فرهنگ امروز/ سارا فرجی: «مقدمهای بر رؤیاشناسی تاریخی؛ مطالعۀ موردی: تصحیح انتقادی رسالۀ منامیه»، به تصحیح و تحقیق داریوش رحمانیان و زهرا حاتمی، عنوان اثری است که اخیراً در یکی از نشستهای پژوهشکدۀ تاریخ اسلام مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در این نشست، بیژن عبدالکریمی، دانشیار گروه فلسفۀ دانشگاه آزاد اسلامی و محمدامین قانعیراد، ریاست انجمن جامعهشناسی و عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، بهعنوان منتقدین اثر و داریوش رحمانیان، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و زهرا حاتمی، دانشآموخته تاریخ، بهعنوان نویسندگان کتاب، نظرات خود را دربارۀ اثر ارائه دادند. اثر مذکور پژوهشی تاریخی دربارۀ موضوع خواب است؛ موضوعی که با وجود ارزش و اهمیت فراوان در معرفت تاریخی از سوی مورخان، مورد کمتوجهی قرار گرفته است. «رسالۀ منامیه» خوابی است كه شیخ زینالعابدین، مجتهد مازندرانی، دربارۀ ناصرالدینشاه قاجار دیده است كه به پیروزی وی بر دشمنی از اهل سنت (شیخ عبیدالله كرد) تعبیر شده است. این رساله در زمرۀ مهمترین منابع مربوط به تاریخ سیاسی و فرهنگی و خواب و رؤیا در ایران عصر قاجار است و اصل آن را میرزا ابوالقاسم رازی شیرازی، قطب سیوپنجم سلسلۀ ذهبیه، در سال ۱۲۸۵ق نوشته است. گزارش ارائه شده در ذیل سخنان دکتر رحمانیان و قانعی راد در این نشست است.
رحمانیان: تاریخ بشری بدون توجه به خواب و رؤیا درک نمیشود
کتاب مورد بحث، بخشی از یک طرح پژوهشی مفصل و درازمدت است و سابقۀ ششساله دارد و بهعنوان طرح موضوع نوشته و به پژوهشکده ارائه و سپس چاپ شد. برنامۀ اصلی ما این است که رؤیاهای دیدهشده و ثبتشدۀ دورۀ قاجاریه را گردآوری و آنها را طبقهبندی و تحلیل تاریخی کنیم. به عبارتی با این کار میخواهیم تاریخ سیاسی و فرهنگی رؤیا و کارکردهای آن را در جامعۀ ایران عصر قاجاریه، موضوع مطالعۀ خود قرار دهیم. انگیزۀ ما برای تهیه و تدوین این کتاب، به اهمیت «رسالۀ منامیه» برمیگردد. «رسالۀ منامیه» رسالهای مغفولمانده از دوران قاجار است که بهعنوان یک سند تاریخی نشاندهندۀ این است که مورخان چقدر میتوانند به بحث رؤیاشناسی توجه کنند و چنین اسناد و شواهدی تا چه اندازه در پارادایم سنت تاریخنویسی مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است. همچنین اگر نگاهمان را به تاریخ و معرفت تاریخی تغییر دهیم، میتوانیم به نتایج قابل توجهی دست یابیم. خواب و رؤیا پدیدهای شگفتانگیز و اسرارآمیز است و در دنیای قدیم بر آن بسیار تأکید میشده است. با ظهور فروید، که بهعنوان یک نقطۀ عطف در خوابشناسی به حساب میآید، خواب از آسمان به زمین میآید و موضوع پژوهش علمی قرار میگیرد. البته این علم با علمی که پیشتر به آن علم تعبیر خواب میگفتیم، خیلی تفاوت دارد و نباید گول این اشتراک لفظی را بخوریم. قدمای ما مثل مولانا، فردوسی و سنایی بر خواب تأکید داشتند و آن را منبع معرفت و روزنهای به حقایق اصیل آسمانی میدانستند. خواب و رؤیا بهاندازهای دارای اهمیت است که نمیتوان تاریخ بشری را بدون توجه به آن درک کرد. رویکردهای ذاتگرایانه به خواب بهدرستی پاسخ نمیدهد و قانون واحدی برای بررسی علمی و تعبیر تمامی خوابها وجود ندارد، چون خواب چسبیده به شرایط تاریخی است. هم خواب دیدن و هم فهم و گزارش و تعبیر آن، بهطور حتم، امری تاریخی است.
