فرهنگ امروز: در بخش «سینما اندیشه» این برنامه در بیانی از حجت السلام میرباقری به چگونگی جوشش هنر در هنرمند پرداخته شد. وی بیان داشت: جوهر هنر احساس است. گویا هنرمند احساسی دارد و این احساس خود را با زبان هنر به مخاطبان خود منتقل می کند. احساس را از بستر تخیل عبور می دهد و یک اثر هنری ایجاد می کند و زبان تفاهمش نیز زبان بین المللی است. هنر پدیده ای انسانی و مشترک بین همه آنهاست.
وی افزود: این یک رویکرد است و دقیقا رویکرد وارداتی و کاملا مغالطاتی است. این احساسی که انسان از جهان پیدا می کند و گاهی این احساس به یک انقلاب بزرگ اجتماعی منتهی می شود، این احساس در یک فرآیند جبری، دیالکتیکی، علت و معلولی حاصل می شود. یعنی هنرمند در حوزه اختیارش هیچ تقاوتی با دیگران ندارد. تنها یک ظرفیت غیراختیاری دارد که در مواجهه با جهان، فعل و انفعالات جبری در او واقع می شود و جوششی به نام هنر در او شکل می گیرد.
میرباقری ادامه داد: هنر در عین اینکه ریشه در ظرفیت ها و فطرت انسانی دارد - اگر ما فطرت جویای تعالی ها، زیبایی ها و خیرها و متنفر نسبت به شر و بدی ها نباشیم – هیچ گاه هنر پیدا نمی شود. یعنی هنرمند با جهت گیری های اختیاری و فعل و اختیاری که با محیط و جهان برقرار می کند آثار هنری را خلق نمی کند. گرچه هنر ماهیتا غیردانش است. یک نوع احساس و جوششی است که در یک فرد نسبت به جهان یا نسبت به یک پدیده یا رابطه اجتماعی پیدا می شود، ولی این احساس احساسی است که از بستر تاریخ، انسان و جامعه عبور می کند.
در ادامه و در ابتدای برنامه دکتر سیدبشیر حسینی، استاد دانشگاه و منتقد سینما میهمان «سودای سیمرغ» بودند. دکتر حسینی در این باره بیان داشت: می خواهم از این سوال کلیشه همیشگی که مشکل سینمای ایران چیست را رد شویم به راه حل ها برسیم. برای پاسخ این سوال به سه گانه تحمل، تأمل و تعامل رسیدیم. یا به معنای دیگر قالب، قلب و قلاب نیاز داریم. قالبی نیاز دارد تا بستر کار ما باشد که همان تحمل است. مردم و مسئولین اگر تحمل نکنند بستر و قالب برای اتفاق خوب محیا نمی شود. سینما یک خرده نظام اجتماعی در نظام اجتماعی کل ماست. وقتی نظام اجتماعی کل ما ارتقا پیدا کند، سینمای ما نیز ارتقا پیدا می کند.
وی افزود: به این معنا که خیلی از آسیب های سینمای ما زیرمجموعه اتفاقات دیگر است. وقتی ما مشکلات جدی زیرساختی داریم، نمی توانیم توقع داشته باشیم برداشت خوبی داشته باشیم.
حسینی با طرح این سوال که "مشکل سینمای ایران چیست؟" بیان داشت: من فکر می کنم ما هم اکنون در کاخ جشنواره اگرهمین سوال را بپرسیم، عمده افراد می گویند فیلمنامه. به شدت بنده با این پاسخ مشکل دارم. چون دقیقا این وسط بازی است. مشکل، مشکل فیلمنامه نیست. مشکل، مشکلی است که منجر می شود فیلمنامه خوب نداشته باشیم.
