فرهنگ امروز /عظیم رجبپور روزنامهنگار و روانشناس بالینی:
مرکز کنترل بیماریها، در سال ٢٠٠٥، روزنامهنگاری را در بین مشاغل، هفتمین شغل پراسترس نام برده است. دلیل این انتخاب نیز، به خاطر خطرات و آسیبهایی است که متوجه این شغل و دستاندرکاران آن است؛ تهدیدات شغلی و بیکاری، شرایط سخت کاری، حضور در فجایع و حوادث انسانی و طبیعی مانند جنگ و سوانح، مبارزه با مافیای قدرت و گروههای رانتخوار و همچنین تلاش برای کشف و بیان حقیقت، پارهای خطرات است که هرکدام از این موارد اضطراب و استرس بسیار زیادی میتواند به همراه داشته باشد. گذشته از خطرات و مخاطرات این حرفه، امروزه تنوع و گستردگی رسانهها و رقابتی که بین آنها درگرفته است، باعث تحمیل کردن استرس فزاینده بر دستاندرکاران این حرفه است. رسانههای جدید که به مدد رشد فزاینده تکنولوژی، فضا و سازوکار سنتی رسانهها را درهم نوردیدهاند، اکنون تعریف و شکلی نو به رسانهها داده است. در تعریف و شکل جدید رسانهها، آنچه بیش از همه به چشم میخورد، قرار گرفتن رسانههای مجازی در برابر رسانههای مکتوب است. این رقابت تا آنجا پیش رفته که ریشه و بقای رسانههای مکتوب را هدف گرفته و در نتیجه مشکل این رسانهها را بیش از پیش کرده است. آنچه مسلم است اینکه چشمانداز رسانهها در حال تغییر است؛ این تغییر افزایش رقابت رسانههای مکتوب با اینترنت و پذیرش مسوولیت کار اضافی را شامل میشود به گونهای که کار یک روزنامهنگار به طور فزاینده دشوارتر شده است. از سوی دیگر کاهش نیرو و منابع برای روزنامهنگاران، فشار اضافی بر آنان ایجاد کرده است. کار خبرنگاری گاهی با مرگ، خشونت و فاجعه ویرانگر سروکار دارد. اگرچه خود خبرنگاران این واقعیتها را انکار میکنند و برخلاف همصنفان خود در مشاغلی چون نیروهای آتشنشانی و پلیس، نسبت به تاثیرات منفی این شغل کمتر توجه نشان میدهند. البته این برداشت بیتاثیر از یک مساله نیست و آن اینکه تصور عامه، خبرنگاری را نسبت به این موضوعات مقاوم میداند. در حالی که مطالعات نشان میدهد شغل خبرنگاری خط مقدم انجام وظیفه عمومی و متاثر از پاسخهای عاطفی خود است. روزنامهنگاران در نظرسنجی خودگزارشی، گفتهاند که آنها از برخی مشکلات بهداشتی مربوط به استرس رنج میبرند و شغل خود را به عنوان شغلی «بسیار استرسزا تلقی میکنند». این باور بر اساس مطالعات صورت گرفته نشان داده شده که چگونه روزنامهنگاران مستعد ابتلا به فرسودگی شغلی هستند.
وضعیت رسانهها و خبرنگاران شاغل در کشور، اگرچه از زمان شکلگیری تا به امروز، هم به لحاظ نگاه حرفهای بهکار و هم به لحاظ نیروهای حرفهای درگیر در آن، افت و خیزهای زیادی را پشت سر گذاشته و مورد نقد و بررسیهای زیادی نیز بوده است، اما تا به امروز این وضعیت از نظر روانشناختی و بررسی شخصیت خبرنگاران شاغل در آن کمتر و شاید حتی اصلا مورد کنکاش قرار نگرفته است. تا جایی که اطلاعات زیادی در منابع تحقیق و پژوهشهای آماری از این جامعه در دست نیست. این کمبود ما را در بررسی همهجانبه و تاثیراتی که وضعیت شغلی بر نیروهای حرفهای این گروه میگذارد یا تاثیری که ویژگیهای شخصیتی خبرنگاران در نوع و چگونگی گزینش و ارسال و پردازش اخبار دارد، ناکام میگذارد؛ چرا که جان هالند، روانشناس شخصیت که در زمینه شغلی، نظریه معروفی هم دارد، معتقد است که افراد مشاغلی را انتخاب میکنند که با شخصیت آنان هماهنگ باشد و پس از انتخاب شغل، انگیزهها، شخصیت، توانایی و پنداره شخص از خود را منعکس میکنند. البته این تاثیر دوسویه است؛ همانطور که ویژگیهای شخصیتی بر عملکرد فرد تاثیر میگذارد، فرآیندهای شغلی یا سختی کار نیز بر کارکرد جسم و روان و در نتیجه سلامت روان افراد تاثیرگذار است. بهویژه که تاثیر روان بر عملکرد جسمانی افراد بر کسی پوشیده نیست. با همین پیشزمینه و برای بررسی شخصیت خبرنگاران رسانههای گروهی و وضعیت سلامت روان آنها، سال گذشته پژوهشی بین خبرنگاران رسانههای گروهی صورت گرفت و با کمک آزمون تیپ نمای شخصیت مایرزـ بریگز (MBTI) و آزمون سلامت عمومی روان (GHQ٢٨)، نوع و فراوانی تیپ شخصیتی و همچنین وضعیت سلامت عمومی روان خبرنگاران سرویسهای ٦گانه خبری (سیاسی، ورزشی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حوادث) مورد کنکاش قرار گرفت.
