شناسهٔ خبر: 48181 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ابن‌بطوطه به روایت موحد/ شب ابن‌بطوطه با حضور محمد علی موحد، داریوش رحمانیان و میلاد عظیمی

استاد موحد به ویژگی‌های جهان اسلام در عصر ابن‌بطوطه یعنی زمانی که جهان اسلام رو به خاموشی می‌رود، پرداختند، در حالی که در همین عصر غرب به بیداری می‌رود.

فرهنگ امروز/ محسن آزموده:

استاد محمدعلی موحد (متولد ١٣٠٢ خورشیدی) به راستی نامی بزرگ و رشک‌برانگیز بر تارک فرهنگ و تاریخ و ادب معاصر ایران است. کارهای سترگی که ایشان در حوزه‌های متنوع تاریخ‌نگاری، عرفان‌پژوهی، تحقیقات ادبی، مطالعات حقوقی و... به انجام رسانده‌اند، از حیث عمق و دقت و زیبایی مثال‌زدنی و بی‌همتا هستند. به تازگی نیز ویرایش جدید ترجمه ایشان از سفرنامه ابن‌بطوطه به همت نشر کارنامه به عنوان میراثی از زنده‌یاد محمد زهرایی، مدیر فقید این نشر منتشر شده است. به همین مناسبت شب بخارای جاری به همت نشریه بخارا، بنیاد موقوفات افشار و انتشارات کارنامه به رونمایی از این کتاب ارزشمند اختصاص داشت. در این جلسه که با حضور شماری از فرهیختگان و استادان ایرانی همچون محمدرضا شفیعی کدکنی و مصطفی ملکیان برگزار شد، استاد محمد علی موحد، داریوش رحمانیان، میلاد عظیمی و علی دهباشی سخنانی ارایه کردند که گزارشی از آن از نظر می‌گذرد:

  

زنده‌ترین سند فرهنگی جهان اسلام

علی دهباشی
مدیر مسوول بخارا

در ابتدای جلسه علی دهباشی مدیر مسوول بخارا به معرفی ابن‌بطوطه پرداخت و گفت: ابن‌بطوطه از مردم طنجه مراکش بوده و در ٢ رجب سال ٧٢٥ هجری قمری آغاز سفر کرده و در نیمه اول ذیحجه سال ٧٥٤ هجری قمری به موطن خود بازگشته و داستان سفر دور و دراز خودش را در شهر فاس به یکی از دوستانش که از فضلای مقیم آن دیار بوده، املا کرده است، سفری که او را از زادگاه خود در مغرب تا اقصا ساحل چین کشانیده بود. سفرنامه ابن‌بطوطه گویاترین و زنده‌ترین سند فرهنگی جهان اسلام است که از قرن ٨ هجری به دست ما رسیده است. ترجمه فارسی رحله یا سفرنامه ابن‌بطوطه در سال ١٣٣٧ خورشیدی منتشر شد. در طی ٥٨ سال که از چاپ نخست ترجمه آن توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب می‌گذرد، این کتاب بارها تجدید چاپ شده است و اینک چاپ هفتم آن توسط نشرکارنامه منتشر می‌شود.

دهباشی به شب سفرنامه ابن‌بطوطه در سال ١٣٩٠ اشاره کرد و گفت: در آن نشست بیشتر به سفر حج ابن بطوطه پرداختیم که در آن دکتر رسول جعفریان این سفرنامه را از این منظر با دیگر سفرنامه‌های حج مقایسه کرد و دکتر موحد درباره ترجمه سفرنامه و سیر و سلوک ابن‌بطوطه صحبت کرد. وی در ادامه به کتاب دیگری که محمد علی موحد مستقلا درباره ابن‌بطوطه نوشته، اشاره کرد و در ادامه بخش‌هایی از مقدمه چاپ فعلی سفرنامه را قرائت کرد. بعد از آن نیز روزبه زهرایی از مدیران نشر کارنامه توضیحاتی درباره چاپ سفرنامه در نشر کارنامه ارایه کرد و گفت: هر کتاب در نشر کارنامه به شخصیتی مستقل بدل می‌شود و از این رو هر کار خودش معرف خودش است. کتاب حاضر نیز از کارهای مهم به یادمانده از محمد زهرایی (مدیر فقید نشر کارنامه) است.

