به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ عصر روز شنبه یازدهم اسفندماه ۱۳۹۷، سالن اجتماعات «خانه وارطان» مملو از جمعیتی بود که برای شنیدن از صدیقه دولتآبادی از موسسان نظام آموزشی جدید برای دختران در ایران و از فعالان پیشگام حقوق زنان گرد هم آمده بودند. سخن گفتن از بانویی که در اوایل قرن حاضر فعال و پرتوان در اجتماع ظاهر شده است، در ساختمانی باقی مانده از همان عصر جذابیتی قابل توجه داشت و این نکته را در حال و هوای جمع میشد مشاهده کرد.
بهانه گردآمدن جمعیت، رونمایی و بررسی کتاب «حیات صدیقه» بود که مجموعهای از نامهها و نوشتههای صدیقه دولتآبادی است. این کتاب که ابتدا در سه جلد و در خارج از ایران منتشر شده بود، به تازگی از سوی نشر شیرازه بازچاپ شده است. به مناسبت انتشار آن، منصوره اتحادیه، شیوا دولتآبادی، الهام ملکزاده، مینو مرتاضی، زیبا جلالی و فیروزه مهاجر گردهم آمده بودند از صدیقه دولتآبادی و کتابی که پیرامون او منتشر شده است بگویند.
نخستین کسی که سخن گفت، زیبا جلالی مدیر نشر شیرازه بود. وی سخنان کوتاه خود را چنین آغاز کرد: «تلاشها و سختیهایی که زنان ما کشیدهاند در تاریخ و روایتهایش به دلیل حاکمیت روایتهای مردانه چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند، از این روست که لازم است و لازم بوده است که زنان روایت خود از تاریخ را بنویسند. این رویکرد به تاریخ باید با نگاه بدون ارزشگزاری باشد تا امکان خوانشی کمتر ایدئولوژیک برای مخاطب فراهم شود.»
وی همچنین گفت: «کتابی که امروز رونمایی میشود نمودی از چالشهای یک بانوی مبارز است و انتشار این کتاب خود با چالشهای بسیاری مواجه بوده است و من اکنون خوشحالم که پس از چالشهای فراوان امکانی برای ارائه این اثر به مخاطب فراهم آمده است.»
پس از جلالی نوبت به منصوره اتحادیه، تاریخنگار و مدیر نشر تاریخ رسید تا درباره صدیقه دولتآبادی سخن بگوید. وی با اشاره به مخالفتهای فراوانی که در دوران پس از قدرت گرفتن حزب توده با صدیقه دولتآبادی شده بود گفت: «در آن دوران مریم فیروز که خود یکی از بانوان پیشرو محسوب میشد در سخنرانیای به صدیقه دولتآبادی و کانون بانوان که او تاسیس کرده بود حمله کرد و آن ساختار را در خدمت دیکتاتوری توصیف کرد. صدیقه دولتآبادی هم بعدتر مطلبی نوشت و به صورت غیرمستقیم به زنانی که روزگاری خود را شبیه هنرپیشهها میکردند و حالا بدون آنکه حرفهاشان عمقی داشته باشد خود را پیش رو فرض میکنند انتقاد کرد.»
اتحادیه افزود: «دولت آبادی از پیامدهای تلاش برای آزادی زنان راضی نبود. او در جایی از یکی از متون خود آشکارا نوشته است زن ایرانی رو به قهقرا میرود. زنان بیشتر به خود میپردازند تا شخصیت زن.»
او با اشاره به رسالهای که دولتآبادی به همراه دولیتل معلم آمریکایی دانشآموزان دختر دبیرستانی در سال ۱۳۱۵ نوشته بود گفت: «این رساله که آداب معاشرت نام داشت، به آموزش طرز برخورد اجتماعی شایسته برای یک بانو میپرداخت. بخش عمده این رساله از یک کتاب آمریکایی اقتباس شده بود اما تلاش شده بود مطالبی بر مبنای ساختار و اقتضائات اجتماعی جامعه ایران هم به آن اضافه شود. به عنوان نمونه درباره شستوشوی ظروف این نکته در کتاب آمده بود که شستن ظرفها در آب جو به کثیف شدن آب منجر میشود و شایسته است شستوشو به طرز دیگری صورت بگیرد.»
اتحادیه افزود: «دولتآبادی و افرادی مانند او طرفدار ایده از نوک پا تا فرق سر غربی شدن نبودند. آنها به اقتضائات اجتماعی خود میاندیشیدند و در زیست روزمره خود نیز آشکارا تلفیقی از سنت و مدرنیته بودند. دولتآبادی هم در زندگی خانوادگی فردی بود که شئون خانوادگی را مدنظر قرار میداد و هم در زندگی اجتماعی در پی شکل دادن به یک زندگی پویا و برآمده از مدرنیته برای زنان بود. او هر چند در زندگی شخصی خود توانست این تلفیق را تا حد زیادی با موفقیت انجام دهد اما آنگونه که خودش نیز اذعان داشت نتوانسته بود با موفقیت ایدهاش را در جامعه رایج کند.»