در این پژوهش ٢٧٩ نفر از خبرنگاران از ٣٧ رسانه (شامل روزنامهها ٦٨درصد، خبرگزاریها ٣١درصد و تلویزیون با ١درصد) شرکت کردند که از این تعداد ١١٣ نفر (٥/٤٠درصد) زن و ١٦٦ نفر (٥/٥٩درصد) مرد بودند. علاوه بر این، بر اساس این پژوهش از مجموع نمونه آماری، حدود ٦٠درصد زنان مجرد هستند، در حالی که ٤٠درصد مردان متاهلاند. تحصیلات نمونه آماری نیز شامل ٥٦درصد کارشناسی، ٢٩درصد کارشناسی ارشد، ٧درصد فوق دیپلم، ٥درصد دیپلم و ٣درصد دکترا بود. از آنجا که هدف این پژوهش بررسی و مقایسه ویژگیهای شخصیتی و وضعیت سلامت روان در بین گروههای خبری بود، در نتیجه تلاش شد تا با حفظ تناسب؛ ٥٩ نفر (حدود ٢١درصد) در گروه سیاسی، ٤٥ نفر (حدود١٦درصد) در گروه ورزشی، ٥٧ نفر (درحدود ٢٠درصد) در گروه اجتماعی، ٤٣ نفر (حدود ١٥درصد) در گروه اقتصادی، ٥٣ نفر (١٩درصد) در گروه فرهنگی و ٢٢ نفر (حدود ٨درصد) در گروه حوادث حضور پیدا کنند. در این تحقیق در بررسی ویژگیهای شخصیتی خبرنگاران، (بر اساس تیپ نمای مایرز ـ بریگز) ٤ محور (٨ ترجیح) ویژگی شخصیتی برونگرایی- درونگرایی، حسی- شهودی، تفکری- احساسی و ادراککننده- قضاوتکننده سنجیده شد. در آیتم برونگرایی- درونگرایی (اینکه افراد انرژیشان را از کجا میگیرند و آن را به کجا هدایت میکنند؛ دنیای بیرونی یا درونی؟) اگرچه رابطه معناداری بین محورها حاکم نیست اما، خبرنگاران رسانههای گروهی در مجموع برونگرا (٥٢درصد) هستند. در عین حال محور برونگرایی- درونگرایی در بین گروههای ٦گانه خبری کمی متفاوت است: به این ترتیب که گروه سیاسی، درونگرا (٥٦درصد)، گروه ورزشی، برونگرا (٥٧درصد)، گروه اجتماعی، برونگرا (٥٩درصد)، گروه اقتصادی، برونگرا (٥٨درصد)، گروه فرهنگی، درونگرا (٥٦درصد) و گروه حوادث، نیمی برونگرا و نیمی درونگرا هستند. در محور حسی- شهودی (اینکه ما معمولا چه نوع اطّلاعاتی را متوجه میشویم؛ این محور ٢ شیوه متضاد درک یا اکتساب اطلاعات را توصیف میکند) نیز خبرنگاران بیشتر (حدود٥٣درصد) شهودی هستند. یعنی کسب اطلاعات آنان از طریق شم آنان و نه حواس پنجگانه است. در بین گروههای خبری نیز این آیتم به ترتیب گروه سیاسی، شهودی (٥٤درصد)، گروه ورزشی، حسی (٦٠درصد)، گروه اجتماعی، شهودی (٦٣درصد)، گروه اقتصادی، شهودی (٥٨درصد)، گروه فرهنگی، شهودی (٥٢درصد) و گروه حوادث نیز حسی (٥٤درصد) هستند. در محور تفکری- احساسی (اینکه افراد چگونه تصمیم میگیرند. اشخاص با ترجیح فکر، تمایل دارند که منطقی باشند و تصمیمگیریهای ذهنی داشته باشند. در حالی که اشخاص با ترجیح احساسی، بیشتر هماهنگساز هستند) نیز خبرنگاران بیشتر تفکری (حدود٦١درصد) هستند. یعنی بر اساس تفکر تصمیم میگیرند. در بین گروههای خبری نیز این آیتم به ترتیب گروه سیاسی، تفکری (٦٩درصد)، گروه ورزشی، احساسی (٥١درصد)، گروه اجتماعی، تفکری (٥٢درصد)، گروه اقتصادی، تفکری (٧٢درصد)، گروه فرهنگی، تفکری (٦٤درصد) و گروه حوادث نیز نیمی (٥٠درصد) تفکری و نیمی احساسی هستند.
