به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ مهرداد مراد نویسنده داستانهای پلیسی درباره امیر عشیری نویسنده فقید ادبیات پلیسی در کشور که روز پنجشنبه ۲۷ خرداد درگذشت، گفت: امیر عشیری نویسنده ادبی نبود. اما در نوشتن ژانرهای پلیسی، جنایی، جاسوسی و تاریخی بسیار خلاقیت داشت و چیره دست بود. خلاف نظر بعضی از پیشکسوتان که سبک تریلر را قبول ندارند و ایشان را نویسنده پلیسی نمیدانند، باید گفت که تریلر به خودی خود سبک نیست بلکه مکمل است و با یک ژانر ادبی خاص معنا میگیرد. اگر داستان تریلر پلیسی، در زمره ادبیات پلیسی قرار نگیرد، پس چه نام دیگری میتوان بر آن گذاشت؟
این داستان نویس پلیسی ادامه داد: ما در ایران برای این گونه ادبیات طبقه بندی خاصی نداریم، وگرنه می توانستیم انواع رمان پلیسی را به معمایی، کارآگاهی، تریلر، هارد بویل، جنایی یا حقوقی تقسیم بندی کنیم و آن وقت بگوییم این اثر معمایی است یا تریلر.
مراد گفت: ولی در حال حاضر که حتی به رمان جنایی آقای هاشمینژاد نیز رمان پلیسی اطلاق میشود. پس میتوان مرحوم عشیری را نه فقط جزو نویسندگان بلکه جزو پایه گذاران این ژانر ادبی دانست. عشیری مانند خیلی از دیگر نویسندگان دو کاراکتر ثابت برای بعضی از کتاب هایش داشت. شخصیتی به نام «رامین» برای داستانهای پلیسی (لبخند در مراسم تدفین، خون و تصویر، یک گلوله برای تو، راهی در تاریکی) و دیگر «طاهر» در رمانهای جاسوسی (نبرد سایه ها، در مرز وحشت، دیوار اقیانوس).
نویسنده کتاب «قلبهای بیتپش» در ادامه گفت: عشیری حدود پنجاه رمان نوشته که نیمی از آنها در ژانر پلیسی است و از همین تعداد نیز نصف کمتر به شخصیت رامین ارتباط دارد. رمانهایی مانند «آخرین طناب»، «آن سوی خط زرد»، «جای پای شیطان»، «جدال در باتلاق»، «تسمه چرمی»، «رد پای مقتول»، «قطار نیمه شب» و...، از نام دیگر کارآگاهان ایرانی وام گرفته و مستقل نگاشته شده اند. زنده یاد عشیری با افسران آگاهی و همین طور بازپرسهای دادسرا ارتباط نزدیکی داشت و بسیاری از داستانهای خود را از سخنان آنها الهام می گرفت.
وی همچنین گفت: در نوع قلم و یا محتوای آثار عشیری حرفی برای گفتن نیست، چرا که او طبق دیدگاههای زمان خود می نوشت اما آنچه در مورد آثار نويسندگانی مانند او اهميت دارد، اين است که از سالهای ابتدايی شکل گيری داستان نويسی در ايران، همواره پاورقی نويسانی مانند حسينقلی مستعان (در نسل اول) و کسانی مانند عشيری در نسل های بعد، پلی بودهاند برای ارتباط ميان مخاطبان نوجوان و جوانی که پا در مسير مطالعه میگذاشتند؛ با جدیترين آثار نويسندگان عصرشان. آنها در دورههايی، نقشی حياتی برای حفظ حداقل های قشر کتابخوان به خصوص ميان نسل جوان بازی کرده اند.
مراد در پایان گفت: بسیاری از افراد اهل مطالعه باقیمانده از نسل قبل، با آثار ایشان خاطرات نوستالژیکی دارند. گرچه میتوان نویسندگانی مانند جمشید صداقت نژاد و پرویز قاضی سعید و یا افرادی مانند امیر مجاهد و محمد دلجو را با او هم دوره دانست ولی هیچکدام از آثارشان را نمی توان جدی انگاشت و حساب عشیری از آن ها جداست. پیش از انقلاب فقط یک نویسنده پلیسی وجود داشت که سال های اخیر را در اوج گمنامی زندگی کرد و درگذشت.
نظر شما