فرهنگ امروز/ محمد آسیابانی: دوم مرداد ۱۳۹۸ برابر است با سیونهمین سالگرد اعدام محمدتقی شهرام عامل و اعلام کننده تغییر استراتژی سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین صادر کننده دستور ترور مجید شریف واقفی. شهرام پس از انقلاب شاخه انشعابی خود از سازمان مجاهدین خلق ایران را بدل به سازمان مجزایی با عنوان «پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» نام نهاد و در دوم مرداد ۱۳۵۹ پس از چند جلسه محاکمه اعدام شد.
چرا تقی شهرام مهم است؟
در جریان ضربه ساواک به سازمان تقی شهرام هم عضو دستگیرشدگان بود. در این ضربه اعضای بنیان گذار و رهبران سازمان اعدام شدند و بقیه چهرهها به حبسهای طویل المدت. شهرام نیز ۱۰ سال حبس گرفت و بعد از مدتی به زندان ساری تبعید شد. در آنجا توانست زندان بان خود را جذب و با ضبط اسلحههایی از زندان بگریزد. زمانی که او دوباره به سازمان وصل شد بهرام آرام و مجید شریف واقفی در مرکزیت بودند و باقی اعضا در زندان. فرار شهرام باعث شد تا او در مرکزیت قرار گیرد. اتفاق دیگری که باعث شهرت نام شهرام شد انتشار «جزوه سبز» و بعد ترور مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف بود. رخداد هولناک ترور شهید شریف واقفی، تاثیر بسیاری بر زندانیان سازمان گذاشت.
مطالعه و پژوهش پیرامون تقی شهرام از بسیاری از جهات برای فهم تاریخ معاصر ایران مهم است. شهرام که گویا در دوران جوانی مطالعات مذهبی بسیاری هم داشت، صرفاً یک نمونه از کسانی است که نه درک صحیحی از اسلام داشتند و نه به مطالعه درست مارکسیسم پرداخته بودند.
اینکه چگونه یک سازمان مبارز مذهبی که مورد تایید تعدادی از علمای مبارز نیز هست، دست از ایدئولوژی اسلامی کشیده و دست به تصفیه خونین مخالفان این تغییر ایدئولوژی میزند بسیار مهم است. فراموش نکنیم در آن دوران حتی چریکهای فدایی خلق که از اساس مارکسیست بودند نیز دست به چنین جنایتهایی نزده بودند.
بهمن بازرگانی و سازمان مجاهدین خلق ایران
بهمن بازرگانی یکی از اعضای رازآلود هستههای اولیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در زمان مرکزیت شهرام و ترور شریف واقفی در زندان بود روایتهای مهمی از این رخدادها را در کتاب «زمان بازیافته» ارائه میکند. پیش از نقل این روایتها نیاز است تا بهمن بازرگانی معرفی شود.
بهمن بازرگانی
بهمن بازرگانی (متولد ۱۳۲۲ در ارومیه) از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران پیش از انقلاب است. او پس از پیروزی انقلاب دست از فعالیت سیاسی کشید و این نکته مورد توجه شهید آیت الله بهشتی قرار گرفت. بازرگانی تا اواخر دهه ۸۰ که گفتوگوهایی از او در نشریات منتشر شد، سکوت کرده بود. او پس از انقلاب کتاب «ماتریس زیبایی» را نوشت و منتشر کرد که اکنون به عنوان یکی از مهمترین منابع مطالعاتی در زمینه زیباییشناسی در اندیشه پسامدرن است. «نقد پلورالیستی» از دیگر کتابهای منتشر شده اوست. او همچنین درباره سازمان نیز گفتوگوهایی با نشریه «چشمانداز ایران» داشت.
بازرگانی از سال ۱۳۴۸ او به همراه برادرش محمد بازرگانی که بعدها در ضربه ساواک به سازمان به همراه دیگر سران سازمان اعدام شد، از اعضای هسته مرکزی سازمان منافقین بودند. بازرگانی همچنین مسئول آموزش تشکیلاتی مسعود رجوی، پس از عضوگیریاش بود.
