فرهنگ امروز/ حامد سرلکی:
ماهیت، شناخت و متأثرات زیبایی
اصول زیباییشناسی اسلامی ابتدا توسط قرآن حکیم مورد اشاره و بررسی قرار گرفته است؛ به همین عنوان ریشهی تمامی نقلقولها و برداشتهای فلاسفهی اسلامی نیز بر پایه و اساس قرآن حکیم و سخنان منقول از پیامبر اسلام (ص) و دیگر ائمهی هدی (درود خدا بر ایشان باد) میباشد؛ بر همین اساس باید دانست که ابتدا به ساکن، زیبایی به دلیل اطلاق آن با اصل وجود واحد الهی به نوعی دارای اصالت وجودی است و به گونهای یکی از مصداقهای مطالعاتی چیستی امر زیبایی است؛ بنابراین میتوان گفت که زیبایی و اصل وجود عین هم هستند نه غیر از هم؛ هرچند در ذهن دو معنی از این مفاهیم درک میشود، اما در خارج از ذهن، زیبایی با هستی عین هم هستند یا بهعبارتدیگر مساوق هم هستند. در این باب ملاصدرا میفرماید: «اِن سنخ الوجود واحد و متحد مع العلم و الارادة و القدره من الکمالات ...» ۱۴ پس میتوان گفت زیبایی نیز اصیل است و چون زیبایی در اسلام اصالت وجودی دارد در چرخهی تیپولوژی وجودی قابلیت بحث و بررسی دارد (هر امری که بر وجود قابل بحث است بر زیبایی نیز بر همین منوال است). با تمامی این تفاسیر، در اندیشهی سهروردی، زیبایی امری عینی است که با عالم خارج منطبق میباشد و روابطی ازجمله نورها، رنگها و شکلهای مختلف میان نمودهای عینی، منشأ درک و بروز احساس زیبایی میشود؛ در «فی حقیقۀ العشق»، یوسف نمونهی بارز این زیباییها معرفی شده است. ۱۵
با توجه به نظریهی فوق، در فلسفهی اسلامی اگر وجود و زیبایی عین هم باشند، پس هر موجودی زیبا بوده و خود جزئی از زیبایی «وجود کل» است؛ زیرا در اسلام، مخلوقات به شکل «اَحسَن» خلق شدهاند، یعنی هم مصدر خلقت زیبا بوده (وجود کل) و هم فعلیت امرِ خلق به شکل «بهترین» بوده است. در این باره خدای متعال میفرماید: «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛ او همان کسی است که هرچه را آفرید نیکو آفرید». ۱۶ نکتهی بارز در نمونهی قرآنی در شمول زیبایی آن است که تلقی نیکو آفریدن بر «کل شیء = هر چیزی» است نه به برخی مخلوقات و این همان بحث عمومیت در زیبایی است. معهذا، آفرینش نیکو در آیهی فوق، به نوعی متجلی بحث شمولیت زیبایی در فلسفهی اسلامی است، با این تفاوت که زیبایی متجلیشده در عالم برحسب فراخور خود مخلوق است، چنانکه خداوند در قرآن حکیم میفرماید: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ؛ هرکس فراخور خویش عمل میکند»؛ ۱۷ یعنی آنکه مراتب زیبایی بر اساس مراتب برخورداری از کمال قابل تحصیل است، در این حالت زیبایی امر مشککی است که از یک وحدت مطلق (جمیل مطلق) قابل درک میشود؛ به طور مثال در میان انسانها، انبیا، اوصیا و اولیا جلوهی حقیقی انسان کامل و تجلیات اکمل حقتعالی هستند و سایر پدیدهها همچون حیوانات، نباتات و اشیا برحسب مراتبی که در برخوردار از کمال هستند، جلوههای ضعیف یا ضعیفتر حقتعالی هستند.