در محور ادراککننده- قضاوتکننده (سبک زندگی که افراد چگونه با دنیا برخورد میکنند؛ اشخاص با ترجیح قضاوتی، معمولا سازماندهی شده با ساختار و منظم هستند ولی افرادی که ترجیح ادراکی دارند، عملکرد لذتجویانه، خودبهخودی و گزینههای باز نگه داشته شده را تا زمانی که ممکن است، ترجیح میدهند) بیشتر خبرنگاران قضاوتکننده (حدود٦٠درصد) هستند. یعنی در انتخاب و کسب اطلاعات بیشتر نتیجهگرا هستند. در بین گروههای خبری نیز گروه سیاسی، قضاوتی (٥٥درصد)، گروه ورزشی، قضاوتی (٥٧درصد)، گروه اجتماعی، ادراکی (٦٠درصد)، گروه اقتصادی، قضاوتی (٦٧درصد)، گروه فرهنگی، قضاوتی (٦٨درصد) و گروه حوادث نیز قضاوتی (٦٤درصد) هستند.
علاوه بر این در این پژوهش، در مجموع بین ویژگیهای شخصیتی خبرنگاران زن و مرد، در برخی صفات تفاوت معنادار دیده شده است. بر اساس این تحقیق زنان خبرنگار، برونگراتر از مردان هستند، در حالی که تیپ شخصیتی مردان درونگراتر از آنان است. این مساله میتواند با تفکر و احساسی بودن دو جنس ارتباط مستقیم داشته باشد. چرا که همانطور که در محور بعد گفته میشود، مردان تفکری و زنان احساسی هستند. همچنین بر اساس این تحقیق خبرنگاران زن در ویژگی شهودی (شمی)، نمرات بیشتری نسبت به مردان به دست آوردهاند و برعکس خبرنگاران مرد در مقیاس صفات شخصیتی حسی بودن، نسبت به زنان خبرنگار نمرات بیشتری به دست آوردهاند. یعنی زنان بیشتر از طریق شم و حس ششم و مردان بیشتر از طریق حواس پنجگانه اطلاعات از پیرامون خود کسب میکنند.
