کل اخبار:14
-
۱۴۰۰-۰۱-۲۱ ۱۲:۰۰
یادداشتی از حامد صفاریان؛ در ضرورت فراگذشتن از ترجمه
مترجمان متون فلسفی نیز به یک معنا ابزارسازان ارجمند فرهنگ و فلسفه به شمار میروند، چراکه هیچ فرساختی، خواه تمدّنی، خواه فرهنگی، بدون «ابزارِ دقیق» تحقق نمیپذیرد.
-
۱۳۹۸-۰۷-۲۰ ۱۲:۰۰
حامد صفاریان : واسطه زبان در مواجهه ما با غرب/ یونان گهواره فرهنگ غرب است
اهمیتِ دانستن زبان یونانی برای دانشجویان فلسفۀ اسلامی مطلقاً کمتر از اهمیت دانستن زبان عربی نیست، چرا که خِرَد یونانی تا حد زیادی یکی از بنیادهای شاکلۀ فلسفۀ اسلامی است.
-
۱۳۹۸-۰۶-۲۵ ۱۷:۰۰
حامد صفاریان؛ مفهوم «خوب» در فلسفۀ هگل
برای هگل، «خوب» در خود و برایخود همان ایدۀ مطلق است. آنچه هگل را در این زمینه از تمامی فیلسوفان پیش و پس از خود متمایز میکند، استنتاج منطقی مفاهیم «خوب»، «حقیقی» و «مطلق» از دل یکدیگر است.
-
۱۳۹۷-۱۰-۲۲ ۱۵:۲۰
در وضعیت گُسستهخردی/ مواجهۀ امروزین ما با فلسفۀ غرب
پرداختن به فلسفه برای ما در حکم یک ضرورت و یک وظیفۀ تاریخی است برای به نظریه درآوردن وضعیت گسستهخردیمان و سپس فراگذشتن از آن و بازگشتن به راه خرد.
-
۱۳۹۷-۰۹-۱۳ ۱۰:۲۰
تنها توجیهی که برای سادهسازی فلسفه متصور است، اهداف آموزشی است
تنها توجیهی که برای سادهسازی فلسفه متصور است، اهداف آموزشی است. به هر ارائۀ سادهسازیشدۀ دیگری از فلسفه در بستری بهجز پرورش و آموزش میتوان و باید به چشم احتیاط نگریست.
-
۱۳۹۷-۰۹-۱۰ ۱۵:۴۰
آموختن زبان برای فهم ایدئالیسم آلمانی چقدر ضروری است؟
تا وقتی زبان انگلیسی زبان «وَررفتن» با ایدئالیسم آلمانی در ایران باشد، حد فهم ما از این فلسفهها از «تاریخ فلسفه برای اهداف آموزشی» فراتر نخواهد نرفت.
-
۱۳۹۷-۰۸-۱۲ ۱۲:۲۰
چگونه افلاطون بخوانیم؟
برای خواندن افلاطون باید پیش از هر چیز فهمی تاریخفلسفهای از آن حاصل کرد، یعنی پرداختن به زمینه و زمانۀ فیلسوف، و پرداختن به جایگاه فلسفۀ او در متن تاریخ فلسفه از آغاز تا دوران مدرن.
-
۱۳۹۷-۰۶-۲۶ ۱۶:۲۰
«تاریخفلسفه» دانی در پوستینِ فلسفهدانی
فصلِ «فلسفهدانی» و «تاریخفلسفهدانی» همانا فلسفهورزی از راه اجتهاد در متون اصلی است و یکی از مهمترین ابزارهای این اجتهاد نیز چیزی نیست جز دانستن زبان متون.
-
۱۳۹۶-۱۰-۱۸ ۱۱:۱۵
حامد صفاریان/ نقدی بر مقاله «مفهوم گزارۀ نظرورزانه در هگل» به قلم محمدتقی طباطبایی؛
شترگاوپلنگ
«طباطبایی در این مقاله افزون بر تخطی پرشمار و آشکار از اصول نگارش مقالات علمی، تصور و تلقی درستی از سوژه در برنهاد فراکراننگر هگل بهدست نمیدهد، و آنرا با «من اندیشنده» خلط کرده، و نقش این «من اندیشنده» را نیز به چیزی شبیه به من در نزد دکارت، یا حداکثر به مفهوم کانتیِ خوداندریافت (Apperzeption) فرومیکاهد.
