فرهنگ امروز: کتاب «جامعهشناسی تاریخی بازتابی» اثر آرپاد ساکولچای با این منطق با مخاطبانش روبهرو میشود که با وجود اینکه عقل سلیم معاصر، جفت شدن نظریه اجتماعی و جامعه شناسی تاریخی را به هیچ وجه بدیهی نمیداند و جامعهشناسی اغلب به عنوان یک علم اجتماعی مدرن در نظر گرفته میشود که به مشکلات جامعه معاصر میپردازد. با این حال، برخی از مهمترین و تأثیرگذارترین نظریه پردازان اجتماعی، اعم از کلاسیک و معاصر، مانند مارکس و وبر، فوکو و الیاس، به طور قطع از طبقه جامعه شناسان تاریخی بودند و لذا وضعیت بدیهی این شخصیتها به پنهان کردن خصلت گیج کننده پیوندهای نزدیک آشکار شده بین نظریه اجتماعی و جامعه شناسی تاریخی کمک میکند. با این توضیحات به سراغ مترجم این کتاب زهرا سادات روحالامین رفته و درباره محتوای آن با او گفتوگو کردهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
ابتدا بفرمایید که جامعهشناسی تاریخی بازتابی یعنی چه و به چه معناست؟
به نقطه تلاقی نظریه اجتماعی و جامعهشناسی تاریخی «جامعه شناسیتاریخی بازتابی» میگویند. این رویکرد، رویکرد نظری جدید در جامعهشناسی تاریخی غرب است. درواقع جامعهشناسی اغلب بهعنوان یک علم اجتماعی مدرن در نظر گرفته میشود که به مشکلات جامعه معاصر میپردازد. جامعهشناسی تاریخی نیز اطلاعاتی از گذشته در مورد پیشینه فرآیندهای معاصر ارائه میدهد، اما در جایگاه مرکزی در نظریهپردازی ندارد. جامعهشناسانی که در زمره جامعه شناسی تاریخی بازتابی در این کتاب هستند، معتقدند هر پدیده، هنجار و مسئله در دنیای مدرن امروزی، پیشینهای در گذشته و در تاریخ دارد و تاریخ در زندگی حال و آینده بازتاب دارد. درواقع، رویدادها و فرآیندهایی که به گذشتههای دور و یا فرهنگهای دور تعلق دارند، میتوانند به معنای نگه داشتن آینهای برای زمان حال مرتبط باشند: آینه «دیگری» یا آینه «خود» در گذشتۀ خودمان. به این ترتیب جامعهشناسی تاریخی بازتابی، کمک میکند نور جدیدی بر جنبههایی از شیوههای فعلی که مغفول مانده است، بتابد.
چه شد که این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید و انگیزهتان از ترجمه این کتاب چه بود؟
این کتاب یکی از جدیدترین موضوعات دوران معاصر در زمینه جامعهشناسی تاریخی را معرفی میکند. همچنین نظرات «نوربرت الیاس»، «فرانتس بورکنائو»، «اریک ووگلین»، «لوئیس مامفورد» با نظرات جامعهشناسان سرآمدی چون دورکیم و فوکو مقایسه میکند. از طرف دیگر، نویسنده کتاب، «آرپاد ساکولچای» به بررسی عمیق سیر زندگی و تطور تفکر کسانی میپردازد که کمتر در جوامع علمی جامعهشناسی ایران شناخته شده هستند و این آشنایی میتواند باب جدیدی در تفکرات علاقهمندان به جامعهشناسی تاریخی باشد. در نهایت اینکه، کتاب جامعهشناسی تاریخی بازتابی چشمانداز جدید پیرامون تاریخ و جامعهشناسی تاریخی در آکادمی جامعهشناسی ایرانی و منبع جدید مطالعاتی و درسی است.
