به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام (تا پایان امویان)» گردآوری شجاع احمدوند به بررسی دولت در ساختار سیاسی اسلام از زمان پیامبر تا پایان امویان میپردازد.
تحلیلی روشمند و واقعبینانه از «دولت در اسلام»
کتاب در شش فصل تدوین شده که سرفصلهای آن عبارتند از «تاریخنگاری اسلامی و دولت»، «چیستی تحول و دولت»، «ساخت قدرت در عربستان پیش از اسلام»، «ساخت داخلی و روابط خارجی دولت نبوی»، «انتقال قدرت و استقرار خلافت قریش» و «ساخت و روابط قدرت در دولت اموی».
پشت جلد کتاب با توجه به تعریفی معینی از واژه دولت آمده است: «تقریبا همه ما واژههای «دولت» را شنیدهایم ولی بهرغم آگاهی از وجود دولت و تأثیراتش در زندگیمان، اغلب نمیتوانیم آن را بهدرستی تعریف کنیم. نظریه دولت حداقل دو هدف را دنبال میکند. یکی تلاش برای توصیف ذات و جوهره دولت و بنابراین ارائه معیارهایی برای ارزیابی دولتهای موجود؛ دوم بازتاب ادعاها و پایبندیهای هستیشناسانه و متافیزیکی تجسمیافته در دولتی معین. کتاب پیشرو آهنگ آن دارد به این دو وجه بپردازد: از سویی با کندوکاو در نظریههایی در باب ماهیت دولت، پاسخ روشنتری به چیستی دولت دهد و با تمرکز بر مفهومی از دولت که آن را «نهاد مدعی اعمال زور مشروع در قلمرو معین» میداند، شاخصهای این تعریف را روشنتر نشان دهد؛ از سوی دیگر میکوشد تصویری از میزان عینیتیافتگی این مفهوم در دولتهای مختلف تاریخ اسلام یا تحول دولت در اسلام را تا پایان اموریان ترسیم کند. کتاب برای نخستین بار با ابزار نظری معینی که دولت را ترکیبی از امر ذهنی و امر عینی میداند، تحلیلی روشمند و واقعبینانه از «دولت در اسلام» ارائه میدهد.»
در مقدمه کتاب درباره سخن اصلی این پژوهش میخوانیم: «با کمال تأسف هنوز در زمینه تاریخنگاری دولتهای اسلامی، بهویژه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن کاری جدی انجام نشده، حتی تاریخ به معنای دقیق نقل زمانمند روایتهای تاریخی به شکل دقیق و موجز انجام نشده است. زمینه نظری، روششناختی و سرمایه فکری و علمی لازم برای انجام پژوهشهایی درباره تاریخ تحول دولت در اسلام هنوز فراهم نیست. پژوهشگران از دسترسی به بسیاری از منابع محروماند و نهادها و مؤسسات علمی که به چنین پژوهشهایی مبادرت میورزند و یا از انجام چنین پژوهشهایی پشتیبانی کنند نیز تأسیس نشدهاند... هدف اصلی کتاب شرح و بسط ماهیت دولت بهواقع موجود در تاریخ اسلام است. درباره بحث دولت در حوزه تمدن اسلامی از زاویههای مختلفی تأمل شده که بر اساس آن دانشهای مختلفی چون فلسفه سیاسی اسلامی، فقه سیاسی، کلام سیاسی و اخلاق سیاسی شکل گرفته است. فلسفه سیاسی اغلب به شیوهای انتزاعی با غایات حکومت و ابزار مناسب دستیابی به آن و در نهایت، با بهترین شکل حکومت سروکار دارد.» (ص 15)
مقاومت مسلمانان عرب در برابر سنتهای فرهنگی پیچیده خاور نزدیک