در میان اندیشههای زیباییشناسی اسلامی، حکمت متعالیه بیشترین مطالب را در خصوص ذهنیت زیبایی به رشتهی تحریر درآورده است. مهمترین نظریهی حاکم بر بحث «وجود عینی و ذهنی» به نوع تلقی ما از اشیا برمیگردد؛ در این برداشت چنان سخن میشود که بسیاری از اشیا و موجودات عینی علاوه بر وجود عینی و خارج از ذهن، وجود و تحقیقی هم در عالم ذهنی ما دارند، ۱۸ یعنی آن چیزی که ما از وجود عینی اشیا برحسب قدرت ذهنی خود میپردازیم. این برداشت در فهم صحیح از عالم خیال و عالم حقیقت بسیار مهم و چالشی بوده که کمتر فیلسوفی به بررسی آن دست زده است؛ در این باره فلسفهی اسلامی معتقد است علاوه بر اینکه تمامی موجودات به طور مشکک و مرتبهای از زیبایی وام دارند؛ اما اصولاً تصورات ذهنی ما نیز میتواند به عینیتی خاص زیبایی بدهد. تمامی این ذهنیتبخشی نیز وامدار از هستی کل و زیبای مطلق است که در ذهن ما تعریفی از زیبایی را بهصورت فطرتی قرار داده است؛ در این باره مصداق معروفی از ملاصدرا وجود دارد که میفرماید: «و هو مبدأ کل جمال و زینت و بهاء و مبدأ کل حُسن و نظام». ۱۹ البته در جهان معاصر نیز برخی اندیشمندان غربی همین اعتقاد را دنبال کردهاند که با توجه به تقدم زمانی الزاماً وامدار از فلسفهی اسلامی هستند. ۲۰
بحث عالم خیال و هنر در فلسفهی زیباییشناسی اسلامی
پیشروی در مباحث عقلی زیباییشناسی ما را به اهمیت وجود «عالم خیال» رهنمایی میکند. در این میان شیخ اکبر «محیالدین ابنعربی»، علم الخیال (فهم عالم خیال) را رکن عظیمی از ارکان معرفت دانسته است. ۲۱ کلیت این بحث چنان عمیق است که میتوان گفت حکم خیال در موجودات اعم از محال و غیرمحال سریان دارد. این اهمیت عقلانی در ترسیم دنیای خیالگونهی برخی مفهومات زیبایی در فلسفهی اسلامی بسیار مورد احترام بوده و به گونهای لذت حقیقی زیبایی در همین تلمذات عقلانی (چالش تعقل) است، تا جایی که ابوعلی سینا لذت عقل و به چالش کشیدن آن را بالاترین لذتها دانسته است. ۲۲ این همان تصوراتی است که به ما جرئت عشق ورزیدن، سلوک و بهطورکلی فهم زیبایی میدهد؛ اینگونه تصورات باعث آشنایی هرچه بهتر و بیشتر با منطق خیر و همچنین فهمِ کمال میشود، چیزی که در اسلام بهواسطهی آن است که سالک پای در عالم خیال گذاشته و برخلاف فیلسوفان که خط آنها روش آنهاست، اندکی پرانهوار به طی راه مبادرت میورزند؛ به همین جهت است که ابوعلی سینا میفرماید: «عشق حقیقی همان شادمانی و ابتهاج آنی از تصور حضور ذات معشوق است و معشوق حقیقی همان واجبالوجود است که خیر محض است و کمال مطلق.» ۲۳ نکتهی جالب این است که حتی در حکمت متعالیه نیز وجود با کمال و خیر یکی است، یعنی عین هم هستند نه غیر هم (مساوقت)؛ به همین دلیل است که هر وجودی (چون نشئه از وجود کل است) لذیذ است و هرچه که به مراتب بالاتر صعود میکند لذتبخشتر میگردد؛ ۲۴ به گونهای شناخت، رؤیت و فهم زیبایی در کنار زیبا شدن، خود عین لذت است.