اینکه این کتاب طبق گفته خودتان هم برنامهای است و هم تحلیلی یعنی چه؟ و ضرورت هم برنامهای و هم تحلیلی بودن کتاب در چه بود؟
این کتاب هم برنامهای و هم تحلیلی است. برنامهای است، زیرا هدف اصلی آن بازسازی تاریخ اندیشه جامعهشناختی و جهتدهی مجدد نظریه اجتماعی معاصر است. این کتاب هم محافظهکارانه و حتی سنتگرایانه است و هم به شدت نوآورانه است. سنتگرایانه است زیرا ریشه در آثار وبر و دورکیم دارد و اهمیت عصر پارسونز را در نزدیک کردن دو متفکر اصلی به هم میشناسد. با آن تلاشهای تجدیدنظرطلبی که نقش دورکیم یا وبر، ارتباط نظریه اجتماعی کلاسیک برای زمان حال، یا بینش رسمی اصلی پارسونز را زیر سوال میبرند، مخالف است. این کتاب به عنوان نقطه شروع آثار ماهوی متاخر وبر و دورکیم، جامعهشناسی ادیان آنها، در تقابل با سنتز پارسونزی از روح دورکیم اولیه و شکل وبر متأخر قرار میگیرد و میکوشد آن دسته از متفکرانی را گرد هم آورد که به میزان قابل توجهی انزوا، این آثار را به شیوهای نوآورانه در پیش گرفت.
به دلیل نوع برنامهای که کتاب دنبال میکند، کاملاً تحلیلی است. هدف آن بازسازی است و نه ساختن یک نظریه جدید یا اظهار نظر بر نظریههای موجود. همچنین با رویکرد تحلیلی به بازسازی پیوندهای واقعی بین آثار جامعهشناسان تاریخی بازتابی مختلف میپردازد. تنها استثنا، نتیجه بخش دوم است که با معرفی مفهوم «محدودیت دائمی»، چارچوبی تفسیری برای برخی از یافتههای اصلی ارائه میکند و پیامدهایی را برای شرایط مدرنیته ترسیم میکند.
منظور از برنامهای بودن این کتاب این است که با یک خط مشی منظم و نه پراکنده به صیروریت افکار جامعهشناسان تاریخی بازتابی میپردازد تا خواننده با شرایط زمانی و مکانی صاحبنظران این عرصه آشنا شود و بتواند همدلانه با آنها تا پایان کتاب بیاید و در انتها با تحلیلی که نویسنده از نظریات مطرح شده «نوربرت الیاس»، «فرانتس بورکنائو»، «اریک ووگلین»، «لوئیس مامفورد» میدهد، خواننده بهتر میتواند به اهمیت موضوع جامعهشناسی تاریخی بازتابی پی ببرد.
نظریه اجتماعی معاصر درباره چه سخن میگوید که یکی از اهداف اصلی این کتاب جهت دهی مجدد به این نظریه است؟ و چرا این مساله هدف قرار گرفته شده است؟
نظریه اجتماعی چارچوب تحلیلی یا پارادایمی است که برای مطالعه و تفسیر پدیدههای اجتماعی استفاده میشوند. نظریه اجتماعی طرح مواضع نسبتا منسجم و مبتنی بر مفروضات مشخص درباب حیات اجتماعی و جامعه است. این مفروضات عبارتاند از: مفروضات هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، روششناختی و نیز مفروضات مربوط به ماهیت جامعه. نظریه اجتماعی طرح مواضع درباره حیات اجتماعی در سطح کلان است و نظریه علمیای درباره جامعه نیست. همواره موضوعات و مسائلی را مبهم باقی میگذارد. گزارههایش لزوما ابطالپذیر نیست و با ارزشهای فرد پیوند وثیقی دارد. این کتاب تلاش دارد مسائل مبهمی که نظریه اجتماعی باقی میگذارد را با مراجعه به تاریخ حل و فصل کند و بازتاب تاریخ را در پیوند ارزشها چه در سطح خرد و چه در سطح کلان بیان کند. از همین روست که به این شاخه جدید جامعهشناسی، جامعهشناسی تاریخی بازتابی میگویند.
نظر شما