در زمینه ویژگی شخصیتی تفکری بودن و احساسی بودن نیز این تفاوت معنادار است. مردان خبرنگار تفکری و زنان خبرنگار احساسی تصمیم میگیرند. یعنی زنان در ویژگی شخصیتی احساسی، نمره بیشتری نسبت به مردان خبرنگار کسب کردهاند. تنها در ویژگی شخصیتی قضاوتکننده و ادراککننده است که تفاوت معناداری بین خبرنگاران زن و مرد دیده نمیشود و این به آن معناست که هر دو جنس از هر دو توانایی برای تصمیمگیری استفاده میکنند. علاوه بر بررسی ویژگیهای شخصیتی خبرنگاران، وضعیت سلامت روان عمومی آنان نیز از طریق پرسشنامه ٢٨ سوالی سلامت روان (GHQ٢٨)، در ٤ مقیاس علایم جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و همچنین مقیاس افسردگی اساسی، مورد کنکاش قرار گرفت و در ٤ سطح «در حد کمترین علایم، علایم خفیف، علایم متوسط و علایم شدید» نمرهگذاری شد. در این پژوهش در مقیاس علایم و نشانگان جسمانی (شامل وضعیت سلامت عمومی و علایم جسمانی فرد، در یک ماه گذشته) ٦٦درصد خبرنگاران کمترین میزان علایم، ٣٢درصد علایم خفیف و ٢درصد علایم متوسط را نشان دادهاند. در این مقیاس هیچ خبرنگاری نمره شدید در نشان دادن علایم جسمانی کسب نکرده است. در مقیاس اضطراب (علایم و نشانههای بالینی اضطراب شدید، تحت فشار بودن، عصبانیت و دلشوره، بیخوابی و داشتن وحشت و هراس)، ٦١درصد خبرنگاران، علایم کمترین میزان، ٣٤درصد علایم خفیف و ٥درصد علایم متوسط نشان دادهاند. در این مقیاس نیز هیچ خبرنگاری در نشان دادن علایم شدید نمرهای به دست نیاورده است. در مقیاس اختلال در عملکرد اجتماعی (توانایی فرد در انجام کارهای روزمره، داشتن قدرت تصمیمگیری، احساس رضایت در انجام وظایف، احساس مفید بودن در زندگی و لذت بردن از فعالیتهای روزمره) نیز ٦٢درصد خبرنگاران علایم کمترین میزان، ٣٥درصد علایم خفیف، حدود ٢درصد علایم متوسط و ٤درصد نیز علایم شدید اختلال در عملکرد اجتماعی نشان دادهاند. در آخرین مقیاس؛ یعنی در مقیاس افسردگی اساسی (احساس ناامیدی، احساس بیارزش بودن زندگی، داشتن افکار خودکشی و آرزوی مردن، احساس بیارزشی و ناتوانی در انجام کارها) نیز ٨٣درصد خبرنگاران کمترین علایم، ١٤درصد علایم خفیف و ٣درصد علایم متوسط گزارش کردهاند. در این مقیاس نیز هیچ کس علایم شدید افسردگی اساسی گزارش نکرده است. در مجموع میتوان چنین نتیجه گرفت که خبرنگاران رسانههای گروهی به لحاظ سلامت عمومی روان، وضعیت سالمی دارند. بر اساس پژوهش انجامشده در بین ٦ گروه خبری، مقیاسهای ٤گانه سلامت روان، نتایج قابل تاملی را نشان میدهند. از جمله اینکه خبرنگاران سرویس ورزشی در مقیاس نشانگان بدنی، در گزینه کمترین میزان علایم، نمره بالا (٧٣درصد) را نشان میدهند. یعنی وضعیت سالمتری نسبت به بقیه گروهها نشان میدهند. درحالی که گروه اجتماعی در این گزینه، نمره پایین (٥٨درصد) دارند؛ یعنی نسبت به باقی گروههای خبری در سطح پایینتر به لحاظ کمترین علایم نشانگان بدنی قرار دارند. از سوی دیگر در مقیاس اضطراب نیز گروه خبری سیاسی، نمره بالا (٦٩درصد) و گروه حوادث پایینترین نمره (٣٦درصد) در گزینه کمترین علایم به دست آوردهاند. در مقیاس بدکارکردی اجتماعی نیز، بالاترین نمره (٧١درصد) گزینه کمترین علایم به گروه ورزشی و پایینترین نمره گزینه کمترین علایم به گروه سیاسی اختصاص دارد. همچنین در مقیاس افسردگی اساسی، بالاترین نمره (٩١درصد) گزینه کمترین علایم افسردگی را گروه سیاسی و پایینترین نمره (٧٢درصد) گزینه کمترین علایم را گروه اجتماعی نشان میدهند.
در این پژوهش، اگرچه بین گروههای خبری از نظر سلامت عمومی روان، تفاوت معنادار وجود ندارد اما بررسیها نشان میدهد که این تفاوت به لحاظ جنسیت، در بین زنان و مردان خبرنگار، در برخی از مقیاسها معنادار است. طبق نتایج این پژوهش، تفاوت معناداری در نشانگان جسمانی، بین خبرنگاران زن و مرد وجود دارد؛ به این معنا که زنان خبرنگار بیشتر از مردان خبرنگار از نشانگان بدنی و علایم جسمانی شکایت دارند. این نتایج با دیگر دستاوردهای روانشناختی درباره زنان و مردان همسو است. چرا که زنان اگرچه قدرت تحمل بالاتری در پذیرش اضطراب دارند، اما علایم روانی اضطراب در آنان به شکل نشانگان بدنی ظهور و بروز میکند.
