به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حکمتالله ملاصالحی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و از نظریه پردازان «باستان شناسی دین در ایران» به مناسبت چهلویکمین سالروز درگذشت مرحوم آیتالله طالقانی یادداشتی را با عنوان «آیت انقلاب و رایت اتحاد» به مهر ارسال کرده است. ملاصالحی صاحب کتابهایی چون «درآمدی بر معرفتشناسی باستانشناسی»، «باستانشناسی دین: با فانوس نظر در جستوجوی آئینهای گمشده» و «باستانشناسی در صافی جستارهای فلسفی» است. متن تازهترین یادداشت او را در ادامه بخوانید:
چهار دهه پیش به تاریخ نوزدهم شهریور ماه ۱۳۵۸ هجری خورشیدی، کمتر از هشت ماه پس از انقلاب بهمن ۵۷ آیتالله طالقانی از چهرههای شاخص و تأثیرگذار و درخشان انقلاب، دار فانی را وداع گفتند و جامعه ایران عزادار و سوگوار رحلت مدنی مردی شد که آیت انقلاب بود و رایت اتحاد میان طیف وسیعی از جناحها و گرایشها و گروههای مدعی انقلاب. در میان مبارزان و مجاهدان سنگر رویارویی علیه استبداد در یک سده و نیم تاریخ متأخر میهن ما ایرانیان، مرحوم آیتالله طالقانی از جهات بسیار شخصیت ویژه بود و مقامش والا و نامش رفیع و شهره به اوصاف نیک در میان خاص و عام.
سید فقید مرحوم آیتالله طالقانی علی رغم آنکه دهههایی از سرمایه عمرشان را به پای دروس و معارف حوزوی ریخته بودند و دست و دامن اندیشه و ایمانشان پُر از معارف و آموزهها و آموختهها و اندوختههای حوزوی بود و زیر سقف خانه و خانوادهای پرورش یافته بودند که رنگ و لعاب غلیظ حوزوی داشت و پدر مرحومشان از روحانیان برجسته و بنام بودند لیکن در فضاهای باز و افقهای فراختر و هوای آزادتر از تنگستان حوزه و فقهستان حوزویان تنفس میکردند و میاندیشیدند و گوش و هوشی تیز برای شنیدن اصوات و اقوال متعدد و متفاوت داشتند و دست اندیشه و خِردشان گشوده در انتخاب قول احسن به تعبیر قرآن: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» (۱) بود.
مرحوم آیت الله طالقانی، مَدنی- مَرد بودند و انسان زمانه خویش. نیک میدانستند و میفهمیدند در چگونه عصری زندگی میکنندهمین تجربه تنفس در هوای آزاد و اندیشیدن در فضاهای رفیعتر و چشیدن طعم آزادی در افقهای فراختر که ثمره مجاهدت شخصی و ویژگیهای شخصیتی ایشان بود؛ اراده و عزمشان را در ستیز با خفقان و استبداد و توجه و تفطن به اهمیت نقش آزادی در شکوفان شدن استعدادها و خیزش کنشهای خلاق فردی و اجتماعی، جدیتر و مصممتر کرده بود. نیک دریافته بودند؛ مرغانی که در فقس زاده و زیستهاند نه از پرواز در رفعت آسمان چیزی میدانند نه طعم حلاوت پریدن روی درختان جنگلهای فراخ را چشیدهاند؛ درِ قفس را هم بگشایی و رهایشان کنی باز به قفس باز میگردند!
مادام که پیشاپیش، سنگ مبداء و مبنا را بر حقانیت و راستی و درستی عقل و فهم و نظر خود نهادهای و عقل و فهم و نظر دیگری را پیشاپیش باطل میبینی دیگر نه گوشی آماده برای شنیدن سخن دیگری داری و نه هوشی مستعد دانستن و فهمیدن و پذیرفتن. حتی اگر بشنوی و بفهمی هم کتمان حقیقت میکنی «وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (۲)
مرحوم آیتالله طالقانی از این جنس آدمها نبودند. در میان همکسوتانشان شخصیتی استثنایی بودند و از خیل کاهنان و خاخامان و کشیشان و مفتیان و ملایانی نبودند که در همه نظامهای سیاسی و با همه حکومتها از هر نوع هستند و با قدرتهای حاکم زمان خود از در سازش درمیآیند و سر سازگاری با هر شاه و قیصر و سلطان و ملک و مالکی دارند و هماره در عافیت به سر میبرند و از حلاوت نعمات دنیا کام میگیرند و حظ میبرند و عاقبت و عُقبایشان، ابزار دنیایشان است و در خدمت و خادم مطامع دنیاییشان.
