فرهنگ امروز/ حسین امیری: نرگس آبیار را بیشتر با فیلم موفق «شیار ۱۴۳» میشناسیم، فیلمی که موضوع -و نه سوژه- خوبش باعث شد نرگس آبیار را در قوارهی یک کارگردان موفق به مخاطب معرفی کند. اما به لحاظ زمانی فیلم «اشیا از آنچه میبینید به شما نزدیکتر است» بر فیلم شیار تقدم دارد و پس از شهرتی که آبیار بهواسطهی موفقیتهای فیلم دومش کسب کرد پخشکننده تصمیم گرفته است تا فیلم اول وی را نیز اکران کند؛ چراکه حالا نام کارگردان شیار ۱۴۳ یک برند مرغوب است. هرچند از لحاظ فرم شباهتهای زیادی بین این دو فیلم است، اما بدون شک فیلم اشیا نمیتواند موفقیت فیلم دوم آبیار را تکرار کند.
فمینیسم منهای فمینیسم
در سینمای ایران فمینیسم نیز مانند بسیار از عناصر وارداتی است، مانند قهرمانهای بهاصطلاح کاغذی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ فیلمهای اکشن را رقم زدند و هیچگاه مانند نمونههای اصلی ماندگار نشدند، مانند ژانر سیاسی که برخلاف نمونههای موفق بینالمللی در سطحی ایزوله و فرمایشی باقی ماند و...
در این فیلم لیلا (قهرمان فیلم) هم فمینیست است هم نیست، همانگونه که فیلم هم فمینیستی هست و هم نیست. زن مردگونه، زنی که میخواهد با مردش برابر باشد و آزادیهای اجتماعی همسان با وی داشته باشد عنصر اصلی فیلم فمینیستی را رقم میزند؛ اما لیلا (قهرمان فیلم) برخلاف فیلمهای این ژانر نمیخواهد مرد باشد و در نهایت زنانگی است و نیروهای روانی فیلم بیخود و بیجهت در راستای متهم کردن مرد فیلم یعنی فرید حرکت میکنند. تماشاگر بیش از یک ساعت با مردی بیعاطفه، بیفکر و ظالم روبهرو است تا اینکه سکانسی را میبیند که مرد برای تأمین زندگی همسرش تن به کار دون شأنش داده و کنار خیابان کار میکند. اصلاً معلوم نیست این سکانس برای غافلگیر کردن مخاطب است یا نه؛ چراکه لیلا بعد از این سکانس نیز همان لیلای سابق است و رفتار او با همسرش چندان تغییری نمیکند.
تنها موقعیت دراماتیک نصفهنیمهی فیلم نیز بر اساس زنانگی مطلق و سنتی بودن لیلا شکل میگیرد؛ او تنها یک زن خانهدار سنتی است که برای آبروداری از همسایه بشقاب قرض میگیرد و در قبال شکستن بشقابی (که وسیلهی مهم و گرانقیمتی نیست)، تنها بهواسطهی ارزشمند بودن آن برای زن همسایه، یک روز تمام تنها دغدغهاش پیدا کردن بشقاب عین آن است و به کوچه و بازار میزند. اما در فیلم اخیر همین زن سنتی ایرانی در موقعیتهای ضد مردی قرار میگیرد که ضد مرد هم نیستند؛ چراکه کارگردان نمیخواهد مانند فیلمهایی ازایندست، مردها را افرادی ظالم و متجاوز و هوسباز نشان بدهد و تنها با صحنهای مواجه میشویم که لیلا با مردی تنها در انباری قرار میگیرد و از ترس و دلهرهی خلوت با یک مرد بهسرعت این موقعیت را ترک میکند. این سکانس نیز سکانسی سرگردان بین سنت و مدرنیته است. آیا اخلاق سنتی (حرمت خلوت با نامحرم) لیلا را وادار به فرار میکند یا نه مناسبات دنیای مدرن که در آن مردها همواره در پی هوسبازی و تمتع جنسی هستند؟
گفتمان فرمگرایی مطلق
موفقیتهای عباس کیارستمی در فرمی که به اعتقاد بسیاری از منتقدینش – که اصلاً سینما به معنی مصطلح نیست، باعث شده است تا جوانان بسیاری سعی کنند تا فرم وی را که حاکی از ریتم کند، مستندگونگی، داستانگریزی، گرایش به درام درونی و توجه بیش از حد به جزئیات است را برای هنرنمایی و جلوهگری برگزینند، بدون اینکه نسبت این نوع فیلمسازی را با مخاطب ایرانی و حتی جهانی بسنجند.