 

جهان اسلام جهان غرب در آستانه رنسانس

محمد علی موحد

حقوقدان و پژوهشگر عرفان و ادب فارسی

محمد علی موحد در ابتدا ضمن یادی از محمد زهرایی و تشکر از خانواده او و علی دهباشی و سپاس از حضور محمدرضا شفیعی کدکنی و مصطفی ملکیان به وضع ایران در هنگام شکل‌گیری سفرنامه ابن‌بطوطه یعنی دورانی که مقارن با بیداری اروپا بود اشاره کرد و گفت: درست وقتی اروپا بیدار می‌شود، شرق و مخصوصا شرق عالم اسلامی به خواب می‌رود. گزارش‌های ابن‌بطوطه از این وضعیت جان دارد. مخصوصا دو بستر فرهنگ اسلامی که یکی خانقاه‌ها و دیگری مدرسه است. در کتابی که راجع به ابن‌بطوطه نوشته‌ام، بحث مفصلی درباره مدرسه و خانقاه دارم و به نیمه پنهان جوامع اسلامی یعنی زن‌ها پرداخته‌ام. در فصلی نیز راجع به سیاست در عالم اسلام پرداخته‌ام و روابط مردم و هیات حاکمه و بن‌بست‌ها را در این زمینه نشان داده‌ام. این بن‌بست‌هایی است که هنوز ما دچارش هستیم.

موحد گفت: در آن زمان در مقایسه با اروپا ما هنوز خیلی جلوتر بودیم، ما رصدخانه مراغه و خواجه نصیرالدین طوسی را داشتیم. اما چه بوده که شرق نتوانست تکان بخورد و جهشی را که باید داشته باشد؟ در جلسه‌ای راجع به خواب آشفته نفت دکتر رحمانیان از من این مساله را پرسیدم. آن زمان از پاسخ به ایشان طفره رفتم زیرا جواب صریح و روشن نداشتم. اما مطلب به این سادگی نیست که یک جواب داشته باشد. در خود غرب این بحث‌ها صورت گرفته است که اروپا وقتی سر از خواب برداشت، بعد از آنکه امپراتوری رم دچار انحطاط شد، چه وضعی داشت و بعد که عصر تاریکی‌ها رخ داد، چه رخ داد. اما ارایه پاسخ روشن دشوار است. خود اصطلاح رنسانس از نیمه قرن نوزدهم نخست توسط مورخ فرانسوی ارایه شد و بورکهارت در کتابش از آن بهره گرفت. تعبیر قرون وسطی نیز از نیمه قرن هفدهم وضع شده است. بنابراین خود غربیان نیز از آنچه رخ داد، وحشت زده و حیرت زده بودند و آثار بسیاری در این زمینه نوشتند که چه بر سرشان آمده و ظهور جهان جدید چگونه بوده است. مثلا مارکس در قرن نوزدهم کاپیتالیسم در قرن شانزدهم را موتور محرک جهان جدید می‌دانست، بعد از او کسانی چون وبر را داریم که دلایل متفاوتی برای پراکنده شدن بذر تفکر جدید در اروپا برشمرده‌اند. مثلا برخی بر رفرماسیون تاکید کرده‌اند.

موحد در ادامه از چاپ کتاب که به چاپ‌های لوکس فرنگی شبیه است، تقدیر کرد و در ادامه به ابن‌بطوطه پرداخت و گفت: ابن‌بطوطه از جنبه‌های مختلفی محل توجه بوده است، مثلا کتاب‌هایی درباره آفریقای سیاه یا اغذیه و اشربه در جهان اسلام با توجه به سفرنامه ابن‌بطوطه نوشته شده است. زیرا تا پیش از ابن‌بطوطه آفریقای سیاه کمتر شناخته شده بود. کمااینکه با بردن شتر به شمال آفریقا بود که بشر توانست از صحراهای سوزان آفریقا عبور کند. همچنان که به کار گرفتن اسب توسط ایرانیان اهمیت بسیار زیادی در تاریخ تمدن بشری داشت.

