به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران در نشستی درباره عاملیت در تربیت و ارتباط آن با تربیت دینی گفت: تعریف تربیت بدون تصور بنیادی از انسان شاید ممکن نباشد. تربیت اتفاقی است که درباره انسان می افتد و هر تلقی از تربیت، تلقی از انسان را به دنبال خود دارد. صحبت از عاملیت انسان رویکردی از میان رویکردهای مختلف است. بعضی ها انسان را تحت تاثیر عوامل می دانند اما عده ای انسان را موثر می دانند. انسان در عین اینکه می تواند تحت تاثیر عوامل باشد اما منشا اثر است و عاملیت دارد. البته این به آن معنا نیست که هر چه از انسان سر می زند عمل او محسوب می شود بلکه رفتار با عمل متفاوت است. رفتارهایی که از انسان سر می زند گوناگون است و بسیاری از آنها شامل عمل نمی شود مانند تنفس و پلک زدن. مثلا انسان ها کی متوجه گردش خون در بدن شدند وقتی متوجه آن شدند که گردش خون همیشه کار خود را انجام می داده است.
وی ادامه داد: رفتارهایی از ما که به عمل تبدیل می شوند ویژگی هایی دارند. اول اینکه عمل باید دارای بعد شناختی باشد یعنی بدانیم که فعالیتی خاص را می توان انجام داد. شناخت یا زیرساخت شناختی یکی از زیرساخت های اساسی عمل انسان است. آن دسته از رفتارهایی که ما از آن ذهنیت داریم، از عواملی است که رفتار را به عمل تبدیل می کند. عمل انسان نمی تواند بدون آگاهی و شناخت باشد.
استاد دانشگاه تهران افزود: زیرساخت بعدی در عمل گرایش و میل و تمایلات در بعضی از موجودات است که مانند موتور حرکت هستند و اگر میلی در انسان نباشد بالطبع عملی هم نخواهد بود. میل و گرایش شرط لازم است اما کافی برای عملی که اتفاق می افتد، نیست. امیال یکی از زمینه های عمل کننده است. زیرساخت سوم اراده و تصمیم است. میل به اراده شبیه است اما این دو یکی نیستند. هرچند برخی از فیلسوفان سعی داشتند اراده را برحسب میل تعریف کنند که هر وقت میل، شدید شد به اراده تبدیل می شود. در حیوانات امیال شدید وجود دارد که با تمام قوا به حیوانی حمله می کنند، اما این اراده به معنای واقعی کلمه نیست و و او را واجد عمل نمی دانیم و از او بازخواست نمی کنیم.اگر میل همان اراده بود همه حیوانات باید صاحب اراده و تصمیم بودند. در انسان امیال غریزی وجود دارد اما او دارای اراده و تصمیم است که امیال را در اوج سرکوب می کند اما چنین اراده ای در حیوانات وجود ندارد.
وی افزود: بعد از این سه زیرساخت شناختی، گرایشی و ارادی، عمل ظهور پیدا می کند. اعمال ما گونه های درونی و بیرونی دارند. از گونه های درونی هیچ شخص دیگری مطلع نمی شود مانند ایمان آوردن که در مفاهیم دینی عمل محسوب می شود. برای ایمان آوردن زیرساخت شناختی لازم است و لازمه دوم برانگیختگی و گرایش و لازمه سوم تصمیم گیری است. ایمان آوردن عمل است و تصادفی نیست. وجه پایین ایمان، عمل است و وجه بالای آن هدایت خداست و این دو، دو روی یک سکه هستند. بخشی از ایمان که خدا آن را تامین می کند، هدایت است و بخشی از ایمان که توسط انسان شکل می گیرد، عمل انسان محسوب می شود. ایمان عمل درونی است و اگر کسی ایمان بیاورد و بلافاصله از دنیا برود به پاداش این عمل خواهد رسید. بنابراین ایمان آوردن عمل محسوب می شود.
