند و معتبر تاریخ انقلاب اسلامی است. از این رو ما نتوانسته‌ایم درباره تاریخ انقلاب اسلامی تحلیل و نظریه‌ای بومی و علمی و معتبر و استوار بر داده‌های اصیل داشته باشیم و اگر هم مطرح شده، بسیار حداقلی است. برای همین در اکثر مواقع ما در تحلیل انقلاب اسلامی و تولید نظریه برای آن، بدون تعارف متکی بر نظریه‌هایی هستیم که اندیشمندان و مورخان خارج از ایران در دانشگاه‌های مختلف دنیا بیان کرده‌اند و ما آنها را در دانشگاه‌های‌مان تدریس می‌کنیم.  
 گلشن همچنین تفاوت نگاه و تلاش تاریخ‌نگاران خارج از ایران را باعث تنوع و جذابیت رد آثار ارائه شده می‌داند؛ نوع نگاهشان به تاریخ‌نویسی جدید باعث شده بسیاری از مواقع موضوعاتی مدنظر تاریخ‌نویسان خارج از مرزها قرار بگیرد که انسان ایرانی توجهش به آن جلب نشده است یا تصور نمی‌کرد این موضوع هم می‌تواند جزء موضوعاتی باشد که باید در تاریخ معاصر به آن توجه بشود و درباره آن می‌توان کتاب نوشت. بنابراین وقتی یک نفر از آن طرف کتابی می‌نویسد و به فارسی ترجمه می‌شود خواننده ایرانی به دلائل مختلف با ولع سراغش می‌رود و از خواندن آن لذت می‌برد. موضوع برایش جذاب و جدید است و نوع تالیف کتاب روشمند و داده‌های آن در بیشتر مواقع معتبر است و در کل با یک جذابیت خاصی تحلیل می‌شود و به خواننده انتقال می‌یابد.

تفاوت آشکار تاریخ‌نگاری انقلاب با دوران گذشته
محمدحسن رجبی، پژوهشگر و تاریخ‌نگار این نگاه را مورد توجه قرار داد که بعد از انقلاب تاریخ‌نگاران مسلمان در راس روایت تاریخ قرار گرفتند و تاریخ‌نگاری آنها باعث روشن شدن خلاهای تاریخی گذشته شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جریانی که پیش آمد و عمدتا متعلق به تاریخ‌نگاران مسلمان بود که درصدد برآمدند نقص گذشته را برطرف کنند و اولا تا زمانی که به قول مرحوم عنایت این تجددخواهی از نظر علما مفسران دینی این جنبش بودند تحقق پیدا نکرد، جنبش نتوانست عمومی شود، یعنی به عنصر دین و تلقی دینی و مذهبی علما که مورد قبول مردم بودند از عناصری از تجدد باعث اسباب پیشرفت مشروطه‌خواهی شد یعنی اگر قرار بود مشروطه سکولار در ایران محقق شود به هیچ وجه امکان وقوع پیروزی این جنبش نبود. وقتی علما که متفکران قوم بودند و نزد مردم مقبولیت داشتند مشروطه را تئوریزه کردند و مبانی شرعی آن را برای مردم توجیه کنند این جنبش از جانب مردم مورد قبول واقع شد. این رویکردی بود که پس از انقلاب پدید آمد. البته برخی مانند آل‌احمد اشاراتی به این قضیه دارند اما به نحو مبسوط این تفکر بعد از انقلاب و با مصداق یافتن انقلاب اسلامی خلاهای تحلیلی تاریخ‌نگاری گذشته روشن شد و این تلقی و رویکرد متعلق به تاریخ‌نگاران مسلمان بعد از انقلاب اسلامی بود که در دوره قاجار به جا گذاشتند که کاملا تفاوت آشکاری دارد با تاریخ‌نگاری ماقبل انقلاب.  

رجبی با مثبت دانستن جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی اعتقاد دارد این کار خیلی دیر صورت گرفته است اما با این حال کار لازمی است. چون اولا باعث می‌شود که تاریخ‌نگاران انقلاب اسلامی تشویق شوند آنها که در کار ثبت و ضبط تاریخ، خاطرات و تحلیل رویدادهای انقلاب کتاب‌ها یا مقالاتی را نوشتند و شاخص بودند به نحوی از آنها تقدیر شود، کار ضرروی است و متقابلا خلاهای تاریخ‌نگاری انقلاب مشخص شود که در چه زمینه‌هایی خلاء داریم به ویژه در این دوره‌ای که ما قرار داریم که در داخل و خارج سعی می‌کنند با نظریه‌پردازی گوناگون انقلاب را زیر سوال ببرند و مبانی انقلاب را مخدوش کنند و با یکسری نظریات جعلی تفسیر و تعبیر جدیدی از انقلاب ارائه دهند، نیاز است تا نیروی محرکی باعث شود که وقایع انقلاب ثبت و ضبط شود. برای همین بحث راه‌اندازی جایزه تاریخ انقلاب بسیار حرکت ضروری و لازمی است.

ایجاد فضا برای تالیف آثار تحلیلی
میرزا باقر علیان‌نژاد، پژوهشگر تاریخ بر این باور است که هر کار تاریخی یا هر تحقیقی برای تحلیل باید داده‌های تاریخی داشته باشد. من فکر می‌کنم خلایی که درباره داده‌های توصیفی انقلاب داشتیم با این روزشمار تقریبا پر شده است و هم اکنون باید فضا برای تحلیل کارها فراهم شود. منتهی باز هم تاکید می‌کنم که تحلیل بدون داده‌های دقیق و علمی امکان‌پذیر نیست. من فکر می‌کنم که این تاریخ‌نگاری باید سمت و سوی تحلیلی پیدا کند و با پیدا کردن موضوعات مختلف داده‌های جمع‌آوری شده تحلیل شوند. الان بسیاری از اسناد و خاطرات منتشر شده و دست محققان برای ارائه تحلیل باز است به همین جهت این کار مورخان تحلیلی است که باید مورخان مورد توجه قرار دهند.

محققان، تاریخ‌نگاران و پژوهشگرانی که درباره وضعیت تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی با آنها گفت‌وگو شد، چند نکته را برشمردند از جمله نیاز حرکت به سمت تاریخ تحلیلی و ایجاد فضا برای نظریه‌پردازی، توجه به تاریخ‌نگاری جدید. آنها همچنین از لزوم توجه به اسناد، نقد و راستی‌آزمایی تاریخ شفاهی تاکید داشتند و اغلب آنها به جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی به دیده مثبت نگریستند و خواهان تداوم آن بودند. ضمن آن‌که نیاز به تحرک در دانشگاه و تولید آثار جدید و تحلیلی نیز تاکید داشتند. همچنین علیرغم این‌که برخی از آنها اعتقاد داشتند که تاریخ‌نگاری انقلاب، تاریخ نخبگانی نیست و به مردم عادی نیز در کتاب‌های تاریخ شفاهی پرداخته است اما بعضی از آنها خواهان توجه به روایت حاشیه‌نشینان از انقلاب بودند.

نظر شما