تنها مجذوب عشوه فرنگی بودیم

استاد موحد در ادامه به پیشرفت‌هایی که در سایر نقاط جهان مثل چین صورت گرفته پرداخت و گفت: در خود ایران نیز نفت از دوران‌های بسیار قدیم مورد استفاده بوده است، در آتشکده‌ها، یا برای آتش‌بازی یا سلاح‌هایی مثل نفاطه برای آتش‌اندازی. اما به این فکر نکردند که نفت می‌تواند موتور تمدن جدید باشد. بنابراین مساله فقط اندیشه نیست، بلکه پروراندن اندیشه و بالاندن و بهره گرفتن از آن مهم است. مهم به کارگرفتن اندیشه برای راهگشایی به چیزهای تازه دیگر است. می‌گویند اروپا در قرن ١٢ میلادی بیدار شد و باز در قرون ١٣ و ١٤ خوابید و بعد اواخر قرن ١٥ و اوایل قرن ١٦ رنسانس رخ داد. اما در همان قرن ١٢ شاهد سربرآوردن مغول نیز هستیم، شروع جنگ‌های صلیبی نیز در همین ایام است. در این جنگ‌ها غرب در عین حال که متجاوز بود، چیزهایی نیز می‌گرفت. همین‌ها بود که غرب را عوض کرد. ما از همان زمان فرنگ را می‌شناختیم، مثلا سعدی می‌گوید: تو هرگز غزا کرده‌ای در فرنگ؟ زیرا سعدی که شاهد هر دو اتفاق (هجوم مغول و جنگ‌های صلیبی) بوده، دو چیز می‌بیند، مشک تاتار و دهان فرنج. یعنی مجذوب دهان فرنگی است! در غزل‌ها و ادبیات ما از طلعت و جلوه و عشوه فرنگی بسیار می‌بینیم.

آن سیلی که ما را صد سال گیج کرد

موحد در ادامه با اشاره به رویارویی جدی ایرانیان با غرب در آغاز قرن ١٩ میلادی، بخش‌هایی از گزارش رضاقلی‌خان هدایت، نویسنده تکمله روضه‌الصفا از دیدار هیات انگلیسی به سرپرستی سرجان ملکم با ایرانیان را خواند و گفت: در همین زمان در سال ١٨٠٤ روسیه به ایران حمله می‌کند و در ١٩٠٦ باکو را فتح می‌کنند. این سیلی به قدری ایران را گیج کرد که یک صد سال طول کشید و در سال ١٩٠٦ مشروطه شد و تازه بیدار شد. ١٢-١٠ سال طول کشید تا رجال ما به هوش آمدند که انگلیسی‌ها چه کرده‌اند. انگلیسی‌ها در آن زمان دعوا راه می‌انداختند و بعد خود را به عنوان ریش سفید معرفی می‌کردند. هنوز این بازی ادامه دارد. مثلا در افغانستان در این سال‌هایی که گفتم، جنگ شیعه و سنی راه انداختند. البته خوشبختانه به تدریج ایرانیان متوجه این جنگ افروزی انگلیسی‌ها شدند و جلوی آن را گرفتند.

اندیشه‌هایی که چون غنچه پژمرد

موحد در پایان گفت: خواندن سفرنامه مرا به این بحث‌ها وادار کرد. جوانی ابن خلدون مقارن پیری ابن‌بطوطه است. کمااینکه آمدن ابن بطوطه به شیراز مقارن جوانی حافظ است. مربوط کردن این مسائل به یکدیگر جالب است. ابن‌خلدون، متفکر غریبی در قرن ١٤ میلادی است. او در مقدمه دو نکته مهم نوشته است: یکی اشاره به ثروت تجار ونیزی است و می‌پرسد این ثروت از کجا پیدا شده است؟ او کور نیست و ذهنش روشن است و انباشت ثروت در آنجا نظرش را جلب کرده است. نکته دوم ابن خلدون این است که ما می‌شنویم که در ایتالیا حرکت‌های تازه‌ای در حال وقوع است، مردم فلسفه می‌خوانند. او در سرآغاز حرکت در اروپا نکاتی را فهمید، اما متاسفانه این درک او در غنچه پژمرده شد و کسی این افکار را دنبال نکرد و توسعه نداد، تا ببیند ما به کجا می‌رسیم. بحث را کوتاه می‌کنم، اینها درددلی است که با یکی دو روز بحث به سرانجام نمی‌رسد. متاسفم و اظهار همدردی می‌کنم با سانحه‌ای که در تهران رخ داده است (ساختمان پلاسکو) .

