به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سعید ناجی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشت کوتاهی در مورد فلسفه برای کودکان به نکات مهمی اشاره کرده است که از نظر شما می گذرد:
در خصوص مبحث فلسفه برای کودکان باید به دو نکته اساسی توجه داشت: نخست آنکه مراد از «فلسفه» در این مبحث، معنای رایج فلسفه نیست. دیگر آنکه مراد از «کودک» عبارت است از: کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال.
معناص اصطلاح «فلسفه» در فلسفه برای کودکان را شاید بتوان همان معنای اولیه فلسفه در نظر گرفت و آن را گرایشی برای شناخت خود، جهان و وجودات اطراف خود دانست که تعین خاصی ندارد. به عبارت دیگر کودکان فیلسوفان ذاتی هستند و سئوالات آنها در راستای شناخت جهان است و شگفتزدگی آنها درخصوص جهان پیرامون، آنها را وادار به شناخت این جهان میکند اما آنها هرگز برای پاسخ پرسشهای خود به دنبال پاسخهای علمی و غایی نیستند بلکه گاهی سئوالات آنها از ماهیت اشیاء است. بنابراین میتوان کودکان را حتی فیلسوفتر از فلاسفه دانست مشروط بر اینکه ما آنها را کلیشهای نکنیم، بررسیها نشان داده است که تمام فعالیتهای کودکان قابل مقایسه با فعالیت دانشمندان و فلاسفه است و آنها از هر فرصتی برای شناخت دنیای اطراف خود استفاده میکنند در حالیکه ما گمان میکنیم آنها قصد خرابکاری و… دارند.
«فلسفه» در مبحث مذکور دستکم دو مؤلفه دارد؛ یکی مؤلفه گفتوگویی شبیه فلسفه سقراط و دیگری جنبه انضمامی و نه انتزاعی فلسفه یعنی مؤلفه داستان و روایت که مربوط میشود به برداشتهایی از زندگی برای ارائه به کودکان، نظیر کارهای مولوی در مثنوی که با استفاده از داستان مفاهیم عمیقی مانند عدالت و انصاف را از جنبههای مختلف آن عرضه میکند.
ضرورت پرداختن به مبحث «فلسفه برای کودکان» در عصر حاضر
شرایط حاکم بر عصر حاضر مشکلات متعددی را در مسیر پیش روی کودکان ما قرار داده است بهنحوی که سبب شده است حتی در کشورهایی که عقل را در تفسیر دین مجاز نمیشمرند، فلسفه برای کودکان مجاز شمرده میشود. برخی از این مشکلات عبارتند از:
سیطره رسانهها بر اذهان مردم بهویژه نوجوانان و جوانان
افول اخلاقیات در سطوح مختلف مردم
گسترش فرهنگ مصرفگرایی
مواد مخدر
بیهویتی کودکان و نوجوانان
رواج سطحیگرایی در بین مردم
مشکلات خانوادگی مانند شکاف بین فرزند و والدین
ضعیف شدن مدیریتها
رواج ابزارانگاری در جامعه
مشکلات و مسائل جنسی
مشکلات کودکان و نوجوانان در عرصه زندگی ایمانی و غیره
اما با فلسفه برای کودکان میتوان به دیدگاههای مردم عمق بخشید و مردم را قضاوت و داوری آموخت تا به هر سوی نگروند.
برای نجات فرزندان خود چه باید بکنیم؟
فلسفه برای کودکان مبانی زیر را در نظر دارد:
الف) باید آموزش و پرورش ما متناسب با تغیرات دنیای مدرن، متحول گردد، باید هدف آموزش و پرورش از نظام حفظ مطلب و نمره به هدف ایجاد قدرت تحلیل، پرورش تفکر خلاق، زمینهسازی برای کسب توانایی بر استدلال، آموزش قضاوت و داوری صحیح، قدرت نه گفتن، ایجاد قدرت بر تصمیمگیری و کسب مهارتهای عملی در مواجهه با موقعیتهای محتلف، متبدل گردد. تحقیقات علمی نشان داده است که امروزه این دیدگاه نظام آموزش و پرورش سابق که گمان میکرد کودکان توانایی بر تحقیق، تمییز، تفکر انتزاعی و سایر مهارتها مانند تفکر خلاق را ندارد، باطل است.
ب) کودکان توانایی بر تحقیق و تفکر دارند.
ج) تا دوران اخیر گمان میشد کودکان نیازهای خود را نمیتوانند تشخیص دهند و باید به آنها مطالبی را عرضه کرد تا در آینده از آن استفاده کنند، اما تحقیقات جدید نشان میدهد که کودکان نیازهای خود را کشف میکنند و تشخیص میدهند. حتی بسیاری از بازیهایی که انجام میدهند برای پر کردن خلاءهای وجودی خود و کسب مهارت های اجتماعی است.
با توجه به این مطالب باید آموزش و برنامهریزی ما به نحوی باشد تا به نیازهای معرفتی کودکان پاسخ دهیم.
روش اجرای فلسفه برای کودکان
روش کار در اینجا بهرهگیری از داستان است؛ استفاده از داستان سکوی پرش به سوی واقعیاتی است که کودک بنا است در آن قرار گیرد.ما با بهرهگیری از داستان و روش گفتوگو، ابتدا خوب شنیدن را به کودک می آموزیم بعد خوب فهمیدن و تحلیل کردن و سپس نقادی و در انتها ارائه دادن مطلب با زبان شفاف.
هدف اجرای فلسفه برای کودکان
فلسفه برای کودکان به منظور کمک به کودکان برای کشف و حل مسئلهها است، به تعبیری آموزش اندیشیدن به کودک و نوجوان است و نه آموختن اندیشههای گذشتگان.
با آموزش فلسفه به کودکان به معنای مذکور ما شاهد این هستیم که کودکان خود توانایی پاسخگویی و حل بسیاری از سئوالات ذهنی خود را به دست میآورند و چه بسا مربی از متربیان خود مطالب زیادی را فراگیرد.
نظر شما