در همین راستا ملاصدرا مانند ابوعلی سینا و سهروردی به عالم خیال بسیار معتقد است و آثار هنر در زندگی آدمی را بر اساس دو مبدأ شوقیه و بعید (خیال) مورد بررسی قرار میدهد. در باب قوهی خیال ملاصدرا میفرماید: «قوه الخیال و یقال لها المصوره و هی قوت یحفظ بها الصوره الموجودت فی الباطن.» ۲۵ مراد ملاصدرا از قوهی خیال که منتهی به فهم زیبایی و متأثر شدن هنر از آن میشود، همان نیروی ثبت و حفظ صور جزئیه در انسان است؛ لذا وی برای هنر نیز چنین مبادی را در نظر گرفته است که انسان بر اساس تصورات از پیشداشتهی ذهنی خود و تلفیق آن در بستر عالم خیال میتواند به هنر برسد؛ به همین جهت است که حکیم ملاصدرا، شعر را گونهای «کلام مخیل» میداند، ایشان به جهت آنکه با نفس حیوانی تفاوتی قائل شود، گاهاً قوهی متخیله را به «قوهی مفکره» تغییر نام داده است، وگرنه در تمامی بخشهای هفتم اسفار اربعه مراد از مفکره همان قدرت تخیل فکری است. بنابراین در آثار صدرالمتألهین عمدتاً دو عرصه برای خیال (به معنای متداول) مطرح است: یکی قوهی خیال که خزانهی حس مشترک و بهمنزلهی بایگانی است که امروزه در علوم روانشناختی به حافظه اطلاق میشود و عرصهی دیگر، قوهی متخیله یا متصرفه است که با ترکیب صور مختلف، حالات جدیدی ساخته که البته بهصورت مطلق خارج از ذهن نیست، مانند رؤیت خورشیدی سیاهرنگ در ذهن.
اما ابوعلی سینا بیشتر عالم خیال را منفصل و بیرونی دانسته و آن را جزئی از عوالم درونی انسانی نمیداند (برخلاف صدراییها و اشراقیون)؛ به همین دلیل است که ابوعلی سینا گاهی عالم خیال را عالم برزخ نیز دانسته است. به نظر میآید این تفسیر شیخالرئیس همان تفسیر ابنعربی است که خیال را «عالم منفصل خیال» مینامد. در هر صورت، آنچه که برای تمامی تفکرات اسلامی مورد احترام است اهمیت قوهی متخیل و عالم خیال است، عالمی که در آن عارف و یا هنرمند دارای تلمذ هستند و در آن میتوانند صور مختلفی از زیبایی را درک کنند. سهروردی زیباییهای محسوس را پرتوی از زیباییهای خیالی میداند که صورشان در عالم خیال موجود است. در واقع زیباییهای حسی، فضای هنری از زیباییهای عالم خیال هستند. «قوهی متخیله در انسان مظهری است برای صور موجود در عالم خیال و به سبب آن، این صور خیالی زیبا برای انسان قابل درک میشوند.» ۲۶ هنر هنرمند در این مرحله در نتیجهی یک شهود واقعی و عینی است که از شعور و آگاهیهای خاص در وجود هنرمند امکانپذیر است؛ ۲۷ و ادراک خیالی مشاهدهی صورتهایی در عالم خیال، جهان خاص صور است که در این عالم محسوس دارای مظاهر گوناگون هستند.
