به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ اگر بعضی از کارمندان و کارگران چه دولتی و چه غیردولتی که همیشه در نوروز بین روزهای 5 تا 12 فروردین هم سر کار حاضر میشدند بسیاری از شاغلان تعطیلاتی طولانیمدت که گاه تا 3 هفته به طول میانجامید را تجربه میکردند. همین طولانیشدن تعطیلات آن هم در ابتدای سال موجب تغییر عادتهایی در سبک زندگی میشد. در نتیجه بعد از پایان تعطیلات نیز این تغییر عادتها و برگشت به شیوه سابق موضوع دست و پنجه نرمکردن آدمها با خود بود. سادهترین مثال این تغییر رویه جابهجا شدن ساعت خواب یا طولانیشدن آن بود زیرا دیگر قرار نبود سر ساعت خاصی در محل کار حضور یابیم. حالا این تغییر سبک زندگی از پیش از نوروز 99 با شیوع کرونا و اجرای برنامههای دورکاری عمق بیشتری به خود گرفت.
مردم ساعتهای بیشتری در خانه ماندند و کمکم وضعیت ماندن اجباری در خانه موجب شد رفتارهای جدیدی برای گذر از یکنواختی به کار بگیرند. بسیاری از این تغییرها را همه کسانی که در شبکههای اجتماعی عضو هستند باخبر شدند. دوستانشان با گرفتن فیلم و عکس از تجربههای جدید و انتشار آن در «استوری» اینستاگرام یا گروههای دوستان و اقوام مطلعشان کردند. خیلیها دست به کار آشپزی شدند در حالی که پیشتر آشپزی نمیکردند. بعضیها شروع به انتشار عکسهای قدیمی خود و دوستانشان کردند تا هم خاطرهها را باهم تقسیم کنند و هم از دوستانشان به این شیوه حالی بپرسند. برخی که از قبل هم اهل دیدن فیلم و سریال بودند از تجربههای این مدت خود گفتند و همین موجب شد خیلیها بنشینند و فیلم و سریالهایی ببینند که قبلا برای دیدنش وقت نمیگذاشتند. مطالعه هم جایی در این تغییر عادتها پیدا کرد. در همه این مدت شبکههای اجتماعی ویترینی برای ثبت و خبررسانی از این تجربههای خانهنشینی بود. در همین مدت هشتگهایی هم برای این به اشتراکگذاریها پیشنهاد شد و مشخصا در اینستاگرام یک طرح که در آن ماندن در خانه نوشته شده بود همه این حلقهها را به هم پیوند میداد تا شما از همه تجربههای ماندن در خانه باخبر شوید. «Stay home» نشان این «استوری»ها شده بود. هشتگ خانه بمانیم و خانه میمانیم دیگر عبارات پیونددهنده این تجربهها بود. حالا که به آخر فروردین رسیدهایم و بسیاری از مشاغل هنوز مجبورند متوقف باشند تا زنجیره احتمال شیوع ویروس کرونا را بشکنند این تغییر رفتار زمان بیشتری برای تبدیلشدن به عادت پیدا کرده است. موضوع دورکاری مرتب مورد تاکید قرار گرفته است و اگر این موضوع سبب شود ساعت خواب آنها که دورکاری میکنند جابهجا شود پرسش این است که بعد از این اگر به شرایط عادی برگردیم چه آثاری در زندگی شغلی و فردی خود خواهیم داشت.