سید فقید ما مرحوم آیتالله طالقانی هم در فکر هم در قول هم در فعل و عمل سر ستیز با استبداد از هر نوع داشتند و دلیرانه بر استبدادیان میشوریدند و در ستیز و دشمنی علیه استبداد و خودکامگی، لحن و سخنشان صریح بود و شفاف و بینقاب و بیملاحظه؛ در هر فرصت و مناسبتی مضرات و آفات استبداد و خودکامی را برمیشمردند و برملا میکردند. آنچه نقل میشود تنها یک قول از میان اقوال بسیار ایشان در مذمت استبداد و خودکامگیست: «انسان مستبد خودخواه؛ زراعت، کار و تولید و استقلال اقتصادی همه را از بین میبرد و باطل میکند و نسلی که نه فکر از خود داشته باشد و نه به پای اندیشه بیافتد و نه دارای استحکام اخلاقی باشد فقط انسانی که آلت دست باشد را به ارمغان میآورد.» (۳) به دلیل همین صراحت و صداقت و وحدت میان اندیشه و گفتار و کردار، نَفَسشان گرم و نافذ بود و تأثیرگذار بر مخاطبان و پردههای گوش و هوش مخاطبان را مرتعش میکرد و پیامشان شنیده میشد. اتفاق و اتحاد میان «اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک» که سه هزاره پیش اشو زرتشت (ع) مژده خوش آن را در گوش و هوش آدمیان نواخته بود، فضیلتیست بس عظیم و ارمغانی به غایت ملکوتی و صراط مستقیم رستگاری و نیکبختی و نیک فرجامی.
تجربه تنفس در هوای آزاد و اندیشیدن در فضاهای رفیعتر و چشیدن طعم آزادی در افقهای فراختر که ثمره مجاهدت شخصی و ویژگیهای شخصیتی ایشان بود؛ اراده و عزمشان را در ستیز با خفقان و استبداد و توجه و تفطن به اهمیت نقش آزادی در شکوفان شدن استعدادها و خیزش کنشهای خلاق فردی و اجتماعی، جدیتر و مصممتر کردصاحبدل و صاحبِ نظر و صاحب اندیشههای بلند و نیک بودن به تنهایی و بخودی خود بسنده نیست. دل و دلیری بیان را هم میباید داشت. اندیشهها هر اندازه رفیع و نظرات به هر میزان فراخ و نیک، مادام که دلی دلیر در جان ما نیست که بیانشان کنیم مادام که در حافظه حبسشان میکنیم و به عرصه عرضه درنمیآوریمشان و به دنبال گوش و هوشی برای شنیدن و گرفتن و دریافتن و پذیرفتن نمیرویم و نمیگردیم؛ به تدریج سرد و خاموش و فراموش میشوند و از یاد میروند. فیلسوفان برای خود فلسفه نورزیدهاند؛ عالمان و اهل ذوق و هنر هم برای خود علم و هنر خرمن نکردهاند و دانه برنگرفتهاند. هیچ پیامبری هم تنها پیامبر خود نبوده است. پیامبران، رسولان و پیام آوران و راویان و ابلاغ کنندگان مشاهدات و اشراقات معنوی و مینوی و متعالی و آنسویی خود به مردمان بودهاند. در ابلاغ و بیان و عرضه و رساندن تجربههای عمیق زیسته خود به گوش و هوش مردمان و مخاطبان خود، سخت مصصم بودهاند و استوار و در مجاهدت آماده برای گذشتن از جان خویش.
مرحوم آیتالله طالقانی در بیان نظراتشان دلی دلیر داشتند و لحنشان علیه نظام استبداد شاهانه صریح بود و بی پروا و بیپرده کارگزاران و خادمان استبداد شاهانه را نقد میکردند و سالهای پربار و برکت عمرشان را در بند و زندان استبداد شاهانه به سر کردند و با کارنامهای درخشان پس از رهایی از بند و زندان استبداد شاهانه در صف مقدم انقلاب و انقلابیون خطبه پیروزی خواندند و حلاوت مجاهدتهای دلیرانه خود را چشیدند. دریغا که دولت عمرشان در سالهای پس از انقلاب مستعجل بود و آیت انقلاب و رایت اتحاد انقلابیون، زودهنگام دار فانی را وداع گفتند و به دار باقی رحلت کردند.