وی ادامه داد: این موضوع نیز دو علت دارد. یکی از اتفاق های ساده و ملموسش اقتصادی است. یک فیلمنامه بسیار بسیار خوب که لازمه نگارش آن حداقل یکی دو سال مطالعه است، می توان نهایتا ۴۰ میلیون آن را فروخت. حالا سوال من این است؟ قیمت هنرپیشه ها چقدر است؟ هنرپیشه هایی که در سال می توانند فیلم های بسیاری بازی کنند.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: از یکی از فیلمنامه نویسانی که وارد عرصه بازیگری شد، سوال کردند چرا وارد عرصه بازیگری شدید؟ گفت اولا بخاطر شهرت، اعتبار و افتخاری که بازیگری دارد. فیلمنامه نویسی به هیچ وجه ندارد. عمده مردم فیلمنامه نویسان را هرگز نمی شناسند، اما بازیگران را می شناسند. دوم اینکه من بیش از ۱۰ فیلمنامه دارم که خریده شده است. دستمزدی که برای بازیگری در یک فیلم گرفتم، بیش از ۱۰دستمزدی بود که از فروش فیلمنامه هایم داشتم. آیا باز هم مشکل سنیمای ایران فیلمنامه است؟
حسینی ادامه داد: این همان است که به آن قالب یا تحمل می گفتیم. زیرساخت باید آماده شود. مردم هم باید به سینما درست نگاه کنند. ما از سینماگر و هنرمند، دیگری نسازیم و او را در تقابل انقلاب و مردم نبینیم. بخشی از همین مردم، هنرمندان هستند. اگر مردم خوب یا بد هستند، آنها را نیز همانند خود ببینیم. اگر این رخ داد، آنگاه از هنرمند خود نیز توقع تأمل و فکر کردن داریم.
وی نقص بسیاری از فیلم های جشنواره را فیلم کوتاه دانست و گفت: بسیاری از این فیلم ها در واقع فیلم کوتاه هستند. ایده در حد ۲۰ دقیقه کشش دارد، اما می شود ۱۰۰ دقیقه. طبیعتا به آن آب بستند. در این فضا کار قلب ندارد. اگر قالب هم درست باشد، قلب می خواهد. این قلب و قالب باید با یک قلاب به یکدیگر وصل شوند؛ آن قلاب تعامل است. تعامل مردم و هنرمند.
وی نهایتا خاطرنشان کرد: حوزه های ما به سمت سینما و هنر باید حرکت کنند. این واژه تعامل اصلا یکسو، از بالا به پائین و دستوری نیست. تعامل باید دوسویه و از دوطرف باشد.
در ادامه برنامه رضا وحیدزاده و مازیار فکری ارشاد، پیرامون نقد و بررسی فیلم «عصر یخبندان» مصطفی کیایی، میهمان برنامه «سودای سیمرغ» شدند. وحیدزاده در این باره بیان داشت: عنوان «عصر یخبندان» خود جای یک سیمرغ دارد. یکی از بهترین عناوینی بود که در فیلم های سال های اخیر جشنواره دیدم، همین بود. عنوان دقیقی بود. یک فیلم بسیار داغ که با عنوان عصر یخبندان می خواند. یک فیلم جهنمی. از جهنم تعاریف مختلفی دارند. یکی از آن تعاریف، زمهریر است. زمهریر که هم به سوزندگی و هم یخ زدگی فضا اشاره دارد، به فضای فیلم می خواند. یک فیلم خیلی داغ و از طرفی واقعا یخ زننده بود.
وی ادامه داد: به نظرم «عصر یخبندان» بین فیلم های پرمخاطب و داغ سال های اخیر می تواند یک فیلم برجسته باشد. چه برسد به شرایط کنونی که واقعا اوضاع احوال سینما هیمنی است که خود در جریان هستید. بین این همه رخوت و کرختی بین فیلم های جشنواره، فیلمی مثل «عصر یخبندان» حتما می تواند با اقبال مخاطبان روبرو شود.
در ادامه مازیار فکری نیز درباره این فیلم بیان داشت: من این فیلم را دوست نداشتم. فکر می کنم بسیار فیلم بد، متظاهرانه و مزورانه ای بود. ظاهر بسیار شیکی دارد و در ورای این ظاهر شیک، شعارهای تاریخ مصرف داری می دهد که خیلی وقت است از آن گذشته است.
وی ادامه داد: البته به لحاظ فرم و تکنیک نمی توان انکار کرد فیلم خوبی است. مصطفی کیایی فیلم به فیلم پیشرفت کرده است. در این فیلم نیز می توان گفت در کارگردانی به نوعی پختگی رسیده است. اما آنچه که ورای اینها وجود دارد، موضوعی است که مطرح می کند، و شعارهای تکراری و سطحی است که شاید بتوان گفت ما بیش از یک دهه است در سینمای ایران می شنویم.