رسم شبزندهداری
یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این مدت با آثار ناشی از تصمیمهایی که برای پیشگیری از شیوع کرونا گرفته شده روی داده تغییر ساعت کاری، دورکاری و عدم حضور در مسیر خانه تا کار و برعکس است. به ویژه در تهران این موضوع زمان قابلتوجهی از اوقات روزانه هر کسی را به خود اختصاص میداد. نخستین تاثیر این وضعیت افزایش زمان برای خواب در روزهای عادی بود چون شما دیگر نیاز نداشتی یک ساعت یا بیشتر زودتر بیدار شوی تا زودتر از خانه بیرون بیایی و به محل کار برسی. ممکن است عدهای بگویند لزوما این زمان به ساعت خواب اضافه نشد. این تغییر را بسیاری برای انجام کارهای خود به کار گرفتند. یک زمان برای رفتن به محل کار و یک زمان برای برگشت به محل کار در اوقات روزانه ما زنده شد. با این حال آنچه در این مدت و به ویژه با تعطیل بودن بسیاری از مشاغل شاهد بودیم بیدار بودن تا صبح بوده است. برخی به دلیل آنکه میتوانستند تا ساعت بیشتری بخوابند این تغییر را تجربه کردند و عدهای دیگر شبها به دیدن سریال و فیلم مینشستند و گاه همه قسمتهای یک سریال را پی در پی تماشا میکردند. این وضعیت یک مزیت داشت؛ میزان تماشای فیلم و سریال به عنوان کالاهای فرهنگی بیشتر شد اما از معایبش اینکه برای تغییر رفتار خواب چه انرژیای باید صرف میشد؟
هنوز آمار و اطلاعاتی از زمان صرفشده برای دیدن فیلم و سریالهایی غیر از آنچه تلویزیون یا شبکههای ماهوارهای پخش میکردند به دست نیامده و مرجعی نیز در این باره بررسیای انجام نداده است. شاید بتوان از وبسایتهایی که این مدت مرجع پخش فیلم یا دانلود بودند بتوان برای به دست آوردن تخمینی در این زمینه بهره برد. آنچه از مشاهدههای شخصی حاصل شده و در همین گپ و گفتهای خودمانی از حال هم باخبر شدهایم اینکه «شبزندهداری» عادت این روزها شده است و خیلیها که اهل دیدن فیلم و سریال نبودهاند وقتشان را با تماشا پر کردهاند. اگر این عادت بتواند در روزهای پس از کرونا هم مدیریت شده و حفظ شود میتواند آثار مثبتی در جامعه در درازمدت به همراه داشته باشد اما به شرط آنکه ساعت خواب و رسیدن به سر کار را تحتتاثیر قرار ندهد.
دورکاری مرخصی نیست
در ایران موضوع و مفهوم «دورکاری» چندان مرسوم و معمول نشده است. گرچه با رشد و توسعه روزافزون دسترسی به اینترنت کسب و کارهای وابسته به آن این مفهوم را به درون سیستم خود بردند و برایش ساز و کارهایی تدارک دیدند اما هنوز در فرهنگ رسمی کار این شیوه جا نیفتاده و مقررات یا استانداردی نیافته است. در همین مدت از طریق شبکههای اجتماعی بر چگونگی انجام دورکاری و نیازهای آن هم تاکید میشد و از جمله مواردی که دورکاری را توصیف میکرد ویدیویی بود که در روزهای تعطیلی به سبب جلوگیری از شیوع ابتلا به ویروس کرونا دست به دست میشد. در این ویدیو توصیههایی گوشزد میشد از جمله آنکه برای دورکاری الزاماتی باید در خانه فراهم باشد. از آن جمله اینکه باید میز و کامپیوتری متصل به اینترنت فعال باشد که فرد بتواند همزمان با ساعتی که قرار است دورکاری کند در آنجا مستقر باشد. در گروههای مجازی چه اطلاعاتی را ذکر کند یا نکند نکته دیگری بود که تاکید میشد. مثلا اینکه در گروه از احوالپرسیهای معمول و انتشار مطالب غیرمرتبط خودداری شود تا اصل موضوع که «کار» است به حاشیه نرود.
با این حال مطرح شدن دورکاری و تسری آن به مشاغل دولتی و مشاغلی که وابسته به اینترنت نبودند فرصتی ایجاد کرده که پس از کرونا بتوانیم این سبک و شیوه کاری را استانداردسازی کرده یا به مدل خودمان بومیسازی کنیم تا از آن بهرهمند شویم. شاید یکی از آثار آن بتواند بر ترافیک شهرهایمان تاثیر بگذارد و شاید در تهرانی که از آلودگی هوای ناشی از ترددهای بسیار رنج میبرد راهگشا شود. اما واقعیت این است که دورکاری مساوی با آن نیست که در خانه به اصطلاح «شولکس» کرده باشیم و خیالمان آسوده باشد که با شلوارک و لباس خانه حالا یک دستی هم به موبایل یا لپتاپ میزنیم تا کاری کرده باشیم. ماجرای کار کردن قواعد خاص خود را دارد و اصلا شوخیبردار نیست و نمیتوان با راحتی آن را آمیخت!
