«اعدلوا هو اقرب للتّقوی» (مائده. آیه 8)
فرهنگ امروز/هانيه غلامعلی*: هرساله با برگزاری آزمون سراسری دکتری تخصصی، موجی از نقدها و نظرها به راه میافتد؛ از شك در تحقق ارزیابی علمی چنین آزمونهایی تا بیعدالتی در مصاحبهها؛ از نظرسنجیهای پیش از آزمون که ظاهراً تنها ازآنحیث که نظرسنجی شده باشد، انجام میشود تا منفک نبودن رشتهها و تخصصی نبودن سؤالات در برخی رشتهها؛ از کم شدن ظرفیتها و زیاد شدن متقاضیان تا اعتراض بر کمیت گرایی. همهی موارد نشان از ضعفهایی است که در این شیوه از ارزیابی و پذیرش دانشجو وجود دارد و این بار، بَری دیگر از این باغ میرسد.
در نیمهی آذرماه سال 92 سازمان سنجش اقدام به ثبت نام از متقاضیان آزمون نیمهمتمرکز دورهی دکتری میکند. آزمون در نیمهی اسفند سال 92 برگزار میشود و در تاریخ 31/1/ 93 نتایج اولیه اعلام میشود. جمعی از دانشجویان دانش آموختهی رشتهی «فلسفهی علم و فناوري» مجاز به انتخاب رشته میشوند و در شرایطی که به گزینههای ممکن برای ادامه تحصیل فکر میکردند، با ظرفیت صفر برای گروه «فلسفهی علم و فناوري» مواجه میشوند. در هیچیک از معدود دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، ظرفیتی برای پذیرش دانشجوی رشته «فلسفهی علم و فناوری» وجود ندارد.
این مسئله چندین روز دانشجویان مجاز به انتخاب رشته را متحیر میسازد تا اینکه خبر دیگری که از سوی دانشجویان یکی از مراکز اصلی پذیرش این کد رشته منتشر میشود و بر این حیرت میافزاید و سیلی از اعتراضات را به دنبال میآورد. در شرایطی که عدهای از دانشجویان مجاز به انتخاب رشته که گزینه ای برای انتخاب نداشتند و با مساعدت سایر دانشجویان این رشته در صدد پیگیری و علت یابی ظرفیت صفر برای این رشته بودند، برخی دیگر از دانشجویان که در جریان مطالبات به حق دوستان خود قرار گرفتند، اعلام داشتند که دانشگاه مربوطه از چند تن از ایشان دعوت به مصاحبه کرده است. طبق اظهارات مسئولین ذيربط اين نوع پذیرش از طریق بنیاد ملی نخبگان و استعدادهای درخشان صورت میگیرد؛ اما همچنان این سؤال باقی است که اگر منعی قانوني مبنی بر پذیرش دانشجو برای دانشگاه مربوطه وجود داشته است، چرا در جذب دانشجو از طریق غیر از آزمون این موانع برداشته میشود؟ همچنین آیا چنین پذيرشهايي اطلاعرسانی عمومی شده است و تمامی نخبگان و استعدادهای درخشان از چنین مصاحبه و امکانی مطلع شدهاند؟ و نیز اینکه چرا تنها دانشجویان بومی دانشگاه مربوطه دعوت به مصاحبه میشوند و فراخوان عمومی مبنی بر پذیرش دانشجو از طریق استعداد درخشان صورت نميگيرد؟ آیا این خود به معنی گزینش بومی دانشجو نیست؟ استفاده از روشهای نوشته و نانوشته برای جذب دانشجو بدون آزمون، پدیدهی نوظهوری نیست؛ اما بنا بر قاعدهی «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز»، كسي وزارت علوم و سازمانهاي وابسته را بابت مغايرتي كه بين ظرفيتهاي پذيرش و تعداد دانشجويان ورودي وجود دارد، مواخذه نميكند.