این منتقد دلیل استقبال مخاطبین از فیلم را اینگونه عنوان کرد: به هر حال فیلم خوش آب و رنگ است و در قالب یک ملودارم طرح شده است؛ نه یک فیلم اجتماعی. این فیلم تظاهر می کند که یک فیلم دغدغه مند اجتماعی است، اما به نظرم یک ملودرام ساده انگارنه است.
وی ادامه داد: قطعا هر فیلمی که موجب استقبال مخاطب شود، برای سینمای امروز ما لازم است؛ البته اگر به دامن ابتذال نیافتد. این فیلم پیش بینی می کنم در اکران عمومی با استقبال خوبی مواجه شود و پرفروش خواهد بود و این یکی از خطراتی است که ممکن است ما را به اشتباه بیاندازد. استقبال بالا از این فیلم به معنای خوب بودن آن نیست.
فکری خاطرنشان کرد: فرم روایت از لوپ های متعدد استفاده می کنم. دائم روایت می چرخد و برمی گردد به نقطه اولیه. انقدر این کار تکرار می شود که رشته کار از دست کارگردان خارج می شود. برای همین است که در نیم ساعت پایانی دست کم ۵ واقعه رخ می دهد که بیشتر از همه خنده را بر لب آدم می آورد. هر جا که یک شخصیتی تاریخ مصرف حضورش در فیلم تمام می شود، به عجیب ترین و ناشیانه ترین شکل ممکن از داستان حذف می شود.
وی ادامه داد: دلیلی ندارد ما ۱۰ شخصیت جدی و اصلی داشته باشیم و برای هر کدام یک خرده داستان بگذاریم تا تعداد اینها آنقدر زیاد شود که در پایان نتوانیم جمع بندی کنیم.
این منتقد سینما اظهار داشت: فیلم «عصر یخبندان» سفره گسترده ای است که جمع آوری اش را مصطفی کیایی به خوبی انجام نکرده است. ما شاهدیم شخصیت اصلی با یک تصادف در حالی که هیچ انتظار نمی رفت از قصه خارج می شود. باز هم دلشان نمی آید و یک ارجاع می دهند به یک ماه بعد و برای حل شدن موضوع، به جای آنکه بپردازند به معضل اصلی که کانون یک خانوده را دچار تهدید می کند، این ایده را گذاشته اند که این شخصیت دچار فراموشی شده است.
در ادامه وحیدزاده عنوان داشت: اما به نظرم فیلم یک فیلم داغ و پرهیجانی است که امروز سینمای ما، به آن نیاز دارد. نکته ای که می خواهم عرض کنم، در مورد نوع نگاه آقای کیانی است که من خودم شخصا خیلی موافق این نگاه نیستم. نوع نگاه عدالت خواهانه ایشان را نیز چه در فیلم قبلی ایشان «خط ویژه» و چه این فیلم قبول ندارم. یک نوع عدالتخواهی رابین هودی می دانم. اما با این حال برایش احترام قائلم. فکر می کنم فیلم، دغدغه برآمده از دلشان است و بطور جدی دارد آن را دنبال می کند.
این منتقد سینما افزود: من این فیلم را فیلم خودم نمی دانم و با عدالتخواهی اش همراه نیستم، اما فکر می کنم فیلم صادقانه ای است و کارگردان به آنچه می گوید، باورمند است. فرم فیلم به نظرم گمشده این سال های سینمای ماست و ارزشمند است. حرکت های دوربین خیلی خوبی داشت. موضوع آن نیز موضوع دغدغه مندی است، اما نمایش این حجم از کثیفی و چرک، با سلیقه من نمی خواند.
وحیدزاده در انتها بیان داشت: البته نوع نگاه آسیب شناسی فیلم که در سال های اخیر خیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفت که آیا این نوع نگاه آسیب شناسانه بیشتر به خود آسیب دامن می زند یا دردی را دوا می کند. از این نظر فیلم روی لب مرز راه می رود و تعیین مرزش سخت است؛ اینکه بگوئیم نهی از منکرش به نزدیک شدن جامعه به مسیر درست کمک خواهد کرد یا مسائلی را بیان می کند که لازم نیست اینگونه در جامعه طرحشان کنیم.