فصل نخست «تاریخنگاری اسلامی و دولت» نام دارد و مولف در رابطه با واکنش اعراب به تحولات سیاسی ناشی از ظهور دین اسلام مینویسد: «ظهور سنت تاریخنگاری ارتباط نزدیکی با ظهور اسلام دارد. با ظهور اسلام اعراب از حاشیههای سیاسی و دینی مدیترانه به متن وارد شدند. در متن این تحولات سیاسی و دینی مسلمانان به چالشهای فرهنگی سرزمینهای فتحشده پاسخ دادند. مسلمانان عرب با داشتن سلطه سیاسی و اعتمادبهنفس فرهنگی که زاده یقین دینی آنها بود، در مقابل جذب و ترکیب غیرارادی در سنتهای فرهنگی پیچیده خاور نزدیک (بیزانس و ایران عصر ساسانی) مقاومت کردند.» (ص 24)
«چیستی تحول و دولت» در فصل دوم مورد بحث قرار گرفته و درباره اقدامهای عمر در حکومت اسلامی آمده است: «در دوران عمر، تأسیس دیوان عطا مهمترین اقدام در راستای تحول دولت بود. دولتی که بیشتر بر غنیمت متکی بود، باید سازوکاری برای تأمین عدالت و نحوه توزیع غنیمت تدارک میدید. در زمان پیامبر و خلیفه نخست غنیمتها بر مبنای تشخیص حاکم جامعه اسلامی توزیع میشد، اما روند شکلگیری دولت جدید ضرورتا بر تدارک ساختار اقتصادی خاص خود مبتنی بود. ابوالحسن ماوردی در کتاب احکامالسلطانیه تأسیس دیوان عطا را از اقدامات عمر در جهت اصلاح ساختار دولت میداند (ماوردی، 340:1383) در این ساختار، دفتری تأسیس میشود و نام افرادی که عطا به آنها تعلق میگیرد، در آن نوشته میشود. صرفنظر از معیارهایی که برای تقسیم غنیمت در این دوره مطرح شد، نفس تدوین یک ساختار معیارمند از دولت اهمیت داشت.» (ص 96)
فصل سوم به «ساخت قدرت در عربستان پیش از اسلام» اختصاص دارد. در سطوری از این فصل به خلافت بعد از پیامبر پرداخته شده و آمده است: «از همان ابتدا پیدا بود که دعوت پیامبر تنها مجموعهای از ورد و ذکر نیست، بلکه دین، سیاست، مدیریت و حکومت است. یکی از جلوههای آشکار آگاهی عرب از خصال سیاسی دعوت پیامبر را میتوان در واکنش بیحره، یکی از اهالی قبیله بنیعامر، در موسم حج سال یازده بعثت در پاسخ به دعوت پیامبر مشاهده کرد که پس از شنیدن سخنان دلنشین پیامبر خطاب به اطرافیان گفت، «به خدا قسم اگر این جوان را از قریش میگرفتم، بهوسیله او عربان را میخوردم» (طبری، 892:1375) به همین دلیل از پیامبر خواست در قبال حمایت از او خلافت بعد از خود را به آنها واگذار کند، ولی پیامبر اختیار چنین کاری را از آن خداوند دانست و آنها نیز از حمایت پیامبر صرفنظر کردند.» (ص 121)
تجمع تدریجی قبایل در ساخت و روابط تازه
«ساخت داخلی و روابط خارجی دولت نبوی» عنوان فصل چهارم کتاب است که مولف در این مجال در رابطه با امت اسلامی و دولت مینویسد: «در مکه نه فرصتی برای تأسیس حکومت فراهم شد و نه ساختار منقبض قبیلهای اجازه چنین حرکتی را میداد. سابقه تشکیل حکومت مردمی به مدینه برمیگردد. اولین مسئله برای تشکیل دولت اسلامی تعیین هویت جدیدی بر پایه مفاهیم اسلامی بود، زیرا در گذشته مبنای غیرتسازی و مرزگذاری قبایل از یکدگر خون و تجلی عینی آن طایفه و قبیله بود (صالح، 1378ق: ه) به دنبال تجمع تدریجی قبایل در ساخت و روابط تازهای از قدرت موسوم