 


ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن‌بطوطه

میلاد عظیمی
پژوهشگر در حوزه ادبیات و ایران‌شناسی

در ادامه میلاد عظیمی با اشاره به اینکه تمایل داشت درباره « مراتب نازنینی مترجم یگانه و آینه کردار سفرنامه ابن‌بطوطه و خدمات او به ایران و ایرانیان» سخن بگوید به تقدیر از محمد زهرایی فقید پرداخت و در ادامه به بحث از ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه پرداخت و گفت: در نگاه پدر شعر فارسی، طنجه، زادگاه ابن بطوطه شهری در مراکش، نماد بعد مقصد و دوری راه بود و ابن‌بطوطه از طنجه از اقصای غرب به راه افتاد و به چین در اقصای شرق رسید و سفرنامه‌ای نوشت که از کتاب‌های سودمند جهان اسلام است. ابن‌بطوطه مرد عمیق و دقیقی نبود، اما در سفرنامه‌اش درباره ایران و ایرانیان معلومات خام مفیدی مندرج است.

وی در ادامه شهرها و قریه‌هایی از ایران که در سفرنامه به آنها اشاره شده را معرفی کرد و گفت: در سفرنامه به آبادان، ماهشهر، رامهرمز، شوشتر، ایذه، اشترگان، فیروزان، نبلان، اصفهان، شیراز، کازرون، تبریز، هرمز، خنج، لارستان، کیش، صیراف، بحرین، نخشب، بخارا، سمرقند، ترمذ، بلخ، هرات، تربت جام، توس، مشهد، سرخس، ساوه، بسطام و... اشاره شده است. داوری‌های کلی ابن‌بطوطه از شهرها و دهات ایران مغتنم است و اطلاعات مفیدی در این زمینه ارایه می‌دهد. مثلا آبادان را روستایی فاقد عمارت و آبادی توصیف کرده است. یا درباره بلخ می‌نویسد این شهر را چنگیز لئیم ویران کرد و هنوز ویران است، لیکن منظره شهر چنان می‌نماید که هنوز آبادان است.

از موقعیت جغرافیایی ایرانیان تا روحیات مردم

عظیمی در ادامه گزارش موقعیت طبیعی و جغرافیایی ایران و پوشش گیاهی را از دیگر فواید سفرنامه ابن‌بطوطه خواند و گفت: مثلا راه میان بلخ و هرات را آباد و پر از آب‌های جاری و درختان سرسبز توصیف می‌کند. از توتستان‌های تربت جام گزارش می‌دهد. توجهش به محصولات کشاورزی نیز جالب توجه است. به نظر ابن‌بطوطه نظیر به اصفهان در هیچ جا نیست. از خربزه عجیب اصفهان که غیر از خربزه خوارزم و بخارا مانندی ندارد، سخن گفته است. توصیف کلی ابن‌بطوطه از مردم شهرهای مردم ایران نیز شایان توجه است. مثلا درباره هرات می‌نویسد که مردمش متقی و پاکدامن و حنفی مذهب‌اند و شهر هرات از هرگونه فسق و فساد مبراست. درباره مردم اصفهان می‌نویسد اهالی اصفهان خوش قیافه‌اند، رنگ چهره آنان سفید و روشن و متمایل است به سرخی، شجاعت و نترسی از صفات بارز آنهاست. اصفهانی‌ها مردمی گشاده‌دست هستند. همچشمی و تفاخری که میان آنها در مورد اطعام و مهمان نوازی است، منشا حکایت‌های غریبی شده است. (به شوخی) شاید آرزونگاری می‌کرده است (خنده حضار) !درباره مردم شیراز می‌نویسد. مردمانی خوش‌اندامند و لباس‌های تمیز می‌پوشند. در مشرق زمین هیچ شهری از لحاظ زیبایی بازارها و باغ‌ها و آب‌ها و خوشگلی مردم به پای دمشق نمی‌رسد، مگر شیراز. مردم شیراز و خصوصا زنان آن شهر به زیور صلاح و عفاف آراسته‌اند. ابن‌بطوطه معاصر حافظ است، پس اینکه خواجه حافظ می‌گفت: روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک/ لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست. فخرفروشی مبالغه‌آمیز شاعرانه نبود و ابن‌بطوطه غریبه نیز بر آن اذعان دارد.

