به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ حسن قنبری استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب قم در مورد اینکه یکی از مباحث مطرح در برخی محافل علمی، تقسیم علم به دو نوع دینی و غیر دینی است آیا اصولاً این تقسیم ممکن و قابل پذیرش است؟ گفت: بستگی دارد به اینکه چه تلقی و تعریفی از علم داشته باشیم. تعریف مدرن از علم همان معدل واژه science"" است. علم به این تعریف را نمی توان به دینی و غیر دینی تقسیم کرد. این علم، علمی است که حاصل آن تکنولوژی است. مجموعه قواعد ثابتی که در طبیعت وجود دارد که کشف شده و به علم تبدیل شده است و بعداً هم از آن استفاده شده و به صنعت و تکنولوژی تبدیل می شود.
وی افزود: با این رویکرد و تعریف از علم تقسیم بندی آن به دینی و غیر دینی کار درستی نیست. فرض کنید قانون جاذبه، قانونی علمی است دیگر نمی شود گفت دینی یا غیر دینی است. چیزی است که در طبیعت وجود دارد کشف شده است. این تلقی غالبی که امروزه از علم وجود دارد که علمی و فلسفی است دیگر قابل تقسیم به دینی و غیر دینی نمی شود.
این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ اظهارداشت: اما اگر کسی از علم، معنا و تلقی ای دیگری داشته باشد آن موقع این تقسیم بندی به علم دینی و غیردینی ممکن است بشود. آن تعریف را باید دید و دید که آیا مورد قبول و مورد تأیید قاطبه دانشمندان است یا نیست؟
این استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب درباره اینکه آنهایی که علم را به دینی و غیر دینی تقسیم می کنند ریشه و منشأ این تقسیم بندی چیست هم عنوان کرد: قبل از اینکه بیاییم در فضای فرهنگی خودمان، در جهان مسیحیت هم این اتفاق افتاد، christian science حتی به فرقه ای در مسیحیت تبدیل شد. فرقه ای از علمای مسیحی پیدا شدند که اینها باز هم همین تلقی را از علم را داشتند. یعنی علم به همان معنایscience را تعریف می کردند. علم مسیحی ای که بیشتر در حوزه های درمان ها و شفاهایی که در عالم مسیحیت به خصوص عالمان این فرقه، قائل بودند که برای مثال با تکیه بر مبانی یا آن چیزی که در کتاب مقدس و متون دینی مسیحی وجود دارد. اینها به علم مسیحی قائل شدند، اما به جایی هم نرسیدند. حتی هنوز هم مجله ای به همین نام داریم Christian science monitor که مجله معتبری هم است عنوان خود را از همین جا گرفته، باز در محافل رایج علمی در میان دانشمندان یا فیلسوفان زیاد به آن توجه نشد و حرفهایی زدند می خواستند مبتنی بر کتاب مقدس کنند که زیاد آن ویژگی خاص علم را ندارد.
وی یاد آورشد: ویژگی خاص علم همانطوری که پوزتیویست ها می گفتند باید ابطال پذیر و اثبات پذیر باشند، یعنی باید آزمایش شوند. متدلوژی که آنها می گفتند زیاد با این متدلوژی نمی خواند. لذا به آن هیچ توجهی نشد. حالا به فرض از لحاظ تاریخی، منتها جاهای دیگر هم می شود سراغش را گرفت. یکی از چیزهایی که باعث چنین تلقی شده تلقی خود جامعه متدینان است. در جامعه متدینان حالا در جامعه اسلامی خودمان در دوران قدیم عالِمی را پیدا می کنیم که هم فیلسوف است و هم به معنای امروزی می توان گفت پزشک است. با اطلاعات موجودی که در زمان خودش است پزشکی می کند مانند ابن سینا، این هم علم است لذا این تلقی به وجود می آید برای اینکه ابن سینا یک عالم دینی است یعنی در درجه اول یک فیلسوف اسلامی بوده لذا در پزشکی هم هر آنچه که انجام داده به دین منتسب می شود. شیخ بهایی و دیگر عالمان گذشته هم همینطور هستند. علاوه بر اینکه عالم دینی هستند و در حوزه هایی علوم دینی تخصص دارند در حوزه هایی که امروزه به آن science می گویند نیز تخصص دارند لذا این تلقی به وجود می آید که شیخ بهایی که هندسه و معماری که می دانسته اینها همان علم دینی هستند.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه افزود: در صورتی که اینطور نیست. بالاخره بر آنها همین تعریف رایج علم را می توان اطلاق کرد. به هر حال با استفاده از همین قوانین طبیعت و آن چیزی که در طبیعت وجود دارد اینها را کشف کرده و دارد کار خودش را انجام می دهد. نمی توان گفت این عالم که در درجه اول عالم دینی است، بنابراین کارهای تجربی ای که انجام می دهد هم منتسب به دین کنیم.
