به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دکتر اصغر محمودآبادی، استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان سالیان درازی در زمینه تاریخ ایران باستان دست به تحقیق و پژوهش زده است. «دفتر پارینه (تاریخ و فرهنگ ایران)»، «دیپلماسی هخامنشی»، «فرایند امپراتوری هخامنشی و تحول تاریخنگاری در یونان باستان»، «امپراتوری ساسانیان در گزارشهای تاریخی اسلامی و غربی»، «تاریخ ایران در عهد ساسانیان»، «ساختار مثلث یونانیان، اشکانیان و رومیان در ایران زمین»، از جمله آثاری است که از این ایرانشناس به چاپ رسیده است و دو کتاب «حضور ایران در جهان باستان» و «آتشی که نمیرد» از دیگر کتابهای وی است که زیر چاپ قرار دارد.
برگزیده شدن اثر «ساختار مثلث یونانیان، اشکانیان و رومیان در ایران زمین» به عنوان کتاب سال استان اصفهان در بخش تاریخ و جغرافیا که توسط انتشارات نهفت در سال 1393 منتشر شده بهانهای شد تا مصاحبهای با این استاد تاریخ ایران باستان داشته باشیم.
«ساختار مثلث یونانیان، اشکانیان و رومیان در ایران زمین» از کتابهایی است که درباره تاریخ ایران باستان نوشته شده است و توانسته جایزهای را به خود اختصاص دهد. نکته قابل توجه این است که شوربختانه توجه زیادی به تاریخ ایران کهن نمیشود، امری که میتواند نتایج نامطلوبی برای آینده تاریخ و فرهنگ کشورمان داشته باشد.
آقای دکتر برای پرسش نخست لطفا بگویید درونمایه و ساختار کتاب شما درباره چیست؟
ساختار اصلی این کتاب بیشتر بر مبنای یک تحقیق علمی و آکادمیک است لذا ضرورتا در راستای اهداف علمی آن، پنج مقاله تحقیقی به عنوان بروندادهای طرح که در مجلات معتبر علمی-پژوهشی کشور به چاپ رسیده به انتهای تحقیق اصلی افزوده شده است. این مقالات میتواند به روشنگری بیشتر فضای کار تحقیق کمک کرده، مخاطب را کاملا در فضای تاریخی و اهداف طرح قرار دهد.
آغازین گفتارها را به چه مسائلی اختصاص دادهاید؟
این کتاب دارای 10 فصل مشخص است. افزون بر آن چون فصول دهگانه کتاب، شامل آغاز روابط ایرانیان و یونانیان است سه فصل نخست را از ابتدای روابط دولت ماد با دولتشهرهای کرانه دریای اِژه به سرکردگی دولت شهر لیدی و موفق نبودن آن دولت با شهرهای تجاری سواحل مدیترانه را در برمیگیرد. آنگاه وارد جهان هخامنشیان شده و استراتژی کوروش هخامنشی را برای تسخیر دنیای تازه و پیشرفته جهان یونانی و تسلط بر شهرهای ثروتمند کناره دریایی اژه و دریای سیاه مورد بررسی قرار میدهد و سرانجام به روابط متفاوت پارسیان با دولت شهرهای برجسته یونانی نظیر آتن و دولت الیگارشی اسپارت میپردازد. در این فصل، تلاش شده است مشکلات سیاسی-نظامی دولت پارس را در نبردهای ماراتن(در عصر داریوش اول)، سالامیس و پلاته را در عصر خشایارشا و تغییر سیاست دولت آینده ایران به رهبری اردشیر اول هخامنشی در رابطه با آتن و اسپارت مورد توجه و تحقیق قرار دهد.
برای آگاهی دوستداران تاریخ ایران باستان درباره گفتارهای بعدی کتاب نیز اطلاعاتی ارائه دهید.
در فصل چهارم، سقوط دولت هخامنشی و آغاز سلطه اسکندر و مقدونیان را بررسی و تاثیر مرگ زودرس اسکندر مقدونی را بر روند شرایط آینده ایران پس از هخامنشیان و چگونگی اقتدار دولت سلوکی را بر آن رقم زده است. همچنین در همین فصل، ضمن اشاره به درگیریهای سلوکیان در شرق و غرب و مدیریت آنان بر تصرفات آسیایی بهجای مانده از عصر هخامنشیان، به روند حاکمیت متفاوت سلوکیان بر آسیا و ساتراپهای هخامنشی نیز توجه شده است.
