فرهنگ امروز/ مانی یلدا:
به طور تصادفی به ترجمهای برخوردم از پیشگفتار هگل بر ویرایش نخست کتاب دانش منطق.١ مترجم محترم پیش از شروع ترجمه بیت «بدین شعرتر شیرین ز شاهنشه عجب دارم / که سرتاپای حافظ را چرا در زر نمیگیرد» را بر صدر متن نشانده است. اگر تردیدی وجود میداشت که آیا شعر اشارهایست به خود مترجم محترم یا به مترجمان انگلیسی یا مرحوم هگل، آن چیزی که او در کانال تلگرامش نوشته است، هرگونه تردید را میزداید:
«بااینکه هگل فعلاً در اولویتهای کاریام نیست، اما این متن که سالها پیش ترجمه کرده بودم، همانطور که خواهید دید، تنها ترجمهای است که در شأن زبان فارسی از متن هگل است؛ لذا تصحیحاتی رویش انجام دادم و اینجا منتشر کردم. به امید اینکه بر این وهم غلبه شود که ترجمۀ هگل ممکن نیست و فارسی کشش ندارد؛ و نیز نمونهای برای آیندگان موجود باشد که میخواهند دست به ترجمۀ راستین این فیلسوف بزرگ ببرند. اهل خودستایی نیستم، اهل فروتنی بیهوده هم نیستم، اما ترجمۀ فوق سزاوار چیزهایی بود که نیست. اگر در تکنیکها و لحنش دقت شود، سنگ بزرگی از پیش پای ترجمههای آتی هگل برداشته است. مهم نیست حالا واژهای یا عبارتی در آن احیاناً خطایی داشته باشد، مسئله کلیت متن است که لحن هگل از آن بیرون آمده است.» (تأکیدات از من است)
اما اینکه من به نقد این ترجمه میپردازم، نه به خاطر ادعاهای مترجم محترم، بلکه به خاطر مخاطبان احتمالیست که این ترجمه را به دست میگیرند تا پیشگفتار (و نه البته مقدمه) هگل را بهتر بفهمند. در این نوشتۀ کوتاه نشان میدهم که مترجم متأسفانه نه تنها کوچکترین نگاهی به متن آلمانی نینداخته است، بلکه متن انگلیسی را هم دقیق نخوانده است (این باعث تأسف بیشتر است) و این مسئله باعث شده است که نه تنها گاهی متن انگلیسی را بهاشتباه ترجمه کند، بلکه حتی در یکی دو جا اشتباه مترجمان انگلیسی را به فارسی منتقل کند.
اول آنکه این متن، پیشگفتار (Vorrede) است و نه مقدمه یا درآمد (Einleitung) که این بیدقتی در ترجمه یک جا خود را در متن نیز نشان داده است که به آن میرسیم.
اولین اشتباه که البته تغییری ماهوی در متن نمیدهد اما نشاندهندۀ بیدقتی در ترجمه است، در همان پارۀ اول اتفاق میافتد، جایی که هگلِ مترجم مینویسد: «آن دگردیسی کامل... تا بدین لحظه بر ساختار منطق اثر گذارده، لیک تأثیری اندک بوده است.» فارغ از سست بودن قسمت آخر ترجمه (که باید میبود «لیک این تأثیر، تأثیری اندک بوده است»)، ترجمۀ صحیح چیزیست به این صورت: «آن دگردیسی کامل... تا بدین لحظه تأثیر اندکی بر ساختار (شکل) منطق گذارده است».