منصوره اتحادیه
پس از اتحادیه، نوبت به شیوا دولتآبادی رئیس هیئت مدیره انجمن روانشناسی و یکی از اقوام نزدیک صدیقه دولتآبادی رسید. دولتآبادی گفت: «خوشحالم که این کتاب بالاخره در ایران هم منتشر شد و آنچه خوشحالیم را افزایش میدهد نامی است که ناشر برای کتاب انتخاب کرده است. حیات صدیقه یادآور نام کتاب حیات یحیی است و حیات یحیی نام خاطرات برادر صدیقه دولتآبادی، یحیی دولتآبادی است.»
شیوا دولتآبادی گفت: «من اگر از منظری روانشناسانه و به عنوان یک روانشناس به صدیقه دولتآبادی نظر کنم، بیش از هر چیز در میزان انگیزه او و آنچه که باعث میشد او تا این میزان فعال باشد تکیه خواهم کرد. او آنقدر به آموزش زنان میاندیشید و اهمیت میداد که حتی در کانون بانوانی که راه انداخته بود، برای آموزش زنان بزرگسال، کلاس اکابر هم راه انداخته بود.»
دولتآبادی گفت: «صدیقه دولتآبادی راه خروج زنان از فرودستی را علمآموزی میدانست و بر علم، دانش و استقلال مادی زنان تاکید داشت.»
او گفت: «صدیقه تنها خواهر چندین برادر محسوب میشد و به همین خاطر عمه خانم همه خانواده ما بود. کانون بانوان که هم منزل ایشان بود و هم محل کارشان پایگاهی برای همه ما محسوب میشد و روز اول عید همگی به آنجا میشتافتیم تا از محضر عمه خانم بهره ببریم. عمه خانم هم سعی میکرد در همان مجالس با تذکرهایی که میداد به همه ما درس زندگی بیاموزد.»
دولتآبادی افزود: «ایشان برای من نمود اقتدار کامل زن بود. این اقتدار به قدری تثبیت شده بود که فکر میکردم همه زنها باید اینگونه باشند و ذهنیت من از زن بودن بر مبنای منش صدیقه دولتآبادی شکل گرفت. رفتن به کانوان بانوان برای ما از جذابترین اتفاقات بود و در خانواده ما جشن هفده دی که سالگرد تاسیس کانون بانوان بود مانند نوروز گرامی داشته میشد.»
این استاد بازنشسته دانشگاه همچنین گفت: «صدیقه دولتآبادی از جوانی دچار ناراحتی حرکتی بود و اولین سفرش به اروپا هم برای درمان همین مشکل بود، ولی این ناراحتی نتوانسته بود در میزان فعالیت او تاثیر بگذارد. او ذهنی قوی داشت و البته کمی هم خودمحور بود. این خودمحوری برای آنکه زنی بتواند در فضایی مردسالار رشد کند و ببالد و استقلال خود را به دست بیاورد لازم بوده است و وضعیت کنونی ما که قابل مقایسه با بازه زمانی زیستن صدیقه نیست، برآمده از همان تلاشها و گاه خودمحوریهاست.»
شیوا دولتآبادی
شیوا دولتآبادی در پایان سخنان خود گفت: «آنچه در ذهنم از ایشان ماندگار است، وطندوستی اوست. هیچ چیز به اندازه پیشرفت زنان وطنش نمیتوانست او را خوشحال کند. او بسیار صادق و پرشهامت بود و زیستش میتوانست و میتواند الگوی عمل زنان قرار بگیرد.»
پس از دولتآبادی نوبت به مرضیه مرتاضی فعال حقوق زنان رسید تا این پرسشها را مطرح کند که: «صدیقه دولتآبادی چه گفتمانی را دنبال میکرد و چه مطالبهای داشت؟ آیا میتوان او را گفتمانساز دانست؟»
او به تبارشناسی زمینه و زمانهای که صدیقه دولتآبادی از آن سر برآورده است پرداخت و گفت: «چه شرایطی باعث شد صدیقه آن شود که هست؟ تلاشها برای پویایی زنان به قبل از مشروطه و ماجراهای مربوط به زمان قحطی نان و نیز قتل گریبایدوف میرسد. صدیقه دولتآبادی نیز در بازه زمانی بین انقلاب مشروطه و کودتای رضاخان فعال میشود و در این دوره با رویکردی انقلابی و تند به فعالیت در راستای حقوق زنان از مسیر نوشتن مقالات در روزنامهها و نیز تلاش برای تاسیس مدارس برای آموزش زنان میپردازد.»
مرتاضی افزود: «گفتمان انقلابی صدیقه بعد از کودتا تبدیل به گفتمان مدنی میشود. او رضاشاه را میپذیرد و از سال ۱۳۱۴ با تاسیس کانون زنان به نهادسازی رو میآورد ولی در عین حال استقلال خود را نیز از کف نمیدهد.»
او همچنین گفت: «کنش سیاسی انسان را وادار میکند اطراف خود را ببیند و ورود به جنبش مشروطه باعث شد زنان وارد روند شوند. بر این مبنا میتوان گفت زمانه و زمینهای که صدیقه دولتآبادی، بیبی خانم استرآبادی و زنانی از این دست را ساخت و شکل داد، انقلاب مشروطه و در نتیجه فراهم شدن امکان برای حضور زنان در اجتماع بود.»
