به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از فارس؛ شهریار زرشناس منتقد علوم انسانی در نخستین جلسه نقد علوم انسانی که سوم خرداد در خبرگزاری نسیم برگزار شد، عنوان کرد: مسئله علوم انسانی بسیار جدی است به طوری که علیرغم تذکرات و تاکیدات مقام معظم رهبری اقدام عملی جدی درباره پرداختن به آن شکل نگرفته است.
وی با بیان اینکه شاید برخی مشکلات به خاطر عدم شناخت از این علم باشد. افزود: بنابراین قرار بر این شده ماهانه جلساتی درباره رشتههای مختلف علوم انسانی در دانشگاههای کشور، برگزار کنیم تا ماهیت و تاریخچه علوم انسانی روشنتر شود. اما پیشنیاز آن اجمالا بحثی در مورد خود علوم انسانی است.
وی در ادامه با طرح این پرسش که چرا باید درباره علوم انسانی دغدغه داشته باشیم، گفت: حتی بسیاری مسئولین این را گفتهاند که این علم هم نظیر سایر علوم است در حالی که اینجا علم یک مشترک لفظی است. آنچه به نام علم در اندیشه دینی و روایات اسلامی داریم با آنچه امروز به نام علم مدرن میشناسیم متفاوت است.
عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ادامه داد: علم مدرن از منظر اندیشه دینی اصلا علم نیست در حالی که علوم انسانی یک شاخه از علم مدرن است. بنابراین نخست باید بررسی کنیم که علم مدرن چیست.
زرشناس با تاکید بر اینکه بر اساس تعریف دینی علم هر آن چیزی است که در چارچوب مبداء و معاد قرار میگیرد اما آنچه علم مدرن میشناسد هیچ یک از این ویژگیها را ندارد.
*علم مدرن علم دینی نیست
زرشناس با بیان اینکه علم مدرن نه تنها دینی نیست حتی از سنخ علوم ماقبل مدرن هم نیست.یادآور شد: برخی فیلسوفان متاخر علم در خود غرب هم اذعان دارند که اکنون علم مدرن با آنچه در گذشته هم بوده متفاوت است.اگر نگاهی تاریخی از گذشته تاکنون داشته باشیم با علوم مختلفی روبرو میشویم اما همه اینها را میتوانیم به علوم ماقبل مدرن دستهبندی کنیم که دارای ویژگیهایی است. طرح بحث اینها به ما کمک میکند علم مدرن را بشناسیم. ما برای اینکه علوم انسانی را بشناسیم باید علم مدرن را شناسایی کنیم و برای رد شبهه، عدم تفاوت علم مدرن و علوم دیگر باید این علوم را بشناسیم.
وی برخی ویژگیهای علوم ماقبل مدرن را بدین شرح عنوان کرد: نخست علوم ماقبل مدرن زبانشان به هیچ روی کمی نیست. دوم این علوم تمثیلی هستند یعنی عالم را ذومراتب میبینند حتی علم یونان باستان که دینی نیست.سوم این علوم یا از دل دین یا فلسفه اومانیستی یا اسطوره خلق شدهاند. بنابراین تمام علوم ماقبل مدرن مشرق علومی هستند که از دل اسطوره در آمدهاند.چهارم این علوم به هیچ وجه مقصدشان تصرفگری و استیلا در عالم نیست بلکه هدفشان ارتقاء وجودی انسان است و به رشد، کمال و ارتقاء انسان میاندیشند حتی افرادی چون ارسطو.
پنجم این علوم فاصله زیادی بین نظر و عملشان نیست حتی سقراط با اینکه فیلسوف دینی نبود بین نظر و عملش تفاوتی وجود نداشت.
ششم این علوم داعیه ندارند که اخلاق و ارزشی هستند در حالی که علم مدرن مدام این مدعا را برای اخلاقی بودن با خود دارند. در نهایت علوم ماقبل مدرن روششان قیاسی عقلی است.
*علوم انسانی مدرن زبان کمی دارد
وی ویژگیهای علم مدرن را بدین شرح توصیف کرد: این علوم زبان کاملا کمی دارند حتی در علوم انسانی. دعوایی که با علوم انسانی هم دارند به این جهت است که میخواهند علوم انسانی را آزمایشگاهی کنند. حتی کنت هم جامعهشناسی را فیزیک اجتماعی میدانست.
*علم مدرن تمثیلی و باطنی نیست
ویژگی دوم علم مدرن به هیچ وجه تمثیلی و باطنی نیست و از دل فلسفه اومانیستی بیرون آمده است و بنیادهای آن در این فلسفه شکل گرفته. بانیان علم مدرن به لحاظ روانشناسی دکارت و بیکن و به لحاظ هستیشناسی کپلر و کپرنیک هستند.