باقری بیان کرد: اعمال با وجه بیرونی هم وجود دارند. در بسیاری از آیات قرآن که می گوید: «الذین آمنوا و عملوا الصالحات»، کلمه عمل ناظر به اعمال بیرونی است و آمنوا ناظر به عملی درونی می شود. عمل ابعاد فردی و جمعی هم دارد، مانند نماز فرادی و نماز جماعت. کسی که به تنهایی تحقیق می کند دارای بعد عمل فردی است و کسانی که به صورت جمعی در حال تحقیق هستند عملشان عمل جمعی محسوب می شود. در عمل جمعی همه مانند یک انسان واحد و هماهنگ کار می کنند. عمل اجتماعی هم وجود دارد که با عمل جمعی فرق می کند. در عمل اجتماعی، بر خلاف عمل جمعی، لزوما هماهنگی وجود ندارد مثلا اینکه من با فردی مخالفت می کنم و علیه آن فرد اقدام می کنم عملی اجتماعی است.
وی در ادامه گفت: عمل انفعالی و عمل فعال هم وجود دارد. وقتی انسان عامل است، یعنی همیشه عامل است. تقلید هم عمل است اما شکل عمل او انفعالی می شود. ما نمی توانیم به جای کسی عمل کنیم و هر کس خودش عمل می کند هر چند این عمل انفعالی و پذیرنده باشد. کسانی گمان می کنند که عمل انفعالی عمل نیست مثلا می گویند که من مجبور شدم این کار را بکنم. آیا انسان واقعا مجبور می شود؟ نه اینطور نیست. زیرا اگر عمل ما سه مبنای گرایشی، شناختی و ارادی دارد، فردی که می گوید مجبور شدم کاری را بکنم از این سه ایستگاه عبور کرده پس عمل انجام داده است. در واقع مجبور شدم به این معناست که گزینه دیگری نداشتم.انسان ها همه عاملند و این شامل زن و مرد و کوچک و بزرگ و … می شود. در قرآن، عمل یکی از واژه های گسترده در اشتمال بر انسان هاست و همه قسم از افراد را دربرمی گیرد مگر کسی که دارای اختلالات بنیادی است که اتفاق گرایشی، شناختی و ارادی در او رخ نمی دهد مانند انسان عقب افتاده که واجد عمل نیست.
عمل هویت ساز است
وی درباره پیامدهای عمل در انسان افزود: عمل هویت ساز است یعنی من کیستم و چه خواهم شد را مشخص می کند. انسانها دارای دو نوع هویت ساختنی و یافتنی هستند. هویت یافتنی که انسان آن را می یابد مانند اینکه کودک در سنی متوجه دختر یا پسر بودن خود می شود و این برای ما هویت می شود. اگر در جامعه ای زن فرودست شناخته شود، به جنبه اجتماعی جنسیت مربوط می شود و این هم لایه ای از هویت است که یافته ایم. اما هویت ساختنی با عمل ساخته می شود یعنی با اعمال مان هویت مان ساخته می شود. هویت ساختنی مانند هسته همه لایه های هویتی است و ابتدا این قسمت هسته ای انسانها خالی است. ما هنگام تولد مشخص است دختر هستیم یا پسر. اما من کیستم و هویت ساختنی، یعنی بخش هسته ای خالی است. این بخش از هویت به هویت ساختنی تعبیر می شود که مهم ترین بخش هویت انسان به لحاظ ارزش یابی اوست که باید توسط عاملیت انسان ساخته شود.
این استاد دانشگاه گفت: عمل هویت ساز است و انسان با اعمال خود هویتش را می سازد و این مساله در مفاهیم اسلامی مورد تایید است. در قرآن عاملیت نقش اساسی را در انسان بیان می کند زیرا کثرت به کارگیری مفهوم عمل در قرآن در مورد انسان وجود دارد و انسان ها بر اساس اعمالشان شناخته و مجازات و پاداش می شوند و بهشت و جهنم سمبل انعکاس اعمال اوست.
باقری یادآور شد: یکی از ویژگی های عمل انسان، پویایی است یعنی انسان کاری را انجام می دهد و سپس پشیمان می شود و یا آن عمل را تکرار و جبران می کند. هویت بر اساس استمرار اعمال ایجاد می شود. همگرایی بین اعمال انسان هویت را در وی رقم می زند. اما تا رسیدن به این مرحله دارای افت و خیزهای فراوان است. گاهی انسان تا مرحله ای پیش می رود اما از مسیر خود بازمی گردد.
