شناسهٔ خبر: 51491 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

پاسخ کوین شیلبراک به پرسش فلسفۀ دین چیست؟

فلسفۀ دین در جهانی که روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شود

فلسفه دین فلسفۀ دین جهانی باید وظیفۀ خود را در مورد تأمل نقادانه، نه تنها دربارۀ همۀ دعاوی دینی و بُعد فلسفی مناسک و نهادهای دینی، بلکه همچنین در باب دستگاه مفهومی فلاسفۀ دین دریابد. این یعنی فلسفۀ دین برای کسانی که می‌خواهند فرض‌هایی را که در مورد طبیعت انسان، ارزش‌ها، دانش و یا واقعیت وجود دارد نقد کنند، خانۀ مناسبی است. می‌توان پیگیری این دسته از پرسش‌ها را «فلسفۀ مطالعات دینی» نام نهاد.

فرهنگ امروز/ کوین شیلبراک، مترجم: مینا قاجارگر:

کوین شیلبراک استاد فلسفۀ دین در دانشگاه کارولینای غربی است. سایت فلسفۀ دین از او دعوت کرده تا به این پرسش که «فلسفۀ دین چیست» پاسخ دهد.

****

پرسش‌هایی که معمولاً در کتاب‌های تخصصی فلسفۀ دین با آن‌ها مواجه می‌شویم، چنین پرسش‌هایی هستند: آیا ایمان به خداوند می‌تواند معقول باشد؟ آیا صفاتی که ادیان و سنن به خداوند نسبت می‌دهند، عقلاً قابل قبول‌اند؟ آیا شرور موجود در جهان، اعتبار باور به خدایی همه‌توان و مهربان را زیر سؤال می‌برند؟ و اینکه آیا تجارب دینی شاهدی بر واقعیت خداوندند؟ گاهی، تعاریف و فهم‌های دیگری نیز از خداوند یافت می‌شوند، مانند تعاریفی که تئیسم باز یا تئیسم فرایندی ارائه می‌دهند. همچنین به‌طور فزاینده‌ای با این پرسش مواجه می‌شویم که خداباوران باید چگونه در مورد امکان حقیقت و رستگاری در سنن دینی دیگر فکر کنند؟ چنین پرسش‌هایی در نظر من، واقعاً جذاب و فریبنده‌اند، اما بی‌جهت به موضوع خدا محدود شده‌اند. من فکر می‌کنم حال که جهان با پیشرفت تکنولوژی و مهاجرت روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شود، مجموعۀ سؤالات گسترده‌تری برای فیلسوفانی که راجع‌به دین می‌اندیشند، پیش می‌آید. بنابراین می‌خواهم در اینجا طرحی ارائه دهم برای معرفی آن دسته پرسش‌های جدیدی که پرداختن به آن‌ها، وظیفۀ فیلسوف دین معاصر است. فکر می‌کنم سه مجموعه پرسش در این‌باره وجود دارد.

نخست آنکه موضوع محوری فلسفۀ دین نباید محدود به دعاوی مربوط به خدا باشد، بلکه باید همچنین به مسائل فلسفی ادیان چندخدا و بی‌خدا نیز پرداخته شود که شامل دعاوی موجود در مناسک دینی مبتنی بر وجود خدایان چندگانه، نیاپرستی، کامی‌های دین شینتو و صور دیگر عوامل فراتجربی می‌شود. فلسفۀ دین همچنین می‌تواند شامل بررسی ادعاهایی باشد که در مناسک دینی مبتنی بر وجود واقعیت‌های فراتجربی بی‌واسطه، همچون برهمن و دائو و لوگوس، یافت می‌شوند. همین‌طور که مرزهای فلسفۀ دین گسترش می‌یابند تا همۀ انواع باورها و مناسک دینی را در بر گیرند، سؤالی مهم که هنوز به آن پرداخته نشده است، در خصوص وضعیتی است که این رشته در آینده خواهد داشت.

امروزه برخی از فیلسوفان دین، که علاقه‌مند به گسترش ابعاد این رشته هستند، تمرکز بر مفهوم خدا را با مقوله‌ای کلی‌تر همچون «واقعیت غایی» جایگزین می‌کنند. با فرض مقوله‌ای انتزاعی‌تر همچون واقعیت غایی، امکان مقایسۀ دریافت‌های شخص‌وار و غیرشخص‌وار از واقعیت غایی (همچون واقعیت‌های فراتجربی بی‌واسطه که در بالا ذکر شد یا اصل نوکنفسیوسی و یا طبیعت طبیعت‌آفرین اسپینوزا) فراهم می‌شود. حال می‌توان پرسش‌هایی را که پیش‌تر تنها در سنت‌های خداباورانه مطرح بود، در مورد سنن غیرخداباورانه نیز پرسید: ماهیت واقعیت غایی چیست؟ چه دلایلی بر این مدعا وجود دارد که واقعیت غایی باید به این طریق فهم و صورت‌بندی شود؟