-
۱۳۹۵-۰۴-۲۱ ۰۸:۵۰
مفهوم «پوزیتیویته» در فلسفۀ دین هگل و ترجمههای آن به فارسی (۲)؛
پیروان پرهام در ترجمه پوزیتیویته
علیرغم تلاشهای جستهوگریخته که برای جرحوتعدیل واژۀ «شریعت» و مشتقات آن - بهعنوان معادلی برای پوزیتیویته در متون هگل- صورت گرفته، این واژه پس از پرهام در متون فارسی متواتر شده است. حال، پرسش اصلی این است که آیا اصولاً میتوان برای پوزیتیویته در فلسفۀ دین هگل ترجمهای از مادۀ «شرع» تدارک دید؟
-
۱۳۹۵-۰۳-۱۲ ۰۹:۴۶
درآمدی به فلسفۀ عملی در ایدئالیسم آلمانی (۲)؛
مفاهیم کانونی فلسفۀ آلمانی پیرامون اخلاق؛ از سقراط تا اپیکور
اگر بخواهیم تنها با تکواژۀ «اخلاق» به وادی فلسفۀ اخلاق در سنّت ایدئالیسم آلمانی پای نهیم، آنگاه باید گفت که دست خالی به میدان آمدهایم و دیر یا زود به مغاک خلط معانی فرو خواهیم غلتید و راه را گم خواهیم کرد. علت این خطر آن است که در حوزۀ فلسفۀ اخلاق در زبان آلمانی، کلمات و عبارات متعددی متداول است که هریک، در تمایزی ظریف با دیگری، به مدلول و مفهومی متفاوت دلالت دارد.
-
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۱۰:۳۷
پاسخ علی اصغر مصلح به یادداشت «عمومی یا عامیانه!؟»؛
جدال تألیف و اقتباس
من میتوانم با همدلی منظور ناقد محترم از تفکیک “تألیف” و “اقتباس” را اینطور بفهمم، که اثر تألیفی در باره یک فیلسوف اثری است که بعد از اشراف بر آثار وی و شناخت دقائق اندیشه او نوشته شده است؛ و اثر اقتباسی اثری است که با اتکاء بر دیگرانی که بر فیلسوف اشراف دارند و دقائق فکر وی را می دانند نگارش یافته است. اگر منظور از تمایز تألیف و اقتباس این باشد، کتاب هگل البته بیش از اینکه تألیف باشد، اقتباس است و البته تمامی آثار غیر ترجمه ای در باره هگل در ایران هم اقتباس است.
-
۱۳۹۵-۰۱-۱۹ ۱۴:۰۱
تاملی کوتاه بر چگونگی تلفظ واژگان؛
«فیشته» یا «فیخته»؟ مسئله این است!
راست این است، که در یک بحث فلسفی، اتفاقنظر و تفاهم بر سر مدلولها، در کنار نوعی اجماع نسبی بر سر دالّها، ملاک اصلی است. بهدست دادن معیار سنجشی برای درستی و نادرستی تلفظ کلمات، اگر هم در اول آسان نماید، در آخر از گزند مشکلها مصون نیست. ضمن اینکه تلاش برای یافتن یکچنین معیاری در یک بحث فلسفی اساساً بیفایده و حاشیهای و غیرعلمی است.
-
۱۳۹۴-۰۵-۲۱ ۱۱:۱۴
درآمدی بر دشواریهای خواندن آثار هگل؛
ورود به متن «پدیدارشناسی»
هگل در جایجای کتاب، شگرد خود را در گرفتن تصورات طبیعی خواننده از مفاهیم و سپس خمیر کردن آن، ورز دادن آن و چیزی دیگر ساختن از آن، به کار میگیرد و تارعنکبوت متن خود را با طعمههایی بهظاهر آشنا برای خواننده پهن میکند. خواننده با تصوری از مفاهیمی مانند روح، سوژه، ابژه، امرِ مطلق، حقیقت، ایده، واقعیت، شناخت و غیره، وارد هزارتوی متن هگل میشود؛ بیخبر از آنکه هنگام خروج (اگر اصلاً خروجی در کار باشد)، همۀ اینها نزد او دیگرگونه خواهند بود.