از اماکن تا رجال

عظیمی سفرنامه ابن‌بطوطه را ماخذ خوبی برای شناخت زندگی ایرانیان و از منابع تاریخ اجتماعی ایران دانست و توصیفات سفرنامه از بناهای ایرانی اعم از خانقاه‌ها و رباط‌ها و مزارات و بقاع متبرکه و مدارس و قصرها و بازارها را از دیگر فواید مهم این کتاب خواند و گفت: همچنین سفرنامه ابن‌بطوطه برای نوشتن تاریخ سفر و گردشگری در کشور ما ماخذ درخوری است. از سفرنامه ابن‌بطوطه برمی‌آید که مهم‌ترین مرکز اقامت مسافران، خانقاه‌ها و مدارس و زاویه‌هایی بوده که بر مزارات و معاریف بنا می‌شده است. این بناهای اجتماعی به مسافران خدمات می‌دادند.

عظیمی همچنین به اهمیت سفرنامه درباره مباحث تاریخی ایران به عنوان یک شاهد معاصر تاکید کرد و مباحث او در مورد سربداران را قابل تامل خواند و گفت: ابن‌بطوطه با امیران و وزیران و مشایخ و فقیهان ایرانی بسیاری معاصر بوده و با آنها حشر و نشر داشته و سفرنامه‌اش از حیث مباحث رجالی قابل توجه است. همچنین در سفرنامه او درباره روحیه خاص مذهبی مردم ایران و هزینه‌ای که برای امور مذهبی می‌کردند، اطلاعات جالبی است. سفرنامه ابن‌بطوطه نشان‌دهنده حضور موفق ایرانیان در گوشه گوشه جهان اسلام است.

وی در پایان گفت: برخی نکته‌های موجود در شعر و ادب فارسی را با دقت در مطاوی سفرنامه ابن‌بطوطه بهتر می‌توان درک کرد. سفرنامه ابن‌بطوطه یکی از اسناد حضور زبان فارسی در قلمرو تاریخی از ورارود و هند و بنگال و چین است.

 

نقش مردم در سفرنامه ابن‌بطوطه
داریوش رحمانیان
استاد تاریخ دانشگاه تهران

داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران واپسین سخنران این نشست بود که بحث خود را با اظهار همدردی با آسیب دیدگان ساختمان پلاسکو و سپس یادکرد از محمد زهرایی، مدیر فقید نشر کارنامه آغاز کرد و به تقدیر از علی‌دهباشی پرداخت و در ادامه گفت: هگل در تعبیر مهمی می‌گوید هیچ کار بزرگی در جهان بدون عشق به انجام نرسیده است. من فکر می‌کنم همه کارهای اساسی انسانی محصول عشق هستند. ابن‌بطوطه نیز محصول عشق به جهان و دیدن و شنیدن عجایب و غرایب و طُرفه‌های جهان است. در مورد موحد نیز چنین است، استادی که تاریخ فکر و فرهنگ و سیاست ایران را بدون آثار ایشان به ویژه در حوزه تاریخ معاصر نمی‌توان خواند. دکتر موحد عاشق پاک و خالص است. قبلا سال‌ها در دانشگاه‌های مختلف درس روش تحقیق می‌دادم. در بسیاری موارد به دوستانم توصیه می‌کردم بیش و پیش از روش، منش مهم است. باید منش تحقیقی داشت. استاد موحد در کتاب‌شان راجع به ابن‌بطوطه با دقت و موشکافی خاص خودشان از شخصیت و منش ابن بطوطه یاد می‌کنند. جایی در کتاب می‌گویند که گاه این عدم تعلق ابن بطوطه به نزدیکانش به سرحد و مرز قساوت و سنگدلی می‌رسد. بودا می‌گفت تعلق منشا رنج است. پذیرفتن مرگ انسان را رها و آزاد می‌کند. با خواندن سفرنامه ابن‌بطوطه و تحقیق استاد درباره او، به این نتیجه رسیدم که جهانگردی نیز یک منش و طبع ویژه است و هر کسی نمی‌تواند به این معنا جهانگرد شود. همچنان که سعدی و حافظ شدن شم و طبع ویژه‌ای می‌خواهد.

