بهروز نورانیپور کارگردان مستند «A۱۵۷» درباره چگونگی تولید این اثر که در سوریه فیلمبرداری شده و قرار است امروز ۲۵ آذر ماه ساعت ۲۰ در جشنواره «سینماحقیقت» نمایش داده شود، گفت: من سال گذشته برای پیش تولید یک فیلم سینمایی به سوریه رفته بودم اما آنجا با یک عکاس جنگ آشنا شدم و او عکسی را به من نشان داد که جرقه ساخت این فیلم مستند در ذهنم شکل گرفت.
وی ادامه داد: این عکاس ابتدا در آتلیه عکس می گرفت و در شرایط جنگ در زمینه جنگ فعالیت می کرد. او عکسی را به من نشان داد که در نگاه اول یک دختر ۹ تا ۱۰ ساله بود که در کنار یک پسر بچه ۳ تا ۴ ساله روبروی دوربین ژست گرفته بود. عکاس اطلاعاتی از این دختر به من ارائه کرد از جمله اینکه آواره است، در شرایطی سخت در چادر بسر می برد و اوضاع خوبی ندارد. در شرایطی که همه آواره هستند این مسائل تا حدی طبیعی بود اما او در پایان سخنانش نکته ای را گفت که من تا ۱۲ ساعت تنها مات و مبهوت به این مساله فکر می کردم و آن، این بود که این دختر باردار است. من روز بعد خواستم عکاس من را با این دختر آشنا کند.
کارگردان مستند «A۱۵۷» درباره شکل گیری این مستند و نام آن اظهار کرد: حدود دو هفته طول کشید تا عکاس این دختر را به من نشان داد و همین باعث شد من به سراغ دخترانی بروم که در جریان بحران حمله داعش به آنها مورد تجاوز قرار می گیرند. «A۱۵۷» شماره چادر این بچه ها در یک اردوگاه ۱۷ هزار نفری بود. در این اردوگاه حدود ۴ هزار چادر وجود داشت و در هر کدام از چادرها بین ۲ تا ۱۰ نفر زندگی می کردند. من آنجا با سه سوژه اصلی فیلم آشنا شدم که دو نفر از آنها با یکدیگر خواهر بودند و یکی از آنها همسایه این دو خواهر بود.
دخترانی که سوژه مستند بودند علاقه ای به گفتگو نداشتند
وی درباره سختی های گفتگو با این دختران عنوان کرد: آوارگان جنگی سختی های زیادی را به دوش می کشند و این میان، زنان و دختران با مشکلات بیشتری در جنگ روبرو می شوند. یکی از مشکلات من در این مستند گفتگو با این دختران بود. من می بایست اعتماد سوژه ها را جلب کنم زیرا آنها در شرایطی بودند که علاقه چندانی به ارتباط نداشتند. ما برای این مستند در مقاطع مختلفی به سوریه رفتیم و خاطرم هست که در یکی از این زمان ها ۴ بار تا ضبط رفتیم که سه بار ناموفق بودیم و سپس توانستیم کار را شروع کنیم.
کارگردان مستند «A۱۵۷» ادامه داد: فیلمبرداری این مستند حدود ۹ ماه و در ۳۴ جلسه به طول انجامید و تمام تلاش ما این بود که بتوانیم با این بچه ها گفتگو و ارتباط برقرار کنیم.
وی درباره شرایط این دختران که مورد تجاوز داعش قرار گرفتند، گفت: تصورش را بکنید که این دختران مثل سایر مردم در یک خانواده متوسط در سوریه زندگی می کردند و زندگی عادی خود را می گذراندند اما به یک باره خانه و شهر این کودکان سقوط می کند و پدر و مادر خود را از دست می دهند و زندگی شان دچار فراز و نشیب عجیب می شود. همه این اتفاقات طی ۲۰ روز رخ می دهد و ماجرا اینقدر غم انگیز است که شاید این کودکان هنوز تحلیل درستی از وضعیت خود ندارند.
بیماری ها و کابوس هایی دختران ۱۰ تا ۱۵ ساله به خاطر تجاوز داعش
نورانی پور اضافه کرد: این سه کودک که بین ۱۰ تا ۱۵ سال داشتند با مشکلات فراوانی روبرو بودند. آنها شب ها کابوس می دیدند و حتی یکی از آنها دچار بیماری هایی شده بود که امکانات درمانی و روحی برای برطرف شدن این بیماری برایش فراهم نبود. این فیلم مستند به نوعی شرایط آنها و وضعیت حال حاضرشان را نشان می دهد. در بعضی از پلان ها سکوت و شرم این افراد و در پلان های دیگر ناخن جویدن ها و خونریزی های لثه گویای شرایط شان است. حتی یکی از این کودکان به دلیل شوکی که به او وارد شده بود عادت داشت هر از گاهی دستان خود را حدود نیم ساعت در برف نگه دارد تا بتواند خود را از نوعی گُر گرفتگی رها سازد.
وی با اشاره به وضعیت این دختران عنوان کرد: همانطور که گفته شد این کودکان تحلیل درستی از شرایط خود نداشتند. به طور مثال یکی از جملات دردآوری که کوچکترین دختر در این فیلم بیان می کند این بود که وضعیت بارداری خود را نوعی بیماری می دانست و بیان می کرد ما خوب خواهیم شد.
وجود مادر برای این بچه ها از نان شب هم واجب تر است
کارگردان مستند «A۱۵۷» درباره بازخوردهایی که از مستند خود در اکران های خصوصی فیلم دریافت کرده است، عنوان کرد: خاطرم هست در یکی از جلسات نمایش فیلم، یک دختر ۱۵ ساله آنقدر گریه اش گرفته بود که برای لحظاتی جلسه اکران فیلم دچار اخلال شد و باعث شد که همراهانشان او را بیرون ببرند. همچنین بعد از پایان نمایش فیلم بسیاری از مادران یادداشت هایی را در اختیار من می گذارند که در آن جملاتی بسیار عاطفی نوشته شده است.
وی با اشاره به مخاطبان اثر خود اظهار کرد: من این مستند را برای بازماندگان جنگ و برای زنان و دخترانی که سختی ها بسیاری را بر دوش کشیده اند ساخته ام زنانی که ۱۱ روز در کوه های شنگال سرگردان بودند. از برگ درختان به عنوان تغذیه استفاده می کردند و روزهای خود را در این کوه ها با دمای ۵۰ درجه سپری کردند.
نورانی پور در پایان سخنان خود درباره آنچه که دوست داشته در این فیلم مستند به تصویر بکشد، اظهار کرد: دو خواهری که سوژه این مستند بودند تمایل بسیاری داشتند که بتوانند مادر خود را پیدا کنند که اتفاقا فکر می کنم وجود مادر برای این بچه ها از نان شب هم واجب تر است. من هم دوست داشتم، بتوانم لحظه ای از وصل این دو کودک به مادرشان را در دوربینم ثبت کنم اما خبردار شدم که مادرشان در یکی از گورهای دسته جمعی پیدا شده است.
نظر شما