پس انسانهایی که دارای روح لطیف و منزه میباشند، قادر به درک چنین زیباییهایی هستند و برای همین عدهای نیز از درک آنها عاجز هستند؛ ۲۸ در نتیجه اینچنین است که آنی به آن حسن و جمال علوی وابسته است و عالم فانی در حد ذات خویش نمودی بیش نیست. با پیدایش حسن در عالم، وجود یافتن موجودات، سراسر عالم را حسن فرامیگیرد و نظم و تناسبی به وجود میآورد و همهی موجودات زیبا خوانده میشوند که حاکی از نظم و شگفتی و زیبایی حقیقی است؛ چنانکه پیامبر (ص) میفرماید: «ان الله کتب الاحسان علی کل شیء» ۲۹
بحث هنر آخرین مبحثی است که حکمای فلسفهی اسلامی بر آن به اجماعی کلی رسیدهاند؛ بر همین اساس، این نوشتار نیز به هنر به چشم آخرین پیوند باطنی خود، پیرامون فلسفهی زیباییشناسی اسلامی دست میزند. در اسلام برخلاف فلسفهی غربی، زیباییشناسی صرفاً نظریهای برای درک بهتر هنر نبوده است، بلکه هنر خود نوعی متأثره از ذات زیباییشناسی است که در اکمالِ کمال هنرمند مورد استفاده قرار گرفته است. هنر نیز گونهای از شناخت هستی است، البته گونهای متفاوت با زبان و ابزار ویژهی خود؛ و هنرمند نیز کار خود را ابتدا با نقد عقل و ورود به عرصهی عالم خیال آغاز میکند و به گونهای هر جا کلام عقل به پایان خودش نزدیک شود، خواستگاه آغازین هنر همان جا است و فارغ از هر بندی، هنرمند را در آسمان خیال خود که طبقهای از طبقات زیباییشناسی است به پرواز درمیآورد؛ ازاینجهت است که شیخالرئیس ابوعلی سینای بزرگ، عارف را هنرمند و هنرمند را عارف میداند. عارف در سلوک زیباییشناسانهی خود به سمت جمیل اعظم (پروردگار) در جنبوجوش است و هنرمند نیز به همین شکل. هر دو را نموی تکوینی از ارادهی قلبی و ذات زیبایی تلقی کرده و برای آنان جایگاه مرتفعی را بیان کرده است؛ به طور مثال، ابوعلی سینا در آغاز نمط نهم رسالهی الاشارات و التنبیهات میفرماید: «باطن عارف و هنرمند به عالم قدس حرکت میکند تا به روح اتصال برسد.» ۳۰
اما ملاصدرا تفسیر روشنتر و مدونتری در فهم صحیح از هنر ارائه کرده است؛ با توجه به آنکه عصر حیات ملاصدرا مساوی با حیات بزرگهنرمندان مکتب اصفهان بوده است، وی ممارست بیشتری در منشأیابی هنر در فرهنگ و دانش اسلامی انجام داده است. ملاصدرای حکیم منشأ حقیقی هنر را مانند ابوعلی سینا منشأ الهی دانسته با این تفاوت که دلیل را وجود روح خدایی در بشرهی انسان و نیز بهرهمندی انسان از صفات کمالیه نامگذاری میکند.۳۱ نتیجه اینکه حامل روح خدایی بودن و مظهر صفات خالقیت و حسن الخالقینی و «مصوریت» بودن منشأ همهی هنرهاست؛ چنانچه که هنر مانند بحث خلقت دارای نیکویی و مصدری الهی است، زیرا هر هنرمندی یا بهواسطهی قوهی حافظهی (شوقیه) خود –که منشعب از هستی است که خداوند آفریده و یا بهواسطهی اتصال به عالم خیال– که آن هم بر پایهی فطرت و الهیات است در حال تکرار فعل «خلق کردن» است؛ به همین جهت یکی از صفات خداوندی (که صفت مهمی است) در ذات هنرمند متجلی میگردد؛ لذا هنرمند چون سعی بر رسیدن به کمال دارد هم زیبایی را درک کرده و چون دست به خلق میزند خود مخلوقی زیبا میآفریند، به گونهای از هر دو سویه میشود قند مکرر.