عمده منابع تاریخ معاصر که توسط تاریخنگاران انقلابی به رشته تحریر درآمده، بازرگانی را عامل اصلی مارکسیست شدن اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران دانستهاند. به عنوان مثال حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب» در صفحه ۵۲۶ نیز ضمن نقل مطالبی از چند سند بهمن بازرگانی را باعث مارکسیست شدن تعدادی از سران سازمان میداند.
حتی بازرگانی در برخی منابع متهم به دورویی نیز شده و به عنوان مثال در چند یادداشت مطبوعاتی که درباره شهید کچویی نوشته شده، اشاره کردهاند که بازرگانی مارکسیست شدن خود را پنهان کرده و حتی برای عیان نشدن آن در قامت پیشنماز ایفای نقش میکرد. بازرگانی همه این مطالب را در کتاب «زمان بازیافته: خاطرات سیاسی بهمن بازرگانی» رد میکند. این کتاب حاوی مطالب بسیاری درباره سازمان و بالطبع بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران است، که پیشتر در هیچ منبعی بیان نشده بودند.
محمد حنیفنژاد ابتدا تصمیم به مطالعه مبانی مارکسیسم و کتابهای این حوزه میگیرد و این تصمیم را به سعید محسن هم اعلام میکند.کتاب شامل ۱۳ بخش است که عناوین آن به ترتیب عبارتند از «زندان اوین رویای نیمه شب»، «از کودکی»، «جوانی، سیاست و تشکیل سازمان مجاهدین»، «بحثهای مربوط به استراتژی سازمان»، «خانواده و مساله زن در سازمان»، «گروه سیاسی سازمان»، «بازداشت»، «دادگاه»، «زندان»، «ادامه خاطرات زندان مشهد»، «مارکسیست شدن تعدادی از اعضا»، «زندان اوین از زمستان پنجاه و چهار به بعد» و «نقد مبارزه مسلحانه». ساختار کتاب به صورت گفتوگوی میان امیرهوشنگ افتخاری راد و بهمن بازرگانی تنظیم شده است. این کتاب را نشر اختران برای نخستین بار در سال گذشته (۱۳۹۷) با شمارگان هزار نسخه، ۳۰۱ صفحه و بهای ۳۴ هزار تومان منتشر کرد و پس از مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید.
روایتهای حیرتانگیز و دسته اول بازرگانی از سازمان مجاهدین خلق
همانطور که اشاره شد مطالبی که بازرگانی در این کتاب بیان میکند، ناگفتههای مهمی از سازمان مجاهدین خلق ایران است. سازمانی که خود از سران آن بود و در تحول آن نقش عمدهای داشت و نخستین مسئول گروه سیاسی سازمان بود. این گروه نقش مهمی در آموزش کادرهای جدید سازمان داشت. بازرگانی همچنین چند کتاب را نیز برای مطالعه اعضای سازمان ترجمه کرد که به پیشنهاد محمد حنیفنژاد برای ترجمه انتخاب شده بودند.
جریان تغییر استراتژی سازمان نیز یکی از مطالب مهم این کتاب است. پس از انتشار بیانههای تغییر استراتژی، اعضای زندانی سازمان اعتراضات بسیاری به آن کردند. در آن دوران عدهای از اعضای زندانی سازمان تغییر استراتژی از اسلام به مارکسیسم داشتند و به باور بسیاری از تاریخ نگاران انقلاب باعث و بانی این تغییر بازرگانی است. او در «زمان بازیافته» این اتهام را رد کرده و باعث و بانی رواج این اتهام را مسعود رجوی میداند. او در صفحات ۶۸ تا ۷۱ اشاره میکند که محمد حنیفنژاد ابتدا تصمیم به مطالعه مبانی مارکسیسم و کتابهای این حوزه میگیرد و این تصمیم را به سعید محسن هم اعلام میکند.
