به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ حمید شاهآبادی - مشاور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی - با حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایسنا که چرا با وجود گذشت یک سال و چندماه از روی کار آمدن دولت جدید و تغییر مدیریت در بخشهای مختلف هنری، هنوز شاهد هستیم که بسیاری از مسائل در این حوزهها حل نشده است، اظهار کرد: برای حل این مسائل باید به دولتها فرصت داد. آنچه امروز میتواند به حوزهی هنر کمک کند، سیاستهای باثباتتر و اقداماتی است که بتواند این سیاستها را به اجرا درآورد.
او ادامه داد: بسیاری از تصمیمهایی که در حوزههای مختلف هنر گرفته میشوند، تصمیمهای دیربازده هستند و باید مسیری را در طول زمان طی کنند تا به نتیجهی معقول برسند. در مدتی که من در معاونت هنری مشغول به کار بودم، براساس مطالعاتی که از قبل انجام شده بود، حرکتهای صحیح و اصولی آغاز شد که اگر زمان معقول طی میشد، میتوانست به بار بنشیند. مشکلات بخش هنر، لاینحل نیست و باید یک استراتژی تثبیتشده دربارهی ایدهها و طرحهایی که مورد وفاق و پسند کارشناسان است، در نظر گرفته شود تا هنر به بالندگی برسد.
معاون هنری وزیر ارشاد در دولت قبل، در بخش دیگری از سخنانش دربارهی وضعیت بودجهها و نیاز به بازنگری در تخصیص منابع، اظهار کرد: در دو دههی گذشته و با حضور وزیران مختلف در دولتهای پیشین، شاهد جهشهای عتباری در برخی معاونتهای هنری بودیم. بهعنوان مثال، معاونت سینمایی که زمانی جزو ادارههای کل بود، آرامآرام بهدلیل اثربخشی در فضای فرهنگی جامعه، مورد توجه کانون متولیان قرار گرفت و حتی بانکها و موسسات مالی هم به جای سرمایهگذاری در بخشهای دیگر، تبلیغ در حوزهی سینما را در دستور کار خود قرار دادند.
شاهآبادی ادامه داد: در هر بازهی زمانی، یکی از معاونتها در کانون توجه قرار گرفته، ولی این اتفاق تا کنون در حوزهی هنرهای تجسمی نیفتاده است. از طرف دیگر، جنس برونداد فعالیتها و میزان تعاملات با اقشار مختلف جامعه، متفاوت بوده است. فیلمهایی که سینما پتانسیل و ظرفیت آنها را نداشته، به نمایش خانگی راه پیدا کردهاند و این بخش، کمکی به دیده شدن سینما و رشد آن بوده است. بنابراین نباید پذیرش یک رخداد هنری از طرف اجتماع را در رشد آن بیتأثیر دانست.
او همچنین به تأثیر جامعه و فرهنگسازی در رشد یک حوزهی هنری اشاره کرد و گفت: بخشی از تحولات مالی و اعتبارات اختصاص دادهشده به هنر، وظیفهی دستگاههای دولتی است، اما این کافی نیست. اگر دولت پا به سینما میگذارد مردم هم باید با او همکاری کنند. با توجه به اقلیت علاقهمندان به رشتهی تئاتر، خروجی ارتباط آن با مردم و اجتماع، تفاوت فاحشی با سینما دارد. این فرهنگسازی باید در زمینه هنرهای تجسمی هم صورت بگیرد. هنرهای تجسمی باید از یک اثر صرف هنری و غیرقابل بهرهبرداری خارج شوند و در رفتوآمدها، هدایا و سبد خرید مردم و دستگاههای دولتی وارد شود تا بتوان یک برنامهریزی درست برای رشد آن درنظر گرفت.
شاهآبادی برای نمونه، دربارهی وقفهی 11 ساله در برگزاری دوسالانهی تصویرگری در زمان حضورش در معاونت هنری نیز گفت: برگزار نشدن دوسالانهی تصویرگری در مدت 11 سال به این دلیل بود که دعوایی بین معاونت فرهنگی و معاونت هنری بهوجود آمده بود که میگفتند تصویرگری متعلق به معاونت فرهنگی است نه هنری. با توجه به اینکه این موضوع از معاونت هنری خارج شده بود، بهدنبال این بودم که این اتفاق حتما در بخش فرهنگی به بار بنشیند. بعد که دیدم میسر نیست، در سال 1390 دست به کار شدیم تا این دوسالانه را پس از 11 سال دوباره برپا کنیم.