فارغ از توجه به این کتاب، برای فهم تاریخی انسان، نمیتوان خواب و رؤیا را نادیده گرفت. البته مقصود ما در این کتاب، درستی یا نادرستی خواب نبوده، بلکه این بوده است که خوابها چرا کارکرد تاریخی پیدا کردهاند و بافتی که آن را ایجاد نموده به چه شکلی بوده است، چون کار مورخ این است که تحقیق کند که چرا یک مسئلهای که حتی دروغ و بیپایهواساس بوده، راست پنداشته شده است. اهمیت رؤیاشناسی تاریخی به آن حد است که در این کتاب ادعا کردیم حتی خود میتواند به شعبهای از علم تبدیل شود، چون خوابها و رؤیاها بخشی از هستی تاریخ هستند و در تاریخ زندگی کردهاند، ضمن اینکه تمام نمیشوند و در روزگار و عصر حاضر که همۀ ما در تاریخ قرار داریم، باز هم خواب میبینیم. بنابراین هرجای تاریخ دست بگذاریم، با خواب و رؤیا سروکار داریم. آنه ماری شیمل کتاب خوبی به زبان آلمانی دارد با نام «خوابگذاری در حوزۀ تمدن اسلامی» که این حوزه جای کاری بسیاری هم دارد.
اما دربارۀ عنوان این کتاب باید بگویم که عنوان آن کاملاً بدیع است و تا به حال در زبان فارسی کسی از رؤیاشناسی تاریخی یا تاریخ رؤیاشناسی حرفی نزده بود و بهلحاظ واژهای، اصطلاح «رؤیاشناسی تاریخی» (یعنی تاریخی که براساس رؤیا نگاشته میشود) تعبیری جدید است که ما در طول پژوهش، چه در زبان فارسی و چه در سایر زبانها، با چنین اصطلاحی برخورد نکردهایم. ما به کاستیها، کمبودها و ناگفتهها در این اثر واقف هستیم.
قانعیراد: رؤیاشناسی یا خوابنگاری
طرح بحث در مورد جلسۀ نقد و بررسی این کتاب، باعث شد من به این فکر بیفتم که وقتی رؤیاشناسی تاریخی داریم، حتماً جامعهشناسی رؤیا هم داریم. البته مقالات متعددی در این رابطه خوانده بودم. بهعنوان مثال، در یک مقالۀ خارجی با عنوان «ساختار اجتماعی رؤیاها: مشارکتی به یک خوابشناسی اجتماعی»، فراوانی و توزیع انواع خوابها در میان زنان و مردان بررسی شده و از طرفی سیر تحول آنها مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله دو مقطع زمانی ۱۹۵۸ و ۲۰۰۴ را مورد بحث و بررسی قرار داده است. مثلاً براساس این مقاله، زنان از مردان بیشتر خوابِ مورد حمله واقع شدن، میبینند و این میزان و تعداد از سال ۱۹۵۸ تا سال ۲۰۰۴ افزایش هم پیدا کرده است. این موضوع نشاندهندۀ آن است که احساس امنیت زنان در طول این دوره کاهش پیدا کرده و با اینکه حضور و ورودشان به جامعه از گذشته بیشتر شده است، ولی باز هم بیشتر خوابِ مورد حمله واقع شدن میبینند. خواب از جایی افتادن، پرواز و خواب افرادی که مردهاند، از دیگر مقولاتی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