عقیدۀ خودِ من این است که فلسفۀ دین پُربارتر خواهد بود اگر فیلسوفان دین، ادیان جهان را براساس الگوی واحد پرسیدن سؤال‌های تکراری که تنها در مورد خدا مطرح‌اند تفسیر نکنند، بلکه زمانشان را صرف یافتن موضوعاتی کنند که مربوط به مباحث دینی و فلسفی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است. ماهیت خدا، موضوعی است که بیشتر در بحث‌های آسیای جنوب غربی میان یهودیان و مسیحیان و مسلمانان مطرح شده است و این پرسش که آیا باور به خدا معقول است یا خیر، بیشتر در کشورهای غربی مدرن، کانون توجه بوده است، اما ممکن است موضوعات دیگری در قسمت‌های دیگر جهان محل بحث باشند. برای مثال، یک مفسر مناظرات میان کنفسیوسی‌ها و دائوئیست‌ها و موهیست‌ها، ممکن است بگوید موضوع اصلی در مکاتب شرقی این است که چگونه به‌درستی یا به طریقی فضیلت‌مندانه زندگی کنیم (پرسش‌هایی که امروزه تحت عنوان اخلاق طبقه‌بندی می‌شوند) و اینکه موضوع چیستی واقعیت غایی به‌ندرت در مکاتب شرقی مورد توجه قرار می‌گیرد. شارحان مناظرات میان هندوها و بودیست‌ها و پیروان آیین جین، ممکن است بگویند موضوع اصلی در مکاتب فکری جنوب آسیا، این است که ماهیت آگاهی چیست و شخص بودن به چه معناست؛ پرسش‌هایی که اکنون تحت عنوان فلسفۀ ذهن طبقه‌بندی می‌شوند. در اینجا نیز به‌ندرت بحثی در مورد ماهیت واقعیت غایی مطرح می‌شود. منظور من از اینکه وضعیت فلسفۀ دین در آینده یک پرسش باز است، همین است.

همین‌طور که فیلسوفان دین، کم‌کم موضوع محوری این حوزه را موضوعی جهانی در نظر می‌گیرند، درمی‌یابند که بخش‌های فلسفی ادیان محدود به متونی که توسط عالمان و روشن‌فکران دینی نگاشته شده، نیست. گرچه آثار آنسلم یا دوگن یا سانکارا یا ابن‌سینا ممکن است واضح‌ترین و موسع‌ترین و در دسترس‌ترین متون فلسفۀ دینی باشند، اما در زندگی دینی، وجوه فلسفی دیگری نیز وجود دارد که آن‌ها بدان نپرداخته‌اند. مجموعۀ دوم سؤال‌ها به جنبۀ شناختی مناسک دینی مربوط است. چه چیزی از روزه، سجده یا صورت‌های دیگر مناسک آیینی و عبادی و تشریفاتی می‌آموزیم؟ رابطۀ میان دعاوی یک جامعۀ دینی دربارۀ واقعیت غایی (یا دعاوی‌شان دربارۀ واقعیت غایی، فضیلت و آگاهی) و مشارکت آن‌ها در فعالیت‌ها و نهادهایی که آن شکل دانش در آن‌ها معنادار و متقاعدکننده است، چیست؟ به نظر من، تا به حال بسیار کم به این دسته از سؤالات پرداخته شده است، اما تحقیق و بررسی در مورد آن‌ها، رشتۀ فلسفۀ دین را با موضوعات و مسائل فلسفی در حوزۀ معرفت‌شناسی اجتماعی و علوم شناختی و نهایتاً موضوعات بنیادی علوم اجتماعی، مرتبط می‌سازد.

فلسفۀ دین جهانی باید وظیفۀ خود را در مورد تأمل نقادانه، نه تنها دربارۀ همۀ دعاوی دینی و بُعد فلسفی مناسک و نهادهای دینی، بلکه همچنین در باب دستگاه مفهومی فلاسفۀ دین دریابد. این یعنی فلسفۀ دین برای کسانی که می‌خواهند فرض‌هایی را که در مورد طبیعت انسان، ارزش‌ها، دانش و یا واقعیت وجود دارد نقد کنند، خانۀ مناسبی است. می‌توان پیگیری این دسته از پرسش‌ها را «فلسفۀ مطالعات دینی» نام نهاد.

ممکن است برخی از فیلسوفان اعتراض کنند که این طرح بسیار گسترده است و بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند آن را اجرایی کند. این نقد مطمئناً درست است. هیچ فردی به‌تنهایی نمی‌تواند این طرح را عملی کند. اما این طرح، چشم‌اندازی کلی است و فیلسوفان مختلف می‌توانند به‌تناسب علاقه‌شان بخش‌هایی از آن را انتخاب کنند. برخی از فیلسوفان ممکن است بخواهند در مورد موضوعات مرکزی این رشته، همچون ایمان و عقل، مسئلۀ شر و پرسش‌های دیگر در خصوص معقولیت خداباوری، کار کنند. اما پرسش‌های دیگر هم می‌توانند و باید در چارچوب فلسفۀ دین مطرح شوند؛ پرسش‌هایی در خصوص عقلانیت چندخدایی یا ادیانی که در آن‌ها حرفی از خداوند زده نمی‌شود. به نظر من، در جهانی که روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شود، این رویکردی است که بیش از همه مورد نیاز ماست.

نظر شما