در ٣ مقیاس دیگر؛ یعنی اضطراب و بیخواب، بدکارکردی اجتماعی و افسردگی نیز اگرچه تفاوتی معنادار آماری بین خبرنگاران زن و مرد دیده نمیشود، اما زنان نمرات بالاتری در هر ٣ مقیاس نسبت به مردان خبرنگار کسب کردهاند.
وضعیت خبرنگاران دنیا
بررسی و تحقیق درباره وضعیت خبرنگاران در دنیا، سالهاست که در انواع و اشکال مختلف و به ویژه به لحاظ روانشناختی صورت گرفته و اطلاعات و منابع تحقیقی غنی از این نظر وجود دارد. یکی از مهمترین بحثهایی که در حوزه شغل خبرنگاری بسیار به آن پرداخته شده، موضوع اضطراب کاری و فرسودگی شغلی و همچنین سختی کار خبرنگاران است که با آن درگیرند. فرسودگی شغلی نوعی احساس خستگی عاطفی است؛ نوعی نگرش و احساسات بدبینانه منفی (مسخ شخصیت- توجه نکردن به هویت خود) که نسبت به دیگران و در ارتباط با آنها توسعه مییابد. در این حالت فرد تمایل به ارزیابی منفی از (دستاوردهای شخصی) خود دارد و از خود و دستاوردهای کاری خود ناراضی است. در تحقیقات انجام شده افرادی که به لحاظ خستگی عاطفی و مسخشخصیت، نمرات بالایی کسب میکنند، در موفقیت شخصی، به فرسودگی شغلی تمایل نشان میدهند. فرسودگی شغلی میتواند به وخامت در کیفیت کار منجر شود و با گردش مالی پایین، غیبت، روحیه پایین، پریشان حالی شخصی از جمله خستگی بدنی، بیخوابی، افزایش استفاده از الکل و موادمخدر و مشکلات زناشویی و خانوادگی همراه باشد.
بی شک ترکیب استرس و عجلهای که خبرنگاران (برای شرکت در جلسات) در کار خود، دارند، خود باعث اختلال در عملکرد آنان شده و در نتیجه وقتی که استرس هم با آن جمع میشود، خطر فرسودگی شغلی را افزایش میدهد.
مطالعات در این زمینه نشان داده است فرسودگی شغلی خبرنگاران جوان که جدیدا به این حرفه روی آورده و کمتجربهاند یا در روزنامهها و رسانههای کوچک مشغول به کارند و چند مسوولیت را با هم دارند، نسبت به همکاران قدیمیتر خود که باتجربهتر هستند، بالاتر است. چرا که کسب متوسط به پایین حقوق و دستمزد، تصمیم به ترک کار و رضایتمندی کمتر از همکاران از ویژگیهای این خبرنگاران است.
علاوه بر این اگر خبرنگاران نمرات بالایی در خستگی و بدبینی کسب کنند، بیشک درجه بالایی از فرسودگی شغلی را تجربه میکنند و در نتیجه در کارایی حرفهای نمره پایینتر به دست خواهند آورد. یکی از مسائلی که عموما روزنامهنگاران با آن دست و پنجه نرم میکنند، از دست دادن شغل و نارضایتی از وضعیت حاکم بر کارشان است. البته از دست دادن شغل و نارضایتی شغلی چیز جدیدی در میان روزنامهنگاران نیست.
علاوه بر این، خبرنگاران رسانههای گروهی، عموما با عوامل استرسزایی چون ضربالاجلها و جلسات خبری، فشار برای تولید مطالب خوب، دستمزد پایین، رقابت رسانهای، ساعتهای طولانی کار، کارکردن و بهکارگیری فناوریهای جدید و دوری از خانواده دست و پنجه نرم میکنند.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته این شرایط برای روزنامهنگاران ورزشی، شامل زمان دور بودن از خانوادهشان؛ روزهای کاری طولانی- که شب، تعطیلات آخر هفته و روزهای تعطیل را شامل میشود- و همچنین رقابت ٢٤ ساعته با تلویزیون، رادیو و رسانههای اینترنتی، بسیار نفسگیر است. علاوه بر این، روزنامهنگاران ورزشی اغلب به صورت علنی و خصوصی از سوی برخی منابع، سفارش و توصیه میشوند.