او بیان کرد: برگزار نشدن دوسالانههای هنری به معنای تعطیل شدن آنها نیست. ما باید برای طرحهای بزرگ و ملی در حوزههای سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی روی برنامههای بلندمدت به توافق برسیم و دستورالعمل آن در اختیار دولتها باشد و با تغییر و تحول مدیران از بین نرود. برای حرکت در این مسیر باید از یک سیاست واحد و شفاف استفاده کنیم.
وی ادامه داد: پیشنهاد من این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان نهاد موثر در این زمینه وارد موضوع شود و طرحهایی را که به نوعی ظرفیت اجرای آنها محدود است، در دستور کار قرار دهد. مثلا اگر بخواهیم در موسیقی به یک رخداد جهانی برسیم، باید علاوه بر مباحث کلان، سیاستهای شفاف در این حوزه و برنامههای راهبردی تدوین شود. ما تا سال 1404 و پایان چشمانداز 20 ساله وقت زیادی نداریم و اگر همینطور جلو برویم، دستاوردی نخواهیم داشت و شبهههای موجود در حوزههای مختلف هنری همچنان باقی میماند.
معاون پیشین هنری وزارت ارشاد همچنین دربارهی برگزاری جشنوارهها و تعدد آنها، معتقد است: نفس وجود جشنواره نهتنها یک امر ضروری و لازم است، بلکه انحصارا برای وزارت ارشاد بهعنوان بخش حاکمیتی فرهنگ و هنر یک امر غیرقابل اجتناب است. وزارت ارشاد اگر محدودیت و منابع مالی هم داشته باشد و نتواند کارهای زیربنایی و اصولی انجام دهد، حداقل کاری که میتواند انجام دهد، برگزاری جشنواره و معرفی استعدادها است. اگر نتوانیم 100 فیلم فاخر تولید کنیم، قطعا حداقل کارمان این است که فعالان و علاقهمندان را در قالب یک رقابت و در حالی که امر حاکمیت بر آن نظارت دارد، گرد هم جمع کنیم و استعدادها را شناسایی کنیم تا معلوم شود بودجه باید برای چه کسانی در نظر گرفته شود.
شاهآبادی ادامه داد: زمانی که در معاونت هنری بودم، 50 درصد بودجهی تئاتر برای جشنوارهها بود، اما بعدها من این 50 درصد را به 30 درصد کاهش دادم و همان جشنوارهها هم برگزار میشد. هیچکدام از این موضوعها را نباید در خلأ دید. سیاستگذاری در امر هنر پیچیده است. اگر درست اجرا شود و گروهها هویت حقوقی پیدا کنند و در جشنوارهها حاضر باشند، ارزشمند خواهد بود. نباید در این زمینه دچار جوزدگی شویم، بلکه تعدد جشنوارهها باید با موضوعات و اعتبارات تناسب داشته باشد.
او به لزوم وجود یک برنامهی بلندمدت برای رسیدن به یک برآیند درست در حوزههای مختلف هنری اشاره کرد و گفت: اگر خروجی 33 جشنوارهی فجر را کنار هم قرار دهیم و یک نخ تسبیح آنها را به هم متصل کند، بازخوردها، نیازها و مطالبات مردم جامعه را به ما نشان میدهد، اینکه ذوقها، سلیقهها، نوع پوشش و رفتار در این چند دهه چه فراز و فرودی را طی کرده است. به شرط اینکه آنچه ساخته میشود، آیینهی تمامنمای یک سال سینمای ما باشد، اما اگر این اتفاق نیفتاده باشد، با در کنار هم چیدن فیلمهای این سی و چند سال، سینمای انقلاب را نمیبینیم، بلکه سینما را در دورهی انقلاب میبینیم.
مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه کرد: متأسفانه همانطور که معماری انقلاب اسلامی نداریم، سینمای انقلاب اسلامی هم نداریم و آنچه تصویر سینمای انقلابی است، از دادههای پراکنده یک خروجی بهوجود آمده است. خوشبختانه این اتفاق در ادبیات نیفتاده و ادبیات انقلاب و دفاع مقدس یک تعریف مشخص دارد که براثر توجه به یک برنامهی بلندمدت بهوجود آمده است. برنامهای که همه در شکلگیری آن کمک کردهاند و آدمهایی پایبند به یک مبنای روشن در این راه، یک سیاست کلان را دنبال کردهاند.
نظر شما