به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست علمی غربزدگی و نفوذ استعمار در ایران همزمان با سالگرد بزرگداشت تاریخ نگار و پژوهنده معاصر، مرحوم حجت الاسلام علی ابوالحسنی (منذر) در مؤسسه سرچشمه برگزار شد.
محمد رجبی پژوهشگر فلسفه در ابتدای این مراسم در سخنانی اظهار کرد: مسئله غرب و تضاد با غرب از آغاز انقلاب تا امروز مطرح بوده و تصور عمومی این است که دوره ستمشاهی که دوره غربزدگی بود با انقلاب اسلامی ایران سپری میشود و یک تمدن ناب اسلامی ظهور میکند ولی چرا این اتفاق نیفتاد و حتی احساس نوعی پیشروی در بطن و سبک زندگی اجتماعی ما به سمت غرب بیشتر دیده شد.
وی گفت: ما غرب را ساده گرفتیم و شعار نه شرقی و نه غربی در ابتدای انقلاب بیشتر جنبه سیاسی داشت و تا حدی آن را قبول داریم. ما نه شرقی یعنی وابسته به جامعه سوسیالیستی و نه وابسته به جامعه سرمایه داری غربی هستیم. هر چند در حوزه سیاسی هم ما مجبور شدیم ولو اینکه با ابرقدرت آمریکا ارتباط نداشتیم ولی با توابع آن مثل اروپا و ترکیه تا پاکستان و … ارتباط داریم. پاکستان یکی از پایگاههای مهم آمریکا است. که از لحاظ فرهنگی و تمدنی اصلاً این موضوع مطرح نشده است و اگر مطرح شد بیشتر با معیار آل احمد در کتاب غربزدگی بوده است.
رجبی افزود: فردید، غربزدگی را با معنای عمیقتری مطرح کرده بود ولی آل احمد با یک برداشت سطحی غربی شدن را مطرح کرد در حالی که خود آل احمد هم در ابتدا مطرح میکند که این معنا را از فردید گرفته است حتی لباسی که ما بر تن میکنیم نماد غرب است و به قدری ما در غرب فرو رفته ایم که حتی از فیزیک خود هم خجالت می کشیم. آمار بالای جراحی پلاستیک در ایران نشانگر این موضوع است. یعنی از نژاد خودمان هم خجالت می کشیم.
وی افزود: بسیاری از مسائل فرهنگی و تمدنی که به سبک زندگی ما و شخصیت ما مربوط میشود تحت تأثیر غرب بوده است و اصلاً مورد پرسش قرار نگرفت و خیلی سطحی از آن عبور کرده ایم. غرب اصلی که فردید مطرح میکرد غربی است که در وجود هر انسانی است. وقتی خداوند میفرماید از ظلمات خارج شوید و به سمت نور بروید. باید ببینیم این ظلماتونور کجاست. بخشی از وجود ما که نفس اماره است و ما را به تباهی سوق میدهد غربِ وجود ماست و آن قسمتی که نفس مطمئنه است و ما را به صراط مستقیم هدایت بخش روشن و شرقِ وجود ما است. در طول تاریخ همیشه این موضوع در جریان بوده است.
رجبی تصریح کرد: در طول دورههای تاریخی اگر نفس اماره جمعی هم حاکم بوده به آن اعتراف نمیکردند که ما تابع نفس اماره هستیم و آن را فضیلت نمیدانستند. یعنی در هر دورهای نمیگفتند که کاری که میکنند جنایت است و یک پوشش صلاح روی آن میگذاشتند. اما در دوره جدید رسماً رذیلتها و فضیلتها ارزش حساب میشود. تمام اموری که ما آن را خلف و مستهجن به شمار میآوریم در غرب خیلی عادی به آن میپردازند. برای مثال ازدواج انسان با حیوان به رسمیت شناخته میشود. در این دوره فرهنگ غرب عملاً به دو صورت در جهان حاکم شد. یکی با زور و لشکرکشیهای استعمارگران و مهمتر از آن با جذابیتی که استعمار برای مردم ایجاد کرد جذابیت غرب یکی در علم و هنر است و دیگری در مناسبات اجتماعی اش متجلی شد و متأسفانه ظلم و ستمی که در کشورهای دیگر به صورت نظامهای خودکامه بود این جذابیت را برای آنها ایجاد کرد که عدالت را رعایت میکنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه تا زمانی که غرب وجودی در درونمان فعال است ما حریف غرب بیرونی نمی شویم، ادامه داد: متأسفانه در ایران این موضوع را فراموش کرده ایم و غرب وجودی ما را وادار به دروغگویی، رانت خواری، رشوه گیری و … کرده اند که باید آن را از بین ببریم. لذا امام خمینی در این باره فرمود انقلاب حقیقی باید انقلاب حال باشد. ما متوجه جهاد اکبر نشدیم و آن را دست کم گرفتیم. اگر متوجه غربِ وجود خود بودیم غرب نمیتوانست آنقدر در ما نفوذ کند.
پژوهشگر فلسفه ادامه داد: پیشرفتهایی در ۴۰ سال اخیر داشته ایم ولی انقلاب اسلامی نمود اصلی اش باید بر اخلاق و فضیلتهای اخلاقی نمود پیدا کند. قرآن راز پیشرفت پیغمبر را خلق عظیم معرفی میکند که شخصیت پیامبر را دارای جاذبه کرده است. از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمود دعوت کننده مردم باشید با وسیله غیر از زبانتان یعنی عملتان. بنابراین اگر غرب بر ما نفوذ میکند و توطئه اش میگیرد و یک عده را دنبال خود میکشاند به خاطر همین توطئههای عملی است که تا زمانی که این چالها را پر نکرده ایم باید منتظر خساراتی در جامعه باشیم. جوانان معتاد، گرانیها، اجناس تقلبی و … خساراتی است که با این اخلاقیات و الگوها نمیتوان جامعه را اسلامی کرد.
وی در پایان سخنانش با اشاره به استاد ابوالحسنی خاطرنشان کرد: وجه همت ابوالحسنی مبارزه و ستیز با غرب بود. رفتار و شخصیت ایشان سنبل مبارزه واقعی با غرب به شمار میرفت. ایشان با همه کارهایی که کرد خود و خانواده اش تا آخر عمر بیمه نبودند که نشان از ایثار در مقام ایشان است. زندگی با عزت ولی با برکتی داشتند و کتابها و مقالات بسیاری از خود به جای گذاشته اند. او شیفته شیخ فضل الله نوری بود و با مستندات علمی از مقام ایشان دفاع میکرد. همچنین عدالت و صداقت معیاری بود که مرحوم ابوالحسنی همواره آن را بکار میبرد. از خصوصیات بارز ایشان میتوان به صدق قول، صدق اخلاق و صدق عمل اشاره کرد. خدا و اسلام یعنی حق که در عدالت و صداقت، خود را ظاهر میکند و نمونه بارزش را میتوان در شخصیت مورخ فقیه و نویسنده نامدار مرحوم ابوالحسنی مشاهده کرد.
نظر شما