زرشناس با اشاره به اینکه در نگاه مدرن انسان اصل قرار دارد و طبیعت وسیله رسیدن به اهداف است افزود: به همین دلیل است که این همه تصرف در طبیعت و رابطه بیمارگونه و ناسالم با طبیعت را مشاهده میکنیم. هدف علم مدرن و طراحان آن افزایش آشکار قدرت آدمی است.
فرانسیس بیکن و دکارت عملا این را در آثارشان بیان کردند در حالی که تمام روایاتی که ما درباره علوم داریم ناظر بر خشوع و خضوع و توجه الهی است اما علم مدرن هدفش اساسا خود نفسانیت است. در واقع ضد علم محسوب میشود.
*روششناسی علم مدرن کاملا استقرایی و تجربی است
روششناسی علم مدرن کاملا استقرایی و تجربی است. فیلسوفان مدرن تاکیدشان بر روش کار است در حالی که ما در آثار ملاصدرا و دیگر فلاسفه قبلی چنین چیزی نمیبینیم. عالم مدرن انشقاق نظر و عمل است. ما در گذشته کسی را حکیم میگفتیم که تجسم حکمت بود اما در علم مدرن ماهیتا اینطور نیست. نظر از عمل جداست یعنی اساسا نباید کسی که عالم است متصف به آن علم باشد به طور مثال یک روانشناس ممکن است خودش بیمار روانی باشد.
زرشناس با بیان اینکه علم مدرن تقریبا از قرن ۱۷ پدید آمد و اولین ظهورش در مباحث نجوم و فیزیک بود توضیح داد: این علم سه شاخه اصلی دارد که یک شاخه معروف آن علوم طبیعی است، شاخه دیگر فنی مهندسی و یک شاخه علم انسانی است. علوم انسانی نطفهاش در قرن هجدهم بسته و ظهورش از قرن ۱۹ بود. بالندگی آن نیز در قرن بیستم مشاهده میشود. نگاهی که علم را یک جریان خطی میداند که از صورتی ناقص شروع و به صورت متکامل رسیده است این یک نگاه پوزیتویستی است. البته این نگاه از سوی خودشان به چالش کشیده شده است در حالی که هنوز در دانشگاههای ما حاکم است!
*انسان مدرن یک سوژه نفسانی خودبنیاد است
وی در ادامه توضیح داد: علوم انسانی یک صورت از علم مدرن است. خیلیها فکر میکنند موضوع این علم تنها انسان است در حالی که علوم انسانی به امور انسان میپردازد. انسان مدرن یک سوژه نفسانی خودبنیاد است موجودی که در تلقی اومانیستی قائم به خود پنداشته میشود و مبداء و معیار همه عالم است و حقیقتش با حیوانیت آن تعریف میشود اینها شعار نیست یک تلقی است.
زرشناس درباره لذتطلبی در اندیشه دینی و غیردینی گفت: لذتطلبی اندیشه دینی چارچوب دارد و کنترل میشود تا سلامت افراد تضمین شود ولی لذتطلبی انسان مدرن حدود ندارد و نامشروع و بیمارگونه است. علوم انسانی میخواهد به امور انسانی درباره تعامل این حیوانات لذتطلب در یک مجموعه به نام اجتماع بپردازد.
وی یادآور شد: علوم انسانی در قرن ۱۸ در مقطعی پدید آمد موسوم به عصر روشنگری که نقطه افتخار غرب است در حالی که این مقطع عین تاریکی است.
غربیان به این دلیل به این دوره میگویند عصر روشنگری چون جهانبینی مدرن اینجا محقق میشود در حالی که تمامی اندیشههای دینی و اسطورهای و غیرمدرن را ما نمایندگان تاریکی میدانیم. این مقطع محلی است که علوم انسانی در آنجا زاده شده و بانیان آن اینجا هستند حتی غربیان انقلاب اسلامی ایران را انقلاب تاریکی میدانند چون هر روز معنویتر میشود. فیلسوفان بانی عصر روشنگری ژان ژاک روسو، ولتر، مونتسکیو و غیره هستند.
زرشناس اظهار داشت: علوم انسانی شاخهای از علم مدرن است که در جهانبینی عصر روشنگری نطفهاش بسته شده و موضوع آن علوم انسانی است. این علوم ذاتا سکولاریستی متولد شدهاند و بالندگیشان از قرن نوزدهم بوده است.
نظر شما