در بررسی روزنامهنگاران ورزشی، سردبیران ورزشی از میزان بالاتری از فرسودگی شغلی نسبت به نویسندگان ورزشی و افراد تحریریه رنج میبرند. آسیبهای کار روزنامهنگاری برای ٢ جنس یکسان نیست. بررسی وضعیت زنان روزنامهنگار نیز نشان میدهد این جنس نسبت به مردان در برخورد با آسیبهای حرفه روزنامهنگاری، سطح دیگری را تجربه میکنند. ولفر روانشناس عقیده داشت، زنان اگرچه ممکن است با افزایش فشار زندگی مدرن و در روبهرو شدن با پیچیدگی زندگی، خود را به سادگی پیدا کنند، اما این مساله هزینهای جز شادی آنان ندارد. بر اساس مطالعات صورتگرفته روزنامهنگاران زن کمتر احتمال دارد که ازدواج کنند و نسبت به مردان نیز فرزندان کمتری دارند. در تحقیقی با استفاده از پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ (MBI)، مشخص شد بین زنان و مردان در خرده مقیاس خستگی و موفقیت فردی، تفاوت معناداری وجود دارد. زنان در مقیاس مسخ شخصیت نسبت به مردان نمرات پایینتر کسب کردهاند. در واقع، زنان اگرچه سطوح بالاتری از استرس را تجربه میکنند، اما در مقایسه با مردان، سطوح پایینتر از فرسودگی شغلی را نشان میدهند. علاوه بر این، زنان فشار کار بیشتری را برای تداخل کار با زندگی شخصیشان گزارش میکنند که این مساله بازتابی از مسوولیت بیشتری است که زنان در امور داخل منزل بر عهده دارند. مطالعات همچنین نشان دادهاند که زنان نسبت به مردان سطوح پایینتری از موفقیت شخصی را تجربه میکنند. قصد ترک حرفه روزنامهنگاری از سوی خبرنگاران، ممکن است نشاندهنده نارضایتی شغلی در آنان باشد. به طور کلی، مواردی چون پایین بودن دستمزدها، امنیت شغلی (٢٠ درصد) و استرس، فرسودگی شغلی یا شرایط نامناسب کار (٢٥ درصد) را از دلایل اصلی برای ترک این حرفه، میتوان بیان کرد. زنان (٢١ درصد) در مقایسه با مردان (١٦ درصد) بیشتر میگویند که حاضرند در بیرون از رسانهها مشغول به کار شوند. این تعجبآور نیست که زنانی که قصد ترک حرفه روزنامهنگاری را دارند، نسبت به آنهایی که قصد ماندن دارند، در حال تجربه سطوح بالاتری از فرسودگی شغلی هستند. بنابراین با توجه به احساس خستگی که زنان در محل کار دارند، این احساس ممکن است باعث کاهش احساس اثر بخشی حرفهای در کار زنان شود، درحالی که آنها حمایت سازمانی دریافت نمیکنند. از سوی دیگر مطالعات نشان داده است زنان دارای فرزند، در درجه نخست، مسوولیت نگهداری از کودکان را بر عهده میگیرند و این مساله باعث کاهش یا مانع از فرصتهای پیشروی آنان میشود. موضوع دیگر کار خبرنگاری بدبینی حاکم در میان صاحبان آن است. بدبینی نشاندهنده مقابله ناکارآمد (به معنای بیتفاوتی نسبت به کار) است که برای ایجاد فاصله بین فرد و خواستههای طاقت فرسای کار ایجاد میشود و با خستگی شغلی همبستگی مثبت دارد. بدبینی هم میتواند نقش کاهشی در اثربخشی حرفهای بازی کند. در اینجا نیز تفاوتهای جنسیتی دیده میشود. زنان نسبت به مردان سطح بدبینی کمتری را تجربه میکنند. همچنین زنان روزنامهنگاری که قصد ترک حرفه خود را دارند، نسبت به افرادی که میخواهند در کار خود بمانند، سطح بالاتری از فرسودگی شغلی را نشان میدهند. موضوع بسیار مهم دیگری که کار خبرنگاری را در زمره مشاغل پر خطر قرار میدهد، ارتباط مستقیم با حوادث و وقایع از سوی آنان است. این مساله تا آنجا مهم است که بر اساس مطالعات صورتگرفته، بین خبرنگارانی که در معرض اثرات روحی رنجآور و خطر مرگ قرار دارند