به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پیش از این، این کتاب با ترجمههای سروش حبیبی و مهناز مهری، نسرین مجیدی، پرویز همتیان بروجنی و ... منتشر شده بود و اکنون با ترجمه سوگند اکبریان به چاپ رسیده است.
«شبهای روشن» داستان کوتاهی نوشته فئودور داستایفسکی است که در سال ۱۸۴۸، در ابتدای کار نویسندگی او نوشته شده است.
مانند خیلی از داستانهای داستایفسکی، «شبهای روشن» داستان یک راوی اول شخص بینام و نشان است که در شهر زندگی میکند و از تنهایی و این که توانایی متوقف کردن افکار خود را ندارد، رنج میبرد. این شخصیت نمونه اولیه یک خیالباف دائمی است. او در ذهن خود زندگی میکند، در حالی که خیال میکند پیرمردی که همیشه از کنارش رد میشود اما هرگز حرف نمیزند یا خانهها، دوستان او هستند. این داستان به شش بخش تقسیم میشود.
فرزاد موتمن، کارگردان ایرانی نیز در سال 1381 با اقتباس از این داستان فیلمی به همین نام ساخته است که سعید عقیقی فیلمنامه آن را نوشته است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «ناستنکا، من هرگز اشتباه نکردم که شادی تو را با ابر تیره غمانگیز مقایسه کنم. هرگز! هیچگاه برای قلب تو دردی نخواهم آورد و هرگز قلبت را دردهایم جریحهدار نخواهد کرد، هیچگاه گلهایی را که در مسیر کلیسا به دست داری، پژمرده نخواهم کرد. امیدوارم که تو همیشه شاد باشی و از درد دور بمانی. خداوند همه خوشیها را به تو ببخشد! همه خوشیها بیش از یک عمر!»
داستان «شبهای روشن» اثر فئودور داستایفسکی با ترجمه سوگند اکبریان در 96 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهبهای 20هزارتومان از سوی نشر عطر کاج منتشر شده است.
نظر شما