مرحوم آیت الله طالقانی، مَدنی- مَرد بودند و انسان زمانه خویش. نیک میدانستند و میفهمیدند در چگونه عصری زندگی میکنند. از پیچیدگیها و مقتضیات و ملزومات زمانهای که در آن زاده شده بودند و میزیستند بی خبر و غافل نبودند. تأثیر عمیق و آشکار و غیر قابل انکار و اجتناب ناپذیری که تاریخ و فرهنگ مُلک و ملتش از وقایع اتفاقیه و تحولات عظیم و بی سابقه و نفسگیر تاریخی و فکری و فرهنگی و سیاسی و مدنی و معنوی و علمی و فنی قاره و منطقه غربی تاریخ، پذیرفته بود متوجه، متفطن و آگاه بودند. آگاهی که کثیری از همکسوتانشان از آن بی بهرهاند و همچنان در اعصار و ادوار عتیق زندگی میکنند و با سنگوارهها و رسوبات قوانین عهد باستان حامورابی میکوشند و میخواهند فرش شریعت و دین و دینداری بر زمین فرهنگ و زندگی مردمان بگسترند.
یک زندگی تهی از ارزشهای اخلاقی و آموزههای مدنی و معنوی پذیرفته شده مشخص بدون حدود و خطوط راهنمای سبز و قرمز معین و درست ترسیم شده هماره در معرض خطر هرج و مرج و آنارشیزم است و آسیب پذیر و شکننده در مواجهه با حوادث روزگار. انسانش مذبذب است و هرهری مشرب و هنرپیشه و آماده برای ایفای هر نقشی متناسب و موافق با شرایط، چون به اصلی اخلاقی و نظام اصیل ارزشهای مشخصی پایبند نیست و خود را متعهد و مقید نمیبیند. انسانهای اصیل چنین نیستند. حدود و خطوط راهنمای سبز و قرمز زندگی را نیک میشناسند. نیک میفهمند. نیک به آن پایبندند و به آن متعهد و مقید میمانند. نه خود از آن عبور میکنند نه به کسی جسارت عبور از آن را میدهند. مرحوم آیت الله طالقانی شخصیتی اصیل بود. هم بر خطوط قرمز اخلاقی که میراث شخصیت حوزوی او بود سخت پایبند بودند هم بر حدود و حقوق و خطوط سبز و قرمز مدنی و معنوی روزگار خود نیک آگاه.
به همین دلیل نیز لحظهای فریب زمانه و مکر دهر را نخوردند و در بزنگاهها و آوردگاههای خطر خیز تاریخ به دلیل پارسایی و استواری ایمان و تعهد و تقید آگاهانه به خطوط قرمز مشخصی که به دست عقل و شرع و اخلاق و ادب و آداب نیک و اصیل زیستن طراحی و ترسیم شده بود، با بصیرت و دقت و مراقبت تصمیم میگرفتند و نیک میدانستند چه باید بکنند و چگونه تصمیم بگیرند. تصادفی نبود که در سنگر مجاهدتها و مبارزات هماره پیروز میدان بودند و کارنامهای درخشان از خود بجای و به میراث نهادند. اینکه هر یک از ما در فرصت عمر کوتاه بشری خویش چه میراثی از خود بجای مینهیم و با چه کارنامهای دارفانی را ترک میگوییم مسئله ایست که همه سنتهای دینی سعی ورزیدهاند پردههای گوش و هوش و عقل و آگاهی و فهم ما را به آن حساس و هشیار و بیدار کنند و حساس و هشیار و بیدار نگاه دارند. میراث ارجمند و کارنامه درخشان انسانهای اصیل، چونان چراغ، مشکوه جان ما را فروزان نگاه داشتهاند و نگذاشتهاند به سردی و خاموشی رود.
رحمت خدا بر ایشان باد!
پینوشتها
۱. «پس بشارت ده به آن بندگان من که: به سخن گوش فرامیدهند و بهترین آن را پیروی میکنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان» (زمر / ۱۷- ۱۸).
۲. «و حقیقت را با آنکه خود میدانید کتمان نکنید» (بقره/۴۲).
۳. کانال تلگرامی «طالقانی و زمانه ما»، مجتمح فرهنگی آیتالله طالقانی.
نظر شما