وی در ادامه گفت: هر تصویری از انسان تربیت او را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر معلم انسان را عامل و واجد عمل بداند، نباید در شیوه معلمی خود هر کاری را انجام دهد و کارهایی معینی را باید انجام بدهد. باید متناسب با ویژگی انسان عامل تربیت خاصی انجام داد. اگر انسان عامل باشد و هویت خود را بسازد و عملش در افت و خیز باشد، برای تربیت او چه باید کرد؟ بعضی از تربیت ها مانند تربیت های یکطرفه مطرود هستند. چنین تربیت هایی با تعریفی از انسان پذیرا و غیرواجد عمل، سازگار است. اگر در تربیت می خواهیم هویت خوبی برای انسان عامل رقم بزنیم باید بدانیم که هویت را انسان برای خود رقم می زند و کسی نمی تواند به جای شخص دیگری عمل کند. هیچ کس مسئول شخص دیگری نیست. انسان در روز قیامت باید پاسخگوی اعمال خود باشد. پس نقش مربی تربیت کردن نیست. وقتی انسان عامل باشد تربیت کار مربی نیست، همان طور که نجار صندلی را می سازد. بلکه انسانها با اعمال خود هویت خود را ترسیم می کنند.
رابطه مربی با شاگرد رابطه ای تعاملی است
وی افزود: مربی نقش مهمی دارد اما باید دید سهم مربی چقدر است؟ رابطه مربی با انسان عامل تعاملی است اما تعامل تربیتی ناهمتراز است یعنی معلم در یک افق ایستاده و دانش آموز در افق فروتر به لحاظ دانش ها و تجربه هایی که در اختیار مربی است. یکی از مخاطره هایی که در کمین تربیت است و ناشی از برخورداری معلم می شود، این مغالطه است که مربی تعیین کننده است یعنی ناهمترازی بهانه ای برای نقض عاملیت می شود و این خطای بزرگی است که در تربیت رخ می دهد. در حالیکه تعامل می تواند دو شکل همتراز و ناهمتراز داشته باشد. معلم در تعامل با معلم های دیگر رابطه همتراز دارد و در رابطه معلم و شاگرد که ناهمتراز است باید تعامل وجود داشته باشد زیرا معلم باید بداند که زیرساخت های شناختی و ارادی می توانند نقش ایفا کند تا عمل صحیح از شاگرد سر بزند.
وی اظهار کرد: ما در لایه شناختی می توانیم به عنوان مربی و معلم و پیامبر (ص) نقش داشته باشیم. تبیین گری یکی از کارهای مهمی است که در تعامل ناهمتراز وجود دارد. تبیین و روشنگری یکی از بخش های مهم کار معلم است و این فرد در تامین زیرساخت شناختی عمل از معلم بهره می گیرد. در این صورت امیال انسانها با شناخت ها می توانند همسو باشند زیرا گاهی به مساله ای علاقمند می شویم که تصور جدیدی از آن پیدا کردیم. مثلا اگر کاتالوگ شهری را ببینیم و آنر ا به ما معرفی کنند، می خواهیم که به آن شهر سفر کنیم.
باقری در مورد زیرساخت ارادی عمل اظهار کرد: آیا ما می توانیم در شخصی تصمیم ایجاد کنیم؟ جواب این سوال منفی است زیرا ما تصمیم سازی نمی توانیم بکنیم. ما در اثر ارتباط تعاملی می توانیم امکان تصمیم گیری در فردی را افزایش یا کاهش دهیم. در تعامل لایه شناختی و گرایشی فعالی وجود دارد. مثلا در بعد گرایشی ما می توانیم با افراد مهربان باشیم و یکی از کارهای مربی دوستدار بودن اوست. اما این تعیین کننده نیست. به صرف محبت کردن، انتخاب کردن مطلوب نیست.عواطف تاثیرگذار هستند اما محدودند. بنابراین ما از طریق لایه های شناختی و گرایشی می توانیم بر تصمیم دیگران تاثیر گذار باشیم مانند تبیین گری.
وی اضافه کرد: اما برخی اقدام ها نیز می تواند بعد ارادی را تقویت کند. همکاری نوعی تعامل مهم است که در انجام کارهای گروهی بر تصمیم افراد تاثیر گذار است. در همکاری پروژه ای شاید عده ای قوی و یا عده ای ضعیف باشند و افراد ضعیف سعی در همسویی با دیگران دارد و این همکاری باعث تعامل در جهت تقویت اراده می شود. و این نوعی تاثیرگذاری بر تصمیم افراد است. مربی بر لایه های شناختی و تصمیم گیری و عاطفه موثر واقع می شود اما نمی تواند تعیین کننده باشد. به همین دلیل ما در تربیت تضمین کننده نیستیم.