بازرگانی: زمینه مساعدی وجود داشت برای اینکه اعضا مارکسیست شوند. مخصوصاً آن جزوه سبزی که گویا تقی شهرام نوشته بود. منطق تقی شهرام در جزوه سبز منطق تیپیک مارکسیسم سطحی است.درباره تغییر استراتژی بازرگانی میگوید که از سال ۱۳۴۶ تعلیمات مارکسیستی سازمان شروع شد و اعضا شروع به مطالعه آثار مارکسیستی کردند و گروه ایدئولوژی سازمان جزواتی آموزشی را در این موضوع نوشت. البته این جزوات مورد نقادی بازرگانی قرار گرفت و جزوهای ۶۰ صفحهای به قلم او در نقد آن تعلیمات آماده شد، اما حنیفنژاد آن نقدها را مسکوت گذاشت. در آن دوران مسعود رجوی از اعضای گروه ایدئولوژی سازمان بود و سعی میکرد با گفتوگو بازرگانی را از نقد جزوات این گروه منصرف کند.
بهمن بازرگانی اعتقاد دارد که در زمانی سازمان با محوریت تقی شهرام اقدام به تغییر استراتژی کرد که بزرگان سازمان همه یا زندانی یا اعدام شده بودند. در صفحات ۲۴۵ و ۲۵۳ میگوید که اگر رضا رضایی و حتی مسعود رجوی در آن دوران آزاد بودند، جلوی تقی شهرام ایستاده و از مارکسیست شدن سازمان جلوگیری میکردند. او همچنین اعتقاد دارد که اگر اعضای سازمان به راحتی هرچه تمامتر مارکسیست شدند به دلیل نحوه عضوگیری سازمان بود، چرا که آنها به جای ویژگی مذهبی بودن، روی مبارز بودن تاکید میکردند و به همین دلیل بسیاری از اعضا شناخت چندانی از اسلام و آموزههای اسلامی نداشتند. اکنون روایتهای بازرگانی از تقی شهرام را بخوانید:
شهرام منطق تیپیک مارکسیسم سطحی
در فصل «مارکسیست شدن تعدادی از اعضا»، افتخاری راد میگوید: «من فکر نمیکنم که تغییر ایدئولوژی سازمان وابسته به تقی شهرام بود. به هر حال شهرام یک آدم بود. خیلیها از درون سازمان استقبال میکنند.» پاسخ بهمن بازرگانی چنین است: «بله در آن شرایط زمینه مساعدی وجود داشت برای اینکه اعضا مارکسیست شوند. مخصوصاً آن جزوه سبزی که گویا تقی شهرام نوشته بود. منطق تقی شهرام در جزوه سبز منطق تیپیک مارکسیسم سطحی است. انگار که حکم تاریخ است که نیروهای خرده بورژوازی (مذهبیها را اصطلاحاً به این عنوان مینامیدند) رو به اضمحلالاند. همه اینها بر اساس یک سری پیشفرضهای مارکسیستی بود و اصلاً به فکرشان نمیرسید که نیروهای مذهبی بتوانند رهبری یک جنبش انقلابی را بگیرند و انسجام داشته باشند یا وحدت تشکیلاتی عمیقی برپا کنند.
مارکسیستهای زندانی: سازمان مال مذهبیهاست
بهمن بازرگانی در بخش دیگری از این فصل در پاسخ به این سوال «تغییر ایدئولوژی مجاهدین زندانی کجا بوجود آمد؟ زندان مشهد یا تهران؟» میگوید: در مشهد و شیراز و تهران. روابط مجاهدین مذهبی و مارکسیست در زندان به طور کیفی متفاوت از بیرون بود. اینجا افراد قدیمی بودند که کاملاً همدیگر را میشناختند. میتوانم بگویم که تقریباً همه کادرهای قدیمی مجاهدین مارکسیست زندانی بر این عقیده بودند که سازمان مال مذهبیهاست و آنهایی که مارکسیست شدهاند یا باید سازمان جدیدی تشکیل دهند یا به چریکهای فدایی بپیوندند.
