به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ آنچه امروزه در عرف دانشمندان و اهل تحقیق دانش تصحیح متن نامیده میشود عبارت است از به کار گیری مجموعهای از روشها و توانمندیها که به مصحح امکان میدهد یک متن کهن و تاریخی را با استفاده از دستنویسهای موجود آن بازسازی کند.
مجتبی مجرد، عضو هیئت علمی دانشگاه بجنورد در کتاب «سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» که کتاب که ابتدا به عنوان رساله دکتری در قطب علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد دفاع شده است و برگزیده پنجمین دوره جایزه دکتر فتحالله مجتبایی بوده است، به سراغ منابع دست اول رفته و اطلاعات لازم را از لابهلای سطور منابع عربی و فارسی به در کشیده و با یافتههای محققان نزدیک به زمان معاصر محک زده است تا سرچشمههای توثیق متن و زمینههای شناخت و ارزیابی نسخههای خطی فارسی واکاوی و بازشناسی شده و ابزارهای اطمینان از انتساب صحیح اثر به صاحب آن بر اساس متون بازمانده نشان بدهد.
به گفته محمدجعفر یاحقی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد که استاد راهنمای پایاننامه مجرد نیز بوده است: «حاصل این تجربه پژوهشی دوگانه ترسیم خطوط نسخهشناسی و شیوههای دقیق تصحیح متن در دامن فرهنگ ایران در دوران اسلامی بوده و نویسنده در فرجام نشان داده است که تصحیح انتقادی متون فارسی، از صدها سال پیش در ایران برای بازشناسی میراث مکتوب این سرزمین موضوعیت داشته است.»
مزیتی که یاحقی برای کتاب «سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» قائل میشود چنین است: «مرور تجربیات خلاقانهای که برخی از مصححان پیشگام در دورههای گوناگون تاریخی پشت سر گذاشتهاند زمینه را برای اظهارنظر در مورد شیوههای تصحیح متن در دامن فرهنگ ایرانی بیش از پیش فراهم میآورد.»
فصل اول کتاب «ایرانیان و تصحیح متون در پنج قرن نخست اسلامی» نام دارد. در ابتدای این فصل، نویسنده ابتدا به مرور و ارزیابی شیوههای تصحیح متن میپردازد و آنها را در سه دسته تقسیم میکند: «روش سنتی- ذوقی» که در آن معیار شناخت ضبط درست از نادرست ذوق و سلیقه شخصی مصحح است. «روش علمی- خودکار» که در آن، مصحح با بررسی نسخههای خطی یک متن کهن، قدیمیترین یا صحیحترین نسخه را به تشخیص خود متن اصلی قرار میدهد و اختلاف سایر نسخهها را به دقت و با نظمی خاص در پانویس صفحات یا انتهای متن ثبت میکند و در نهایت «روش علمی-انتقادی» که در آن مصحح تمام یا بخشی از نسخههای موجود یک اثر را مورد ارزیابی قرار میدهد و پس از گروهبندی نسخهها، بر اساس موازین خاص، یک یا چند نسخه را مبنا قرار میدهد و اختلاف سایر نسخهها را با دقت ثبت میکند. در این روش بر خلاف روش علمی-خودکار مصحح خود را ملزم به پیروی محض از نسخه یا نسخههای اساس نمیداند، بلکه ضبطهای گوناگون را از نظر درجه اصالت ارزیابی میکند و از آن میان ضبط صحیحتر را برمیگزیند.
نویسنده سپس توجه به کتابت قرآن را سرآغاز اندیشههای متنشناسانه اسلامی معرفی میکند و میگوید: «کهنترین متن مکتوب و کامل جهان اسلام، که امروزه بدون تغییر و تحریف در دسترس مسلمانان قرار دارد، قرآن کریم است... به نظر میرسد مسئله اختلاف قرائتهای قرآنی و چگونگی تشخیص صحت و سقم هر یک از قرائتها مهمترین پیشزمینه تصحیح متن در تمدن اسلامی است.» (۱۳ و ۱۴)
او سپس به توجه علمای مسلمان به دو مقوله تحریف و تصحیف میپردازد: «تصحیف و تحریف در تداول علمای مسلمان عموماً به یک معنا به کار رفته که عبارت است از دگرگون کردن و تغییر دادن متن... نظر به اهمیتی که مسئله تصحیف و تحریف در میان مسلمانان داشته است، تعدادی از عالمان مسلمان از همان قرون اولیه اسلامی به تدوین و تالیف در این موضوع اهتمام ورزیدهاند.» (۲۱ و ۲۳)
در ادامه این فصل نویسنده روشهای توثیق متن و اطمینان از صحت آن در تمدن اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد و این روشها را در سه دسته تقسیم میکند: روشهای مبتنی بر بازخوانی مکرر، روشهای مبتنی بر نسخهشناسی و روشهای مبتنی بر تبارشناسی.