این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ اظهارداشت: یکی از تلقی های نادرستی که از علم دینی به وجود آمده شاید به این امور هم بر می گردد. این چیزها باعث شده که بگوییم علم دینی و علم غیر دینی، یا حتی در خود آیات و روایات ما است که همه چیز در قرآن است. این همه چیز بودن معنایش این نیست که می توان از آن science یا علوم تجربی را درآورد. شاید با تعریف دیگری از علم که تعریف مطلق است به معنای دانش و آگاهی این مسئله بیشتر جور درمی آید. هر چقدر جلو می آییم در یکی و دو ودهه اخیر که در جمهوری اسلامی مؤسسه های آموزشی و پژوهشی تأسیس شدند و کسانی پیدا شدند به این طرز تلقی ای که گفتم دامن زدند؛ حتی آنقدر اغراق کردند گه گفتند فیزیک اسلامی و شیمی اسلامی و قید اسلامی به علوم زدند؛ این حرفها به جایی نرسید. شاید اگر بخواهیم تلقی درست تری از علم دینی بدهیم به اصطلاح بگوییم مقصد و هدف از یک علم چه چیزی است؛ بالاخره قوانین در طبیعت وجود دارد می توان آنها را کشف کرد و به کاربست. علم دینی علمی است که در خدمت امور انسانی، رفاه انسانی و آسایش انسانی بوده که دین هم آن را تأیید می کند.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب یاد آورشد: بالاخره دین آمده که انسان را از همه جنبه های دنیوی، اخلاقی، اخروی هدایت و تقویت کند؛ هر کسی به این جنبه کمک کند چه فیزیکدان یا شیمیدان باشد در این جهت قدم بر می دارد می توان گفت علمش علم دینی است. اگر از فیزیک و شیمی برای رفاه و آسایش مردم استفاده کرد که خدا و دین هم، همین را خواسته اند این خدمتی است دینی و علمی، و اگر از این فیزیک و شیمی استفاده نابجا شود و بمب اتم برای کشتار ساخته شود هر چقدر که عنوان علم هم داشته باشد عنوان دینی نمی توان به آن داد.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه در مورد اینکه اصولاً تقسیم علم به دینی و غیر دینی چه فوایدی دارد هم اظهار داشت: اول باید دین و فواید آن را مشخص کنیم. ببینیم تلقی امان از دین و دینی چیست؟ اگر به این جا رسیدیم که مرادمان از دین و دینی به معنی انسانی و اخلاقی که همه ادیان هم همین را خواستند. دین می خواهد که شما انسان و آدم باشید همه امور انسانی را رعایت کنید. اگر تعریف ما از دین و دینی همین تعریف باشد بر اساس حرفهایی که زدم ؛ هر ابزار علمی ای که در خدمت این هدف باشد می تواند علم دینی باشد؛ بنابراین می توانیم از این تعریف استفاده کنیم.
قنبری یادآورشد: برای مثال فرض کنید که فلان چیز در عالم کشف شده است آیا کشف آن کمک به رفاه و آسایش و انسانیت و اخلاق می کند اگر چنین باشد این علم به دینی بودن قابل پذیرش است و گرنه خیر. اما اگر علمی به نام ژنتیک آنقدر پیشرفت کند که شبیه سازی می کنیم این قانونی است که در طبیعت وجود داشته است و علم هم آن را تأیید کرده است؛ حالا اگر این شبیه سازی بیاید به انسانهای آزمایشگاهی بیانجامد آیا این مسئله در خدمت انسانیت و اخلاق قرار می گیرد. آیا باعث آن می شود که جوامع انسانی، انسانی تر و پیشرفته تر و اخلاقی تر شوند. اگر چنین باشد این علم می تواند دینی باشد ولی اگر غیر این باشد دیگر نمی تواند دینی باشد. اگر تقسیم بندی علم به دینی و علم دینی به این منظور باشد می تواند مفید باشد. بنابراین هر آنچه که در خدمت رفاه و آسایش و اخلاق و انسانیت باشد می تواند دینی باشد و تجویز شود. در غیر این صورت مفید نیست؛ و نزاع و دعوا پیش می آورد و هیچ ثمره ای ندارد.
نظر شما