در ادامه برنامه، محمدرضا شهیدی فر درباره فیلم «عصر یخبندان» میهمان «سودای سیمرغ» شد. وی بیان داشت: به نظرم همه کسانی که فیلم را دیده اند، اقرار می کنند که کیایی فیلم به فیلم به لحاظ تسلط بر دوربین بهتر عمل می کند و امیدوارم این در زبان سینمایی همچنان استمرار پیدا کند. اما موضوعی مثل موضوع این فیلم، چندباری در سینمای ایران کار شده است. «عصر یخبندان» شاید بامزه ترین و پرهیجان ترین شان است. اما چند سوال باقی می ماند. اینکه ما آستانه حیا و نجابت عمومی را چگونه تعریف می کنیم؟ من در بسیاری از بخش های این فیلم خجالت می کشیدم ببینم، آنگاه با همسر و فرزندانم چگونه ببینم؟
این منتقد سینما ادامه داد: من می خواهم باز هم آکلان تر نگاه کنم. ما در سینما دلخوش می شویم که داریم جامعه امروز ایران را تحلیل می کنیم. جامعه امروز که نه، جامعه ده سال پیش را. سینمایی که قرار بود پیش رو باشد و خیلی زودتر به ما هشدار دهد، حالا ده سال بعد دارد به ما هشدار می دهد. ایرادی نیست، برای همین هم کف می زنیم و هورا می کشیم از این تاخیر و دیر رسیدن خودمان. اما ای کاش به درستی و سر بزنگاه معنایی دقیق تری می رسیدیم.
وی در تشریح این بزنگاه معنایی درست بیان داشت: یعنی تحلیل جدی ما از جامعه به واسطه رخداد چنین موضوعاتی چیست؟ چگونه جامعه به این رسیده است؟ و چگونه می توان از آن خلاص شد؟ این حلقه مفقوده چنین فیلم هایی است. «عصر یخبندان» نیز این مهم را ندارد و هیچ کدام از فیلم های دیگری که به تحلیل این رویداد اجتماعی می پردازند این را ندارند.
شهیدی فر خاطرنشان کرد: ما نسبت به موضوعی احساساتمان برانگیخته می شود، هیجان زده می شویم، برافروخته می شویم و تبدیل می شود به یک فیلمنامه و فیلم می سازیم. اگر تسلط خوبی بر دوربین داشته باشیم، فیلم خوبی می شود والا فیلم خوبی هم نمی شود. اما فقط شرح واقعیت به چه کار ما می آید؟ به نظر می رسد دوستان ما در سینما دو واژه واقعیت و حقیقت را منطبق می دانند و نمی توانند نسبت دقیق با آن برقرار کنند. دلبسته شرح واقعیت می شوند و از حقیقت اساسی زندگی ما غفلت می کنند.
وی افزود: من این فیلم را به لحاظ زبان سینمایی از استواری بیشتری نسبت به دیگر آثار آقای کیایی یافتم، اما فیلم را دوست ندارم. به لحاظ مضمونی رها و معلق است. خودش دچار همان آفتی است که به نقدش پرداخته است. افتراقی که بین جریان سینمایی کشور و حوزه فکری- فلسفی کشور وجود دارد، نتیجه اش ساخت چنین آثاری است. یعنی متاسفانه فضای اندیشه ای در جریان سینمایی ایران، سال هاست که رفته رفته در حال فروکش کردن است.
سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۹۳ در ۲۹ سالن سینمایی و برج میلاد برگزار می شود. «سودای سیمرغ» به تهیهکنندگی محمدجواد طالبی و اجرای سیدامیر جاوید، برنامه ای انتقادی است که به مدت ده شب بطور از زنده از محل برگزاری جشنواره در برج میلاد از ساعت ۱۸ الی ۱۹ روی آنتن رادیو گفتگو موج ۱۰۳.۵ مگاهرتز می رود.
نظر شما