این استاد دانشگاه درباره تربیت دینی گفت: هیچ پیامبر و مربی تضمین بر هدایت انسان ها نداده است. والدین باید این تصور خود را تصحیح کنند که اگر فرزند خود را در مدرسه خوبی ثبت نام کنند، تربیت او تضمین شده است. ما همواره تلاش می کنیم امکان اعمال خوب را افزایش دهیم اما امکان ضرورت نیست. بالطبع باید مربیان تصور خود را در تربیت عوض کنند. معلم های کوشا باید بدانند که با انسان های عامل نمی توان هر تربیتی را انجام داد. اگر تصور می کنیم که همه دانش آموزان مدرسه خوب باید به خوبی تربیت شوند، در اشتباهیم زیرا ما تربیت را با یک کارخانه اشتباه گرفته ایم. کارخانه مکانیکی است اما انسان عامل می تواند شورش گر باشد و وضع او مکانیکی نیست.
وی اظهار کرد: در مدرسه ای با تربیت دینی که به دنبال دین دار کردن انسان ها است باید تربیت دینی را در قواعد تربیت ببریم. پس باید مختصات تربیت را داشته باشد. هر مرکز تربیت دینی ابتدا باید تعریف خود از انسان را بیان کند. آیا افراد به شکل موم، بذر، کودک رام نشده و … دیده می شوند؟ اگر انسانها عامل دیده نشوند، آن مرکز تربیتی قابل انتقاد خواهد بود.
اگر انسان عامل تصور شود تربیت باید تعاملی باشد
وی ادامه داد: اگر انسان را عامل بدانیم باید تربیت تعامل باشد. یعنی الگوی اساسی تربیت در نگرش انسان شناختی عاملیت، تعامل به معنای دقیق کلمه است. وقتی فرد را عامل بدانیم، او دارای شناخت، گرایش و قدرت تصمیم گیری است و بر اساس آن عمل می کند و با عمل خود هویت خود را می سازد.عمل دارای جنبه مثبت است و باید علاقه باشد تا عمل صورت بگیرد. در این صورت تربیت دینی باید در قالب تعاملی تعریف شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: متاسفانه تصور ما از دین مخدوش و بالطبع تصور ما از تربیت دینی هم مخدوش است. یکی از تصورات اشتباه که از دین وجود دارد این است که مناسک دینی را در راس قرار دهیم و مابقی را در ذیل. از این رو، ظاهربینی در دیانت ما قوت دارد. اگر فرد نمازخوان و روزه گیر است پس انسان خوبی است. اما اینکه در باطن چه نگرشی به خدا دارد برای ما مهم نیست و حتی گاهی از رویاروی با آنها خودداری می کییم زیرا برای ما خطرناک است و فکر می کنیم که شاید سوالی از ما بکنند که منجر به شک شود. درحالیکه نماز و روزه جسد دین هستند و روح دین شناخت و گرایش و تصمیم است.
وی افزود: اگر عبادت مهم بود که خوارج از حضرت علی(ع) بیشتر عبادت می کردند اما پیامبر(ص) فرمود که من از امتم می ترسم از جمله به سبب وجود جاهل متنسک. جاهل متنسک مسلمانی است که ازعلم و فهم بی بهره است و به مناسک چسبیده است و آنها را مکرر انجام می دهد.خطراتی که امروز دردنیا بوجود آمده به همین دلیل است زیرا انسانی که بینش درست نداشته باشد، خطرناک عمل می کند.
باقری ادامه داد: سه روح برای عبادت بیان شده است از جمله روح بردگی، روح تجاری، روح آزاده. در روح بردگی انسان از خدا می ترسد؛ در روح تجاری انسان با خدا معامله می کند؛ اما در روح آزاده انسان خدا را دوست دارد.
وی اظهار کرد: امروز اسلام مسلمانان، دین زشت رویی شده است. به تعبیر امام علی (ع) «اینها پوستین اسلام را وارونه به تن کرده اند.» روح اسلام دارای اهمیت است نه تنها جسد اسلام که نماز و روزه است.