مردم نامه‌نویسی

رحمانیان به ‌وسعت و بی‌مانندی اطلاعات سفرنامه ابن‌بطوطه اشاره کرد و گفت: با توجه به انتشار شماره نخست مجله مردم نامه تصمیم بر آن شد اینجا راجع به تاریخ مردم در سفرنامه سخن بگویم. البته تمام سفرنامه تاریخ مردم است و ناگزیرم به چند نمونه اشاره کنم. البته تاریخ مردم و زندگی روزمره امروز ژانری در تاریخ‌نویسی است که متاسفانه مثل دیگر شعب تاریخ‌نویسی در ایران به‌شدت ضعیف است، تاریخ فرودستان، گمنامان، محذوفان، مسکوتان، مغفولان، کسانی که در تاریخ رسمی و شایع و عمومی و روایت غالب و چیره تاریخ‌نگاری سنتی دیده نشده‌اند یا صدای‌شان شنیده نشده و از نقش و جایگاه‌شان در تاریخ به قلم مورخان که بیشتر در اسارت پارادایم شاهنامه‌نویسی و نوشتن شرح حال بزرگان و شاهان و سرداران و امرا و وزرا در احوال جنگ‌ها و فتوحات و رفت و آمد سیاستمداران و زرمداران و زورمداران بودند، خبری از ایشان نیست.

رحمانیان با اشاره به چیستی و اصول و قواعد مردم‌نامه‌نویسی (people’s history) گفت: ما ملتی با سنت قدیم و قوی تاریخ‌نگاری هستیم. به تعبیر هرمان اته ایرانیان در سده‌های میانه به اندازه ریگ‌های کنار دریا تاریخ نوشته‌اند. اما آیا داده‌هایی درباره مردم نامه‌نویسی در تاریخ‌نگاری‌های ما هست؟ درست است که در تاریخ‌نگاری رسمی مثل سلجوقنامه یا تاریخ جهانگشا یا جامع التواریخ کمتر از احوال مردم عادی و گمنام و کم‌نام سخنی به میان می‌آید و اگر بیاید نیز ذیل احوال بزرگان است اما خوشبختانه در متون و منابع و اسناد دیگر شاهد مواد و مصالح برای ساختن تاریخ مردم هستیم. بوستان و گلستان سعدی، دیوان حافظ و متون ادبی ما پر از شواهد درباره مردم عادی هستند، مهم این است که اینها را با روش‌های تحلیلی جدید به زبان آوریم و به تعبیر قدمای خودمان کشف المحجوب کنیم.

اجتماعیات در ادبیات

رحمانیان تاکید کرد: ابتدای تشکیل رشته ادبیات، درسی به اسم اجتماعیات در ادبیات در نظر گرفته شد که می‌گویند مرحوم صدیقی از پیشنهاددهنده‌های آن بود. متاسفانه در ایران متون ادبی ما که ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای مطالعات جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی دارند، زیر سلطه روش‌های ادیبانه باقی مانده‌اند. استاد عبدالحسین زرین کوب در کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام درباره ابوناواس می‌گوید که هنوز هم صدای غروغر شکم مردمان گرسنه آن عصر از اشعار او شنیده می‌شود. سفرنامه‌ها از دیگر منابع مهم تاریخ مردم یا مردم‌نامه‌نویسی هستند: در سفرنامه‌ها گزارش‌های بسیار شگفت‌انگیزی از روحیات و آداب و رسوم مردم ارایه شده است. امروز نمی‌توان تاریخ صفویه را بدون خواندن سفرنامه شاردن خواند.

