فرهنگ امروز/ فاطمه امیراحمدی: نشست نقد و بررسی کتاب «گفتوگوهای یاکوبسن و پومورسکا» با حضور «فرزان سجودی»، «آزیتا افراشی»، «گلرخ سعیدنیا» و مترجم آن «فرهاد ساسانی» در سرای اهلقلم برگزار شد.
رومن یاکوبسن را میتوان بدون تردید دانشمند و به تعبیری دقیقتر، علامهیِ چندرشتهشناس و چندزباندان دانست، کسی که توانسته است چند دنیای فرهنگی تا حدی مختلف، چندین تجربهی علمی متفاوت و چند دورهی علمی را به هم پیوند زند؛ ازاینرو، بیشک او یکی از بزرگترین زبانشناسان طول تاریخ و حتی یکی از بزرگترین اندیشمندان سدهی بیستم محسوب میشود.
یاکوبسن بیشک متخصصی بیبدیل و نظریهپردازی بنیانگذار در حوزههای مختلف است. بخشی از مهمترین حوزههای فعالیت او عبارت است از: زبانشناسی (از جمله آواشناسی و واجشناسی)؛ زبانشناسی تاریخی و بهویژه مطالعهی زبانهای اسلاوی، مطالعهی مبانی همگانی زبانشناسی؛ صرف و نحو و معنیشناسی-نشانهشناسی؛ نظریهپردازی و نقد ادبیات و هنر (از نقاشی گرفته تا سینما)؛ مطالعهی وزن و توازن در شعر و نظم (از توازن صرفاً آوایی گرفته تا توازنهای غیرآوایی) و نیز متانیمی و متافور (مطالعهی فولکلور، تاریخ و فرهنگ، زبانآموزی) و عصبشناسی زبان بهویژه در مسئلهی زبانپریشی و اسکیزوفرنی.
مجموعه گفتوگوهای یاکوبسن و پومورسکا به لحاظ ارائهی تصویری فراگیر از سیر تحول علمی، معرفی خاستگاهها و اشارهای هرچند فهرستوار به دیدگاههای یاکوبسن بیهمتاست، اگرچه لحن گفتوگویی آن و پرداختن به تاریخ پُربار هفتادساله با تمام پیوندهایی که با حوزههای دانش و هنر زمان خود دارد و نیز با در نظر گرفتن تحولات و جابهجاییهایش (آن هم در صفحههایی معدود) خواندن و درک آن را دشوار میکند؛ این دشواری تا حدی نیز به دلیل این است که این گفتوگو ابتدا به زبان فرانسوی انجام شده و در سال ۱۹۸۰ توسط انتشارات فلاماریون در پاریس به چاپ رسیده و سپس به انگلیسی ترجمه شده و در سال ۱۹۸۳ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج انتشار یافته است. [۱]
فرهاد ساسانی: برخی ترجمههای پراکنده باعث سوءتعبیر میشود
سخن خود را با سؤال یکی از دوستان شروع میکنم که پرسیدند چرا برای ترجمه به سراغ یک اثر قدیمی رفتهام؟ در پاسخ این سؤال باید عرض کنم که یکی از مشکلاتی که ما در حوزهی علم داریم این است که در خیلی از حوزهها، کارها و آثار بهصورت پراکنده خوانده میشود؛ به طور مثال، کارهای آخر بارت را اول میخوانیم و سپس یک کار که از آثار اولیه او ترجمه میشود مطالعه میکنیم؛ خیلی اوقات این آثار شکل تاریخی و زنجیرواری با هم ندارند و این باعث میشود در برداشتهها یک نوع سوءتعبیر و اشتباه رخ دهد.
رومن یاکوبسن اندیشمندی بدون تاریخ مصرف
نکتهی مهم دیگر این است که خیلی اوقات منابعی که راجع به افراد کلیدی میخوانیم از منابع دستدوم هستند، افرادی که من اعتقاد دارم تاریخ مصرف ندارند.
گاهی اوقات لازم است در اثر جریانهایی، دوباره به سراغ این افراد کلیدی رفت و به بازخوانی آنها پرداخت؛ به طور مثال «جورج لیکاف» به سراغ «ساپیر وورف» میرود و به بازخوانی دوبارهی این اندیشمندان میپردازد و از این بازخوانی ایدههای جدیدی کشف میکند. یا از اندیشهی کسی مثل باختین بازخوانی مجدد میشود؛ «رومن یاکوبسن» نیز یکی دیگر از این افراد است، با وجود اینکه چند دهه از مرگ این اندیشمند گذشته است اما هنوز اندیشههای او قابل استفاده است.
بنابراین به اعتقاد بنده لازم است در کنار کارهای جدیدی که نوشته و ترجمه میشود به سراغ یک سلسله کارهای کلاسیک رفت. در همین راستا کارهای «سوسور»، «جان روپرت فرث»، «فرد هالیدی» و «ساپیر وورف» اندیشههایی است که کهنه نمیشوند؛ یا بسیاری دیگر مثل زبانشناس معروف «چارلز اندرسن پرس» که متأسفانه کار چندانی از این نظریهپرداز در فارسی نمیبینیم، درصورتیکه یکی از پرنویسترین اندیشمندان در تاریخ است و بسیاری از کارهای این نظریهپرداز از دستنوشته به شکل چاپی هنوز درنیامده است، تنها چند نقلقول از او در کتابها میبینیم، نقلقولهایی که همیشه تکرار میشوند.