فیلم اشیا... فیلم فرم است و این فرم است که خود را به محتوا و قصه تحمیل میکند؛ پیدا کردن بهاصطلاح «تکهی» یک دست بشقاب که ناقص شده است هرچند در سینمای بزرگسال قدرت کافی برای ساختن موقعیت دراماتیک را ندارد، اما در ژانر کودک و ژانر فانتزی میتواند یک درام قدرتمند و یک اثر داستانی جذاب را رقم بزند که بسیاری فراتر از قصهی مینیمال فیلم اخیر میتواند باشد؛ اما فرم روایت و کارگردانی و تقلید کارگردان از فیلمهایی ازایندست باعث شده است که چنین موقعیت جذابی ابتر بماند.
جزئیاتی برای زجرکُش کردن مخاطب
توجه به جزئیات بیربط نیز یکی از معضلات سینمای مقلدان کیارستمی است، جزئیاتی که از قاعدهی «پلان اینسرت» بسیار دورند. اینسرت برای توضیح بیشتر یک پلان یا یک رخداد و نگاه کردن به یک رخداد از زاویهای پیرامونی است، اما جزئیاتی که در این فیلم و فیلمهای ازایندست به فیلم اضافه میشود و گاه بیشتر از یک پلان است بیهدف و بیمعنی است و تنها کارکردش کند کردن ریتم و زجرآور کردن تماشای فیلم است؛ پلانهای باز و بسته کردن دکمههای پیراهن توسط فرید یکی از جزئیات بیمعنی این فیلم است، آیا روزمرگی فقط لباس در آوردن و پوشیدن است؟ آیا کنش و اکت متنوعی برای بازیگر نمیتوان قائل شد تا در یک فیلم مجبور نباشد دقایق زیادی با دکمههای پیراهنش ور برود؟ اصلاً نقش تأکید بر دکمههای پیراهن چیست؟
فیلم اخیر نه تنها در پی احقاق حق زن -چنانچه در فیلمهای فمینیستی میبینیم- نیست بلکه با نقض غرض جایگاه زن را در حد روزمرگی تقلیل میدهد؛ چراکه زنِ فیلم در اثر مشکلات روانی ناشی از حاملگی حساس شده و این حساسیت بیش از حد باعث بدبینی به همسر شده است. دو زن همسایه نیز جایگاه قابل تقدیری ندارند، آنها نیز به مسائل پیشپاافتاده و روزمره بیشتر اهمیت میدهند. برخلاف فیلم «شیار ۱۴۳» که مادر بهعنوان جایگاهی مقدس و ارجمند به تصویر کشیده میشود در این فیلم تلاشها و رنجهای دورهی بارداری یک مادر در حد روزمرگی و ابتذال میماند. در اینجا زن خانهدار حتی از اخلاق عدول میکند و وارد حریم شخصی دیگران میشود تا موضوع پیشپاافتادهای مانند بشقاب شکسته را حل کند، چیزی شبیه تراژدیهای سیاهی که در آن شخصیت بهواسطهی اشتباه کوچک خود درگیر رفتارهای احمقانهی بسیاری میشود، اما در فیلم اخیر همانگونه که درام قدرتمندی شکل نمیگیرد نشانهای از تراژدی هم نیست و فقط موقعیتهای خوب بهسرعت پس از خلق شدن بهصورت ناقص به پایان میرسند.
نظرات مخاطبان 0 2
۱۳۹۴-۰۶-۰۴ ۰۱:۳۸مرضیه 1 4
۱۳۹۴-۰۶-۰۸ ۱۸:۵۹نیما 0 0