به گفتۀ نویسندگان کتاب «مقدمهای بر رؤیاشناسی تاریخی»، این اثر مقدمهای بر سیر نابخردی ایرانیان است و در این کتاب به مسائلی برمیخوریم که بیشتر برپایۀ توهم است تا واقعیت. به همین خاطر، شاید بتوان گفت این کتاب مقدمهای بر تاریخ بیداری ایرانیان است. ناظمالاسلام کرمانی کتابی با همین عنوان دارد که در آن مطرح شده است ما در یک دورۀ زمانی، سیاست را در خواب میدیدیم و با سیاست یک رابطۀ رؤیایی داشتیم، نه یک رابطۀ همراه با بیداری. به عقیدۀ من، همچنان باید روی موضوع این توهم و خوابآلودگیها کار کرد و نباید فکر کنیم که مربوط به یک دورهای بوده و تمام شده است، چون ما تداوم رؤیاپردازی سیاسی را تا همین سالهای اخیر هم داشتیم و داریم؛ همانطور که در سالهای اخیر، بارها دیدهایم که افرادی ادعا کردهاند خوابهایی با موضوع سیاست دیدهاند و خواستهاند آنها را ملاک عمل سیاسی قرار بدهند و برمبنای آن، افراد را به عمل سیاسی دعوت کردهاند. بنابراین پدیدۀ «خواب سیاسی» ادامه دارد. بر همین اساس، شاید بتوان خواب را به دو دسته تقسیم کرد: یکی خوابهای سیاسی که مربوط به تحولات و شخصیتهای سیاسی است و دیگری خوابهای فرهنگی که به زندگی روزمره برمیگردد. خواب بهعنوان یک پدیدۀ فرهنگی، جزء سرنوشت همۀ انسانهاست. این در حالی است که براساس مطالعاتی که در غرب بر روی خواب و رؤیا انجام شده است، مثل مقالهای که به آن اشاره کردم، شاید بتوان گفت دوران خواب سیاسی در غرب به پایان رسیده است و دیگر افراد بزرگ و مطرح سیاسی برای تبیین، تحلیل، توصیف و تشریح مسائل سیاسی، به خواب پناه نمیبرند. دلیل اینکه چرا ما خواب سیاسی میبینیم، به این موضوع برمیگردد که عرصۀ سیاست، عرصۀ سرکوب بوده است و به تعبیر روانشناسان، امر سرکوبشده به درون ناخودآگاه ما رانده میشود و خواب همیشه تجلی یک امر سرکوبشده است. من اگر بخواهم تحت عنوان یک فرضیه بیان کنم که تاریخ سیاسی خواب از چه زمانی آغاز شده است، باید بگویم از زمانی که جامعۀ ایرانی ضرورت تحول سیاسی را احساس کرد و فرایندهای اجتماعی یک نوع دموکراتیزه شدن سیاست را وعده میداد، خوابهای سیاسی بروز پیدا کرد.
نکتۀ آخر اینکه من کمی به عنوان «رؤیاشناسی تاریخی» ایراد دارم. دلیلش هم این است که وقتی میگویید رؤیاشناسی تاریخی، یعنی ادعا میکنید که دربارۀ خواب نظریه دارید. نظریهای که در این عرصه وجود دارد این است که خواب تحت تأثیر و بازگوکنندۀ اسطوره است، چون ساختار رؤیا با ساختار اسطوره انطباق دارد، ولی در کتاب مورد نقد، که «رؤیاشناسی تاریخی» است، نظریهای وجود ندارد. به همین دلیل، شاید بهتر باشد که از اصطلاح «خوابنگاری» استفاده کنیم؛ یعنی تاریخ، خوابنگاری میشود. استفادهای که من از این کتاب میکنم این است که تاریخ تفکر اجتماعی را تبارشناسی کنم و در واقع تبارشناسی درک معاصر از سیاست داشته باشم.
نظر شما