به «امت اسلامی» این مقوله به عنصر بنیادین دولت اسلامی تبدیل شد. امت از ساخت پیشین قبیله بسی فراتر رفت و همه قبایل شبه جزیره را درنوردید؛ ضمن اینکه ساختار قبیله را نیز از میان نبرد. تمدن اسلامی، به هیچ وجه ایدئولوژی خود را بر مبنای تقبیح و تخریب وضعیت موجود قرار نداد، بلکه ابتدا سعی کرد وضعیت مطلوب را به لحاظ نظری و عملی بنمایاند تا در بستر این وضعیت مطلوب به تدریج شرایط موجود خودبهخود دگرگون شود. از این رو، تمدن اسلامی نهتنها قبیله را الغا نکرد، بلکه از توان و ظرفیتهای متعدد آن برای تحکیم و تقویت پایههای امت اسلامی بهره گرفت...» (ص 150)
نویسنده در فصل پنجم به «انتقال قدرت و استقرار خلافت قریش» پرداخته و آورده است: «ادبیات سیاسی همواره بر این نکته تأکید داشته که تأسیس و تداوم دولت بر دو رکن ارتش و پول استوار بوده است. پیامبر اسلام از همان آغاز کار که افرادی را برای ترویج اسلام اعزام میکرد، در کنار قاری (مسئول آموزش دین) و قاضی (مسئول رسیدگی به تخلفات) عاملی نیز برای جمعآوری صدقات یا زکات اعزام میکرد. زکات چیزی نبود جز مقداری اموال که قبیله پیروز از قبیله شکستخورده دریافت میکرد. این مسئله آنقدر مهم بود که بعد از رحلت پیامبر عدهای که زکات را حلقه پیوند شخصی خود با پیامبر میدانستند، پرداخت آن را به خلیفه پیامبر لازم نمیدانستند و به دنبال چشمپوشی از پرداخت آن بودند. ابوبکر بهشدت برآشفت و گفت: «به خدا قسم اگر پارچهای به پیامبر میدادند به من ندهند، با آنان بر سر آن جنگ خواهم کرد»، زیرا او چشمپوشی از این مسئله را نوعی خدشه و ایجاد شکاف در حاکمیت میدانست.» (ص 194)
فصل ششم با عنوان «ساخت و روابط قدرت در دولت اموی» در کتاب جای گرفته و در سطوری از آن درباره معاویه پس ابوسفیان آمده است: «دولت اموی پس از خلافت اولی قریش حکومت را به چنگ آورد. بنیانگذار آن معاویه بن ابیسفیان صخربن حرب بن امیه بن عبد شمس بن عبدمناف بود. پدرش ابوسفیان از شیوخ مکه بود که در سال فتح مکه اسلام آورد. مادرش، هند دختر عتبه در میان قریش زنی مورد احترام بود. او نیز در سال فتح مکه مسلمان شد؛ همو بود که در جنگ احد حمزه، عموی پیغمبر را مثله کرد و پارهای از جگر او را به دندان خایید، ازاینرو، معاویه را «بن آکله الاکباد» میگفتند. معاویه در امور دنیا فردی خردمند، دانا و بردبار بود؛ سلطانی نیرومند، سیاستمدار و باتدبیر و فصیح و بلیغ به شمار میرفت. اهل بذل و بخشش و شیفته ریاست بود، بدان عشق میورزید و برای کسب قدرت از هیچ جنایتی پروا نداشت. ابن طقطقی مهمترین ویژگی معاویه را بردباری او دانسته و همان را رمز تصاحب خلافت میداند. بهزعم او معاویه به واسطه بردباری خود خلیفه جهان شد و فرزندان مهاجران و انصار که هریک خود را برای خلافت برتر از وی میدانستند، در مقابل او خاضع شدند (ابن طقطقی، 143:1367).» (ص 223)
