به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همایش بزرگداشت روز ابن سینا در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد.
در این مراسم «سیدمحمود یوسف ثانی» در سخنانی با موضوع عشق در فلسفه ابن سینا اظهار کرد: در تاریخ فلسفه منسجمترین بحث ها درباره عشق مربوط به افلاطون است که در دو رساله حق مسئله را ادا کرده است. این سنت به وسیله ارسطو ادامه یافته ولی در فلسفه ارسطو، عشق از منزلت آسمانی خود تنزل پیدا کرده است. ارسطور عشق را از اقسام هستی معنا می کند. گر چه آنجا هم مفهوم دوستی بسیار تلطیف میشود ولی آن نوع سخن کمتر از آن سخن گفته میشود و در عالم اسلام فلاسفه به ندرت به مسئله عشق پرداختهاند و عرفا معمولا از آن یاد کرده اند.
عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در بخشی دیگر از سخنان خود با بیان اینکه ابن سینا اولین کسی است که رساله اش در خصوص عشق برای ما باقی مانده است، تصریح کرد: ابن سینا، این رساله را به درخواست شاگر خود ابوعبدالله فقیه معصومی نوشته است که یکی از بهترین و کاملترین رساله های ابن سینا است. بعد از این مقاله، عمدهترین جایی که ابن سینا درباره عشق حرف زده کتاب اشارات و الهیات شفا است. هر کدام از این کتابها نکته هایی از عشق دارد که در کتابهای دیگر او نیست. در کتابهای طبی ابن سینا هم بحث عشق آمده است و اتفاقا در این کتابها در ذیل امراض نفسانی قرار گرفته است. در همان کتاب طبی هم اشاراتی به عشق می کند که نشان می دهد عشق برای ابن سینا از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
یوسف ثانی با اشاره به رساله عشق ابن سینا ادامه داد: در این رساله ابن سینا فرض را بر این میگیرد که عشق هست و چیستی عشق نزد نفوس متعارف انسانی امری معلوم است. در اینجا هویات عالم مطرح میشود که یا مدبرند یا مدبر نیستند که تحت تاثیر تدبیری اداره میشود و یا مستقل از آن هستند. عشق در وجود مدبر به نحوی معنا میشود و در وجود غیر مدبر به نحو دیگر. عمده بحث ابن سینا در وجود مدبر است که چگونه عشق میتواند در آنها وجود داشته باشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه از نظر ابن سینا، خدای متعال خلق انسان را اینگونه قرار داده که در نظام عالم، قوای موجودات نسبت بین شان ترتب برقرار باشد و وجود این ترتب بین قوا و اینکه تلطف پیدا کنند یک وضع و تقدیر الهی است. در عین حال به این نکته توجه دارد که گاهی آن قوای مادون که در ذیل قوای مافوق هستند در اثر غفلت و بی توجهی از حد خود تعدی می کنند و خارج می شوند که باید آن قوه مافوق نگذارد، هیچ قوه ای از خطوط خود خارج شود.
وی افزود: از نظر ابن سینا حب صورت زیبا اگر به اعتبار عقلی بود وسیله رأفت و ارتقای روح و نفس آدمی است. از نظر او، این ملاحظه عقلانی همین است که دنبال ایجاد نسل باشد و می گوید هیچ یک از ازکیا و هوشمندان عالم از اشتغال به یک وجه حسن خالی نیستند. ابن سینا به تناسب زیبایی باطنی و زیبایی ظاهری قائل است و این دو را در کنار هم میداند. از نظر او عشق بر حیطه درک ادراک حصولی است یعنی ما از طریق حواسمان با یک محبوبی ارتباط برقرار می کنیم. او در اشارات، عشق را حقیقتی تعریف میکند و به این تعبیر از عشق می پردازد که در نهایت برای عشق خدا بکار میرود.
نظر شما