باقری در ادامه گفت: نماز در اسلام وسیله است و قرار است از طریق آن به جاهایی برسیم ولی ما وسیله را هدف می کنیم. باید بدانیم نماز دارای چه کارکردی است؟ نماز در اسلام واجب شده اما به دلیل وسیله مفید و مستقیم برای اینکه ما را به هدف برساند. شاید انسانی به هدف مورد نظر رسیده باشد اما از وسیله دیگری استفاده بکند. اگر کسی از فحشا و منکر پرهیز کند، به یکی از اهداف مترتب بر نماز دست یافته است هر چند از طریق دیگر. وسیله بدون هدف هیچ اهمیتی ندارد. برای عمل انسان عامل باید زیرساختها فراهم شوند و امیال و شناخت و اراده باید اتفاق بیفتد. ما شتابزده هستیم و می خواهیم به سرعت به نتیجه برسیم بدون فراهم آوردن زیرساخت های لازم.
وی در جواب پرسشی درباره اجبار دانش آموزان برای شرکت در نماز جماعت گفت: عده ای معتقدند عادات تاثیرگذار است و باید شکل بگیرند. به همین دلیل نماز اجباری را به عنوان عادت مفید می دانند. اما از سوی دیگر عده ای اعتقاد دارند که باید جوانان به حال خود گذاشته شوند تا هر زمان که رغبت داشتند نماز بخوانند. در حالیکه هیچ کدام از این دو روش صحیح نیست زیرا در اولین روش ما می خواهیم عمل را در جسد آن محدود کنیم و به زیرساخت ها توجهی نداریم. درحالیکه دین عادتی، ارزشی چندانی ندارد. زیرساخت ها باعث ارزش اعمال می شوند. نباید به دین عادتی دلخوش بود. اگر با تحمیل اعمال عادت ایجاد کنیم و دینداری را از عادت بدست بیاوریم، وزن و ارزشی ندارد.
باقری افزود: از سوی دیگر اگر بگوییم انسان آزاد است، این هم پذیرفته نیست. زیرا تربیت تعامل است. معلم به صرف اینکه انسان آزاد است نمی گوید که هر کاری می خواهید انجام بدهید بلکه از دانش آموز سوال می کند و نظرش را می پرسد و با محاصره توسط سوال وی را به اندیشیدن وامی دارد. شناخت ما انسان ها همواره صحیح نیست و هر کس تصوراتی در مغز خود دارد که درست و غلط است. معلم باید به زیرساخت شناختی عمل بپردازد. معلم با شناخت های منطقی دانش آموز را در محاصره سوال قرار می دهد و اورا به شناخت می انگیزد. اینجا ناهمترازی که وجود داشت، اثر خود را آشکار می کند. یکی از چرخ های تربیت به جریان افتادن فکر است و این نیاز به تعامل شناختی و دانش است.
وی ادامه داد: وجه دیگر تعامل این است که درباره علایق و دوستی ها از دانش آموز سوال شود. علائق ما همواره منطقی نیست و باید به جای سرکوب کردن، آنها را به بحث بگذاریم. در این حالت تعامل کردهایم. در تعامل دانش آموز و معلم مانند سنگ چخماق به هم می خورند. جرقه حقیقت از برخورد سنگ های چخماق ایجاد می شود. معلم همواره باید آماده برخورد باشد. نمی توان گفت که انسان آزاد است پس او را به حال خود رها کنیم.
باقری بیان کرد: اگر تربیت تعامل تعریف شد باید در تربیت دینی شناخت خود را از دین درست کنیم. دین در ذات خود زیبا و جذاب است زیرا هدیه خداست. اگر دین زدگی وجود دارد به دلیل وارونگی است. اگر وارونگی ها درست شود، انسان دیندار، فکر و سخن درست خواهد داشت و دارای سبک زندگی دلنشین خواهد شد.
باقری با بیان اینکه باید تربیت دینی در بستر تعامل قرار گیرد، اضافه کرد: ما دینداری را عمل محسوب کردیم اما نباید تضمین خواه باشیم. ما باید تلاش درستداشته باشیم و منتظر بمانیم. عمل پویاست و انسانها در حال افت و خیز هستند. انسانی که امروز در حال سقوط است فردا صعود می کند. نباید فرزندان در هیچ حالتی طرد شوند بلکه افت و خیز در زندگی انسان زیاد است. مربی باید همیشه آغوش باز و منتظر داشته باشد البته باید زیرساخت ها را هم درست کرد.
وی در پایان سخنانش گفت: اگر در مقدمات به خوبی عمل کنیم سهم بالایی در موفقیت ایفا می شود اما موفقیت امری تضمینی نیست. به این ترتیب تربیت دینی در فضای تعاملی با این مختصات می تواند تعریف شود.
نظر شما