بیدقتی بعدی کمی بااهمیتتر است، مخصوصاً اگر بخشهای پایانی منطق، جایی که هگل از علیت مکانیکی و غایتشناسی بحث میکند، مدنظر قرار گیرد. «die mechanische und die Endursachen» که به دلیل خطای سهوی در کپی پیست به «die medianischen [!] und die Endursachen» تبدیل شده است، به «علل کافی و غایی» ترجمه شده است، درحالیکه ترجمۀ دقیقتر میشود: «علل مکانیکی و غایی» که نشان میدهد هگل این دو نوع علت را همانند دیگر بخشهای منطق روبهروی هم میگذارد. علل مکانیکی بر اساس علیت تعریف میشوند و علل غایی به غایتشناسی (Teleologie) اشاره دارند. شاید تا اینجا ایرادت به ترجمه ایراداتی کوچک و قابل اغماض تلقی شوند، اما اشتباه بعدی نشان میدهد که این بیدقتیها تصادفی نیستند. در پارۀ بعدی (فارغ از ترجمۀ نادرست Wissenschaft seines Staatsrechtsبه نظریۀ نظامنامهای!) در ترجمۀ wenn der mit seinem reinen Wesen sich beschäftigende Geist kein wirkliches Dasein mehr in demselben hat. آمده است: «یعنی آن هنگام که روح خود را مشغول ماهیت محض خودش میکند، دیگر هیچ دازاین موثقی در اندیشۀ آن ملت نخواهد داشت.» ترجمۀ دقیقتر البته چیزی است به این صورت: «وقتی که روحِ مشغول با جوهر (ذات) ناب خود دیگر دازاینِ واقعیای در آن ملت [و نه در اندیشۀ آن ملت. در اینجا مترجمان انگلیسی هم مرتکب اشتباه شدهاند، چراکه مرجع ضمیر مذکر demselben ملت است و نه اندیشهها که اصولاً در این پاره نیامده است و یا حتی متافیزیک که مؤنث است] ندارد». ترجمۀ wirklich به «موثق» هم نادرست است، چراکه هگل دقیقاً اشاره میکند که در این حالت بین Subjektivität و Objektivität فاصله افتاده است و تعینات منطقی وجود واقعی ندارند. ترجمه به صورت «یعنی آن هنگام... دیگر...» هم نادقیق است، چراکه چنین مینماید که انگار در آن لحظهای که روح خود را مشغول ذات خود میکند، دازاینی واقعی ندارد؛ اما جملۀ هگل شرطی نیست. دیگر آنکه sich beschäftigend شبیه صفت فاعلیست (present participle) که مترجمان انگلیسی بهدرستی ترجمه کردهاند، اما در ترجمۀ فارسی متأسفانه نادقیق برگردانده شده است.
در پارۀ بعدی، برگرداندن فعل entsagen (که مترجمان انگلیسی بهدرستی با renunciation ترجمه کردهاند) به «نکوهش» نادرست است. «دکترین عامهفهم فلسفۀ کانتی»، «تفکر نظرورزانه» را نکوهش نمیکند، بلکه از آن صرفنظر میکند و این صرفنظر کردن را از منظری علمی توجیه میکند.
در پارۀ بعدی، ترجمۀ das unmittelbare Bedürfnis به «لوازم بیدرنگ» ترجمۀ غلطاندازیست، حتی اگر طنینی زیبا داشته باشد! اهمیت مبحث امر بدون واسطه در هگل بر کسی پوشیده نیست و این قطعه اشارهایست به این نگاه خطا که امر تئوریک را به بهانۀ عدم توجه تئوری به امر بیواسطه زیانبار میداند؛ البته ترجمۀ دقیقتر Bedürfnis «نیاز» است و نه لوازم.
پارۀ بعدی نیز با چند بیدقتی و اشتباه همراه است. اول اینکه کلمۀ gemein در عبارتder gemeine Menschenverstand به «ناپخته» (!) ترجمه شده است، درصورتیکه این عبارت آشنایی است و معنای آن نزدیک به Common Sense انگلیسی است؛ البته بدون واژۀ crude که من نمیدانم مترجمان انگلیسی از کجا آوردهاند. دیگر آنکه معنای عبارت بعدی کاملاً در ترجمه از بین رفته است. مترجم محترم مینویسد: «همین نمایشکدهای غریب از قومی دانشآموخته ایجاد کرد که متافیزیکی ندارند.» ترجمۀ صحیح چیزی به این صورت است: «بنابراین، چنین به نظر رسید که نمایشی غریب در حال اجراست که در آن قوم دانشآموختهای بدون متافیزیک قابل مشاهده است»؛ یعنی نمایشی غریب از قومی که فاقد متافیزیکند. در واقع هگل میگوید همکاری علم و Common Sense (عقل سلیم، فاهمۀ مشترک بشری) در به قهقرا بردن متافیزیک این توهم را ایجاد کرد که انگار «ملتی دانشآموخته» (ترجمۀ خوبی از مترجم برایein gebildetes Volk) میتوانند بدون متافیزیک باشند. به نظر میرسد هگل میخواهد تأکید کند که ملتی که به متافیزیکش آگاه نباشد، اصولاً نمیتواند ملت دانشآموختهای باشد؛ اما در ترجمۀ نادرست مترجم تمام این نکات هگلی از کف رفته است.