سنتهای مختلف تاریخی در اندیشهی یاکوبسن
رومن یاکوبسن اندیشمندی که به نظرم در هیچ زمانی کهنه نمیشود، نظریهپردازی است که تنها در یک رشته تأثیر نگذاشته است؛ از یک طرف در حوزهی زبانشناسی و در شاخههای مختلف آن (از واجشناسی و آواشناسی تا صرف و نحو) کار کرده است و از سویی دیگر راجع به اسطورهشناسی، فولکلور، نشانهشناسی، هنر -با نقاشی فوتوریسم زندگی کرده است-، ادبیات و ... کارهای بسیاری دارد.
خصوصیت دیگری که یاکوبسن دارد، بخشهای مختلف تاریخ را -در مقدمهی کتاب اشاره کردهام- به هم وصل میکند؛ یعنی یک سنتی را از مسکو در روسیه (سنتهای مختلف مثل حلقهی زبانشناسی باختین، حلقهی مسکو، اوپویاز و نقاشهای فوتوریسم) و تا پراگ، نروژ، سوئد و در نهایت در امریکا میآورد؛ همچنین در امریکا نیز با افراد مختلفی مثل لئونارد بلومفیلد، کلود لوی استروس، چامسکی و هالیدی سروکار دارد و روی جریانهای مختلف تأثیر میگذارد.
به همین دلیل لازم دیدم اصل کارهای یاکوبسن ترجمه شود. همچنین این اثر مرور کلی تاریخی از مسکو تا امریکا داشت، اگرچه در بعضی بخشها این مرور خیلی کوتاه است، اما دانستن آن لازم است و بهخوبی او توانسته تا جریانها را به هم وصل کند.
و همین امر شناخت خوبی به مخاطب در مورد یاکوبسن و هم تغییراتی که در دهههای ۳۰ تا ۸۰ در زبانشناسی، نشانهشناسی، نقد ادبی و اسطورهشناسی اتفاق افتاده است، میدهد.
اصل این کتاب به زبان فرانسه نوشته شده است و سپس خود یاکوبسن و همسرش (پومورسکا) آن را به انگلیسی ترجمه کردند؛ ترجمهی من از روی نسخهی انگلیسی آن برگردان شده است.
گفتوگوی یاکوبسن و پومورسکا کار کلیدی است از این باب که به خواننده نقشهی خوبی از این نیمقرن میدهد که بسیار تأثیرگذار در دنیای امروز است.
نقد یاکوبسن به برداشتهای اشتباه اندیشمندان
من معتقدم آثار کلاسیک اهمیت خاصی دارد؛ به طور مثال یاکوبسن در بخشهایی از کتاب چیزهایی را خوب نقد میکند، اشتباههایی که خیلی از افراد در مورد وی کردهاند -به خصوص که این اثر و این گفتوگو تقریباً در بخش آخر زندگی یاکوبسن در امریکا صورت گرفته است-، مثلاً اشتباهی که «جاناتان کالر» در مورد او میکند و یاکوبسن میگوید برداشت اشتباه از نظریهاش دارد؛ درحالیکه همه در واقع کالر را اساس قرار میدهند؛ و نیز نقدی که به سوسور دارد و باید گفت بازخوانی که او از اندیشهی سوسور دارد از ویژگیهای دیگر این کتاب است.
مردی برای تمام فصول
از سویی ما به بسیاری از کارهای یاکوبسن دسترسی نداریم، به دلیل اینکه بعضی از کتابها به زبان روسی، برخی به زبان چک، آلمانی و نیز فرانسوی است و تقریباً بخش زیادی از این آثار به فارسی هنوز ترجمه نشده است؛ به طور مثال تنها مجموعه مقالات او که ۶ جلد است، هریک در حدود ۶۰ تا ۷۰ مقاله به زبانهای مختلف هستند.
کارهایی که به زبان روسی دارد در مورد صرف و نحو و نیز بحث اسطورهشناسی هنوز ما با خیلی از آنها آشنا نیستیم؛ اما در کتاب گفتوگوهای یاکوبسن و پومورسکا به خیلی از آنها اشاره میشود که از این نظر کتاب مفیدی برای خواننده است و نگاه جدیدی به او نسبت به یاکوبسن میدهد. من خودم شخصاً با این کتاب دوباره این اندیشمند را شناختم.
زمانی که یاکوبسن وارد امریکا میشود بسیاری از نوشتهها انگلیسی میشود، از آن آثار میتوان به کاری مشترک با هالیدی اشاره نمود و یا کاری با عنوان «روندهای بنیادین در دانش زبان» است که دکتر صفوی آن را ترجمه کرده است و کتاب بسیار خوبی است، زیرا موضوع آن هنوز نو و جدید است.
یاکوبسن یک شخص کلیدی در شکلگیری حوزهای به اسم «عصبشناسی زبان» است با کارهایی که در بیمارستانی در نروژ انجام داده است؛ ازاینرو، اهمیت زیادی در بین نظریهپردازان این حوزه (زبانشناسی) دارد. یاکوبسن زندگی پرفراز و نشیبی دارد که باعث پربار شدن او شده است، سفرهای متعدد او از کشوری به کشور دیگر باعث شده است تا با افراد مختلفی روبهرو شود که در رشد اندیشهی او نقش داشتهاند.
جملهای که من برای او به کار بردم، «مردی برای تمام فصول و حوزهها» است؛ وقتی شما تاریخچهی مطالعاتی او را میخوانید گویا یک فرد نیست، رومن یاکوبسن اندیشمندی است که در حوزههای مختلف خوب ظاهر شده است.
[۱] . به نقل از سایت حلقهی نشانهشناسی تهران
نظر شما