به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ دومین همایش ملی ابن سینا و حکمت شرقی (بازخوانی تاثیر حکمت ایرانی بر فلسفه ابن سینا) صبح دیروز در بنیاد ایران شناسی برگزار شد.
یکی از برنامه های این همایش برگزاری پنل تخصصی و گفتگو با حضور اساتید فلسفه بود.
حسین کلباسی در این میزگرد درباره موضوع ظهور عقل مشرقی در حکمت سینوی سخنرانی کرد و گفت: حکمت ایرانی چه نوع حکمتی است. چرا ایرانی اند؟ حکمت مشرقی چطور؟ ما در این بحث ها ایرانی و مشرقی را به عنوان یک اصطلاح جغرافیایی نمی دانیم. به قول هانری کربن ایرانی که در اصطلاح حکمت ایرانی وجود دارد ایران فرهنگی و مشرق وجود است. لاجرم چیزی که متصف به ایرانی و شرقی است از حدود جغرافیایی فراتر است.
وی افزود: همانطور که دکتر دینانی هم اشاره کردند صفت مشاء برای فلسفه ابن سینا نادرست است و شایسته است که در ادبیات اهل فلسفه، حکمت سینوی بکار برده شود و نه حکمت مشاء. تعبیر دیگری که دکتر دینانی اشاره کردند این بود که ما ابن سینا را درست نمی شناسیم که کلام کاملا درستی است و اغراق نیست چون ما ابن سینا را از لحاظ تاریخی نمی شناسیم.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: قرن پنجم قمری در ایران جغرافیایی ابن سینا با کسانی مثل ابوعلی مسکویه، ابوسلیمان سجستانی، فردوسی، ابوریحان بیرونی و خوارزمی معاصر و هم دوره بوده است. هر کدام از این افراد، خود قلل فرهنگی و حکمی هستند ولی ما متاسفانه مختصات زمانی این آفاق را درست نمی شناسیم.
کلباسی تصریح کرد: استاد قاسم پورحسن اخیرا کتابی با نام «گسست یونانی فلسفه فارابی» منتشر کردند که در جلسه نقد این کتاب مطرح شد که فارابی در جای جای نظام فلسفی خود از سنت یونانی فاصله گرفته است. بنابراین در مورد ابن سینا هم این گونه است و باید بدانیم که آموزگاری یونانی به معنای این نیست که آموختگان همه آنچه را که دارند از یونان است. ابن سینا، خود موسس است با اینکه حق یونانی ها هم محفوظ است.
این استاد فلسفه گفت: شیخ الرئیس در نمط سوم کتاب اشارات مراتب عقل را با آیه نور تطبیق داده است ولی کارش تعویل نیست. او در باب عقل فعال ۴ درجه را از هم تفکیک کرده و عقل فعال را به آتش تشبیه کرده است. این تعبیر برای اولین بار در تاریخ فلسفه توسط ابن سینا مطرح شده و از شگفتی های شیخ الرئیس است.
پس از کلباسی، حسن بلخاری پژوهشگر و نویسنده درباره موضوع تاثیر حکمت ایرانی در حوزه موسیقی بر آرای ابن سینا سخنرانی کرد و گفت: من معتقد به جدایی فرهنگ ایرانی با اسلام نیستم. برای ما که در حکمت هنر کار می کنیم آیه سوره نور از محورهای بنیادین حکمت هنر است. اخوان الصفا بین مراتب نور و آیه های این سوره ارتباط برقرار کرد. به گفته خود ابن سینا، آثار اخوان الصفا در کتابخانه پدرش موجود بوده است.
وی افزود: موسیقی در حکمت ایرانی- اسلامی و یونانی جزو فلسفه است. حال سئوالی که پیش می آید اینکه چگونه می توان میان حکمت سینوی و حکمت ایران باستان ارتباط ایجاد کرد؟ برای این کار دو راه داریم. اول اینکه در تاریخ، منابعی را بیابیم که از تاثیر حکمت باستانی بر اشراق و ابن سینا بگوdیم که ما چنین منابعی را پیدا نمی کنیم چون از گذشته ایران، منابع خوبی نداریم. راه دوم اما کشف واسطه ها است. لازم نیست ما کلمه یونانی را مقابل حکمت ایرانی بدانیم چون رد پای حکمت ایرانی در یونان دیده میشود. حال اگر قرار باشد که ما از طریق یونان واسطه ها را کشف کنیم حلقه واسط حکمت ایران با یونان کیست؟ فیثاغورث.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: افلاطون با هنرمندان مشکل داشت. او همه هنرها را به دلیل اینکه تخنه نیستند، رد می کند و آنها را منشاء دروغ و نیرنگ می داند ولی وقتی به هنر موسیقی می رسد می گوید این هنر می تواند متاثر از خیر و نیک باشد. ابن سینا هم در جوامع علم موسیقی از بزرگترین موسیقیدانان است. ما دو دسته متفکر در حوزه موسیقی داریم. اول عالمان عامل ۲- نظریه پردازان غیرعامل که ابن سینا در این دسته قرار دارد ووقتی درباره موسیقی حرف می زد می گفت اینک علم.
بلخاری در پایان گفت: ابن سینا بر موسیقی ایران باستان اشراف داشته است و نکته مهم اینکه ما برای ارتباط میان حکمت ایران باستان و حکمت ابن سینا نباید دنبال منابع مستقیم باشیم. چون تاریخ ناجوانمردانه این منابع را از ما ربوده است ما از طریق واسطه ها می توانیم این ارتباط را پیدا کنیم.
آخرین سخنران این پنل، قاسم پورحسن بود که در ابتدا اشاره کرد به دلیل کمبود وقت سخنرانی تفصیلی خود را به زمان دیگری موکول می کند اما به صورت خلاصه درباره موضوع زبان فارسی و حکمت مشرقی در اندیشه ابن سینا سخنرانی کرد و گفت:هنوز که هنوز است ما نتوانستیم دانشنامه علایی ابن سینا را بازخوانی کنیم. ما از سال ۱۳۲ هجری قمری شاهد فارسی نویسی هستیم. دکتر نصر در مقاله ای با موضوع فلسفه و فارسی نویسی نوشته است ما در دوره ابن سینا بسط فارسی نویسی را داریم.
وی افزود: ما می توانیم واژه های فارسی ابن سینا را سه دسته کنیم. دسته اول واژه های عادی. دسته دوم واژه هایی که بزرگان استفاده می کردند و دسته سوم واژه هایی که ابداع ابن سینا بود. مثلا او به جای اصطلاح واجب الوجود ایستادگی به خودی خود را مطرح می کرد. ابن سینا توان فارسی را به مثابه یک صنف، تفکر می داند نه توان زبانی. دسته سوم واژه هایی که جزو ابداعات ابن سینا بود بعدها در افرادی مثل غزالی، ناصرخسرو و ... تاثیر گذاشت. دانستن این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که ما فکر نکنیم تنها زبان عربی در فلسفه وجود داشته است چون اصلا این طور نیست.
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۷-۱۰-۱۱ ۱۷:۲۵ 0 0