آنچه تاکنون نگاشته شد شرح مختصری از ماوقع بود و آنچه در ادامه میآید تبیینی است با این هدف که جایگاه هریک از دستگاههای ذيربط در این نابسامانی مشخص شود.
در بررسی آنچه بر دانشجوی مجاز به انتخاب رشتهی «فلسفهی علم و فناوري» در مدت یک هفته گذشت 3 سؤال قابل طرح است:
1) چرا وزارت علوم هنگام ثبت نام اولیه این مهم را اطلاع رسانی نکرده است؟
2) اساساً علت عدم پذیرش رشتهی فلسفهی علم چیست؟
3) مسئولیت اصلی متوجه کیست؟
در پاسخ به پرسش نخست، با اندك تأملی میتوان گفت که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که متولی مدیریت جامعهی علمی است مسئول اصلی این اهمال خواهد بود و چيزي جز عدم توان مديريتي علت اين مسئله نيست، چه اینکه سنجش و بررسی میزان ظرفیت هر دانشگاه و مؤسسه و نیز تناسب میان ظرفیتها وظیفهی اصلی وزارت علوم است که در این مورد خاص بسیار مستحق سرزنش است. مسئولین امر باید براي آن عده از دانشجویانی که وقت و انرژی خود را صرف این آزمون «بدون ظرفیت» كردهاند، پاسخي قانعكننده داشته باشند.
در پاسخ به پرسش دوم باید نظری بر تعامل میان دانشگاهها و وزارت علوم داشت. برخی از مسئولین دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی معتقدند آزمون سراسری بر مدار محفوظات دانشجویان دایر است و این شیوه از گزینش منجر به ورود دانشجویانی است که دارای توان علمی لازم برای مقطع دکتری نیستند. به نظر نگارنده اشکالاتی که از سوی اساتید و فرهیختگان بر نحوهی برگزاری آزمون میشود صحیح است و چنین آزمونی در بسیاری از مواقع ناعادلانه است؛ اما شایان ذکر است که ناعادلانه بودن قوانین نمیتواند و نباید دلیلی برای دور زدن قوانین شود. چنانچه عمل افراد و دستگاههای مختلف بر این اساس باشد که «هرگاه قانونی از نظر ایشان حق را به تمامه به حق دار نرساند، پس بر ایشان لازم است و چهبسا فرض است که قوانین را دور زده و آنسان عمل کنند که حق به حق دار رسد»، آنگاه سنگ روی سنگ بند نمیشود و نه تنها مشکلی سامان نمیيابد، بلکه مؤید قانونگریزی فرد یا دستگاه مربوطه خواهد بود. بنابراین یکی از دلایل ظرفیت صفر در رشتهی فلسفهی علم و فناوری، عدم تمایل دانشگاهها برای جذب دانشجو از طریق آزمون نیمهمتمرکز است. همچنین موانعی که وزارت علوم پیش روی دانشگاهها قرار میدهد، میتواند یکی از دلایلی باشد كه از آن جمله ميتوان به فارغالتحصیل نشدن دانشجويان دورههاي پيشين اشاره كرد.
در پاسخ به پرسش نهایی که اساسیترین پرسش است باید به 4 سال پیش که آزمون متمرکز به آزمون نیمهمتمرکز تبدیل شد برگردیم. اساساً چه شد که وزارت علوم اقدام به «نیمهمتمرکز» کردن آزمون دکتری کرد؟ این وزارت با کدام مشکل مواجه شد و کدامین چشم انداز را ترسیم کرد و چنين طرحی درانداخت؟
در تاریخ 8/8/89 طی آیین نامهای در 8 ماده و 6 تبصره تحت نظارت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، آزمونهای متمرکز دورهی دکتری تخصصی به آزمونهای نیمهمتمرکز بدل شد. طبق مادهی 2 از آیین نامهی مذکور 7 هدف برای طراحی و اجرای این شیوه از سنجش و پذیرش دانشجوی مقطع دکتری ترسیم شده است، آن 7 هدف به قرار زیر است:
- عدالت آموزشی و فرصت برابر برای متقاضیان ورود به دورهی دکتری؛
- سنجش علمی داوطلبان ورود به دورهی دکتری؛
- ایجاد وحدت رویه و هماهنگی دانشگاه با سیاستهای وزارت علوم در پذیرش دانشجو؛
- کمک به دانشگاه برای پذیرش دانشجویان مستعد در دورهی دکتری؛
- کمک به مؤسسات و وزارتخانهها جهت ارزشیابی متقاضیان استخدام آنها؛
- کاهش هزینهی اجرای آزمونهای موازی و جلوگیری از اتلاف منابع؛
- جلوگیری از شرکت متعدد داوطلب در آزمونهای مختلف.