بازهم میتوانم بگویم که تقریباً اکثریت با تشکیل یک سازمان جدید موافق بودند. سازمان جدیدی که بتواند بین سازمان مجاهدین مذهبی و چریکهای فدایی خلق نقش تالیفی و تجمیعی ایفا کند و برای تشکیل یک جبهه با تشکلهای مستقل پیشقدم شود. شوک ناشی از ضربه کشتن شریف واقفی همه این تبیینها را فلج کرد و همه چیز نقش بر آب شد. شاید هیچ کمونیستی به اندازه تقی شهرام به بیداری و تشکل مذهبیهای سنتی و ضدکمونیست کمک نکرده باشد. کار تقی شهرام همان نعمت خفیه الهی بود که مذهبیهای مخالف کمونیستها ناگهان این هدیه الهی را با چشمانی ناباور مشاهده کردند.
تقریباً همه کادرهای قدیمی مجاهدین مارکسیست زندانی بر این عقیده بودند که سازمان مال مذهبیهاست و آنهایی که مارکسیست شدهاند یا باید سازمان جدیدی تشکیل دهند یا به چریکهای فدایی بپیوندند.تاثیر این خبر در جو مذهبیهای سنتی و انقلابی آن زمان به قدری شدید، انفجاری و برق آسا بود که شاید برای نسل شما باورکردنی نباشد و فقط افرادی از آن سنخ که هنوز زندهاند میتوانند به شما بگویند که این خبر به سرعت تبدیل به نمادی انرژی بخش و بهانهای جهت تفکیک و مقابله و تخاصم نیروهای مذهبی ضدکمونیست گردید.
لقب شهرام در زندان قصر: تقی قمپز
دوران زندان بهمن بازرگانی در زندانهای مختلفی گذاشت. در سال ۵۱ که در زندان قصر بود، تقی شهرام نیز در آن زندان نگهداری میشد. بازرگانی در پاسخ به این سوال که چیزی از شهرام در آن زمان به خاطرش مانده است یا خیر؟ میگوید: «تقی شهرام معروف به تقی قمپوز بود و به گمانم این لقب را مهدی خسروشاهی به او داده بود. شهرام از اکیپ سوم بود. اکیپ دوم کاظم شفیعیها، موسی خیابانی، رضا باکری، مهدی خسروشاهی و… بودند اکیپ سه میشدند تقی شهرام و زمردیان و علیرضا تشید و اینها. من زیاد باهاش تماس نداشتم. در شماره سه قصر با حسین عزتی از اعضای گروه ستاره سرخ زیاد بحث میکرد. بعد هردوشان را منتقل کردند به زندان قائم شهر یا ساری و از آنجا فرار کردند.»
بازرگانی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر نظر مسعود رجوی درباره تغییر ایدئولوژی سازمان میگوید: «مرا مقصر میدانست. میگفت همه تحت تاثیر شخصیت تو بودهاند. گفتم تو میدانی که من آدمی نیستم که دروغ بگویم. گفت همین صداقت تو بدتر از همه تاثیر گذاشت. همین که صداقت داشتی و تغییر ایدئولوژی داشتی برای همه مساله بود… او به ما میگفت اوپورتونیستهای چپ و به آدمهایی مثل بهزاد نبوی میگفت اوپورتونیستهای راست.»
روایت بازرگانی از اعضای مارکسیست شده سازمان در زندان بسیار مهم است. همانطور که اشاره شد این اعضا همگی اعتقاد داشتند که سازمان برای مذهبیهاست و آنها برای ادامه مبارزه باید خود دست به تاسیس سازمان تازهای بزنند و یا با چریکهای فدایی خلق متحد شوند. همانطور که در تاریخ ثبت است تقی شهرام به عنوان مرکزیت سازمان به همراه جواد قائدی جلساتی را با حمید اشرف (رهبر سازمان چریکهای فدایی خلق) و بهروز ارمغانی داشت. فایل این جلسات را در یکی دو دهه پیش منتشر کردند و اکنون این فایلها نیز از اسناد مهم بازخوانی تاریخ جنبشهای چپ به شمار میروند. از این فایلها و همچنین سخنان بهمن بازرگانی مشخص میشود که تقی شهرام قصد داشت از موضع قدرت با چریکهای فدایی خلق متحد شود و این مورد قبول چریکهای فدایی نبود و آنها نپذیرفتند. این عقده ریاست را مسعود رجوی نیز داشت و بازرگانی از او با عنوان تقی شهرام ثانی یاد کرده است.
مهر
نظر شما