شناسهٔ خبر: 63673 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

درس‌گفتارهای ریکور درباره ایدئولوژی و اتوپیا

«ایدئولوژی و اتوپیا» متن درس‌گفتارهای پل ریکور در دانشگاه شیکاگو است که جرج تیلور آنها را جمع‌آوری کرده است.

درس‌گفتارهای ریکور درباره ایدئولوژی و اتوپیا

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «درس‌گفتارهای ایدئولوژی و اتوپیا» متن درس‌گفتارهایی است که پل ریکور در پاییز 1975 در دانشگاه شیکاگو ایراد کرده  و جرج اچ. تیلور آنها را گردآوری کرده و از نظر ریکور گذرانده و منتشر کرده است. این کتاب که از دو بخش ایدئولوژی و اتوپیا تشکیل شده است را مهدی فیضی به فارسی ترجمه و نشر مرکز منتشر کرده است.

مترجم در یادداشتی که در ابتدای این کتاب نوشته یکی از اهداف ریکور را در این درس‌گفتارها گسترش مفهوم ارزش افزوده با فراهم آوردن مثال‌هایی برای آن بر می‌شمرد. او می‌نویسد: «مثال خود او، «ایدئولوژی به مثابه ارزش افزوده‌ی افزوده به فقدان اعتقادی به ادعای مشروعیت مرجع اقتدار است؛ مثالی با اصطلاحات وبری. مثال دیگر ما می‌تواند «اعلام ورشکستگی» باشد – باژگونه «ارزش افزوده» مارکس. اعلام ورشکستگی نیز مستلزم افزوده‌ای همانند (در مقام علت میل به تولید) است تا بازیابی وضعیت پیشین تولید را غیر ممکن اعلام کند.»

در همین یادداشت آمده است: «در مقابل ایدئولوژی ارزش افزوده، باید ساختار و کارکرد اتوپیا را ترسیم کنیم: اتوپیا جایی است که در آن، چیزی کارکرد ارزش افزوده ندارد، چیزی که بخواهد اتوپیا را از آن چه هست بیشتر نشان دهد. به همین دلیل است که اتوپیاها پیشاپیش واقعیت کامل خود را با وسواسی عجیب ترسیم می‌کنند. به عبارت دیگر، اتوپیاها توقع و واقعیت را یکی می‌کنند.»

گردآورنده این مجموعه مقدمه مفصلی بر این کتاب نوشته است که توضیحی بر تمام فصول و درس‌گفتارهاست، در ابتدای این مقدمه آمده است: «آنچه از ریکور برای ما بجا نمانده تحلیل گسترده پی‌آمدهای رویکرد هرمنوتیکی او به نظریه اجتماعی و سیاسی است. انتشار مجلد حاضر، درس‌گفتارهای ریکور درباره ایدئولوژی و اتوپیا، باید در راه پاسخ، به این نیاز گام بردارد.»

در ادامه نیز نوشته است: «ریکور در این درس‌گفتارها نخستین تحلیل مفصل‌اش از کارل مانهایم، ماکس وبر و کلیفورد گیرتز را عرضه می‌کند، و بحث‌های انتشار یافته‌اش درباره لوئی آلتوسر و یورگن هابرماس را بسط می‌دهد. برخورد ریکور با مارکس که موضوع پنج درس از هیجده درس است، اهمیت ویژه‌ای دارد. ریکور مدت‌هاست که مارکس، فروید و نیچه را سه «استاد بزرگ تردید» نامیده است، ولی در حالی‌که به خاطر تاویل‌اش از فروید مشهور است، مجلد حاضر نخستین تحلیل نظام‌مند او از مارکس را نشان می‌دهد.»

در قسمتی دیگر از این مقدمه درباره طرح فلسفی ریکور می‌نویسد: «ریکور از ایدئولوژی و اتوپیا نه به عنوان پدیده بلکه بیشتر به عنوان مفهوم بحث می‌کند. برای مثال، ریکور مکرر بیان می‌کند که به این موضوع علاقه‌ای ندارد که آیا مارکس از حیث تاریخی درباره نقش صنعت در آغاز سرمایه‌داری درست می‌گوید یا نه، تمرکز او بر ساختار شناخت‌شناسانه اثر مارکس است. و وبر بیشتر به خاطر چارچوب مفهومی‌اش مورد بررسی قرار می‌گیرد تا به خاطر محتوای جامعه‌شناسانه‌اش.»

