به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛ از دهه ٤٠ تا امروز شهرهای ایران به واسطه زمینلرزه ٢٥ بار لرزیدهاند. با این همه تعداد کمی از سینماگران در حوزه داستانی و مستند، به ساخت فیلم با محوریت زلزله رغبت نشان دادهاند. از میان این فیلمسازان کیانوش عیاری و عباس کیارستمی علاقه ویژهای به ثبت تاریخ داشتند و به همین خاطر به بهانه زمین لرزههای منجیل و بم، دو فیلم «بیدار شو آرزو» و «زندگی و دیگر هیچ» را کارگردانی کردند. پرویز کلانتری هم که ید طولایی در ساخت مستند دارد، «تهران چند درجه ریشتر» را به نیت آگاهی دادن به مردم تهران در زمان وقوع زلزله، ساخت. «مینای شهر خاموش» امیر شهاب رضویان هم بعد از زلزله بم به سرانجام رسید اما سیروس الوند سال ٦٤ در قالب فیلمنامهای داستانی به نام «آوار»، نگاهی فانتزی به زمین لرزه داشت.
بیدار شو آرزو، کیانوش عیاری
زمینلرزهای بهشدت ٦/٦ ریشتر در ساعت ٥:٢٦ بامداد پنجم دی ١٣٨٢ شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند و در این زمینلرزه بیش از ٢٠ هزار نفر قربانی شدند. همزمان با انتشار اخبار وقوع این زلزله، عده زیادی از ایرانیان برای کمکرسانی به مردم آسیبدیده راهی شهر کرمان شدند. کیانوش عیاری، کارگردان سینما و تلویزیون نیز که آن روزها سرگرم ساخت سریال «روزگار قریب» بود، این پروژه را متوقف کرد و برای ساخت فیلم «بیدارشو آرزو» راهی شهر بم شد. فیلمی با بازی مهران رجبی و بهناز جعفری و به گفته کارگردان در شرایط تلخ و سخت زلزله ساخته شد: «تجربهای از زلزله طبس در سال ٥٧ داشتم که به آنجا رفتم و به پیرمردی برای پیدا کردن جنازه پسرش کمک میکردم. همیشه دوست داشتم این جستوجو را به تصویر بکشم. در زمان زلزله رودبار تردیدی باعث شد که درباره رفتن به آنجا فکر نکنم، اما زلزله بم را نمیخواستم از دست بدهم و با توجه به دودلی بزرگی که داشتم به سراغ این موضوع رفتم.» «بیدارشو آرزو» داستان آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم را روایت میکند که پس از بیرون آمدن از زیر آوار پی میبرد همکارش جان سپرده است، او به سوی شهر راه میافتد تا برای اهالی کمک بیاورد. این فیلم در بیست و سومین دوره از جشنواره فجر موفق به دریافت جایزه بهترین اثر هنروتجربه و بهترین دستاورد هنری و فنی شد. این در حالی است که عیاری هیچوقت نتوانست فیلم خود را روی پرده سینماهای کشور اکران کند. البته به گفته این کارگردان، «بیدار شو آرزو» نه برای برگزیده شدن در جشنوارهها ساخته شده و نه به سفارش مسوولان: «تمایل دارم بعد از این مدت کسی این فیلم را صاحب شود و در مراکزی همچون مجلس به نمایش درآید. چرا که در این رابطه باید صحبتهای زیادی مطرح شود بنابراین ترجیح میدهم این فیلم به نمایش عمومی درنیاید و فقط به دست مسوولان برسد.»
مینای شهر خاموش، امیرشهاب رضویان
«دکتر بهمن پارسا، پس از سی و سه سال از آلمان به ایران برمیگردد. او با یکی از دوستان قدیمی پدرش (پیرمردی به نام قناتی)، به زادگاهشان (بم) میروند. دکتر پارسا در پی یافتن عشق گمشدهاش، مینا در بم میرود و رابطهاش با قناتی عمیقتر میشود. » امیرشهاب رضویان بعد از زلزله بم، تصمیم گرفت چنین موضوعی را برای ساخت سومین فیلم سینماییاش انتخاب کند. «مینای شهر خاموش» یادآوری تلخ و دردناکی از بم بعد از زلزله بود. این فیلم در بیست وپنجمین جشنواره فیلم فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را دریافت کند و بازی عزتالله انتظامی در فیلم تقدیر منتقدان و اهالی سینما را برانگیخت.
زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون،
عباس کیارستمی
در زلزله رودبار ٣٥ هزار نفر جانِ خود را از دست داده، ٢٠٠ هزار واحدِ مسکونی تخریب و ٥٠٠ هزار نفر آواره شدند این رویداد واقعی اما انگیزهای شد تا عباس کیارستمی دست به کار شود و پاره دوم از سهگانه، فیلمهای «خانه دوست کجاست؟» و «زیر درختان زیتون» را بسازد. فیلم که پس از وقوع زلزله رودبار ساخته شد، سه روز پس از زلزله ویرانگر خردادماه ١٣٦٩ در استان گیلان را روایت میکند. پدر و پسری برای اطلاع از سلامت احمد و بابک احمدپور، بازیگران «فیلم خانه دوست کجاست؟» ساخته عباس کیارستمی، که ساکن روستاهای رودبار هستند، به منطقه زلزله زده میروند. راهبندان جاده اصلی آن دو را ناگزیر میسازد از راههای فرعی به روستاهای ویران شده بروند و از هر رهگذری سراغ احمدپورها را بگیرند. این فیلم از بخش نوعی نگاه چهل و پنجمین جشنواره فیلم کن فرانسه هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم سائوپولو برزیل جوایزی دریافت کرد.
کیارستمی بعد از «زندگی و دیگر هیچ» دست به کار شد و «زیر درختان زیتون» را ساخت. فیلمی که همچنان ردپایی از زلزله در آن به چشم میخورد: «در روستای کوکر، حسین به خواستگاری دختری بهنامِ طاهره میرود، ولی چون خانه ندارد به او پاسخِ منفی میدهند. همان شب زلزله تمامِ مردم روستا را بیخانمان میکند. حسین در بیخانمانی خود را با همه یکسان میبیند و خوشحال هم هست. هفت روز میگذرد، در سرِ مزارِ «خدابیامرزها» حسین متوجه میشود طاهره و مادربزرگش زنده ماندهاند.»
«تهران چند درجه ریشتر؟»، پیروز کلانتری
اینبار پرویز کلانتری با حمایت ارد عطارپور ترجیح داد پیش از آنکه زلزلهای تهران را بلرزاند، هشدارهای لازم را به مردم یادآور شود. «تهران چند درجه ریشتر؟» عنوان مستندی است که سال ٨٥ و درست بعد از وقوع زلزله بم، برای شبکه چهار سیما ساخته شد. «یادم است سالهایی حرف زدن و هشدار دادن درباره زلزله تهران خط قرمز بود. این در حالی است که زلزله در تهران یکی از مهمترین بحرانها به شمار میآید و هرچه جلوتر میرویم به واسطه افزایش جمعیت و ساخت و سازهای عجیب و غریب، این بحران بزرگ و بزرگتر میشود. اما این سیاست وجود داشت که نباید درباره این بحران حرف زده شود. دورهای گذشت و بالاخره مسوولان فهمیدند باید در این باره حرف زد و مردم را درگیر کرد تا به راهکار بهتری رسید.» این بخشی از صحبتهای مجتبی میرتهماسب، مستندساز در گفتوگو با روزنامه اعتماد است. اما ظاهرا روزهایی که کلانتری و عطارپور «تهران چند درجه ریشتر؟» را میساختند، چنین خط قرمزهایی در تلویزیون بیمعنا بوده است. این مستند بعد از آنکه آماده نمایش شد، در جشنوارههای معتبر داخلی خوش درخشید و تا اندازهای مردم تهران را با خطرات احتمالی زلزله در این کلانشهر آشنا کرد.
نظر شما