ولی از ناراحتی خود صحبت میکنند و کسانی که آن را انکار میکنند، شکاف وجود دارد. تحقیقات کمی به چگونگی استرس خبرنگاران و عکاسانی که در معرض خشونت، مرگ و آسیب فیزیکی قرار میگیرند، مرتبط است. با این حال، تحقیقات روانپزشکی و روانشناختی، ادبیات گستردهای برای پاسخ به تعدادی از پرسشهای آسیبزا در افراد فراهم کرده است، از جمله افراطیترین شکل بالینی تحقیقات روانپزشکی و روانشناختی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است. اوتبرگ عقیده داشت: روزنامهنگاران نامزدی برای دریافت اختلال ثانویه استرس پس از سانحه (STSD) هستند. اختلال ثانویه استرس پس از سانحه، مفهومی است که پژوهشگران، به دنبال بررسی اثرات تخریبی این اختلال روی خانوادههای آسیبدیدگان انجام دادهاند. آنها در بررسی خود به این نتیجه دست یافتند که نهاد خانواده این افراد از کارکرد مطلوبی برخوردار نیست. در این شرایط افراد PTSD اطرافیان خود را تحت تاثیر قرار میدهند و آنها را نیز به دنبال روابط طولانیمدت، دچار مشکلات روانشناختی عدیدهای میسازند. وجود این علایم موجب بروز اختلالی در این افراد میشود که به آن اختلال پس از ضربه ثانویه (STSD) میگویند. از نظر محققان نشانههای بالینی ضربههای ثانویه، مشابه نشانههای موجود، در افرادی است که به طور مستقیم در معرض مواجهه با آسیب قرار گرفتهاند؛ همانند افکار و تصورات مزاحم وابسته به رویداد ضربهای، پاسخهای اجتنابی، برانگیختگیهای جسمانی (فیزیولوژیکی)، هیجانات استرسزای منفی و ضعف و نقص عملکردی. این نشانهها متعاقبا میزان بالایی از علایم افسردگی، اضطراب، خشم و خصومت، نگرشهای ناکارآمد و افکار خودآیند منفی را در این افراد به همراه خواهد داشت. مطالعه درباره علایم تروماتیک در بین خبرنگاران نشان میدهد، این افراد از دو روش، علایم تروماتیک از خود بروز میدهند؛ یکی قرار گرفتن در معرض وقایع آسیبزای ثانویه مانند مصاحبه با قربانیان یا بازماندگان حوادث و دیگری مشاهده کردن وقایع آسیبزا، حتی از موقعیت امن؛ البته ممکن است علایم و نشانههای قرار گرفتن در معرض حوادث آسیبزا، برای ماهها یا سالها، در فرد باقی بماند و باعث شود تا با برخی یادآوریهای غیرمنتظره این نشانهها رخ دهند یا دوباره عود کنند. گزارشگران خبری ممکن است قربانیان مستقیم وقایع آسیبزا باشند و نشانههایی از نمونه الگوی آسیب قربانیان را داشته باشند. علاوه بر این خبرنگاران و عکاسان خبری نیز ممکن است پس از شاهد بودن یک رویداد خشونتزا، علایم تروماتیک ثانویه از خود نشان دهند. حداقل یک مطالعه نشان میدهد زمانی که خبرنگاران شاهد یک محاکمه اعدام بودهاند، برای مدت کوتاهی از علایمی مانند تروما رنج بردهاند. پژوهشگران در مطالعهای دریافتند خبرنگارانی که شاهد اعدام یک جنایتکار بودند، «از شیوع بالای» علایم تجزیهای رنج میبردند. حالت تجزیه شامل واکنشهای شبیه به PTSD مانند بیحسی و بازگشت به خاطرات رنجآور گذشته است. علاوه بر این در تحقیقی از خبرنگارانی که پس از سقوط هواپیمای سانحه لاکربی برای مصاحبه به آنجا رفته بودند، گفته شده همه این افراد، برخی علایم استرس روانی را نشان دادهاند. برخی محققان نیز اثرات روانی طولانی مدت خبرنگاران جنگی در ویتنام را توصیف کرده و میگویند: محرکهای حافظه مانند صدای هلیکوپتر و ترقه همیشه خاطرات ویتنام را برای خبرنگاران زنده میکند. تحقیقات یک محقق و مطالعه او روی روزنامهنگارانی که در