به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «تعالی اگو» به انضمام مقدمه هستی و نیستی در سه فصل (دو فصل و یک نتیجهگیری) از سوی انتشارات ناهید منتشر شد.
کتاب «تعالی اگو» در فصل اول به نام «من و خویشتن» به «نظریه حضور صوری«من»»، «کوکیتو، به منزله آگاهی تأملی» و «نظریه حضور مادی «خویشتن» میپردازد. در فصل دوم با عنوان «تقویم اگو» به پنج فصل «حالتها به منزله وحدت متعال آگاهیها»، «تقویم کنشها»، «کیفیتها همچون وحدت انتخابی کیفیتها»، «تقویم اگو به منزله قطب کنشها، حالتها و کیفیتها» و ««من» و آگاهی در کوگیتو» اشاره میکند.
در بخش «نتیجهگیری» کتاب دو ضمیمه وجود دارد. عنوان ضمیمه یک «یکی از ایدههای بنیادین پدیدهشناسی هوسول: قصدیت» و ضمیمه دو «مقدمه هستی و نیستی؛ در جستوجوی هستی» است. ضمیمه دوم زیر فصلهای «اندیشه پایدار»، «کوگیتوی «پیشاتأملی» و هستی «مدرِک»»، «هستی امر «ادراک شده»، «برهان هستی شناختی» و «هستی در خود» را دربردارد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «نظریهپردازان چپ افراطی گاهی اوقات بر پدیدهشناسی خرده گرفتهاند که گونهای ایدئالیسم است و واقعیت را در سیلاب ایدهها غرق میکند. اما اگر ایدئالیسم فلسفه بدون شر آقای برونشویگ باشد، اگر ایدئالیسم فلسفهای باشد که تلاشش برای هضم و جذب ذهنی هیچگاه به مقاومت بیرونی برنمیخورد، فلسفهای که در آن رنج و گرسنگی و جنگ در گونهای فرایند کند وحدت بخشیدن ایدهها رقیق میشوند، هیچ چیز نامنصفانهتر از این نیست که پدیدهشناسان را ایدئالیست بخوانیم. برعکس، قرنهاست که در فلسفه جریانی تا بدین پایه رئالیست را شاهد نبودهایم. پدیدهشناسان دوباره انسان را غرق جهان کردهاند و به اضطرابها و رنجهای او و همچنین به شورشهایش تمام سنگینیشان را بازگرداندهاند. متأسفانه، تا وقتی «من» ساختار آگاهی باقی بماند، همچنان میتوان بر پدیدهشناسی خرده گرفت که یک «آموزه-پناهگاه» است و قطعهای از انسان را از جهان بیرون میکشد و با این کار توجه را از مسایل حقیقی منحرف میکند.
به نظر من این خردهگیری ناموجه خواهد شد اگر اگو به هستندهای دقیقاً معاصر جهان تبدیل شود که وجودش همان ویژگیهای ذاتی جهان را دارد. همواره به نظر من چنین است که فرضیه کار-پیشبری به ثمربخشی ماتریالیسم تاریخی به هیچ وجه نیازی به فرض پوچی که عبارت است از ماتریالیسم متافیزیکی ندارد. در واقع، برای اینکه شبه ارزشهای ذهنی محو شوند و اخلاق دوباره در واقعیت بنیان پیدا کند، هیچ ضرورتی ندارد که ابژه بر سوژه مقدم باشد. کافیست که [اگو] معاصر جهان باشد و دوگانگی سوژه-ابژه، که دوگانگیای صرفاً منطقی است، برای همیشه میان دلمشغولیهای فلسفی ناپدید شود. جهان [اگو] را، و [اگو] جهان را نیافریده است، بلکه هر دو ابژههایی برای آگاهی مطلق و غیرشخصیاند، و با این آگاهیست که اگو و جهان با یکدیگر در پیوند قرار میگیرند. برای بنیان نهادن یک اخلاق و سیاست مطلق ایجایی به نحو فلسفی، به چیزی بیش از این نیاز نیست.»
در ضمیمه دوم این کتاب میخوانیم: «اندیشه مدرن یا تقلیل هستنده به سلسلهای از ظهورها که هستنده را نشان میدهند پیشرفت قابل ملاحظهای کرده است. مقصود از این تقلیل از میان برداشتن دوگانگیهایی است که فلسفه را سردرگم کردهاند، و همچنین جایگزین کردن آنها با یگانگی پدیدار. آیا در این راه توفیق یافتهایم؟»
کتاب «تعالی اگو» با ترجمه عادل مشایخی با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه در جلد سخت(گالینگور) به قیمت ۱۲ هزار تومان از سوی انتشارات ناهید منتشر شده است.
نظر شما