او در ادامه فصل به اهمیت مقوله «نسخه بدل» در متنشناسی اسلامی میپردازد و میگوید: «توجه به ارائه و کیفیت نسخه بدل در تصحیح متون مورد توجه عالمان مسلمان بوده و برخی از آنان مانند قاضی عیاض به صورت مفصل در این زمینه سخن گفتهاند. کارکرد نسخه بدل، نوع ثبت و ضبط آن، چگونگی استفاده از علائم اختصاری و نیز آشنایی با «اهل الضبط» از مهمترین مباحثی است که در پنج قرن نخست هجری پیرامون نسخه بدل مطرح شده است. مهمترین متولیان تصحیح متن در پنج قرن نخست اسلامی محدثان، علما، ادیبان و ورّاقان بودهاند.» (۵۸)
فصل دوم کتاب سنت تصحیح متون فارسی را از قرن پنجم تا پایان قرن نهم هجری مورد مداقه قرار میدهد. به اعتقاد نویسنده بررسی کهنترین کتب فارسی که از قرن پنجم هجری به بعد نشان میدهد اشارههای مرتبط با تصحیح متون در لابهلای آثار فارسی به چشم میخورد: «به نظر میرسد این اشارهها در آثار قرون چهارم نیز وجود داشته که نمونه آن ترجمه تاریخ طبری است. دانشمندان ایرانی آثار و کتب گوناگونی در ارتباط با تصحیح متن نوشتهاند، اما تمامی این آثار به زبان عربی –که زبان علم به شمار میرفته- نوشته شده است و لذا تا پایان قرن نهم هجری اثری مستقل درباره فن تصحیح در زبان فارسی وجود ندارد.» (۱۰۴)
نویسنده همچنین معتقد است که در این دوره تقریباً پانصد ساله، نسخههای گوناگونی به صورت عملی تصحیح شده است. او میگوید: «مهمترین مشکل ما در بررسی تطور تصحیح این نسخهها ثبت نشدن تاریخ تصحیح و نام مصحح در نسخه است. با وجود این به نظر میرسد تصحیح عملی نسخههای خطی فارسی از قرن هفتم به بعد روند رو به رشدی داشته است.» (۱۰۵)
سومین فصل کتاب تصحیح متون فارسی از قرن دهم تا پایان قرن دوازدهم را بررسی میکند. سنت تصحیح متن در این دوره در گستره وسیعی جریان داشته است: «در این دوره زبان و ادبیات فارسی و به تبع آن تصحیح متون فارسی علاوه بر ایران در هند هم رواج یافت. مهمترین ویژگیهای تصحیح متون در این دوره شیوع و عمومیت یافتن این فن و تلفیق آن با نقد ادبی است. از جمله تصحیحات مهمی که در این دوره انجام گرفته است میتوان به تصحیح دیوان حافظ در هرات اشاره کرد. همچنین عبداللطیف عباسی، بزرگترین مصحح سنتی زبان فارسی، متعلق به این دوره است.» (۱۵۵) بخش قابل توجهی از فصل سوم کتاب به شرح فعالیتهای عبداللطیف عباسی اختصاص دارد و برای شناخت این شخصیت بسیار مفید واقع میشود.
آخرین فصل کتاب به تصحیح متون فارسی در دوره جدید اختصاص دارد و در آن فعالیتهای اندیشمندانی نظیر علامه محمد قزوینی، احمد بهمنیار کرمانی، محمدتقی بهار، جلالالدین همایی و مجتبی مینوی مورد بررسی قرار گرفته است.
در انتهای کتاب نیز در بخش تصاویر، نمونههایی از نشانههای تصحیح و مقابله در نسخههای خطی عرضه شده است.
کتاب «سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» نوشته مجتبی مجرد را نشر هرمس در ۲۸۵ صفحه با قیمت ۳۲۰۰۰ تومان و در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه ارائه کرده است.
نظر شما