هنگام خودکشی یا حملات انتحاری شاهد این صحنهها بودند، نشان میدهد که این افراد آن وقایع را بخشی از تجربه زندگی خود میدانند و با مشکلات عاطفی آن درگیر شدهاند. علاوه بر آسیبهای روانی و تاثیری که شغل خبرنگاری برای متولیان آن دارد؛ نوع کار رسانهای نیازمند پشتکار و سختکوشی است. اگرچه سختکوشی و اعتیاد به کار یک موضوع رایج در مطبوعات است، اما محققان نگاهی متفاوت به تاثیر آن بر کارکرد افراد دارند: به عقیده برخی پژوهشگران، چنین وضعیتی برای یک سازمان میتواند بسیار مطلوب باشد. برخی دیگر اما بر این باورند که این واژه معنایی منفی دارد و عموما افراد معتاد بهکار، افرادی وسواسی هستند که کارشان را خوب انجام نمیدهند؛ آنها از خود ناراضی هستند و در محیط کار نیز با همکارانشان مشکلاتی دارند. طبق بررسیهای انجام شده، موضوع اعتیاد به کار در فضای رسانهای قابل توجه و تاملبرانگیز است و حتی برخی گفتهاند میزان آن رو به افزایش است. برخی یافتههای پژوهشی، رابطه معناداری بین اعتیاد به کار با تجربیات کاری و رضایتمندی شغلی نشان میدهد. گفته شده است که معتادان بهکار، بیشتر کمالگرا هستند و استرس شغلی بیشتری را تجربه میکنند. برخی محققان گزارش کردند که معتادان به کار به شدت از کار و حرفه خود رضایت دارند؛ در حالی که برخی دیگر یک تصویر بیشتر منفی از آن ارایه میکنند و اعتقاد دارند که اعتیاد به کار به احتمال زیاد با عواقب سوء بهداشت در ارتباط باشد و این افراد از با خانواده بودن و روابط با دیگران رضایتمندی کمتری دارند. با توجه به اهمیت موضوع، برخی پژوهشگران بر اساس استعداد افراد، سوابق کاری، نوع رابطه کاری، سلامت روان و در نتیجه وضعیت رابطه خانوادگی، انواع مختلف الگوهای رفتاری افراد معتاد به کار را گزارش کردهاند؛ پژوهشگران ٣ نوع الگوی رفتاری «معتاد بهکار» گزارش میکنند که شامل وابسته به کار وسواسی، کمالگرا و دستاوردگرا هستند. این پژوهشگران نشان میدهند که افرادی که معتاد بهکار و وسواسی میشوند، گرایش آنها به اضطراب، استرس، مشکلات جسمی و روانی مثبت خواهد شد. از سوی دیگر سطح عملکرد شغلی، کار و رضایت از زندگی در آنها منفی است.
همچنین افراد معتاد به کاری که کمالگرا خواهند شد، در زمینههای استرس، مشکلات فیزیکی و روانی، روابط میان فردی خصمانه، رضایت شغلی عملکردی پایین و حجم معاملات داوطلبانه و غیبت، رابطه مثبت خواهند داشت. در نهایت، افرادی که دستاوردگرا هستند، به لحاظ سلامت جسمی و روانی، شغل و رضایت از زندگی، عملکرد شغلی، گردش مالی داوطلبانه پایین و رفتارهای اجتماعی پسند مثبت خواهند داشت. بررسی گسترش رابطه الگوی اعتیاد بهکار نشان میدهد که این افراد با اقداماتی چون فرسودگی شغلی و غیبت در کار، محل کار را تحت تاثیر قرار میدهند. گزارشها نشان داده است که افراد معتاد بهکار، بیشتر زمانی که بهکار علاقهمند هستند، در مقایسه با زمانی که معتادان مشتاق بهکار هستند، رضایت شغلی و استرس شغلی کمتری را گزارش میکنند. بنابراین معتادان بهکار روزنامهنگاری نسبت به دیگر انواع اعتیاد به کار، میل منفی بیشتر و تغییر مثبت کمتر و همچنین فرسودگی شغلی بیشتر را تجربه میکنند.
این تحقیق در سال ١٣٩٤ با حضور در دفتر تحریریه ٣٧ رسانه خبری (شامل روزنامه، خبرگزاری و تلویزیون) و با مشارکت ٢٧٩ خبرنگار (١١٣ خبرنگار زن و ١٦٦ خبرنگار مرد) برای تحقیق پایان نامه کارشناسی ارشد انجام شده است.
روزنامه اعتماد
نظر شما