فرجامین نوشتاری که میتوانم بهعنوان سخن پایانی از فلسفهی زیباییشناسی اسلامی بیان کنم: خاک آشنایی آستان تمامی حکمای اسلامی در درگاه قرآن حکیم است که در مفهوم متعالی اسلامی انسان، یعنی میل به زیبایی به تجمیع نشستهاند. جمع حکما در فطری بودن زیبایی، ارتزاق انسان از زیبای کل در امر کمال، حقیقت عالم خیال و زیبایی تمامی جانداران و بیجانان با توجه به اصالت وجودی زیبایی، بیشک امری اتفاقی نبوده است. از فارابی و ابنسینا تا ابنرشد و ملاصدرا، تاریخی که آن را تاریخ «میلاد و بلوغ فلسفهی اسلامی» میخوانند، همه و همه با ریشهای مشترک و متفاوت از اندیشهی غیراسلامی یعنی همان وحی و حدیث توانستهاند دریچههای بازنشدنی از فلسفه را در روبهروی عاشقان چیستی و هستی باز کنند؛ به همین جهت است که اصولاً فیلسوف مسلمان، زیبایی را نوعی بحث زمینهساز برای هنر، البته هنر در خدمت هر چیز ندانسته و آن را با صبغهای الهی، جزئی از معرفتشناسی میداند. با تأمل در زیباییشناسی میتوان مرتبه به مرتبه به کمال انسانی خود افزود و در پایان امر، خویش را آنگونه که هست به جمیل اعظم نزدیک ساخت؛ به همین عنوان است که عارفان را میتواند هنرمند دانست، هنر اینان انسانپروری به احسنترین حالت آن است؛ اینان انسان را هنرمندانه به بالا میکشند و عشق، این غایت نهایی را بهصورت عینی به جهانیان آشکار میکنند.
اگر اندکی در قیل و قال حجرههای فلاسفهی مسلمان تأمل کنیم، میبینیم که تمامی آنها با عصای عقل کشانکشان خود را به جایگاهی محکم رسانده و سپس آنچنان شهود عمیقی از هستیشناسی را درک کردهاند که بهراحتی بند از عقل خشک و زهد بیمحتوا باز کرده و چون مرغان پران، راه سعادت خویش را به نیکی جستوجو کردهاند؛ یکی با پای عقل و دیگری با پای دل. بر همین اساس است که مولانا به تفاوت این دو فرمود:
زاهدان با ترس میتازد به پا / عاشقان پرانتر از برق و هوا ۳۲
پینوشت و منابع:
- الحکمت المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ملاصدرا، چاپ بیروت، دارلاحیاء التراث العربی، جلد دوم، صفحه ۲۳۹
- مجموعه مصنفات، شهابالدین سهروردی، به تصحیح و مقدمه سید حسین نصر، جلد سوم، صفحه ۲۷۱
- قرآن حکیم، سوره سجده، آیه ۷
- همان، سوره اسراء، آیه ۸۴
- الحکمت المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ملاصدرا، چاپ بیروت، دارلاحیاء التراث العربی، جلد دوم، صفحه ۲۶۳
- المبدأ و المعاد، به تصحیح سید جلالالدین آشتیانی، قم، ص ۱۵۱
- هنر چیست؟، لئون تولستوی به ترجمهی کاوه دهفان، صفحه ۳۵
- متافیزیک خیال در گلشن راز شبستری، نصرالله حکمت، صفحه ۶۰
- الاشارات و التنبیهات ابنسینا به ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، جلد اول، صفحه ۴۲۵
- همان، صفحه ۸۲
- الحکمت المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ملاصدرا، چاپ بیروت، دارلاحیاء التراث العربی، جلد هفتم، صفحه ۱۴۸
- همان، جلد نهم، صفحه ۲۱۱
- مجموعه مصنفات، شهابالدین سهروردی، به تصحیح و مقدمه سید حسین نصر، جلد دوم، صفحه ۲۱۱
- همان، جلد دوم، صفحه ۱۷۵
- مبادی مابعدالطبیعه هنر/جکمت و هنر معنوی، غلامرضا اعوانی، صفحه ۱۰۵
- حدیث دلالتهایی بر زیباییشناسی داشته باشد، گرچه فعل نیکو خود به معنای احسان است، ولی فعل نیکو صادر از ذات نیکوست، یعنی فعل نیکو از ذاتی صادر میشود که زیبا است.
- الاشارات و التنبیهات ابنسینا به ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، جلد اول، صفحه ۴۴۶
- اسرارالآیات، ملاصدرا، به تصحیح محمد خواجوی، انجمن حکمت و فلسفه، صفحه ۲۰۱
- مثنوی معنوی، مولانا، دفتر پنجم، بخش ۸۷
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۵-۰۶-۲۰ ۱۰:۲۲رامین 0 2