گردآورنده درباره درس‌گفتارها می‌نویسد: «غالب درس‌گفتارها درباره ایدئولوژی هستند؛ اتوپیا فقط موضوع سه درس‌گفتار پایانی است، ولی در سراسر درس‌گفتارها پیوسته ظاهر می‌شود. ریکور تحلیل‌اش از ایدئولوژی را با بحث از مارکس آغاز می‌کند. مفهوم ایدئولوژی مارکس الگوی غالب در غرب بوده و الگویی است که دیگر اندیشمندان درباره آن بحث کرده و به آن پاسخ داده‌اند.»

مولف در ادامه به توضیح ایدئولوژی نزد ریکور می‌پردازد و می‌آورد: «برای ریکور مسئله ایدئولوژی در نهایت نه انتخابی میان دروغین و راستین بلکه تاملی بر رابطه میان تصور(vorstellung) (بازنمایی) و پراکسیس است. تحریف وقتی توصیف راستین ایدئولوژی است که تصورها ادعای خودآیینی می‌کنند، ولی مفهوم ایدئولوژی به طور بنیادی‌تری براساس تصور صرف بودن‌اش توصیف می‌شود. بنابراین تحریف یکی از سطوح درون این الگوست و نه، چنان که مارکس فکر می‌کند، الگویی برای ایدئولوژی.»

تیلور در معرفی درس‌گفتاری درباره مانهایم می‌نویسد: «درس‌گفتار مربوط به مانهایم پس از درس‌گفتارهای آلتوسر می‌آید و آنجا ریکور نشان می‌دهد که مانهایم چگونه ناسازه تضاد میان ایدئولوژی و علم را فاش می‌کند. درس‌گفتارهای بعدی این طرح پیشنهادی هابرماس را بررسی می‌کنند که یک علم غیرپوزیتویستی می‌تواند احیا شود اگر فقط بر یک علاقه انسانی عملی مبتنی شود. دوم ریکور می‌خواهد الگوی علّی فروساختار و فراساختار را کاملا رد کند.»

نویسنده کتاب درباره اینکه مانهایم نخستین فردی است که اتوپیا را به کار می‌برد و تفاوت آن با ریکور می‌نویسد: «مانهایم نخستین کسی است که ایدئولوژی و اتوپیا را در یک چارچوب مفهومی مشترک جای می‌دهد. ولی متاسفانه مانهایم مقایسه را خیلی پیش نمی‌برد، یا تصور نمی‌کند این مقایسه بدیلی باشد برای تضاد میان ایدئولوژی و علم، تضادی که پژوهش‌های خود او آن را به مثابه الگویی برای تحلیل اجتماعی تضعیف کرده‌اند. مانهایم ایدئولوژی و اتوپیا را به مثابه صور ناهمخوانی، نظرگاه‌هایی ناهمخوان با واقعیت حاضر، توصیف می‌کند.»

گردآورنده این درس‌گفتارها درباره فصولی که ریکور به وبر می‌پردازد آورده است: «ریکور سپس به تحلیل ماکس وبر می‌پردازد و جای الگوی علی برآمده از مارکسیسم ارتدکس را به الگوی انگیزشی وبر می‌دهد. مارکسیسم تاکید می‌کند که ایده‌های حاکم بر یک عصر ایده‌های طبقه حاکم هستند. ولی ریکور ادعا می‌کند که این تحکم را نمی‌توان به مثابه یک رابطه علی میان نیروهای اقتصادی و ایده‌ها فهم کرد، بلکه فقط می‌توان به مثابه یک رابطه انگیزشی فهمید. اینجا ایدئولوژی به آن‌چه از نظر ریکور سطح دوم‌اش است نائل می‌شود؛ و از کارکرد به عنوان تحریف می‌رسد به کارکرد به عنوان مشروعیت بخشی. ریکور می‌گوید، مسئله مشروعیت در زندگی اجتماعی نازدودنی است، زیرا هیچ نظام اجتماعی‌ای تنها با زور کار نمی‌کند.»