اشتباه فاحش بعدی ترجمۀ عبارت زیر است:
So daß, nach Vertreibung dieser Finsternisse, der farblosen Beschäftigung des in sich gekehrten Geistes mit sich selbst, das Dasein in die heitere Welt der Blumen verwandelt zu sein schien, unter denen es bekanntlich keine schwarze gibt.
مترجم آورده است: «و ازاینرو، آن هنگام که این تیرگیها و این مشغولیت بیلونِ روح دروننگر متفرق شود، دازاین در دل یک دشت آفتابی پر از گل مستحیل میشود –و همانطور که میدانیم هیچ گلی سیاه نیست.»
دوباره و مانند پارۀ قبلی مترجم به فعل schein و حتی ترجمۀ انگلیسی آن با فعل to seem مطلقاً توجهی نکرده است و این تعجبآور است، چراکه بدون در نظر گرفتن این کلمه، جمله بیمعنا میشود و در متن هگلی بیربط؛ و این سؤال را ایجاد میکند: آیا مترجم محترم اصولاً متن را –دستکم اینجای متن را– فهمیده است؟ هگل میگوید: «بنابراین [که به قسمت قبلی متن اشاره دارد] بعد از دور کردن این تاریکی، دور کردن مشغولیت بیرنگِ روحِ بازگشته به خود با خود، به نظر میرسد که دازاین به جهان آفتابی گلها تبدیل گشته است...» که این صرفاً نمود است و در واقع اینطور نیست. اما ترجمۀ مترجم میگوید وقتی که تاریکیها متفرق شدند، دازاین در دل دشتی پر از گل مستحیل میشود! هگل کنایه میزند که این توهمی بیش نیست که میتوان با صرفنظر کردن از تفکر نظرورزانه و امر تئوریک و سرکوب متافیزیک (البته آنطور که هگل متافیزیک را میفهمد) به حقیقتِ واقعیت دست یافت.
از اشتباهات پارۀ بعدی به ترکیب بیمعنای «علم خواهرانه» (!) بسنده میکنم. البته هگل از علم خواهرانه یا برادرانه صحبت نمیکند، بلکه میگوید روح امر عملی سرنوشت بهتری برای منطق (بهعنوان خواهر متافیزیک) نسبت به متافیزیک قائل نیست.
یکی از مواردی که نشان میدهد متأسفانه مترجم محترم حتی در ترجمۀ متن انگلیسی دقت کافی نداشته است جایی است که او در ترجمۀ there are no traces in Logic oft the new spirit آورده است: «هیچ ردپایی از منطق روح جدید...»، درصورتیکه اگر (در صورت ابهام) به متن هگل مراجعه میکرد، میفهمید که ترجمۀ صحیح میشود «روح جدید هیچ ردپایی در منطق به جا نگذاشته است». در واقع متن انگلیسی را که صحیح است باید اینطور خواند there are no traces of the new spirit in Logic و این کاملاً با اولین جملۀ پیشگفتار تطابق دارد (نگ به بالا).
اشتباهات و بیدقتیهای دیگری نیز در متن هست که برای جلوگیری از اطالۀ کلام از آنها صرفنظر میکنم (مثل ترجمۀ Begriff به تصور که تعجبآور است از کسی سر بزند که هگل ترجمه میکند) و به نکات آخر میپردازم. در پارهای که با This is a period آغاز میشود، مترجم محترم کلمۀ Intensität را به «شدت» برگردانده است. این ترجمه گرچه ترجمۀ فرهنگ لغتی درستی است، اما برای رساندن آنچه هگل میگوید مطلقاً نارسات. برای فهم درست آن باید به Intension در تقابل با Extension اندیشید. هگل در اینجا از محتوای توسعهنایافته صحبت میکند. در خط قبلی مینویسد که توسعۀ (به ترجمۀ مترجم) «مصالح» امری ضروریست. اگر Prinzip) principle) را در اینجا عجالتاً به فرم (به معنای ارسطویی آن) ترجمه کنیم، معنای جمله روشن میشود. در واقع او میگوید در این زمانه (در عصر او) وظیفهۀ اصلی آن است که فرم و اصل موضوعۀ حاکم بر مصالح موجود را دریافت، مصالحی که شکلنایافته هستند، چراکه هنوز به مفهوم درنیامدهاند. در ترجمۀ نادقیق مترجم خواننده از خود میپرسد «اصلاً شدت توسعهنایافتۀ اصل» به چه معناست؟!