با نظر بر وضعیت آزمون دکتری فلسفهی علم و فناوري، بندهای این ماده از آییننامه را بررسی میکنیم.
در آزمون سراسری دکتری نیمهمتمرکز، رشتهی فلسفهی علم و فناوری ذیل مجموعهی فلسفه قرار میگیرد. در شرایطی که اين رشته در آزمون کارشناسی ارشد زیرمجموعهای از علوم پایه محسوب میشود و دانشجویان این رشته از دانش آموختگان مهندسی و علوم پایه در مقطع کارشناسی هستند و نسبت به دانشجویان فلسفهی غرب و فلسفهی اسلامی زمان کمتری با رشتهی تحصیلی خود همگام بودهاند و به دور از عدالت است که در آزمونی مشترک با ایشان به رقابت بپردازند. اين مسئله اختصاص به اين رشته ندارد، بلكه طيف وسيعي از رشتهها را شامل ميشود. همچنین ظرفیت صفر بدون اطلاع رسانی، دعوت به مصاحبه به جای فراخوان عمومی برای مصاحبه و جذب دانشجو از طریقی غیر از آزمون از دیگر موارد بی عدالتی آموزشی است؛ بنابراین بند (1) محقق نشده است.
با توجه به توضیحاتی که پیرامون تخصصی نبودن آزمون رشتهی فلسفهی علم و فناوری داده شده، بند (2) و (4) و (5) نیز اتفاق نیفتاده است. ظرفیت صفر پذیرش دانشجوی دکتری در این رشته آشکار نقض بند (3) را نشان میدهد. با نگاهی بر سیر مصاحبه و پذیرش دانشجوی فلسفهی علم در سالهای گذشته، شاهد خواهیم بود که برخی مؤسسات اقدام به برگزاری آزمون تخصصی در کنار مصاحبه کردند که به معنای رد بند (6) و (7) است.
بنا بر آنچه گذشت، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مسئول اصلی این نابسامانی در پذیرش دانشجوی دکتری است. آنجا که دانشگاهها به دلیل غیرعلمی و غیراصولی بودن شیوهی پذیرش، مانع از پذیرش ميشوند و نتیجهی آن ظرفیت صفر در این رشته میشود و نیز آنجا که دانشگاهها و مراکز آموزش عالی اقدام به پذیرش دانشجو از طرقی ميكنند که اعلام عمومی نمیشود، بلکه اطلاع رسانی به شیوهی شفاهی و نقل سینهبهسینه، آن هم در میان جماعت معدودی رخ میدهد، وزارت علوم بهعنوان اصليترين سازمان مدیریتی مسئول است.
بر اين اساس اگرچه با تغيير آزمون متمركز به نيمهمتمركز تغييراتي در ظاهر پذيرش دانشجو اتفاق افتاد؛ اما همچنان نغمه همان نغمه است و ساز همان ساز و در اين ميان اين دانشجوست كه نه پاي گريز دارد و نه دست ستيز. سخن از عدالت آموزشي، سخني بس طولاني است؛ اما هرآنچه بر زبان آيد را نتوان گفت.
*کارشناسی ارشد فلسفهی علم امیرکبیر
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۳-۰۲-۱۵ ۰۱:۳۳غزل 0 15