بازگشت به گذشتهها
از آنجا که آمارهای رسمی درباره تجربههای در خانه ماندن برای پیشگیری از شیوع ویروس کرونا مستندنگاری یا استخراج نشده باز هم به مشاهدههایمان از زندگی دور و اطرافیانمان وابسته است. بسیاری از این تجربهها را در همان استوریهای اینستاگرام دیدهایم. مثلا پختن نان در خانه. طبخ پیتزا در خانه. تهیه بسیاری از اقلامی که ما آنها را آماده میخریدیم. شاید مزیت شیوع کرونا همین باشد که ما در شیوههای ناسالم در زندگیمان و استفاده بسیار از محصولاتی که مواد نگهدارنده دارند یا موادشیمیایی در آنها بسیار استفاده شده تجدیدنظر کنیم. البته زندگی مدرن و صرف زمان در ترافیک و مشغلههای مختلف فرصتهای ما را محدود کرده بودند. اگر به دوره پس از کرونا ارتقا پیدا کردیم! باید ببینیم باز هم همانقدر در ترافیک و مشغلهها گرفتار میشویم یا نه. اما دستکم در این مدت متوجه شدیم قابلیتهای بسیاری داشتهایم که آنها را به کار نمیبستیم یا تجربههایی جدید میتوانستیم کسب کنیم که مشغلههایمان اجازه نمیدادند. بنابراین خوب است اگر بتوانیم از همین حالا برای روزهای پساکرونا بنشینیم و فکر کنیم که چه رفتارهایی را میتوانیم به زندگی روزانه خود اضافه کنیم. چه اشکالی دارد از این به بعد روزهایی را اختصاص دهیم به طبخ خیلی از خوراکیها و محصولات نیازمند فرآوری در خانه و سعی کنیم روشهای سالم زیستن را در زندگیمان برجسته کنیم.
پساکرونا و سبکهای زندگی
مسلما موضوعی عالمگیر را میتوان عمیقتر از یک ویروس و بیماری حاصل از ابتلا به آن دید و ارزیابی کرد. شاید در این مدت هم در همین شبکههای اجتماعی خوانده باشیم که آنچه به واسطه شیوع ویروس کرونا در حال رقم خوردن است یک تغییر اساسی در جهان است. شکسته شدن شیوههای سنتی و کهنهای در بسیاری از کارهای ما. سخن از شیوههای مالی و بانکداری هم حتی به میان آمد. بحث احیای محیطزیست و نفسکشیدن حیاتوحش مطرح شد. جامعهشناسان باید پا پیش بگذارند و در این راه زودتر برای مردم نشانهگذاری و در این موضوع تولید دانش کنند که شکستن شیوههای کهنه نیازمند جایگزینی با چه چیزهای جدیدی باید همراه شود. «سعید معیدفر» جامعهشناس پیشتر در گفتوگو با «اعتماد» چندان به این مساله امیدوار نبود و میگفت تغییر سبک زندگی بیشتر برای قشر «فرهنگی» جامعه ممکن است و آنها که بار زندگی بر دوششان سنگینی میکند، چندان فرصتی برای خانهنشینی ندارند و به جبر نان، نمیتوانند چندان تغییری در شیوه زیست هرروزه خود بدهند. اما «شیرین شاهرخی» روانپزشک در این باره به «اعتماد» میگوید که مهمترین تغییر در سبک زندگی ما متوجه رعایت بهداشت فردی است و این تغییر پس از روزگار شیوع کرونا با ما خواهد بود. شاید حرف معیدفر درست باشد که فعلا باید منتظر باشیم ببینیم کرونا بر سر زندگی ما چه میآورد و بعد تصمیم بگیریم. اما میتوان جور دیگری هم به موضوع نگریست و از همین حالا برای پس از کرونا چارهاندیشی کرد یا راهگشایی.
متاثر از کرونا
حالا که کرونا بیشتر قارههای جهانی که روی زمین میشناسیم را درنوردیده بیشتر میتوانیم به این نکته توجه کنیم که «کرونا» جهان و تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم خواهد کرد. دستکم همه مردم اعم از جوان و پیر یا زن و مرد یا غنی و فقیر از آن متاثر شدند. همین ما روزنامهنگارها از شیوع کرونا آسیب جدی دیدهایم و در ایران با چالش سنگین و نفسگیری مواجهیم که سرنوشت روزنامههای کاغذی چه آیندهای خواهند داشت. بنابراین بنا داریم از این به بعد در ستون یا صفحهای مشخص به آثار اجتماعی و فرهنگی شیوع کرونا بپردازیم و از تجربههای شخصی مردم یا جامعه روایت کنیم و ببینیم چه عادتهایی را شکستیم و حالا از این به بعد چه رفتارها یا عادتهایی را میخواهیم در پیش بگیریم.
نظر شما