جایی که (صفحه ۱۴ فایل پیدیاف) هگل میگوید منظورش را از منطق در مقدمه آورده است، به دلیل خلط دو کلمۀ «پیشگفتار» و «مقدمه» در ترجمه، متن به این صورت درآمده است که انگار او منظورش را در «این مقدمه» (همان که مترجم ترجمه کرده است و در اصل پیشگفتار است و نه مقدمه) ارائه داده است، درصورتیکه او میگوید در Einleitung که بعد از دو پیشگفتار بر ویراستهای اول و دوم میآید، منظورش را شرح داده است.
اما طربانگیزترین اشتباه مربوط به صفحۀ ۱۵ است. هگلِ بختبرگشته مینویسد:
wenn auch eine vieljährige Arbeit diesem Versuche nicht eine größere Vollkommenheit geben konnte.
و مترجم ترجمه میکند: «اگرچه زحمت بسیاری از گوشها، قادر نبوده برای این تلاش رهیافتی نزدیکتر به کمال را تضمین کند.»
خواننده درمیماند که چرا هگل بهناگهان اینجا از «گوش» صحبت میکند! در متن آلمانی کوچکترین اشارهای به هیچیک از اعضای بدن نمیشود. برای حل این معمای فلسفی باید به متن مترجمین انگلیسی مراجعه کرد:
even though the labour of many ears has not been able to secure for this attempt a nearer approach to perfection.
متوجه شدید اشکال کار کجاست؟ در متن انگلیسی یک y ناقابل از ابتدای کلمۀ years (سالها) افتاده است و تبدیل شده است به ears (گوشها)! هگل در واقع از کاری که سالیانی دراز طول میکشد صحبت میکند eine vieljährige Arbeit. در متن انگلیسی قطعاً اشتباهی تایپیست؛ اما در متن فارسی یک نگاه سریع و ساده به متن آلمانی و یا حتی یک سؤال ساده که اینجا اصلاً گوش به چه معناست، میتوانست جلوی این اشتباه را بگیرد. آیا مترجم محترم این سؤال را از خود نپرسیده است؟
در آخر تأکید میشود که در این نوشته هدف ترجمۀ هگل نبوده است، بلکه صرفاً نشان دادن بیدقتیها و نادرستیهای ترجمه است.
پانوشت:
1. مقدمه بر ویرایش نخست علم منطق، ترجمۀ علی نجاتغلامی، منبع کانال تلگرامی مترجم «مدرسه».
نظرات مخاطبان 3 14
۱۳۹۷-۱۱-۲۴ ۰۰:۵۱صبا 84 615
۱۳۹۷-۱۱-۲۴ ۲۰:۳۲رضا 0 2
۱۳۹۷-۱۱-۲۴ ۲۲:۵۹امیر 2 129
۱۳۹۷-۱۱-۲۶ ۱۲:۴۸ 47 188
۱۳۹۷-۱۱-۲۸ ۰۸:۰۲حگح 117 130
۱۳۹۷-۱۱-۲۸ ۰۸:۰۶میر فندرسکی 0 9
۱۳۹۷-۱۱-۲۸ ۱۴:۵۸امیر 2 0 13
۱۳۹۷-۱۱-۲۸ ۱۷:۳۵مصطفی 106 255
۱۳۹۷-۱۱-۲۹ ۱۸:۵۸سینا 1 133
۱۳۹۷-۱۱-۳۰ ۰۸:۴۱میرفندرسکی 233 130
۱۳۹۷-۱۱-۳۰ ۲۱:۲۲امید 23 18
۱۳۹۷-۱۲-۰۳ ۰۰:۳۲امیر 0 30
۱۳۹۷-۱۲-۰۳ ۰۸:۲۱مهرو 8 13
۱۳۹۷-۱۲-۰۹ ۱۱:۴۵حامد صفاریان 0 2