فرهنگ امروز/دکتر اللهیار خلعتبری، استاد گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی: شیرین بیانی یکی از باشخصیتترین استادان رشته تاریخ در 4، 5 دهه اخیر است. با توجه به اینکه بیانی بانوست و ما معدود بانوانی داشتیم که به تدریس پرداختند و به مرتبه استادی رسیدند؛ باید بگویم وی از معدود استادان زن مهربان، دانشجو پرور و مسلط به دو دوره تاریخ ایران است. بیانی علاوه بر تاریخ مغول به تدریس تاریخ ایران قبل از اسلام نیز پرداخته و تالیفاتی چون «شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیان»، «تیسفون و بغداد در گذر تاریخ« و «دین و دولت در عهد ساسانی و چند مقاله دیگر» را از خود به جای گذاشته است.
بیانی جزو دو سه تن از بانوان رشته تاریخ در دانشگاه است و با توجه به ارتباط و همکاری که بنده در رسالههای ارشد و دکترای دانشجویان در دانشگاهها مختلف با وی داشتم، خود را به عنوان یکی از شاگردان وی به شمار میآورم. شیرین بیانی فرزند خانبابا بیانی است که سالهای بسیاری را به عنوان استاد دانشگاه تهران فعالیت کرد و یکی از برجستگان این دانشگاه بود. شیرین بیانی برجستهتر از آن است که به زبان بیاید و همسر وی نیز از ادبای برجسته ایران است که علیرغم تحصیل در رشته حقوق در حیطه ادبیات فعالیت دارد و از نثر فخیمی برخوردار است. این زوج به نظر من هر کدام مکمل یکدیگرند و در امور فرهنگی بسیار موفق هستند.
کتاب «دین و دولت در ایران عهد مغول» در سه جلد تالیف شده است این کتاب که به قلم شیوای دکتر شیرین بیانی است یکی از بهترین تحقیقاتی است که درباره مغول و عصر ایلخانان به رشته تحریر درآمده است و در سال 1370 جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی را از آن خود کرد. این کتاب جزو یکی از منابع مورد مراجعه دانشجویان این دوره است. در جلد نخست به تاریخ مغول از دوره چنگیز، حمله به ایران، حمله به چین، چین شمالی و رقابتهایی که میان ترکان و مغولان وجود داشته، پرداخته است. در واقع بخش عمده جلد نخست به مسایل مغولستان میپردازد و مهمترین مساله در این جلد به قدرت رسیدن چنگیز، وضعیت اجتماعی و معیشتی مغولان با استناد به منابع اصلی است.
جلد دوم به تاریخ مغولان در ایران میپردازد. آمدن چنگیز، حملات و مبارزات میان چنگیز و محمد خوارزمشاه است که مولف با تکیه به منابع دست اول بیکفایتیهای سلطان محمد و ترسی که وی از مغول داشت و همچنین بیسیاستی سلطان جلالالدین خوارزمشاه که مرد شمشیر بود و تبحری در سیاستمداری نداشت را بیان کرده است. پس از آن به شرح وضعیت اجتماعی و نوع معیشت ایرانیان که دامداری بود، تلاش مغولان برای از میان بردن این شیوه معیشت که با وجود دیوانسالاران با کفایت ایرانی موفق به از میان بردن آن نشدند از جمله مباحثی است که در کتاب به آن پرداخته شده است.
به روی کار آمدن دولت ایلخانی با آمدن هلاکو و فتح ایالات مختلف ایران به جز گیلان و غرب مازندران و تکتک ایلخانان این دوره با بررسی دین آنها و اصلاحاتی که به وجود آوردند، شرح داده شده است. البته حضور خواجه فضلالله و وزرای با تدبیری مانند عطاملک جوینی نیز در اصلاحات این دوره از نگاه بیانی پنهان نمانده است. همچنین تغییر پایتخت از مراغه به تبریز و دشت سلطانیه که در زمان آخرین ایلخان مغول ابوسعید انجام گرفت و پس از وی حکومت منقرض و حکومتهای مغولی پراکنده شکل گرفت. وضعیت دین، تشیع در ایران نقش عالمانی مانند خواجه نصیرالدین طوسی، خواجه شمسالدین فضلالله و خواجه غیاثالدین با مراجعه به منابع اصلی تشریح شده است.
بیانی در جلد سوم کتاب به روابط خارجی مغولان پرداخته است، در این حیطه نخست به روابط آنها با شرق ایران و ماورالنهر در زمان جغتای و همچنین رابطه با اردوی زرد و اردوی سفید توجه شده است. همچنین جنگهای آنها با ممالیک در مصر و روابط آنها با دول غربی و اروپایی که تلاش داشتند متحدینی برای جنگ با ممالیک در میان آنها برای خود بیابند. تاریخ روابط خارجی مغولان در این مجلد به خوبی و بسیار جالب نوشته شده و به منابع مهم استناد شده است. مولف برای شرح درست مغولان در ایران به مغولستان سفر کرده و کتاب تاریخ سری را از نظر گذرانده و چون به زبان فرانسه نیز مسلط است منابعی را نیز در این زمینه ترجمه کرده است.
کتاب «دمساز و دو صد کیش» یکی دیگر از تالیفات شیرین بیانی است که به بررسی زندگی جلالالدین بلخی معروف به مولانا میپردازد این کتاب از آغاز مهاجرت مولانا به همراه پدرش به بغداد، آناتولی و قونیه آغاز شده و بعد از آن دوران تحصیل وی در دمشق، ملاقات با شمس تبریزی و تغییر از یک فقیه سجادهنشین به یک عارف دلسوخته که آتش به جهان زد و «مثنوی معنوی» و «فیه ما فیه» را نوشت، ترسیم شده است. مؤلف در این کتاب سعی کرده جنبههای گوناگون زندگی مولانا جلالالدین را «با پیروی از طرز اندیشه خود وی» مورد بررسی قرار دهد.
کتاب در دو بخش تدوین شده است. بیانی در بخش نخست به «خاندان و سرچشمههای فکری مولانا جلالالدین» میپردازد و تأثیر مکاتب مختلف تصوف و نیز اندیشه عرفانی شمسالدین تبریزی بر مولانا در این بخش مورد بحث قرار میدهد. بخش دوم کتاب به «اندیشههای عرفانی، علمی و سیاسی مولانا» اختصاص دارد. نکته جالب توجه اینکه در فصل پایانی کتاب به تبحر و توجه مولانا به امر نجوم توجه کرده است. در حالی که ظاهرا بعید به نظر میآید که یک عارف به نجوم نیز بپردازد. اما مولانا در کتاب «مثنوی معنوی» نیز به نجوم اشاره میکند. «دمساز و دو صد کیش» پس از کتاب بدیعالزمان فروزانفر، پرویز ناتلخانلری و دکتر عبدالحسین زرینکوب یکی از کتابهای پرمایهای است که به شرح مولانا پرداخته است. اگرچه باید بگویم من هر کتابی که از این بانوی محقق مطالعه کردم برای خود وزن و مایه علمی داشته و حاکی از نکات بسیار پرمعنی است که بر دانستههای ما افزوده است.
منبع: ایبنا
نظر شما