مرضیه مرتاضی
مرتاضی در پایان سخنان خود گفت: «صدیقه دولت آبادی در ترویج گفتمان عدالت خواهانه در ایران نقشی اثرگذار دارد و او توانست با ترویج گفتمان خود مقاومت را که به گفته میشل فوکو امکان فراهم آمدن بدیل برای قدرت را فراهم میسازد رواج دهد.»
فیروزه مهاجر، مترجم و فعال حوزه زنان نیز از دیگر سخنرانان این برنامه بود. مهاجر با ذکر خیری از مهدخت صنعتی یکی از نویسندگان کتاب گفت: «صنعتی مشوق اصلی تاسیس کتابخانه صدیقه دولت آبادی بود و او نسخه سه جلدی کتاب حاضر را که در سال ۱۳۷۷ در خارج از ایران منتشر شده بود برای کتابخانه فرستاد و من توانستم آنجا این کتاب را بخوانم.»
مهاجر گفت: «یکی از عمدهترین مسائل برای دولتآبادی در مقوله فعالیت در زمینه حقوق زنان توجه او به فقر شدید زنان بود و در این زمینه او تلاش جالب توجهی کرد که از جمله آنها مشارکت در تاسیس شرکت خواتین اصفهان بود.»
فیروزه مهاجر
او گفت: «در آن نسل از فعالان زن ایرانی، شیفتگی به غرب آنچنان که بعدتر مورد تبلیغ قرار گرفت وجود نداشت و یکی از فعالان زن در آن عصر به نام مستوره افشار در متنی به خوبی این موضوع را در همان زمان تبیین کرده است و به این اشاره کرده که هدف فعالان زن، گرفتن ظواهر غرب نیست. تلاش برای علم آموزی و نیز تلاش برای شکل دادن به استقلال مالی زنان است. همین استقلال مالی خود مبنای اساسی احقاق حقوق زنان میتواند باشد.»
مهاجر با اشاره به اینکه تحولات دوره قاجار ارزشهای خانواده به صورتی که در دوران قاجار رواج داشت را به هم ریخته بود گفت: «تحول قوانین به نفع زنان در دوران پس از قاجار نه به دلیل لطفی که در حق زنان وجود داشته، که به این دلیل بوده است که با تحول نظام خانواده و خروج از ساختارهای خانواده گسترده نیاز بوده است برای حفظ ثبات نظام خانواده قوانینی بر مبنای شرایط جدید تصویب شود. در این میان نقش افرادی مانند صدیقه دولتآبادی و فعالانی مانند او را نمیتوان نادیده گرفت.»
دیگر سخنران مراسم نیز الهام ملکزاده، پژوهشگر حوزه تاریخ بود. وی با مروری بر بیوگرافی صدیقه دولتآبادی فرازهای جالب توجهی از آن را ذکر کرد. از جمله مواردی که ملکزاده گفت این بود که پدر صدیقه، میرزا هادی دولتآبادی که از عالمان زمان خود بوده است در نامهای برای صدیقه چنین نوشته بوده است: «حالا که پس از هفت برادر در محیطی پر از جهل و تبعیض به دنیا آمدهای بدان که اگر مانند برادرانت درس بخوانی مانند آنها از من ارث خواهی برد و در غیر این صورت از ارث محروم خواهی شد.»
الهام ملکزاده
ملکزاده درباره نقش پدر در شکلگیری شخصیت صدیقه یک روایت دیگر را هم بیان کرد: «پس از ازدواج صدیقه با اعتضادالاطبا پدر او دفترچهای جلد چرمی به او میدهد و وصیت میکند که تا پس از مرگش آن را باز نکند. پس از فوت پدر، صدیقه دفترچه را میخواند و متوجه میشود پدرش با لطایفالحیل توانسته است حق طلاق را برای او بگیرد تا اگر اختلافی در زندگیاش پیش آمد مجبور به تمکین نشود. او نیز طلاق میگیرد و برای تحصیل در رشته تعلیم و تربیت به اروپا میرود.»
از دیگر نکاتی که ملکزاده در سخنان خود به آن اشاره کرد این بود که استفاده از فایل صوتی برای آموزش در ایران توسط صدیقه دولتآبادی باب شده است.
فایل صوتی برای آموزش در ایران توسط صدیقه باب می شود. وی در پایان سخنانش گفت: «یک سال پیش از مرگش در سال ۱۳۴۰، صدیقه دولتآبادی از اینکه توانسته بود آموزش سال دوازدهم دبیرستان را هم برای زنان راه بیندازد خوشحال بوده و میگفته دیگر از خدا هیچ چیز نمیخواهد و آماده مرگ است.»
پس از سخنان ملکزاده، وکیل نشر شیرازه نیز نکاتی درباره انتشار کتاب بیان کرد و سپس جلسه با پرسشهای حضار و پاسخهای سخنرانان به پایان رسید.
نظر شما