در فصل پنجم به زمینههای برآمدن اشکانیان در خراسان بزرگ و جایگاههای فرهنگی و سیاسی پارتها در خراسان در عصر اولیه حضور آنان اشاره شده است و ضمن تحلیل شرایط حضور قبایل قدرتمند پرنی(پارتی) در خراسان به پدیداری و پایداری آنان در ایرانزمین پرداخته شده است. در ضمن به مبارازات تعیینکننده پارتها با سلوکیان و به ویژه به آخرین مبارزه تضمین شده با سلوکیان توجه شده است.
در فصل ششم، انحصارا به روابط دولت پارت با رومیان و به ویژه حضور مهرداد دوم (اشک ششم) و ارتباط با جهان شرق و غرب در جاده ابریشم پرداخته شده و نقش اساسی و پایدار پارتیان را در پیوند ابریشمین جهان قدیم تبیین میکند. فصل هفتم به جنگهای ایران اشکانی و جمهوری روم باستان اشاره دارد و مقاومت دلیرانه ایرانیان در برابر لژیونهای متجاوز روم بهویژه در دوران پادشاهی فرهاد سوم، ارد دوم و فرهاد چهارم را بنیان میکند و پیروزی شگفتانگیز آنان را در جنگ علیه کراسوس پرکنسول روم توضیح میدهد.
فصل هشتم به آغاز روابط نوین ایران اشکانی و امپراتوری جدید روم باستان میپردازد و روابط جدید دیپلماسی روم را با ایران اشکانی بررسی میکند. فصل نهم به سیاست روم برای تضعیف دولت اشکانی اشاره دارد و روابط بسیار سخت و استعمارگرایانه روم را در قبال ایران پارتی نقد میکند. فصل دهم به عنوان آخرین فصل به انحطاط و سقوط اشکانیان و تحلیل و نتیجهگیری از روابط طولانی سلوکیان، اشکانیان و رومیان پرداخته است.
با وجود اینکه ساسانیان و هخامنشیان در برابر یونانیان و رومیها واکنشهای قابل توجهی را نشان دادهاند چرا اشکانیان را یک ضلع این مثلث باستانی قرار دادهاید و در کتاب به آن پرداختهاید؟
بیتردید روابط هخامنشیان با دولتشهرهای یونانی به سرکردگی آتن و اسپارت در تاریخ طولانی آن دولت بسیار متفاوت و تا حدود زیادی متناسب با شرایط ارتباطی و دیپلماتیک آنان با یونانیان بوده است و از این نظر متفاوت است که هخامنشیان با آنان(یونانیان) در سرزمین بسیار دور از ایران درگیر بودند و اشکانیان در داخل سرزمینهای ایرانزمین با نیروهای متجاوز سلوکی و رومی به شکل و زمان طولانیتری مشغول بودند.
از سوی دیگر، روابط ساسانیان با رومیان با روابط اشکانیان با آن دولت نیز متفاوت بوده است. ساسانیان در همه دوران تاریخی خود در برابر رومیان و سایر دشمنان ایرانزمین همواره به صورت نیروی مهاجم برخورد میکردند ولی اشکانیان تلاش داشتند در برابر دشمنان خارجی به صورت نیروی پدافندی(مدافع) جلوهگر شوند. امری که به دلیل منافع استراتژیک آنان در زمینههای حفظ شهرهای تجاری یونانی در ایران و تجارت جهانی در جاده ابریشم است و در دو تحقیق برونداده این اثر با نام جاده ابریشمین در جهان سهگانه دنیای قدیم و شهرهای یونان(شهرفرنگها) در ایران زمین در پایان کتاب معرفی و تبیین شده است.
لذا همین تفاوتها، آشکارا اشکانیان را بسیار متفاوتتر از هخامنشیان و ساسانیان تعریف میکند، زیرا اشکانیان که در برابر قدرتهای جهانی قرار داشتند، تلاش میکردند، تعادل نظامی را به نیرویی برابر، معتدل و همراه با جهان شرق و غرب و به صورتی عاقلانه حفظ کنند و مرکزیت سیاسی، تجاری و اعتباریِ مرکزیت مثلث را که خود یک ضلع آن بودند برای آیندهای روشن و قابل اعتبار مادی و ارزشی حفظ کنند. به همین دلیل سازمان روابط آنان پیچیدهتر و غیرسنتیتر از هخامنشیان و ساسانیان بوده است.