رحمانیان همچنین به دقت و کم نظیری ترجمه محمد علی موحد از سفرنامه ابن‌بطوطه تاکید کرد و گفت: این ترجمه با دقت و ظرافت و شم هنری حیرت‌انگیزی ارایه شده است. یکی از محاسن این ترجمه یادداشت‌های استاد موحد است. دست محقق تاریخ را می‌گیرد و پا به پا جلو می‌برد. وی سپس به مواردی از سفرنامه ابن‌بطوطه اشاره کرد و گفت: سفرنامه ابن‌بطوطه از حیث جنگ‌های فرقه‌ای که در جهان اسلام بوده خواندنی است و به پیامدهای این جنگ‌ها اشاره می‌کند. اگر کسی بخواهد تاریخ پوشاک و حجاب را نیز بنویسد، باز سفرنامه ابن‌بطوطه ارزشمند است. همچنین اطلاعاتی که ابن‌بطوطه راجع به اصناف و تشکیلات صنفی و فتیان و عیاران و به زبان روزگاران بعد لوطیان و نقش سیاسی و اجتماعی آنها داده در مواردی کم‌مانند و بی‌مانند است. همچنین در سفرنامه اشارات فراوانی به تفریح و سرگرمی و حتی تفریحات ناسالم وجود دارد.

ابن‌بطوطه و انحطاط‌شناسی

وی سپس به ابن‌بطوطه و انحطاط‌شناسی ایرانیان اشاره کرد و گفت: استاد موحد به ویژگی‌های جهان اسلام در عصر ابن‌بطوطه یعنی زمانی که جهان اسلام رو به خاموشی می‌رود، پرداختند، در حالی که در همین عصر غرب به بیداری می‌رود. من بارها از استاد موحد خواسته‌ام که تاملات خودشان را پیرامون علل و عوامل زوال و انحطاط بنویسند یا بگویند. استاد در مصاحبه‌ای به من انتقاد کردند و گفته‌اند که من سوال مطرح کردم و وظیفه من نیست که همه‌چیز را بگویم. به نظر من پاسخ‌ها و تاملات استاد برای ما مهم است. یعنی می‌خواهیم ذهن استاد موحد راجع به انحطاط ایرانیان چه می‌گوید. ایشان دغدغه مند هستند و به همین خاطر سراغ این آثار می‌رود. ایشان در بحث از تاریخ معاصر به ویژگی مهم عوامزدگی و غوغاسالاری اشاره می‌کند و می‌گوید ایرانیان همیشه با دهان پر به این و آن لعن و نفرین می‌فرستند، یا بین خودشان جنگ و دعواست. استاد موحد با نگاهی آسیب شناختی به این مساله می‌پردازد. صفحات کتاب ابن‌بطوطه ایشان از این حیث حایز اهمیت است.

رحمانیان در پایان با اشاره به ضرورت برگزاری همایش و بلکه همایش‌ها راجع به ابن‌بطوطه گفت: امروزه تاریخ تبدیل به آوردگاه شده است. تاریخی را که قدیم ایرانیان به نام خودشان روایت کرده بودند، امروز محل زد و خورد ملت‌های جدیدالولاده پیرامون ما شده است. این بسیار مهم است. اهمیت فردوسی صرفا در سره نویسی یا حفظ میراث زبان فارسی نیست، فردوسی حس عجیب و یگانه‌ای نسبت به رسالتی داشت که نام آن را نونامه‌نویسی می‌خوانم. او می‌خواست نامه کهن ایرانیان را نو بکند. شکسپیر در هملت می‌گوید بودن یا نبودن، مساله این است. در قرن نوزدهم مارکس این مساله را داشتن یا نداشتن خواند. من با توجه به وضعیت ایران می‌گویم روایت کردن یا روایت نکردن، مساله این است، یا روایت کن یا محو شو.

نظر شما