وی در ادامه افزوده است: «نظریه ریکور درباره ایدئولوژی به مثابه مشروعیت‌بخشی سه نکته دارد. نخست مسئله ایدئولوژی اینجا به شکاف میان اعتقاد و ادعا مربوط می‌شود، این واقعیت که سهم اعتقاد اتباع باید بیش از مقدار معقولی باشد که اقتدار متبوع ادعا می‌کند. دوم، کارکرد ایدئولوژی پرکردن این شکاف است. و سوم، این‌که لازم است ایدئولوژی این شکاف را پر کند حاکی از نیاز به یک نظریه ارزش افزوده‌ای جدید است که حالا بیشتر به قدرت گره خورده نه، آن طور که مارکس می‌گوید، به کار. ریکور معتقد است که این ناهمخوانی میان ادعا و اعتقاد ویژگی همیشگی زندگی سیاسی است و نقش همیشگی ایدئولوژی این است که مکمل ضروری اعتقادی باشد که این شکاف را پر خواهد کرد.

ریکور سپس درباره هابرماس بحث می‌کند. هابرماس درون‌مایه‌های حاضر در چهره‌های قبلی را از آن خود کرده و آن‌ها را دگرگون می‌کند و بحث ریکور درباره او زمینه را برای بحث درباره گیرتز و مفهوم اتوپیا پیش‌بینی و فراهم می‌کند. هابرماس به ویژه به این دلیل مهم است که مفهوم  پراکسیس را در جهتی که ریکور قویا توصیه می‌کند راه می‌برد.

در ادامه همین یادداشت آمده است: «ریکور هابرماس را به خاطر پرورش یک علم انتقادی تحسین می‌کند و با این حال در مورد جداسازی علوم اجتماعی انتقادی از علوم هرمنوتیکی با او مخالف است.»

تیلور درباره نقد ریکور به هابرماس می‌نویسد: «می‌توانیم دو نقد ریکور به هابرماس را این‌طور خلاصه کنیم: نخست نظریه‌پرداز انتقادی نمی‌تواند بیرون یا بر فراز فراشد اجتماعی بماند و نمی‌ماند. دوم، تنها امکان برای داوری امکانی است که ایدئولوژی را مقابل اتوپیا می‌گذارد، زیرا فقط برپایه یک اتوپیا- نظرگاه امر ایدئال- است که می‌توانیم درگیر نقد شویم.»

در ادامه نیز افزوده است: «ریکور در سه درس‌گفتار پایانی توجه‌اش را معطوف موضوع اتوپیا می‌کند، آن هم برپایه تحلیل ایدئولوژی که قبلا انجام شده است. در هر یک از درس‌گفتارهای اتوپیا بر یک چهره متفاوت (مانهایم، سن سیمون و فوریه) تمرکز می‌کند. ولی درس‌گفتارها یک درون‌مایه مشترک را حفظ می‌کنند. ریکور تحلیل‌اش را با تامل در این‌که چرا نسبت میان ایدئولوژی و اتوپیا معمولا کاوش نمی‌شود شروع می‌کند، و تاکید می‌کند که در اندیشه مارکسیستی تمایزگذاری میان این دو کم‌کم ناپدید می‌شود.»

نویسنده این مقدمه در ادامه به معرفی آثار ریکور می‌پردازد و می‌نویسد: «قصد من این است که بردهه گذشته تمرکز کنم، با توجهی خاص به نوشته‌های ریکور درباره استعاره و درباره تخیل؛ این کار زمینه مرکزی درس‌گفتارهای حاضر را شکل می‌دهد.»

کتاب «درس‌گفتارهای ایدئولوژی و اتوپیا» از دو بخش که شامل هیجده درس گفتار است تشکیل شده و در 513 صفحه با شمارگان 1200  نسخه و قیمت 115 هزار تومان از سوی نشر مرکز منتشر و روانه بازار نشر شده است.
 
 

نظر شما