ویژگیهایی که میتواند این کتاب را از دیگر آثار نویسندگان ایران باستان جدا کند چیست؟
من به عنوان نویسنده کتاب (ساختار مثلث یونانیان، اشکانیان و رومیان در ایران زمین) به هیچوجه ادعایی درباره تفاوت مندرجات و توجه به دنیای باستان با سایر بزرگان و صاحبنظران ارزشمند علمی که تحقیقات بسیار ارزندهای در زمینههای گوناگون تاریخ ایرانزمین انجام دادهاند، نداشته و ندارم. تنها نکتهای که میتوانم به شما عرض کنم این است که تفاوتهایی را در آرمانهای اصولی و اساسی نظام اشکانیان در ایران مورد توجه قرار دادهام که شاید بتواند خدمات این دولت تقریبا فراموش شده را در لابهلای صفحات تاریخ ایران زمین روشنتر کند و آن نکته در مجموع تفکر عاقلانه و نگاه مثبت به روابط و تدبیر و تأمل در امور سیاسی، بازرگانی و در نهایت توجه به هدف عالی سربلندی تاریخ و مردم این سرزمین بوده است که آنان را به لحاظ رفتاری و شخصیتی از دولتهای پسین و پیشین خود جدا میکند. بیگمان چنان شرایطی باعث ماندگاری طولانی آنان در تاریخ ایرانزمین (نزدیک به پنچ قرن) شد. این درحالی است که ساسانیان رفتاری بسیار متفاوت با اشکانیان نسبت به آینده و آرمانهای ملی داشتند و اوقات خود را از مباحث استراتژیک به روابط میلیتاری تغییر داده و از هرگونه رابطه دیپلماتیک با شرایط جهانی گریزان بودند و صرفا به اهداف ایدئولوژیک خود توجه داشتند.
چرا تاریخ ایران باستان برای مردم ایران و حتی جهان از ارزش بالایی برخوردار است؟
بیگمان محتوای غنی فرهنگی و ریشههای هویتی و جهان شمول دولتهای ایران باستان، امروزه بسیار بیشتر از گذشته برای جهانیان روشن شده و جایگاه درخشان ایران به عنوان سرزمینی با سیاستهای قوی، آداب دینی واحد و ارزشی(یکتاپرستی) و دفاع در برابر ناحق و جانبداری-نه هرچند برای همیشه- از حقوق انسانی و جهانی برای ملت ایران و بشریت، ایران را در جایگاهی ارزشمند و شاید بسیار متفاوت از دیدگاه مورخان و متفکران و مردم شناسان قرار داده است.
شما برای نشر کتابهایتان با چه مشکلاتی روبهرو بودهاید؟
برای نشر کتابهایم، همواره با مشکلاتی روبهرو بودهام که برای برخی از آنها بهناچار سکوت کرده و در مورد برخی دیگر از ناشران محترم تشکر میکنم. اما شاید یکی از مهمترین مشکلاتی که در این زمینه میتوان بیان کرد، نگاه بازاری ناشران به کتابها ست. برخی از آنان تاریخ را با رمان اشتباه میکنند و در صدد هستند که بازدهی پولی آن به سرعت انجام گیرد. به عبارت دیگر ناشران به اهمیت رسالت علمی و ارزش کار چندان توجه نمیکنند و بیشتر به منافع آن میاندیشند. از سوی دیگر مردم ما هم چندان رغبتی به مطالعات علمی و فراگیر و اصولی که تاریخ را به عنوان یک معلم انسانیت تبیین میکند، ندارند و جنبههای رمانتیسم را به جریانهای فکری و عمیق ترجیح میدهند؛ این درحالی است که میدانیم رمان تخدیر میکند و تاریخ حرکت و هیجان تولید میکند.
و سخن آخر...
تلاش خودآگاهانه فرزندان ایرانزمین درباره تاریخ و سرنوشت ملت بسیار مهم است. آگاه هستید که مطالعه در تاریخ ایرانزمین همواره با مشکلات پیچیدهای روبهرو بوده است و گهگاه نگاهی نسنجیده و ناآگاهانه، ضربههای سنگینی برپیکره تاریخ و هویت این سرزمین زده است. لذا به دلیل همین تفکر، بازیابی گذشته ایرانیان، همواره در دستان و اندیشه کسانی قرار میگرفت که چندان تمایلی به حفظ حقوق و ارزشهای انسانی مردم این سرزمین در تاریخ خودشان نداشتند. اگرچه خدمات و شایستگیها و اطلاعات در خور بخشی از مورخان و صاحبنظران غربی همواره مورد توجه و تائید است اما بهتر است فرزندان این سرزمین بیشتر و به صورتی خودآگاهانه به سرنوشت مردم و تاریخ خود بیندیشند. به عبارت بهتر قلم در دستِ دستان مقتدر و متفکر فرزندان دلاور و والای این مردم بسیار گران باشد. در حقیقت اکنون ما به جایی رسیدهایم که در کار خود بیشتر غور کنیم و خود را از اسارت فرهنگی غرب و شرق نجات بخشیم.
نظر شما