در همین قسمت درباره نوع برخورد اعراب فاتح با کتابهای سرزمینهای تسخیر شده میخوانیم: «عرب عصر امور هرگاه هنگام فتوحات به کتابی دست مییافت، به سوختن و نابود کردن آن مبادرت میکرد. این مسئله تا حدودی به دوره پیش از امور هم سرایت میکرد، مثلا هنگامی که عمرو بن العاص مصر را فتح کرد، ذخایر علمی اسکندریه را در میان گرمابهها تقسیم کرد تا در آنها بسوزانند. استفاده از این کتابها برای گرم کردن گرمابهها شش ماه طول کشید. پس در تمام دوران حکومت اموی نهتنها توجهی به علوم عقلی نمیشد، بلکه اشتغال به این علوم را شغل بندگان و ننگ میدانستند.» (ص 241)
تلقی شرقشناسان از دولت متأثر از سنتهای ایرانی و یونانی
صفحات پایانی کتاب با عنوان «خلاصه و نتیجهگیری» میخوانیم: «این اختلاف برداشتها موجب شده تفسیرهای مختلفی از دولت در اسلام ارائه شود و این پرسش همواره مطرح باشد که دولت اسلامی چیست؟ در این مورد دو رویکرد کلان وجود دارد: در دل رویکرد شرقشناسان یا مخالفان وجود دولت در اسلام دو نظریه دولت مستقل عربی و دولت متأثر از سنتهای ایرانی و یونانی وجود دارد. در دل رویکرد سنتگرایان یا طرفداران وجود دولت در اسلام نیز سه نظریه دولت مجری احکام شریعت، دولت مجری و ملتزم به احکام شریعت و دولت منحصر در دایره خاصی از متشرعان وجود دارد. کوشش ما بر آن بود که با فاصله گرفتن از هر دو رویکرد سنتی و شرقشناسانه مفهوم «دولت مدرن» را برای تحلیل نهادهای قدرتی که مسلمانان در سرزمینهای اسلامی تأسیس کردهاند بهکار بریم و این نهادها را با نظریههای معتبر دولت منطبق کنیم و کوشیدیم با منطق دولت مدرن به ارزیابی دولت و آرایش نهادها و نیروهای آن در سرزمینهای اسلامی بپردازیم.» (ص 272)
در همین قسمت کتاب در رابطه با اهمیت مکتوبات عصر پیامبر آمده است: «پیامبر اسلام فرایند دولتسازی را به شیوهای نوین انجام داد. اگر دعوت او را به دو دوره تقسیم کنیم، دوران مکه را میتوان دوران بسترسازی فرهنگی و آمادگی روانی برای تأسیس دولت دانست و دوران مدینه را دوران تأسیس دولت. پیامبر در دوران سیزده ساله مکه هم پیام خود را رساند، هم همراهان استوار خود را برگزید و هم بزرگی و وسعت اهداف خود را که تأسیس دولتی جهانی بود، به اطلاع دوست و دشمن رساند. اما در دوره ده ساله مدینه تلاش خود را برای تشکیل دولت، تأسیس نهادهای لازم، کادرسازی و هویتبخشی به دولت جدید صرف کرد. فرایند دولتسازی پیش از هر چیز نیازمند حوزهای دقیق برای «فرمانراندن» است؛ حوزهای که حدود فرمان دادن و اطاعت کردن را از سویی درون مرزهای سرزمینی و از سوی دیگر، در روابط با سایر دولتها و واحدهای بیرونی تبیین کند. نکته مهم این است که حوزه اقتدار و فرمانراندن باید در قالب «ملاکهای مکتوب» باشد. اهمیت مکتوب بودن پیمان آنقدر زیاد بود که پیامبر اسلام بدون هرگونه ادعایی نسبت به پیامبری بر مکتوب بودن آن صحه میگذاشت.» (ص 277)
کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام (تا پایان امویان)» تدوین شجاع احمدوند در 282 صفحه، شمارگان یک هزار نسخه و به قیمت 22 هزار تومان از سوی نشر نی منتشر شده است.
نظر شما