به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «الروح» یکی از مشهورترین آثار محمد بن ابی بکر مشهور به ابن قیم جوزی است. این کتاب به تازگی به قلم Alper Soytürk (آلپر زویتورک) به آلمانی ترجمه و در ۳۳۰ صفحه منتشر شده است.
ابن قیم، مفسر و فقیه حنبلی در قرن هشتم هجری به زبان عربی نوشته است. او در این کتاب تلاش کرده تا با استناد به آیات و روایات، مسائلی پیرامون روح و نفس را برای علاقهمندان توضیح دهد. ابن قیم در بخشهای مختلف کتاب درباره مفهوم روح، ابدی و فانی بودن آن، عذاب قبر و برزخ توضیح داده است.
انسانها در طول زندگی خود همواره، با سوالات مختلفی درباره خدا و جهانهستی مواجه میشوند. به طور مثال، گروهی سوالاتی درباره وجود خدا و زندگی پس از مرگ مطرح میکنند و برخی دیگر نیز میپرسند که آیا روح واقعا وجود دارد؟ حتی مسلمانان که معتقدند انسان از جسم و روح ساخته شده است، سؤالات بسیاری در این ارتباط دارند که جواب آنها را هنوز نمیدانند. ابن قیم سعی کرده در آن دوران به این سوالات پاسخ دهد.
نخستین بحث کتاب این است که آیا اموات سلام و زیارت احیاء را متوجه میشوند یا خیر؟ نویسنده در پاسخ به این سئوال به روایتی از پیغمبر اکرم (ص) استناد میکند که حضرت فرمود: «ما من سلم یمرّ علی قبر اخیه کان یعرفه فی الدنیا فیسلم علیه الاّ ردّ اللّه علیه روحه حتی یرد علیهالسلام» یعنی خداوند روح میّتی را که به او سلام میکند برمیگرداند تا جواب سلامش را بدهد. نویسنده میگوید این نصی است که بیانگر این معناست؛ اموات صدای زیارت کنندگانشان را میشنوند و به سلامشان پاسخ میدهند.
او به عنوان دلیل به مسائلی همچون تلقین میّت اشاره میکند که اگر قرار بود میّت صدایی نشنود و مطلبی را متوجه نشود تلقین میت که امری مرسوم در بین مسلمانان از صدر اسلام تاکنون بوده است کاری عبث و بیهوده میشد.
دومین مسئلهای که در این کتاب به عنوان مطلبی مهم و شریف یاد میکند این است که آیا ارواح همدیگر را ملاقات میکنند یا نه؟ او در جواب این سئوال ارواح را به دو دستۀ ارواح منعمه و ارواح معذّبه تقسیم میکند و ملاقات و زیارت ارواح را مختص ارواح منعمه میداند.
ابن قیم در سوّمین مسئله بحث ملاقات ارواح احیاء با ارواح اموات را مطرح میکند و ادله از روایاتبر حقانیت این مطلب میآورد که ممکن است کسی در خواب روح میّتی را ببیند و احیانا از احوال همدیگر آگاهی پیدا بکنند.
دیگر مسئلهای که نویسنده بیانش را لازم میداند این است که آیا مردن مختص بدن است یا روح نیز میمیرد شیوۀ بحث مؤلّف در چنین موارد مهمی این است که آراء و نظرات قابل توجه دانشمندان را در رابطۀ اینگونه موضوعات مطرح میکند سپس به بررسی هرکدام پرداخته و نهایتا رأی جالب از دیدگاه خودش را بیان میکند.
او راجع به ارتباط روح با جسم بعد از مردن و دیگر مسائلی همچون عود روح به بدن هنگام سئوال و جواب قبر یا همراهی روح با بدن به هنگام عذاب قبر را نیز مطالبی را ارائه میکند. او موضوع عذاب قبر و عذاب برزخ را به عنوان یکی از کلیدیترین مباحث کتاب به خاطر ارتباطش با روح تشریح میکند و برخلاف عرف کتابهای استدلالی به نمونههای زیادی رؤیا که افراد گوناگون اموات را مشاهده کردهاند استناد میکند. تفسیر آیاتی از قرآن را که نویسنده آنها را در مورد عذاب قبر میپندارد، بخش دیگری از این فصل است.
فصل بعدی به بیان دلایل عذاب قبر اختصاص دارد. وی در رابطه با اینکه سئوال قبر چیست، نکیر و منکر چه سئوالاتی میپرسند و همینطور سئوالاتی که از اطفال پرسیده میشود مطالبی را با استناد به روایات مطرح میکند. محل استقرار و مکان ارواح دیگر مبحثی است که ابن قیم وارد آن شده و در قالب چند مسئله به این موارد اشارههای متناسبی دارد. جالب اینجاست که نویسنده در این کتاب به مبحث تناسخ نیز ورود پیدا کرده و روایاتی را نیز که در این زمینه وجود دارد، توجیه و تفسیر میکند.
از جمله مطالب قابل توجه استدلالی ابن قیّم مسلۀ انتفاع اموات از اعمال دیگران است او همچنین چگونگی وصول ثواب اعمال غیر را به اموات یادآور گردیده نفی عقوبت اموات به عمل دیگران را اثبات میکند و این مسئله را با بحث قضا و اعمال فوت شده از میّت توسط بازماندگانش تکمیل میکند.
با تمام این اوصاف اما ابن قیم شاگرد، شیعه ستیز مشهور تاریخ، ابن تیمیه است و عمر و جان خود را در راه تفسیر عقاید او گذاشت. ابن قیم در عموم کتابهای خود، مباحثش را مستند به آرای استادش میکند. به همین دلیل عموم علمای شیعه و اهل سنت ابن تیمیه و ابن قیم را طرد و طعن کردهاند.
اعتقاداتی که ابن قیم نسبت به اوصاف الهی دارد، با جسم داشتن خدا ملازمت دارد. یکی از این مسائل، اعتقاد داشتن به این مطلب است که میتوان خدا را با انگشت مورد اشاره حسی قرار داد که این موجب میشود خدا را در جهت خاصی محصور کرد. درباره رؤیت خدا با چشم نیز همچون ابن تیمیه آنرا عقلاً و شرعاً ممکن میداند و میگوید: هرچند در دنیا به خاطر ضعف نیروی باصره نمیتوان خدا را دید، ولی در آخرت این امر ممکن خواهد بود.
او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمیدانست. همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه میداند و میگوید: این کار مفاسد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرضها و برطرف شدن گرفتاریها است! اینها خواستههایی است که بتپرستان از بتهایشان طلب میکردند.
ابن قیم در ادامه راه ابن تیمیه، به انکار فضائل امام علی(ع) پرداخته است. او میگوید: حدیثهایی که شیعیان درباره علی بن ابی طالب جعل کردهاند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل میکند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کردهاند. آنگاه از این سخن ابو یَعلی به دفاع میپردازد.
با توجه به عقاید ابن قیم، کاش ناشران شیعی فعال در آلمان بتوانند آثار در رد عقاید او را ترجمه و منتشر کنند.
نظر شما